انجمنصفحه اولجستجوی انجمن

[mahsa_mb]

(۱۳ شهریور ۱۳۹۳ ۰۹:۰۴ ب.ظ)codin نوشته شده توسط:  مشکل از تعداد افرادی که دکترا میخونن نیست .باور کنین مشکل از جای دیگه هست.از پارتی بازی، از نبود شایسته سالاری، اگر قراره جایی درست بشه اونجاست.توی استرالیا پیرمرد و پیرزنه رو میبینن همین جوری میرن دانشگاه ثبت نام می کنن و سر کلاس میشینن.اتفاقا اگر تب علم و دانش تو یه جامعه ای فراگیر بشه عالیه.مشکل اینه که گاهی هدف وسیله و گاهی وسیله هدف میشه!!

درسته . همه باید بتونن درس بخونن ولی برای ما که میخواهیم در آینده کار کنیم چی؟ نباید برنامه ریزی بشه؟

[crevice]

(۱۴ شهریور ۱۳۹۳ ۰۸:۰۲ ق.ظ)mahsa_mb نوشته شده توسط:  

(13 شهریور ۱۳۹۳ ۰۹:۰۴ ب.ظ)codin نوشته شده توسط:  مشکل از تعداد افرادی که دکترا میخونن نیست .باور کنین مشکل از جای دیگه هست.از پارتی بازی، از نبود شایسته سالاری، اگر قراره جایی درست بشه اونجاست.توی استرالیا پیرمرد و پیرزنه رو میبینن همین جوری میرن دانشگاه ثبت نام می کنن و سر کلاس میشینن.اتفاقا اگر تب علم و دانش تو یه جامعه ای فراگیر بشه عالیه.مشکل اینه که گاهی هدف وسیله و گاهی وسیله هدف میشه!!

درسته . همه باید بتونن درس بخونن ولی برای ما که میخواهیم در آینده کار کنیم چی؟ نباید برنامه ریزی بشه؟

ببینید دوستمون دقیقا درست میگن. اگر شایسته سالاری وجود داشت که عالی میشد و هر کسی بر اساس لیاقتش میتونست در جای مناسببه خودش قرار بگیره حالا هر چند هزار تا فارغ التحصیل دکتری وجود داشته باشه. ولی هر وقت این شایسته سالاری یا به عبارتی به تعبیر امروزی ما "نظام سرمایه گذاری" که بهترین سیاست ممکن هست به نظر من ؛وجود نداشته باشه قضیه فرق میکنه!!
متاسفانه ۹۹% مردم کشورمون به دلیل چیزهایی که هر روز بهشون خودآگاه و ناخودآگاه القاء میشه تصور اشتباهی از این قضیه دارن. بخش اعظمی از مشکل پیشرفت کشورهای جهان سومی مثل ما همین مسئله هست به نظر من.
دارم یکم از بحث دور میشم ولی واقعا ببینید برندهای بزرگ و جهانی ای بودند و هستند و خواهند بود که به خاطر ظهور رقبای قویتر از صحنه محو شدند و نتونستند به خاطر بزرگی و نفوذ و غیره و غیره در جای خودشون باقی بمونن. چرا که معنی نمیده کسی که نمیتونه توی بازار دوام بیاره باقی بمونه و دولتهایی مثل آمریکا هم نهایتا یه وام بهشون بدن و اگر باز نتونستند در نهایت میبایست شکست رو قبول کنند؛ اما در اینجا همچنان مردم فلک زده باید چیزی حدود ۱۲۰% پول اضافه واسه ماشین های خارجی بدهند تا دوستان عزیز ماشین ساز{!} داخلی خم به ابرو نیارن و هر روز یه راهنما رو رنگشو عوض کنن و ۳،۴ تومن بکشن روی یه پراید. این فقط یک مثال ساده بود.

در ادارات دولتی هم که همه چیز عیان است و در کار خصوصی هم بدون سیاست، بازنده از پیش باخته خواهید بود چرا که نمیتونید هیچ مزایده ای رو ببرید. البته این نظر منه.

