|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - نسخهی قابل چاپ
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - banafshe - 09 دى ۱۳۹۲ ۰۱:۱۵ ب.ظ
(۰۹ دى ۱۳۹۲ ۰۱:۱۱ ب.ظ)sh.arshad71 نوشته شده توسط: (09 دى ۱۳۹۲ ۰۱:۰۵ ق.ظ)Aurora نوشته شده توسط: پس چرا نمی گن چهارشنبه تعطیله یا نه
خدا کنه تعطیل باشه وگرنه این همه راه باید برم الکی.
من امتحانه ریز دارم عمرا تعطیل شه اگه شد همه شیرینی مهمونه من
من هم امتحان ERP دارم اگه تعطیل بشه میرم فضا
بچه ها امروز امتحان BPR دارم برام دعا کنید خیلی دلم شور می زنه
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Autumn.Folio - 09 دى ۱۳۹۲ ۰۵:۱۴ ب.ظ
سبقت از سایه ها به بیشتر دویدن نیست؛
به سوی نور که باشی، سایه ها در پس تو اند؛
حتی اگر ایستاده باشی...
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - yaldaa - 09 دى ۱۳۹۲ ۰۷:۳۵ ب.ظ
به یکجایی از زندگی که رسیدی، می فهمی اونی که زود میرنجه زود میره، زود هم برمیگرده. ولی اونی که دیر میرنجه دیر میره، اما دیگه برنمیگرده..
به یکجایی از زندگی که رسیدی می فهمی رنج را نباید امتداد داد باید مثل یک چاقو که چیزها را میبرد و از میانشان میگذرد از بعضی آدمها بگذری و برای همیشه تمامشان کنی.
به یکجایی از زندگی که رسیدی، می فهمی بزرگترین مصیبت برای یک انسان این است که نه سواد کافی برای حرف زدن داشتهباشد نه شعور لازم برای خاموش ماندن.
به یکجایی از زندگی که رسیدی، می فهمی مهم نیست که چه اندازه می بخشیم بلکه مهم این است که در بخشایش ما چه مقدار عشق وجود دارد.
به یکجایی از زندگی که رسیدی ، می فهمی شاید کسی که روزی با تو خندیده است را از یاد ببری، اما هرگز آنرا که با تو اشک ریخته است را فراموش نخواهی کرد.
به یکجایی از زندگی که رسیدی، می فهمی توانایی عشق ورزیدن؛ بزرگترین هنر جهان است.
به یکجایی از زندگی که رسیدی، می فهمی از درد های کوچک است که آدم می نالد وقتی ضربه سهمگین باشد، لال می شوی.
به یکجایی از زندگی که رسیدی، می فهمی اگر بتوانی دیگری را همانطور که هست بپذیری و هنوز عاشقش باشی، عشق تو واقعی است.
به یکجایی از زندگی که رسیدی، می فهمی همیشه وقتی گریه می کنی اونی که آرومت میکنه دوستت داره اما اونی که با تو گریه میکنه عاشقته.
به یکجایی از زندگی که رسیدی، می فهمی کسی که دوستت داره، همش نگرانته، به خاطر همین بیشتر از اینکه بگه دوستت دارم میگه مواظب خودت باش
راستی: مواظب خودت باش ...
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - shima_24 - 09 دى ۱۳۹۲ ۰۸:۲۷ ب.ظ
امروز خواب خوبی دیدم خواب امام رضا (ع) با یه نور سبز و طلایی، که حس خیلی خوبی بهم دست داد
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Eternal - 09 دى ۱۳۹۲ ۰۸:۵۶ ب.ظ
(۰۹ دى ۱۳۹۲ ۰۸:۲۷ ب.ظ)shima_24 نوشته شده توسط: امروز خواب خوبی دیدم خواب امام رضا (ع) با یه نور سبز و طلایی، که حس خیلی خوبی بهم دست داد
خوشبحالت ، من وقتی کوچیک بودم خیلی خواب ائمه رو میدیدم ، ولی الان فکر کنم کافر شدم دیگه خواب ائمه رو نمیبینم
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - انرژی مثبت - ۰۹ دى ۱۳۹۲ ۰۹:۳۷ ب.ظ
(۰۹ دى ۱۳۹۲ ۰۸:۵۶ ب.ظ)Eternal نوشته شده توسط: خوشبحالت ، من وقتی کوچیک بودم خیلی خواب ائمه رو میدیدم ، ولی الان فکر کنم کافر شدم دیگه خواب ائمه رو نمیبینم
خوبه شما بچگی میدید ما که همونم ندیدیم دیگه فکر کنید اوضاع چطوریه!
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - azad_ahmadi - 09 دى ۱۳۹۲ ۰۹:۴۸ ب.ظ
بعضی مریضی ها براستی ناجوانمردانه اند. "صرع"
امروز تو BRT یه جوان ۴ شانه ای رو چنان زمین زد که فقط خدا میدونه چقدر این صحنه ناراحت کننده بود.
آگاهی از این بیماری برای کمک به دیگران مفید خواهد بود.
ناراحتی های اعصاب و روان یکی از دلایل این بیماری نامرد هست.
پ.ن : همیشه برای ناراحتیتان دلیل قانع کننده ای داشته باشید!
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - kati - 09 دى ۱۳۹۲ ۱۰:۳۳ ب.ظ
خیلی خسته ام... نمی دونم این سردرد از من چی می خواد ... چپ و راست سردرد می گیرم!!!
(۰۹ دى ۱۳۹۲ ۰۷:۳۵ ب.ظ)yaldaa نوشته شده توسط: به یکجایی از زندگی که رسیدی، می فهمی اونی که زود میرنجه زود میره، زود هم برمیگرده. ولی اونی که دیر میرنجه دیر میره، اما دیگه برنمیگرده..
