سلام
قبل از هر چیز بابت این تاخیر طولانی به وجود امده پوزش میطلبم این روزها بسیار درگیر کارها و زندگی شخصیم شدم و واقعا خوب فکر کردن و تمرکز کردن نداشتم. برای همین نمیشد تاپیک جدید بدم در حالیکه دوست داشتم صحبتهامو کامل کنم
در ادامه صحبت های قبلی تو این تاپیک راجع به دسته سوم صحبت میکنیم. قبل از هر چیزی باید این تاپیک رو مورد مطالعه قرار بدید تا دسته سوم رو بهتر بشناسید.
مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمیباشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.
۳- آنهایی که دوران تحصیل موفقی نداشتند و معدل پایینی دارند و خوب باالطبع پایه درسی خوبی ندارند ولی همت و اراده ی قوی دارند.
این دسته از افراد اون دسته از داوطلبان متوسطی هستند که امسال سال اولشون هست دارند کنکور میدن و انگیزه های زیادی برای قبولی برای کنکور دارند ولی خوب اشنایی چندانی با کنکور و جو اون ندارند. توصیه های من به این دسته از دوستا موارد زیر میباشد:
۱- عدم اعتماد سریع به هر مطلبی
شاید مهمترین مشکلی که این گروه باهاش مواجه هست، سواد کمشون در ارتباط با حاشیه های کنکور باشه. این گروه از انجا که تجربه شون کمه ممکنه هر مشاوره ای را سریع قبول کنند. این روزها هم که ماشاالله چیزی که زیاده مشاور. اگر میخواهید موفق باشید باید یاد بگیرید که حرف هر کسی رو قبول نکنید و به اصطلاح دهن بین نباشید. چون تو مشاوره های مختلف افراد تناقض های زیادی وجود داره. این قدر زیاد که بعضیها میگن روزه در حالیکه بعضیهاشون دارن میگن شبه...
اگر میخواهید از دوستاتون مشاوره بگیرید اول شرایط اونارو با شرایط خودتون مقایسه کنید. اگر شرایطتون مشابه یکدیگر بود حرفهاشون رو قبول کنید. همچنین اگر پیش مشاور موسسه ای میرید حتما جویای سوابقش بشید. مشاورهایی که همین پارسال کنکور دادند به ندرت بتونند کمکهای زیادی به شما کنند. چون سعی میکنند بر اساس اتفاقات پارسال به شما مشاوره بدن در حالیکه سال دیگه ممکنه کنکور عوض بشه. خود من حداقل تو این چهار سال دیدم که سال به سال اتفاقای عجیب و غریب تو کنکور داره میفته و از هر سال درس گرفتم. پس خیلی حواستون به مشاوره هایی که میگیرید باشه. چون ممکنه دیر بفهمید که راهو اشتباه رفتید.
۲-فرار از حس کمال طلبی:
یکی از ویژگی های همه انسانها حس کمال طلبی آنها میباشد. این حس به خودی خود بد نیست اما در بسیاری از جاها میتونه باعث تنبلی و عدم تلاش ما و یا بیراهه رفتن ما بشه. بارها شده تو دانشگاه با خودتون گفتید این درس رو این ترم حذف کنم ترم دیگه خوب بخونم نمره خوب بگیرم. یا شده که خیلی کارها رو شروع نکردید چون میدونستید نمیتونید کامل تمومش کنید و ناقص میمونه. تو کنکور تا دلتون بخواد حس کمال طلبی وجود داره. اولش که همه دوست دارند حتما مرجع بخونند بعد برن سراغ کتاب کنکور. تو روزهای اول حس کمال طلبی باعث میشه حریص باشی و فکر کنی برای هر درس یک کتاب کمه و باید اقلا دو یه سه کتاب داشته باشی. برای همین همش دنبال منبع و جزوه خوب میگردی. ازاین بگیر، از اون بگیر، تو نت بگرد، دانلود کن و... خلاصه پدر خودت رو در میاری اخرشم تلنباری از جزوات در منزل داری که فقط به درد چهار شنبه سوری و اتش زدن میخورند. یاد بگیرید برای هر درس فقط و فقط یک کتاب بخونید و نقایص یادگیریتون رو با تمرین برطرف کنید. داشتن کتابهای زیاد هیچ کمکی به شما نمیکنه... اما این تنها مشکل کمال طلبی نیست. اواسط کنکور یا اواخر کنکور وقتی میبینی نمیرسی امسال بخونی کم کم سرد میشی به هوای این که حالا که امسال نمیرسی بخونی بیخیال سال دیگه از اسفند شروع میکنم با قدرت میخونم و میرسم... سال دیگه مطمئن باشید اش همین اش خواهد بود و کاسه همین کاسه. باید تا روز اخر ناامید نشد و خوند. شاید شانست خوب بود تو کنکور و موفق شدی.