حالا در مورد تحصیلات؛ هر وقت میبینم یکی هست که بدون کنکور پاتاپای شما از فوق دیپلم تا فوق لیسانس رو میاد بالا و بعد مدرک اون فرد هنوز فارغ التحصیل نشده کارایی دارد اما شما باید در داخل، بدنبال درِ قندونی باشید که سزاوار مدرکتون باشه ناخودآگاه به خود خواهید خندید که چه رسم روزگار، زیباست! و باید با طبیعت حیات وحش خود را وفق داد!!

[saeedorage]

بابا تو کشتی مارو!!!
ناامیدی از همه جات می ریزه!
دنبال بهونه ای که بزنی تو سر خودت؟؟؟
شما تمام پیشبینی هات درسته عزیز.
ما می بینیم خیلیا تو دوره ارشد، هم کار می کنن هم درس میخونن هم زن می گیرن!
دوست داری از روز اول تخمه بشکنی ماهی ۵ میلیون بذارن جیبت؟
نه عزیز باید سختی بکشی. سر و سامون هم می گیری ولی نه با انتقاد و تیکه پروندن به این مملکت!
اگه ادعات میشه همتت رو زیاد کن، یا مشکل رو حل کن یا تو همین وضع مثل خیلیای دیگه پیشرفت کن. وگرنه تیکه پروندن و آیه یاس خوندن رو همه بلدن.
ما با همون مدرکی که دوستان ادعا کردن واسه در قندون خوبه، رفتیم تو کار مربوط به رشتمون، کلی هم احترام گذاشتن بهمون!
پروژه های بزرگ هم دادن دستمون!
میدونی چرا؟ چون حاضر شدم شرایط سخت کاری و حقوق کم رو با فوق لیسانس قبول کنم. با استاد و خانواده و همه جنگیدم. تیکه های مردم رو گفتن سرت کلاه رفته تحمل کردم ولی کار یاد می گیرم. من اصلا نمی تونم درک کنم چی میگید؟ بابا جان یه سری به پارکهای علم و فناوری بزنید. هم کار هست، هم حقوق، هم پیشرفت، بدون پارتی، بدون نیاز به دانش خیلی بالا.
ایرادهای مملکت زیادن همه هم میدونن. ولی بد نیست از خودمون شروع کنیم

[crevice]

(۲۶ اسفند ۱۳۹۳ ۰۳:۴۶ ق.ظ)saeedorage نوشته شده توسط:  1-بابا تو کشتی مارو!!!
۲-ناامیدی از همه جات می ریزه!
۳-دنبال بهونه ای که بزنی تو سر خودت؟؟؟
۴-شما تمام پیشبینی هات درسته عزیز.ما می بینیم خیلیا تو دوره ارشد، هم کار می کنن هم درس میخونن هم زن می گیرن!
۵-دوست داری از روز اول تخمه بشکنی ماهی ۵ میلیون بذارن جیبت؟
۶-نه عزیز باید سختی بکشی. سر و سامون هم می گیری ولی نه با انتقاد و تیکه پروندن به این مملکت!
۷-اگه ادعات میشه همتت رو زیاد کن، یا مشکل رو حل کن یا تو همین وضع مثل خیلیای دیگه پیشرفت کن. وگرنه تیکه پروندن و آیه یاس خوندن رو همه بلدن. ما با همون مدرکی که دوستان ادعا کردن واسه در قندون خوبه، رفتیم تو کار مربوط به رشتمون، کلی هم احترام گذاشتن بهمون! پروژه های بزرگ هم دادن دستمون!
میدونی چرا؟ چون حاضر شدم شرایط سخت کاری و حقوق کم رو با فوق لیسانس قبول کنم. با استاد و خانواده و همه جنگیدم. تیکه های مردم رو گفتن سرت کلاه رفته تحمل کردم ولی کار یاد می گیرم. من اصلا نمی تونم درک کنم چی میگید؟ بابا جان یه سری به پارکهای علم و فناوری بزنید. هم کار هست، هم حقوق، هم پیشرفت، بدون پارتی، بدون نیاز به دانش خیلی بالا.
۸-ایرادهای مملکت زیادن همه هم میدونن. ولی بد نیست از خودمون شروع کنیم