حالا دیر رنجیدن خوبه یا زود رنجیدن ؟!!
هر آدمی یه ظرفیتی داره یکی ظرفیتش کمه، یکی هم زیاد...
ولی بعضی از آدم ها بی انصاف اند و به اشتباه فکر میکنند اونی که ظرفیت بالایی داره ،هیچ وقت از دست هیچی ناراحت نمیشه (شایدم فکر می کنند طرفشون نمی فهمه! )
این آدم ها نمی دونند که اون آدم بدبخت هم دل داره ، اما هزار دفعه تو خودش میمیره و زنده میشه تا ناراحتی رو به روی خودش نیاره....
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - good-wishes - 09 دى ۱۳۹۲ ۱۱:۲۶ ب.ظ
قدرت مهرورزی و فداکاری که خدا به "مادر" در همه نوع موجودات داده، قابل توصیف نیست
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - انرژی مثبت - ۰۹ دى ۱۳۹۲ ۱۱:۳۴ ب.ظ
چه خوشکل بوده، گناهی :| مادرش چقدر گناه داره این گربه ها که بعضی وقتا یه صدایی میدن مثل این که یکی داره گریه می کنه! همیشه به نظرم میاد بچه اش گم شده که این طوری ناله می کنن! حالا نمی دونم چقدر درسته.
یه بار یه جا خوندم که توی کشورهای دیگه حتی برای حیووناتی که یه عضوشون رو از دست میدن هم عضو مصنوعی ساخته بودن. فکر کنم مثلا یه فیل که خرطومش به مشکل خوره بود یا یکی دیگه که پاش مشکل داشت و ...
اینم یه کلیپ جالب از احساس حیوونات ...
مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمیباشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - azad_ahmadi - 09 دى ۱۳۹۲ ۱۱:۴۴ ب.ظ
(۰۹ دى ۱۳۹۲ ۱۱:۳۴ ب.ظ)انرژی مثبت نوشته شده توسط: یه بار یه جا خوندم که توی کشورهای دیگه حتی برای حیووناتی که یه عضوشون رو از دست میدن هم عضو مصنوعی ساخته بودن. فکر کنم مثلا یه فیل که خرطومش به مشکل خوره بود یا یکی دیگه که پاش مشکل داشت و ...
این گفته ی من تنها شنیده ام هست، موثق بودنش رو نمیدونم.
دوستی میگفت که در کشوری مانند نروژ احترام به حقوق حیوانات در مواردی حتی از حقوق انسانها هم بالاتر است.
باز هم میگم تنها شنیده ای است و منبعی در اینترنت رو نتونستم براش پیدا کنم.
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - yaldaa - 10 دى ۱۳۹۲ ۱۲:۴۹ ق.ظ
(۰۹ دى ۱۳۹۲ ۱۰:۳۳ ب.ظ)kati نوشته شده توسط: حالا دیر رنجیدن خوبه یا زود رنجیدن ؟!!
به نظر من بستگی به موقعیت داره ..
زیاد هم صبوری کنی و به روز خودت نیاری ملت فکر میکنن نمی فهمی .. میزارن به حساب زرنگ بودن خودشون و نفهم بودن طرفشون
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - tiran22 - 10 دى ۱۳۹۲ ۱۲:۵۲ ق.ظ
وقتی که قلبهایمان کوچکتر از غصههایمان میشود،
وقتی نمیتوانیم اشک هایمان را پشت پلکهایمان مخفی کنیم
و بغض هایمان پشت سر هم میشکند ...
وقتی احساس میکنیم
بدبختیها بیشتر از سهممان است
و رنجها بیشتر از صبرمان ...
وقتی امیدها ته میکشد
و انتظارها به سر نمیرسد ...
وقتی طاقتمان تمام میشود
و تحمل مان هیچ ...
آن وقت است که مطمئنیم به تو احتیاج داریم
و مطمئنیم که تو
فقط تویی که کمکمان میکنی ...
آن وقت است که تو را صدا میکنیم
و تو را میخوانیم ...
آن وقت است که تو را آه میکشیم
تو را گریه میکنیم ...
و تو را نفس میکشیم ...
وقتی تو جواب میدهی،
دانه دانه اشکهایمان را پاک میکنی ...
و یکی یکی غصهها را از دلمان برمیداری ...
گره تکتک بغضهایمان را باز میکنی
و دل شکستهمان را بند میزنی ...
سنگینی ها را برمیداری
و جایش سبکی میگذاری و راحتی ...
بیشتر از تلاشمان خوشبختی میدهی
و بیشتر از حجم لبهایمان، لبخند ...
خوابهایمان را تعبیر میکنی،
و دعاهایمان را مستجاب ...
آرزوهایمان را برآورده می کنی ؛
قهرها را آشتی میدهی
و سختها را آسان
تلخها را شیرین میکنی
و دردها را درمان
ناامیدی ها، همه امید میشوند
و سیاهیها سفید سفید ...
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - *afsoon* - 10 دى ۱۳۹۲ ۰۲:۳۳ ق.ظ
سلام
استاد امروز گفت تو این مدت باقی مونده یه هل کوچیک لازمه تا برسی به آخر خط
یه هل کوچیک
دلم یه هل کوچیک میخواد
خدایا ممنونم
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - esisonic - 10 دى ۱۳۹۲ ۰۳:۳۷ ق.ظ
دندون دردم کم بود...
آفت هم زدم
گلومم درد میکنه
ظاهرا ً قراره زامبی بشم...!!
(احتمالا ً یه فیلتر "سختی" گذر گذاشتن رو سیگنال ژنراتور زندگیم)
...
راستی یه سوأل...دفترچه ارشد واسه دانشگاه آزاد کِی میاد؟...کسی خبر داره؟
|