انجمنصفحه اولجستجوی انجمن

[R4MT1N]

اگه مایلید خودتون را معرفی کنید(نام و نام خانوادگی) و بگید متولد چه سالی هستید و اهل کدام شهرید؟ رتبه و رشته و گرایشتون را هم بفرمایید.
رامتین باقری متولد سال ۱۳۷۱، ساکن تهران، رتبه ۶ شبکه و ۱۹ تجارت

در چه رشته ای کارشناسی گرفتید؟ تمام شده یا در حال تحصیل هستید؟آیا کارشناسی پیوسته خوندید یا کاردانی و بعد کارشناسی؟
در رشته فناوری اطلاعات مدرک کارشناسی پیوسته مو گرفتم.

با اجازه تون برگردیم به دوران نوجوانی و حتی کودکی ،چی شد که اومدین کارشناسی این رشته؟ چطوری وارد دوره کارشناسی شدین؟ یعنی با علاقه و شناخت این رشته را انتخاب کردین یا انتخابتون اول دانشگاه بود بعد رشته؟
به مباحث کامپیوتری علاقه زیادی داشتم (مخصوصا برنامه نویسی). انتخابام واسه کارشناسی به ترتیب نرم افزار و فناوری اطلاعات بود که در آخر فناوری اطلاعات امیرکبیر قبول شدم.
شناختم نسبت به رشته در حد سطحی بود و اینکه صرفا بدونم یه مهندس فناوری اطلاعات چیکار میکنه.
معیار انتخابم اول رشته بود و بعد دانشگاه.

کدام دانشگاه کاردانی و کارشناسی را تحصیل کردین؟
امیرکبیر تهران (پلی تکنیک)

در کارشناسی چطور دانشجویی بودید؟ از اونا که همیشه نمره خوبه کلاسند؟یا معمولی بودید؟ یا درسها را بر اساس علاقه میخوندید نه بخاط معدل یعنی از یک درس خوشتون میومد خوب میخوندین و بیست میگرفتین و یکی را دوست نداشتید فقط پاسش میکردید .
به دلیل نبود هدف درست درمون، دانشجوی قوی ای نبودم و اکثرا مطالعه دروس به همون حوالی امتحان موکول میشد. تنها چیزی هم که باعث میشد یه درسیو دنبال کنم میزان علاقه م به درس بود. البته این روند ترم به ترم بهتر میشد و تلاشم هم بیشتر!

آیا وقتی تصمیم گرفتید ارشد شرکت کنید همین رشته میخواستید امتحان بدید یا گرایش دیگری ولی بعدا" وقتی به برنامه ریزی رسیدین نظرتون این رشته و گرایش شد؟
از ابتدا تصمیم من برای ادامه تحصیل یکی از دو گرایش شبکه های کامپیوتری و امنیت اطلاعات بود.

میشه درصدها تون را در هر درس بگید. اگه بیش از یک رشته هم کنکور دادین هر دو را بگید.
آیا سال اولی بود که کنکور می دادید؟ اگه المپیادشرکت کردید یا سال دوم یا سوم یا ... هست که برای ارشد امتحان میدید بفرمایید.
سال اولی بود که نتیجه کنکورم میتونست تاثیر داشته باشه. (سال قبلش مطالعه نداشتم و حدود ۵۰۰۰ شدم)
زبان : ۴۸
دروس مشترک : ۵۵
دروس تخصصی: ۵۸
معماری کامپیوتر: ۵۵