دوست عزیز؛
۱-اول از همه من فکر نمیکنم که این پست رو خطاب به شما نوشته باشم که اینگونه برخورد میکنید.
۲-به نظر شما در آینده ی تحصیلات تکمیلی نکته ی عطف و روشنی وجود دارد که من میبایست امیدوار باشم؟ اگر اینگونه فکر میکنید لطف بفرمایید من و دیگر دوستان رو هم مطلع فرمائید.
۳-من فکر نمیکنم که اینگونه طرز برخورد متعلق به عرف اکادمیک، مخصوصا تحصیلات تکملیلی باشد؛ اینکه میخواهید با ۴ تا اصطلاح دوست داشتنیِ "چاله ی درون میدان" در ذهنتان چیز دیگری ترسیم کنید، مختارید...اما یاد بگیریم که هر چیزی که از ذهنمان خطور کرد روی کاغذ پیاده نکنیم... چرا که هرجایی چاله میدون و یا صف بقالی نیست.
۴-فکر نمیکنم گفته های شما اصلا ربطی به بحث من داشته باشد؛ خیلی ها هم در بورکیفاسانو هم درس میخوانند و هم کار میکنند و رئیس جمهور میشوند! منظور بحث بنده تعویض هدف اصلی "تحصیل" با "سرگرمی" و یا "کلاس فوق العاده برای افزایش حقوق" است...
۵- ۱۲+۶+۵+۱ آنهم بدون هیچ وقت تلف کردنی هزینه تحصیلات تا رسیدن به درجه مذکور هست آیا از نظر شما این همه سالهای زندگی را "صرفا" برای فراگرفتن چیزی؛ تخمه شکستن است؟!...در کشورهای توسعه یافته، کسانی که عرضه و یا علاقه به کارهای غیرآکادمیک ندارند؛ استاد دانشگاه میشوند و به هیچ وجه نیازی نیست که قابلیت کار تجاری و صنعتی داشته باشند...چه بسا که اگر این قابلیتها را می داشتند به هیچ وجه در محیط دانشگاهی نمیماندند... پس این هدف مغایر با آنچه در تمام دنیا اجرا میشود است...
۶- این کامنت من تیکه پراندن به شخص حقیقی و یا حقوقی نیست و نبوده و فقط یک انتقاد و درد دل بود!
۷- بنده متاسفانه ادعایم نمیشود و به همین دلیل اینجا آنچه که فکرم بود را اینجا به نوشته تبدیل کردم....خوشبحال شما که با ادعا جلو رفتید و موفق بودید.
۸- دوباره؛ من هیچ خصومت و مشکلی با هیچکس و هیچ جایی ندارم و اتفاقا این که شما حق به جانب صحبت کردید؛ کاملا مشخص کننده ی اینست که خود شخص شما هم در ذهن خودآگاه و یا ناخودآگاهتان مشکلاتی با این قضیه دارید.
توضیحات بیشتر:
متاسفانه مجال بحث بر سر این مسائل اینجا نیست و نخواهد بود. امیدوارم که شما هم موفق باشید و هرکسی اول از همه با چشمی باز به جلو حرکت کند. اینکه میگویید آیه یاس خواندم شاید تا حدودی درست باشد؛ اما از نظر من حرفهای ناخوشایند هم باید زده شود. اگر جوانی به امید "کار و پولسازی" میخواهد دامه تحصیل دهد "یقینا" بهرتین روش سرمایه گذاری برای آینده ی او بر اساس اقتضای حال حاضر جامعه و بازار نیست. اینهایی که من میگویم را طی دو،سه سال تجربه بدست آورده ام و اگر شما فکر میکنید تجربه ی متفاوتی دارید؛ لطف کنید مارا هم از گمراهی بیرون بیاورید تا بتوانیم اندکی از دانش بالایتان بهره ببریم. در ضمن آن شغلهایی ای که شما میفرمائید به یک دانشجوی فوق دیپلم هم میتوان داد... بنابراین نظر من را بخواهید باید بگویم که کاملا با نگاهی سطحی و تعصب این کامنت "نه چندان دوستانه" را در این ترد گذاشته اید.

