فرض کنیم سن اوج انرژی کار و تلاش برای ما آدمها: ۱۵ تا ۳۵ ساله
از ۱۵ سالگی که یه چیزایی رو متوجه میشیم به دلیل نوع ساختار اجتماعی مون بیشتر انرژی مغزمون صرف ارتباط و عدم ارتباط و حالگیری و رد و قبول جنس مخالف میشه و این روند تقریبا تا ۲۵ سالگی ادامه داره
پس چه کسی کار میکند؟
از ۱۵ تا ۱۸-۱۹ بچه مان داره درس میخونه.......
۱۸-۱۹ تا ۲۴-۲۵ بچه مان میره دانشگاه---(برای بعضیها هم دوران سربازی در این دوره است)
پس چه کسی کار میکند؟
پس بنابراین قشر دانشگاه رفته های عزیز (به جز اندکی از آنها) تا سن ۲۵-۲۶ فعلا کار عملی انجام نمیدهند.
پس چه کسی کار میکند؟
با توسعه انواع و اقسام دانشگاههای پولی و غیر پولی ,حقیقی و مجازی ,آزاد و غیر آزاد و ....تقریبا همه دیپلمهها یه جورایی به دانشگاه راه میابیند(مگر آنکه خودشان تمایلی نداشته باشند)
پس چه کسی کار میکند؟
به عبارت دیگر تا سن ۲۴-۲۵ دست در جیب مبارک پدر (و یا مادر)گرامی
پس چه کسی کار میکند؟
بیشتر دانشجوها (تاکید کردم بیشترشون )به جای دانش جویی! وتحقیق! و علم افزایی! به دنبال کپی جزوات (که اغلب هم باستانی اند) هستند.
توی خوابگاهها به جای مباحث علمی عموما یا مباحث سیاسی است یا خاطرات روز گذشته از حالگیری از فلان استاد و یا ماجرای فلان دانشجو(البته از جنس مخالف)
پس چه کسی کار میکند؟
و اما در مورد شغل:
۱۵تا ۱۸: عزیزم بزار درست تموم بشه, فعلا سفت و سخت بچسب به درس,
۱۸-۲۴: کار پاره و قت و نیمه وقت نداریم, بیخیال بزار از این دوران جوانی نهایت لذت رو ببریم وقت برای کار زیاده کاری پیدا نمیشه کاربه درس هام لطمه میزنه صبر کن مدرک رو بگیرم به عزت و قدرت برم سر کار!! بی مدرک برم سر کار ازم کار میکشن!!و و و و و...
۲۴-۲۸: سابقه کاری نداری؟! ولش کن کارش سخته ! اوه من برم لباس کار بپوشم؟؟!!! حقوقش کمه! راهش دوره! فقط استخدام خانم داریم(به ویژه منشی)! همینه که هست میخوای بیا نمی خوای نیروی بیکار زیاده!ما کاری به مدرکت نداریم اینجا باید کارگری کنی!...... .....
پس چه کسی کار میکند؟
حالا فرض کنیم بالاخره رفتیم سر کار....وضع کار توی مملکت ما:
ادارات دولتی(البته بدون هیچگونه پارتی بازی رفتیم سر کار دولتی!):
به جز بانک و شهرداری و بیمارستان: شاید بتوان گفت:بیش از ۸۰ کارها رو ۲۰ درصد کارمندان انجام میدهند
و ۸۰ درصد بقیه کارمندان: یا به لطف تکنولوژی مدام در حال فعالیت بی وقفه با سایتهای اینترنتی هستند(البته اصلا چت نمیکنن) یا درحال بررسی راهکارهای افزایش پایه حقوقی, دوره های اموزشی , ارتقاء , تلاش برای تحصیل!!!در مقاطع بالاتر, برنامه ریزی مسافرت , خرید و فروش (شغل شریف دوم) و هزاران کار غیر کاری دیگر..........
پس چه کسی کار میکند؟
شرکت های خصوصی: به لطف وضعیت اقتصادی جامعه و واردات بی حد و حصر و سیاستهای تولید محور!!!! (به جز اندکی) رمق ادامه حیات ندارند
پس چه کسی کار میکند؟
اونایی که واقع کار میکنند و بار اصلی کار و تلاش و فعالیت و ارزش افزوده اقتصادی جامعه ما روی دوش اونها سواره تعدادشون شاید به ده درصد جامعه هم نمیرسه ولی بسیار گمنام و بی نام ونشانندچرا که فقط به کار فکر میکنند و کار و کار وکار و این واژه مقدس را همچنان مقدس میدانند
این گروه نه دنبال سیاستند نه دنبال ریاست و نه دنبال چسبیدن به دنیایی که بعضی مدعیان دیگران را از ان نهی میکنند: چقدر به دنیا چسبیدی! چقدر کار میکنی! این دنیا وفا نداره ها! مال دنیا چرک کف دسته! توی اون دنیا از مال حلال هم حساب میکشن چه برسه به شبهه ناک و حرام و.......