بنظرتون چقدر درس خوندن تو دانشگاهی که شما درس خوندین برای پایان ترم و برای کنکور با هم تفاوت داره یا شبیه هست به بیان دیگه بنظرتون تو دانشگاه شما بچه های موفق در تحصیل کارشناسی شانس بیشتری واسه ازمون ارشد دارن یا نه اصلا" این دو نوع درس خوندن متفاوت را می طلبه؟
تفاوتش بستگی داره به کسی که داره درسو میخونه، چون یه سبکی هست تو درس خوندن دانشگاه به اسم "نمره محور" که اثر مطالعه تو همون محدوده امتحاناس و خیلی دووم نمیاره، ولی خوب اگه کسی فکر دنیا و آخرتش باشه میتونه یه جوری بخونه که واسه کنکورش هم آمادگی داشته باشه.
ولی به نظرم با همه اینا خیلی میتونه سخت باشه درس دانشگاه و کنکور در کنار هم. البته من خودم ترم کنکورمو مرخصی گرفته بودم.

برنامه تون ثابت بود یا هر از گاهی تا نزدیکای کنکور اصلاحش کردین ؟ ااگه اصلاح کردین اصلاحات جزئی بود یا کلی؟
برنامه ای به اون صورت نداشتم در ابتدا و هر روز چنتا درسو میخوندم. از آذر ماه یه تغییر بزرگ تو برنامه م دادم و خیلی جدی دنبال میکردم.

بعضی درسها تو آزمون ارشد تاثیر و نمره بیشتری دارن و توجه بیشتری بهشون میشه . شما هم همینکار را کردین؟منظورم توجه به بودجه بندی درسها برای آزمون ارشد هست.
من سعی میکردم همه درس ها رو به نحو احسن بخونم و یاد بگیرم. به نظرم فکر کردن به بودجه بندی و اینا (واسه منی که مشکل وقت نداشتم) یه عامل حواس پرتی بود که من سعی میکردم از این عوامل دور کنم ذهنمو.

آیا هنگام برنام ریزی تو ذهنتون بود که مثلا" تو یه درس خاص ضعیفید و تو یه درس قوی و به درسهای مختلف بر این اساس وزن بیشتر یا کمتر بدین؟میشه در مورد درسهای مختلف بگید؟
بله، در چند مورد سعی میکردم تمرکزمو بیشتر بذارم روی مطالبی که قوی تر بودم.
البته این وزن دادن تاثیرش روی میزان مطالعه یه فصل خاص بود! نه اینکه بخوام کل درس رو کمتر مطالعه کنم.
مثلا در مورد ساختمان گسسته، چون در فصل های انتهایی ضعیف بودم، تمرکزمو روی فصول ابتدایی میذاشتم.
یا در مورد معماری کامپیوتر که دوسش داشتم و قوی بودم به نسبت، تمرکزم روی تمامی فصل ها بود.

خب شما زمان مشخصی داشتید و پایان زمان مطالعه روز قبل از کنکور هست . پس طبیعی است که منابع مطالعاتی هم نمیتونن اضافه بشن. آیا شما هنگام برنامه ریزی میدونستید برای هر درس کدام منابع یا جزوات را باید(یا میخواهید ) بخونید یا نه؟ یعنی مظورم اینه که برنامه ریزی زمانی کردید یا برنامه ریزی براساس منابع . مثالی بزنم . مثلا" شما روی سیستم عامل هفته ای پانزده ساعت وقت گذاشته بودید و با یک منبع مثلا" کتاب پارسه شروع کردین و بخودتون گفته بودید اگر فرصت شد مثلا" کتاب پوران را هم میخونم اگر نرسیدم هم هیچ. یا اینکه برنامه ریزیتون بر اساس خوندن منابع بود یعنی مثلا" گفته بودین من باید سه تا کتاب مشخص را برای سیستم عامل حتما" بخونم و بر این اساس برنامه ریزی کردین؟
منابع رو از یکی که آشناتر بود میپرسیدم و خوب، طبیعیه که این منابع تغییر کنه و به مرور کامل تر شه.
اگر در درسی چند کتاب داشتم، اونارو به صورت موازی میخوندم.
مثلا توی معماری کامپیوتر سه تا کتاب داشتم و وقتی داشتم فصل پایپلاین رو میخوندم هر ۳ تارو هم با مطالعه میکردمو و متنشونو با هم مقایسه میکردم.
واسم مهم نبود چنتا کتاب بخونم، مهم این بود که چیزی که میخونمو بفهمم ! اگر با همون یه کتاب منظور نویسنده رو میگرفتم و میتونستم تست هارو حل کنم که هیچ، وگرنه منابع بیشتری رو مورد مطالعه قرار میدادم.

