زمان کنونی: ۰۷ آذر ۱۴۰۳, ۱۲:۵۸ ق.ظ مهمان گرامی به انجمن مانشت خوش آمدید. برای استفاده از تمامی امکانات انجمن میتوانید عضو شوید. گزینههای شما (ورود — ثبت نام)
برگی از خاطرات دکتر مجتهدی-دبیرستان البرز
دوستان وقتی ایمیلی با این عنوان برام رسید و همراهش یه فایل پیوستی بود;
داخلش نوشته بود "یک داستان است پر از آب چشم"
مشتاق شدم و خوندمش برا من که اولین بار بود میخوندم حزن انگیز بود و نمیدونم واقعا چی بگم
ولی تصمیم گرفتم اینجا پیسوت کنم تا کسانی که نشیدند خوندش خالی از لطف نیست
شمالم تا جنوبم عشق چه خاک و گندمی دارم
صدام یاری کنه باید بگم چه مردمی دارم
.
.
.
.
بگم
این حقه هیج کس نیست که با ثروت فقیر باشه
کسی که فرش میبافه نباید رو حصیر باشه