مشکل دیگه کمال طلبی اونجاست که باید قید یه سری مطالب رو بزنی و حذف کنی اما نمیخوای حذف کنی برای این که میگی حیفه حالا که تا اینجا خوندم این چند صفحه رو هم بخونم... باید یاد بگیری خیلی راحت قید مطالبی که یادگیریش برات سخته رو بزنی. اینارو اونهایی که یه سال کنکور دادند بهتر درک میکنند و راحت بیخیال یه سری مطالب میشن چون قبلا یه بار امتحان کردند. ولی شماها احتمالا طول بکشه تا قانع بشید.
و بالاخره مشکل اخر کمال طلبی سر جلسه هست اونجا که پاسخ نامه ات سفید زیاد داره و میگی باید بیشتر بزنم و بیشتر سیاه کنم و همین سیاه کردن های الکی نابودت میکنه. باید یاد بگیری که از قید خیلی از سوالها باید تو کنکور بگذری و بر حس کمال طلبیت غلبه کنی. حتی گاهی اوقات باید قید سوالهایی که بلدی رو بزنی چون خیلی وقت گیرند.
۳-اشتباه بزرگ ازمون ندادن
بارها دیدم و شنیدم ادمهایی که فکر میکنند از ازمون دادن مهم فقط سوالاشه. اونارو از دوستانشان میگیرند یه کپی میگیرن میشینند خونشون تستارو میزنند و فکر میکنند الان خیلی عالی پیش میره...اینهایی که دفعه اولشونه دارند کنکور میدن بیش از هر دسته ی دیگری به ازمون دادن نیاز دارند. نه برای این که رتبه هاشون رو ببیند خودشون رو مقایسه کنند. ازمون نیاز دارند تا تمرین کنند چطور میشه سه ساعت پشت سر هم روی یه میز چوبی نشست و فکر کرد و به سوالا جواب داد...ازمون نیاز دارند تا یاد بگیرن چطور میشه تو یه ازمون سخت سوالهای ساده و متوسط رو شکار کرد... ازمون نیاز دارند تا یاد بگیرن چطور میشه تو ازمون انرژیهاشون رو تقسیم کنند تا اخر ازمون کم نیارند... ازمون نیاز دارند تا با بررسی پاسخ نامه های ازمون بفهمند احیانا کدوم بخش ها رو خوب مطالعه نکردند. یا خوب تست نزدند... ازمون نیاز دارند تا یاد بگیرن دو سه شب مونده به کنکور چطور مطالب رو مرور کنند.... ازمون خوبی های زیادی داره. چاقویی هست که کلی کار مثبت میشه باهاش کرد به شرط این که دستت رو نبری. پس فکر نکنید اگر ازمون ندید و سوالاش رو کپی بگیرید مشکلاتتون حل میشه... ازمون بهترین وسیله برای کسب تجربه اندوزی است.
۴-اشتباه بزرگ تست نزدن
این بچه ها فکر میکنند اصل بر یادگیری میباشد و بعضی وقتها این قدر رو یادگیری متمرکز میشوند که اصلا تمرین و تست زدن یادشون میره. اگر فقط مطالب رو یاد بگیرید و تمرین حل نکنید احتمالا سر جلسه کنکور فقط یه ناظر خوب خواهید بود که فقط میتونه بگه اهه نمونه این سوال فلان صفحه فلان کتاب بود، این شبیه تست سال فلان کنکوره و.... از کنکور که میای بیرون فقط میتونی بگی کنکور چطور بود. ولی حتی یه دونشم نمیتونستی حل کنی... اقیانوسی بودی با عمق یک سانتیمتر... اگر سی درصد مطالب رو عمقی بلد باشی و تمرین کرده باشی خیلی بهتره تا هشتاد درصد اونهارو سطحی بلد باشی. اگر وقتتون کمه و نمیرسید باید قید یه سری مطالب رو بزنید و ریسک کنید. اتفاقا ازمون میدید که ریسک کردن یاد بگیرید که چطور میشه قید یه سری چیزها رو زد و نخوند. به هر حال به جای این که هر مطلب رو از ود یا سه کتاب بخونی سعی کن جایش تمرین حل کنی و با تمرین حل کردن تثبیت کنی یادگیریتو. برید بپرسید حداقل بالای پنجاه درصد ادمهایی که پارسال کنکور دادن دلیل شکستشون رو تمرین حل نکردن و تست نزدن به قدر کافی رو علت شکستشون میدونند.