میشه منابع مطالعاتی که واسه هر درس خوندید را بگید.ایا از ویس و فیلم هم استفاده کردین.
علاقه ای به استفاده از ویس و فیلم نداشتم و نکردم.
ساختمان گسسته -> کتاب پوران

ساختمان داده -> کتاب پوران، فصل های ابتدایی جزوه پارسه (که از وب پیدا کردم)

شبکه های کامپیوتری -> شبکه های کامپیوتری ۱ پارسه (لایه های پیوند داده و فیزیکی) - پوران پژوهش و مدرسان شریف (لایه های بالاتر شبکه) - جزوه دکتر صبائی برای جمع بندی

مهندسی نرم افزار -> پارسه

طراحی الگوریتم -> پارسه

هوش مصنوعی -> پارسه - مقسمی (به عنوان خلاصه درس خیلی خوبه) - یه کمی هم گشت و گذار نکات مبهم تو وب

معماری کامپیوتر -> پارسه (فصل های سخت افزار اعمال محاسباتی خیلی خوب بود) - پوران (به عنوان منبع اصلی) - مدرسان (به عنوان جمع بندی)

پایگاه داده -> پارسه - مدرسان (قسمت هایی از پارسه که متوجه نمیشدم رو از این میخوندم)

سیستم عامل -> پارسه

بنظرتون تو رشته و گرایش شما کدام درسها را باید از روی کتب مرجع خوند.
من توی مطالعه برای کنکور اعتقادی به کتاب مرجع ندارم. چون به نظرم کتابای کنکوری تقریبا همه نیازهای یه دانشجوی متقاضی کنکور رو رفع میکنن. ولی اگه مجبور باشم کتاب مرجع بخونم کتاب راس برای شبکه و CLRS برای ساختمان داده و الگوریتم رو میخونم.

ایا شما در طول تحصیل کارشناسی از کتب مرجع هم استفاده میکردین یا بقول بعضی دوستان جزوه محور بودین؟
در طول دوره کارشناسی بعضا استفاده میکردم. بستگی داشت به اینکه چقدر وقت داشت واسه درس.

زبان یه درس تقریبا" جداست. آیا شما زبان را واسه کنکور خوندین یا پایه قبلی داشتید یا اصلا" سر کنکور هر چی شد جواب دادین یا کلا" جواب ندادین؟ سطح زبان شما ضعیفه ، متوسطه یا خوبع یا عالی؟
هم پایه قبلی داشتم هم واسه کنکور خوندم. سر کنکور هم هر سوالی که مطمئن بودم جواب دادم. درصدهای زبانم هم حدود ۶۰ ۷۰ میشد معمولا که سر کنکور شد ۴۸/
سطح زبانم از نظر خودم متوسط رو به خوبه.

در مورد ریاضی چی؟ بنظرتون میشه بالا زد؟ایا همه درسهای ریاضی را باید داوطلبین بخونند یا میشه یکی یا دوتاش را حذف کرد؟
ریاضی از اون درساییه که چنتا از مباحثشو باید بلد بود، چون معمولا یه سری سوال های با مضمون تکراری هست تو آزمون ها. من اگه دوباره میخواستم کنکور بدم امسال قدر توانم ریاضی میخوندم. مثلا گسسته رو غیر از فصل های آخر مطالعه میکردم.