[saeedorage]

نه عزیز. ما هم همین سالهایی که میگی رو تحصیل کردیم. تفریح هم کردیم. والا بچه مایه دار هم نیستیم که بگیم بابامون همه جوره پشتمونه. من مشکلم با ناامیدی شماست. لحن تندم واسه ناامیدیه. آقا این آدمایی که با تحصیل تو این کشور به جایی میرسن از فضا میان؟؟ همشون افسرده ان؟؟؟ همه از زندگی عقب افتادن؟؟ تفریح ندارن؟؟ باید قبول کنیم که کشور ما رکودش از کمکاری آدماست. از من، شما، همه. تا خودمون کار نکنیم هیچی درست نمیشه.شما میتونی ادعا کنی که با تمام توانت رفتی جلو تا حالا؟؟ با ۵۰% میتونی ادعا کنی؟؟ من خودمو میگم با ۲۰% توانم هم تا حالا جلو نرفتم.

[codin]

(۲۶ اسفند ۱۳۹۳ ۰۲:۰۶ ب.ظ)saeedorage نوشته شده توسط:  نه عزیز. ما هم همین سالهایی که میگی رو تحصیل کردیم. تفریح هم کردیم. والا بچه مایه دار هم نیستیم که بگیم بابامون همه جوره پشتمونه. من مشکلم با ناامیدی شماست. لحن تندم واسه ناامیدیه. آقا این آدمایی که با تحصیل تو این کشور به جایی میرسن از فضا میان؟؟ همشون افسرده ان؟؟؟ همه از زندگی عقب افتادن؟؟ تفریح ندارن؟؟ باید قبول کنیم که کشور ما رکودش از کمکاری آدماست. از من، شما، همه. تا خودمون کار نکنیم هیچی درست نمیشه.شما میتونی ادعا کنی که با تمام توانت رفتی جلو تا حالا؟؟ با ۵۰% میتونی ادعا کنی؟؟ من خودمو میگم با ۲۰% توانم هم تا حالا جلو نرفتم.

دوست عزیز خوش به حالتون که این قدر نسبت به زندگی قانع هستین. به قول دوستمون وقتی کارها همه فوق دیپلمی هست ادم باید خیلی صبور باشه که نه تنها ناراحت و شاکی نباشه بقیه رو هم دعوت به صبر و حوصله کنه.خیلی نگرشتون خوبه...من که دیوونه میشم وقتی بهش فکر می کنم که تهش باید برم تو یه شرکتی که از ۱۴۰+۲۹ واحدی که پاس کردم فقط سه واحد برنامه نویسی وب اش به کارم بیاد!

[saeedorage]

(۲۶ اسفند ۱۳۹۳ ۰۲:۵۶ ب.ظ)codin نوشته شده توسط:  

(26 اسفند ۱۳۹۳ ۰۲:۰۶ ب.ظ)saeedorage نوشته شده توسط:  نه عزیز. ما هم همین سالهایی که میگی رو تحصیل کردیم. تفریح هم کردیم. والا بچه مایه دار هم نیستیم که بگیم بابامون همه جوره پشتمونه. من مشکلم با ناامیدی شماست. لحن تندم واسه ناامیدیه. آقا این آدمایی که با تحصیل تو این کشور به جایی میرسن از فضا میان؟؟ همشون افسرده ان؟؟؟ همه از زندگی عقب افتادن؟؟ تفریح ندارن؟؟ باید قبول کنیم که کشور ما رکودش از کمکاری آدماست. از من، شما، همه. تا خودمون کار نکنیم هیچی درست نمیشه.شما میتونی ادعا کنی که با تمام توانت رفتی جلو تا حالا؟؟ با ۵۰% میتونی ادعا کنی؟؟ من خودمو میگم با ۲۰% توانم هم تا حالا جلو نرفتم.

دوست عزیز خوش به حالتون که این قدر نسبت به زندگی قانع هستین. به قول دوستمون وقتی کارها همه فوق دیپلمی هست ادم باید خیلی صبور باشه که نه تنها ناراحت و شاکی نباشه بقیه رو هم دعوت به صبر و حوصله کنه.خیلی نگرشتون خوبه...من که دیوونه میشم وقتی بهش فکر می کنم که تهش باید برم تو یه شرکتی که از ۱۴۰+۲۹ واحدی که پاس کردم فقط سه واحد برنامه نویسی وب اش به کارم بیاد!