خیلی ها: ای بابا کار برای تراکتوره! تو کار نکنی بالاخره یکی پیدا میشه بکنه !بی خیال این دو روز دنیا رو حال کنیم .
پس چه کسی کار میکند؟
فیلم های تلویزیون: همیشه آدم کارخانه داره که تعدادی کارگر داره و بالاخره به چند نفر حقوق میده یا کارخانه داره یا پیمانکاره و همیشه آدم خوبه و خوشبخته یا بازاریه یا تاجره یا دلاله یا اصلا شغلی نداره .ضمنا توی بیشتر فیلمها طرف وضع زندگی آنچنانی داره ولی شغلی مشخص توی فیلم نداره.همیشه آدم بدبخته و مفلوکه و بیچارهه یا مهندسه یا کارگره یا یه کارگاه داره وخلاصه هر چی که هست اونی که کار میکنه بدبخته و اونی که کار نمیکنه خوشبخته
پس چه کسی کار میکند؟
وضع درآمد:
بدبخت تو صبح تا شب جون میکنی که شب دوزار بزارند کف دستت؟؟ برو پولهات رو جمع کن ماشین داری بفروش هر چی داری نقدش کن بیا صبح سکه و دلار و کوفت و زهر مار بخر شب بفروش به اندازه کل پولی که توی سال میگیری به دست میآری
پس چه کسی کار میکند؟
وضع گردشگری:
بیشترین و بهترین امکانات طبیعی گردشگری دنیا رو داریم تعطیلات که میشه میلیاردها دلار توسط صدها هزار مسافر عزیز هموطنمون میره آنتالیا و دوبی و تایلند و .......مردم بیچاره ای که اطراف بهترین نقاط گردشکری کشورمون هستند چشم به انتظار مسافر و درآمدند!!!!
نگی نمیدونی که چرا اونا میرن اونجا که اصلا باورم نمیشه
پس چه کسی کار میکند؟
چه افرادی میرن گردش(خارجه)؟
گرچه به لطف آژانسهای رنگ و وارنگ هزینه های سفر خاجه نسبتا کم شده و تسهیلات هم داره! اما بالاخره هر کسی توان این مسافرتها رونداره:
یه نگاهی بکنید ببینید بیشتر مسافرین این آژانسها: یا قشر زحمت کش دلال هستند یا تاجر هستند یا بساز بفروش(نه انبوه ساز )یا کارمندان تقریبا رده میانی یا رده بالا و ......خلاصه اونایی که کار مفیدی نمیکنن
پس چه کسی کار میکند؟
تعطیلات رسمی و غیر رسمی:
همش میگن تعطیلات ما زیاده اما برای کی زیاده:
اتفاق تعطیلات برای اون هایی که کار نمیکنند خیلی زیاده و. اونهایی که کار میکنند تعطیلاتشان هم خیلی کمتره(نگاهی به کارگران و کشاورزان و اقشار ضعیف غیر کارمند بیندازید)
دانشگاهها: از ۱۵ مهر تا ۱۵ اسفند کلاسها پر باره از ۱۵ اسفند تا ۲۰ فروردین تعطیل ونیمه تعطیل
غیر از تعطیلات رسمی خیلی از فعالیتهای اقتصادی در یک ماه رمضان یک ماه محرم یک ماه صفر و ۲۰ روز حول و حوش نوروز دو سه هفته تابستان(مسافرت) و چندین روز بین التعطیلین و ...... شدیدا کاهش پیدا میکنه
پس چه کسی کار میکند؟
راستی چرا وضع کار توی جامعه ما اینطوریه؟
بچه که بودیم پدر بزرگم همیشه میگفت:
بزرگترین تفریح کار است
البته از قول خودش نمیگفت
میدونید دیگه
میگن قدیمیها واقعا اینطوری بودن و از کار لذت میبردن:
به عنوان مثال در حین نمد مال آهنگی دست جمعی میخواندند که بهشون انرژی میداد و با عشق وعلاقه کار میکردندو یا در بازار مسگر های قدیم دور هم میشستند در مورد کار و بهتر کار کردن و بهتر برداشت کردن با هم صحبت میکردند..
وچی بگم.... شاید هم به خاط اینکه همش سرشون توی کار بوده و فقط در مورد کار صحبت میکرند
راستی به نظر شما:
پس چه کسی کار میکند؟