اگه میشه در مورد برنامه ریزی کلی تون توضیح بدین و همچنین اگه برای روشن شدن لازمه برنامه ریزی خاص برای یک درس بخصوص که در گرایش شما بیشتر داوطلبین باهاش مشکل دارن بپردازید.
درس هایی که باید میخوندمو پخش میکردم تو هفته، مثلا گسسته و ساختمان داده و نرم افزار واسه شنبه، شبکه و الگوریتم و هوش یکشنبه و به همین منوال.
در ماه های آخر برنامه ریزیم به تفکیک فصل های هر درس تو هفته ریز شده بود. یعنی مثلا شنبه این فصلا از ساختمان داده، این فصلا از گسسته و این فصلا از نرم افزار رو باید بخونم

حالا بر اساس جواب سوالای قبلی ، سرعت مطالعه تون را چگونه اندازه میگرفتید؟ فیدبک شما یا معیار شما که احتمالا" کند نباشید چی بود؟ آیاحجم مطالب خوانده شده نسبت به حجم مطالب باقیمانده با توجه به زمان باقیمانده یا مقایسه با سایرین در کنکورای آزمایشی یا معیارهای دیگه؟ اگه میشه توضیح بدین.
اصلا فکرمو مشغول این داستانا که عقبم از بقیه و اینا نکردم. تلاشمو میکردم درس رو یاد بگیرم، نکات مهم رو یادداشت میکردم و تو کتاب علامت میزدم و برای فهم بهتر تست حل میکردم ازشون.
مقایسه با بقیه رقبا خیلی خیلی اشتباهه. یکی هست تند تند کتابارو میخونه زودم یادش میره، یکی هست آروم میخونه و بیشتر تو یادش میمونه. اگه میخوای ببینی سرعتت خوبه یا نه با برنامه ای که خودت واسه خودت ریختی مقایسه کن.

اگه از برنامه تون عقب می افتادید چگونه جبران میکردین؟آ با با تعداد ساعات بیشتر یا حذف بعضی منابع در یک درس (کم کردن منابع در یک درس)و یا در نهایت یه درس خاص را کنار گذاشتید بنفع بقیه؟
برای آزمون های آزمایشی اگه عقب می افتادم فصل هایی که وقتم کم میومد براشون رو سریع تر میخوندم تا اگه سوال سطحی ای ازشون دیدم بتونم حل کنم. خدارو شکر نشد که خیلی عقب بمونم.

اگه در رشته ای که امتحان دادین گرایشهای مختلفی هست ،در برنامه ریزی تون از ابتدا روی گرایش خاصی تمرکزکردین یا در ادامه و کم کم به یک گرایش متمرکز شدین.مثلا" تخصصی ها را در ماههای آخر خوندین؟ یعنی مثلا" از نیمه برنامه مطالعاتی تمرکز کردین روی گرایش معماری یا نرم افزار؟
از همون اول مشخص بود گرایش مورد نظرم.

آیا سرعت شما در حین مدت برنامه ریزی کند و یا تند هم شد؟ چه زمانهایی کند شدید و چه چیزایی انگیزه مجدد برای سرعت گرفتن بهتون میداد.پیش اومد که خسته بشید یا احساس یاس و نومیدی داشته باشید.
اوایل سرعتم پایین بود چون مطالب رو واسه بار اول مرور میکردم ولی به مرور که یه دور همه مطالبو خوندم سرعتمم بیشتر شد.
چند دفعه انگیزه مو از دست دادم، یه بار که با دوستم راجب اپلای صحبت میکردیم، یا اون موقعی که دفترچه اومد و گرایش شبکه و امنیت زیرشاخه کامپیوتر شده بود.
انگیزه م هم موقعی که رتبه مو تو آزمون های آزمایشی میدیدم بیشتر می شد.

از کلاس کنکور هم استفاده کردین؟ کدام درسها؟ بنظرتون رفتن به کلاس کنکور لازم بود یابعدا" باین نتیجه نرسیدین که اگه خودتون وقت رفتن و برگشتن و نشستن سر کلاس را صرف مطالعه میکردین بهتر بود؟
استفاده نمیکردم. در این مورد هم اعتقادی به کلاس کنکور ندارم. البته شاید واسه کسایی که وقت زیادی ندارن، دوره های جمع بندی مفید باشه.

آیا کنکور آزمایشی هم شرکت کردین؟ کدام موسسه؟همه را شرکت کردین یا بعضی هاش را؟ بنظرتون چقدر در تصحیح مسیر مطالعاتی یا پایبند کردنتون به روندزمانی مطالعه تاثیر داشت؟چقدر در موفقیت تون موثر بود؟
پارسه (خوب) + ۳ آزمون جامع سنجش (افتضاح)
برنامه زمانی آزمون ها، باعث میشد جدی تر پیگیری کنم برنامه ریزی مطالعه مو و کلا راضی بودم از این بابت.
تاثیرش هم به همون جدی تر دنبال کردن برنامه م ختم میشد و اگر هم رتبه خوب کسب میکردم افزایش انگیزه میشد واسم.

تو برنامه شما جمع بندی هم بود و اگه بوداز کی وارد این دوران شدید ؟ منظورم اینه که از زمان مشخصی یا بعد از خوندن منابع معینی. یعنی مثلا" تو برنامه تون گفته بودین از اول بهمن هر چی خوندم دیگه کافیه و بعد از این تاریخ میرم سراغ جمع بندی. یا اینکه مثلا" طبق برنامه شما وقتی کتاب سیستم عامل استالینگز و پارسه را خوندید و مسلط شدین رفتید سراغ جمعبندی.یعنی جمعبندی برای همه درسها یک موقع شروع شد یا خیر. میشه توضیح بدین.
بله، از اواسط دی ماه وارد دوران جمع بندی شدم. موقعی که دو بار مطالب دروس رو مطالعه کردم. وارد دوران جمع بندی شدم و زمان خاصی رو واسه خودم قید نکردم. جمع بندی دروس هم در یک زمان شروع شد.
برنامه مطالعاتی من بر اساس پخش کردن فصل های دروس بود و نه ساعت مطالعه! پس راحتتر میتونستم همه رو تو یه زمان به اتمام برسونم.

برگردیم به روز قبل از کنکور. بنظر شما به چقدر آمادگی مورد انتظار رسیده بودید. مثلا" یه ورزشکار قبل از یه مسابقه مهم خودش میگه من هشتاد درصد آمادگی را در خودم حس میکنم. شما چند درصد این آمادگی را حس میکردید؟ معیارتون چی بود برای این درصدآمادگی:کنکورای آزمایشی ، سوالات کنکور سال قبل یا تسلط به منابع؟
روز قبل کنکور پر از خالی بودم. احساس میکردم اونقدر که خوندم آماده نیستم ولی باید ذهنو مشغول کنی و نذاری این چیزا وارد فکرت بشه.
درصد آمادگی ایم بر اساس تسلطم به دروس در روز آخر شاید ۶۵% بود.

آیا روز قبل کنکور این حس را داشتید که در یه درس مثلا" میتونید صد درصد جواب بدین و در یه درس باید به سی درصد قانع باشید یا اصلا" همچین فکرایی نکردین؟
این فکرو نمیکردم. اصلا نباید توقعی به وجود بیارین تو خودتون. چون اگه اوضاع اونطوری که شما میخواستین پیش نرفت شوک بدی بهتون وارد میشه.

سر جلسه کنکور چی؟ شد نومید بشید و یه لحظه حس کنید نمیشه و به هم بریزید ؟
خدارو شکر ناامید نشدم. سوالا آسون بود و فقط نیاز به این بود که ۱۰۰% تمرکز رو بذارم رو حل و بی دقتی ازم سر نزنه.

آیا ترتیب و زمانبندی جوابگویی به درسها را قبل کنکور تمرین کرده بودید؟ مثلا" درس خاصی را اول جواب بدین و بعد درس دیگری را . منظورم ترتیبی غیر از ترتیب موجود در دفترچه است.اگه اینطوری بوده میشه توضیح بدین.
به ترتیب شماره سوال جلو میرفتم.

وقتی یه سوال را در کنکور میخوندین انتظار داشتید قبلا" مشابهش را دیده باشید یا نه به جنگ سوال میرفتید؟
نه، انتظار نداشتم. ولی خیلی از سوالا واسم آشنا بود و حتی دو سه تاشو عینا دیده بودم.

وقت هم کم آوردین یا هر چی بلد بودین را نوشتید و اگه وقت زیاد هم میشد برای شما چندان موثر نبود؟
وقت واسه سوالایی که پیچیده تر بودنو نیاز به فکر بیشتر کم آوردم ولی هرسوالی که میشد حل کرد رو حل کردم.
طبیعتا اگه وقت بیشتر داشتم چندتا از اون سوالای سخت رو هم حل میکردم.

آیا جوابهاتون رااز جلسه بیرون آوردین که بعد کنکور مقایسه کنید؟ اگه اینکار را کردین چقدر درصدهاتون که با کلید اولیه سازمان سنجش محاسبه کردین باآنچه در کارنامه تون اومد تفاوت و یا مشابهت داشت؟آیا تخمین شما از رتبه تون با آنچه بعد از اعلام نتایج دیدین نزدیک بود.
۴ ۵ تاشو تو راه خونه با جوابای دوستان مقایسه کردم.
دروس مشترک رو با کلید اولیه سنجش مقایسه کردم که درصدم ۶۰ شد (۵۵ در انتها) ولی از ترس اینکه بقیه ش بد باشه و دپرس شم ادامه ندادم. تخمین رتبه م هم زیر ۳۰ بود.

بنظرتون هر کدام از موارد زیر چند درصد در موفقیت شما نقش داشت؟
پایه تحصیلی ، دانشگاه کارشناسی، برنامه ریز برای کنکور، کلاس کنکور، کنکور آزمایشی،شرایط سر کنکور، شرایط مطالعه و زندگی (مثل شرایط خانه و...)،سایر عوامل
از ۱۰
توکل به خدا: ۲۰
پایه تحصیلی: ۳
دانشگاه کارشناسی: ۶
برنامه ریزی برای کنکور: ۱۰
کلاس کنکور: ۰
کنکور آزمایشی: ۷
شرایط سر کنکور: ۱۰ (دستشون درد نکنه خیلی خوب بود محیط آزمونم)
شرایط مطالعه: ۱۰ (مرخصی تحصیلی و مطالعه تو اتاق ساکت)

حالا که تا اینجا اومدین ، میخواین چیکاره بشید؟ هدفهاتون برای آینده را اگه دوست دارید بگید.
ادامه تحصیل در مقطع دکتری یا یه ارشد دیگه تو یکی از دانشگاهای مطرح آمریکا و ورود به بازار کار در شرکت های معتبر خارجی

چقدر توکل بخدا و عبادت در طی این مسیر و رسیدن بهدف بهتون کمک کرده است.
خیلی خیلی خیلی زیاد!

کسی یا کسانی هستند که در موفقیت شما نقش شاخصی داشته باشه و یا شما موفقیت تون را مرهون او بدونید.
پدر و مادرم که تو همه مراحل زندگیم بهترین ها رو واسم خواستن و فراهم کردن.

ایا درسی هست که بنظرتون باید با روش دیگری میخوندید یا بیشتر میخوندید یا از منابع دیگری میخوندید ویا حذف نمیکردین و در اینصورت میشد نتیجه بهتری گرفت.
همه چی خوب بود.

چگونه و بر چه اساسی انتخاب رشته میکنید ؟ کدام دانشگاه را برای ادامه تحصیل در مقطع ارشد ترجیح میدید؟ (اگر مایلید دلیل آن را هم بنویسید(
اعتبار دانشگاه مهمترین مساله برای من محسوب میشه.
شبکه و امنیت شریف

توصیه خاصی برای داوطلبین زیادی که این مصاحبه را میخونن دارید.
۱) به خدا توکل کنید و نذر کنید برای قبولیتون
۲) اگر شاغل نیستین و از لحاظ وقت گذاشتن روی مطالعه مشکل ندارین، با ساعت برنامه ریزی نکنید. با یه دید معقولانه فصل های درس هارو توی روز پخش کنین.
۳) ورزش رو توی برنامه تون وارد کنید
۴) فکرتونو درگیر مسائل حاشیه ای (حال و روز رقبا، چقد بقیه جلوترن و از این موارد) نکنید.
۵) آزمون های آزمایشی موسسه ای که راجبش تحقیق میکنید رو شرکت کنید و به برنامه تون نظم بدین

بنظرتون سوالی هست که باید میپرسیدم و نپرسیدم.؟ جواب شما به این سوال چی هست؟
منم داشتم به همین که "آیا سوالی مونده بود که پرسیده نشد؟" فکر میکردم که جوابش هم "نه" بود!

با تشکر

[mt95]

تبریک میگم
عالی بود.

[Innocence]

فقط همین منابع رو مطالعه کردین یا در کنارش کتاب های دیگه هم خوندین!؟

[R4MT1N]

(۰۶ مهر ۱۳۹۴ ۰۸:۵۸ ب.ظ)marzie.ahmadi نوشته شده توسط:  فقط همین منابع رو مطالعه کردین یا در کنارش کتاب های دیگه هم خوندین!؟

همینا بود منابعم، ولی مثلا اگه چیزی کنجکاوم میکرد یه سرچی هم تو نت میزدم واسش !

[Innocence]

(۰۶ مهر ۱۳۹۴ ۱۰:۲۲ ب.ظ)R4MT1N نوشته شده توسط:  

(06 مهر ۱۳۹۴ ۰۸:۵۸ ب.ظ)marzie.ahmadi نوشته شده توسط:  فقط همین منابع رو مطالعه کردین یا در کنارش کتاب های دیگه هم خوندین!؟

همینا بود منابعم، ولی مثلا اگه چیزی کنجکاوم میکرد یه سرچی هم تو نت میزدم واسش !

ممنون

[عزیز دادخواه]

تبر یک عرض میکنم خدمتتون.
این مصاحبه و منابعی که معرفی شده بود رو قابل توجه دوستان " رفرنسولوژیست " میدونم.
برای لایه کاربرد شبکه چه منبعی رو پیشنهاد میفرمایید.

[R4MT1N]

(۰۷ مهر ۱۳۹۴ ۰۱:۴۹ ق.ظ)a.dadxah نوشته شده توسط:  تبر یک عرض میکنم خدمتتون.
این مصاحبه و منابعی که معرفی شده بود رو قابل توجه دوستان " رفرنسولوژیست " میدونم.
برای لایه کاربرد شبکه چه منبعی رو پیشنهاد میفرمایید.

سلام و ممنون

نمیدونم امسال دکتر حقیقت کتاب لایه های بالاتر شبکه رو به چاپ رسوندن بالاخره یا نه! اگه چاپ شده یا به طور قطعی در آینده نه چندان دور قراره بشه پیشنهاد میکنم یه نگاهی به اون کتاب بندازید اول! به نظر من یکی از چندتا مولفیه که واقعا اهل پیچوندن دانشجو نیست و وجدان کاری بالایی دارن.
اگرنه که مدرسان قابل تحمله به نسبت! جزوه دکتر صبائی هم به غایت لازم!

[Happiness.72]

از مصاحبه های خوبی بود که خوندم

موفق باشید