ببینید بحث قناعت جای خودش. ولی من حاضر شدم سختی دوری و گرما و ... رو به جون بخرم. واسه پروژه ISMS رفتم آبادان موندم. واسم ارزش داشت که کار یاد بگیرم. از خیلی واحدهای درسی ارشدم هم اونجا کمک گرفتم. هیچکس حاضر نشد بره اونجا ولی رفتم ۴ ماه موندم. بازم قراره برم اهواز و میرم. چون پروژه ها بزرگه و منم باید یاد بگیرم. همه دارن منو مسخره میکنن تو دوستام که چرا با ۷۰۰ تومن حقوق این سختی هارو تحمل می کنی؟؟ ولی من گوش نمیدم. حتی اگه بهم پول ندن هم میرم کار می کنم. چون باید سال اول کار یاد گرفت. تجربم زیاد نیست ولی تو همین سن ۲۵ سال، ISMS پالایشگاه آبادان پروژه بزرگیه واسه من. اما همین پروژه ۲،۳ تا از دوستام حاضر نشدن قبول کنن و برن بمونن. برنامه نویسی هم انتخاب شما بوده. من از روز اول گفتم هیچوقت برنامه نویس نخواهم شد. الان هم نیستم. ارزیابی امنیت می کنم، مشاور ISMS هستم ولی کدنویس نیستم چون علاقه نداشتم. در جواب همون دوستمون که گفت از این شرایط تو ناخودآگاه خودم ناراضیم، باید بگم اینطور نیست. من یاد گرفتم تو جهنم هم شاد باشم و به فکر پیشرفت. ولی حاضرم واسش توهین و سختی و... رو تحمل کنم. چون فکر می کنم اونقدر که لازمه کار بلد نیستم.

[montazer]

سلام دوست من
خیلی خوشحالم که این عقیده رو دارید و منم قبولش دارم. این شرایط فعلا اینطوریه نه اینکه بگیم همه چیز خوبه و جای هیچ اعتراضی نیست، درسته اعتراض هم باید باشه به موقعش اما وقتی موقع عمله باید عمل کرد. من کاملا با شما موافقم و اینکه هر فردی باید از خودش شروع کنه خودمونو اصلاح کنیم، عملکرد خودمونو، بهترین باشیم و هیچ وقت از آنچه که هستیم راضی نباشیم این رمز موفقیته. اینایی که میخونید از کسی نیست که خودش به جایی رسیده یا حقوق میلیونی داره، نه منم یه فارغ التحصیل از کنکور متنفرم! که خصوصا الان داره روزای سختیو میگذرونه. اما معتقدم هیچ وقت آدم نباید به خاطر شرایط ناامید بشه یا کنار بکشه. هر طوری فکر کنیم ما همین یک مملکتو داریم باید به فکرش باشیم، باید از خودمون شروع کنیم با نشستن و فقط نه گفتن چیزی درست نشد و نمیشه.
من همیشه میگم هرکی باید برای گرفتن حقش خودش تلاش کنه، برای دادن حقمون کسی برامون فرش قرمز پهن نمیکنه!
امیدورام همه موفق باشید دوستای عزیز

(۲۶ اسفند ۱۳۹۳ ۰۴:۲۵ ب.ظ)saeedorage نوشته شده توسط:  

(26 اسفند ۱۳۹۳ ۰۲:۵۶ ب.ظ)codin نوشته شده توسط:  

(26 اسفند ۱۳۹۳ ۰۲:۰۶ ب.ظ)saeedorage نوشته شده توسط:  نه عزیز. ما هم همین سالهایی که میگی رو تحصیل کردیم. تفریح هم کردیم. والا بچه مایه دار هم نیستیم که بگیم بابامون همه جوره پشتمونه. من مشکلم با ناامیدی شماست. لحن تندم واسه ناامیدیه. آقا این آدمایی که با تحصیل تو این کشور به جایی میرسن از فضا میان؟؟ همشون افسرده ان؟؟؟ همه از زندگی عقب افتادن؟؟ تفریح ندارن؟؟ باید قبول کنیم که کشور ما رکودش از کمکاری آدماست. از من، شما، همه. تا خودمون کار نکنیم هیچی درست نمیشه.شما میتونی ادعا کنی که با تمام توانت رفتی جلو تا حالا؟؟ با ۵۰% میتونی ادعا کنی؟؟ من خودمو میگم با ۲۰% توانم هم تا حالا جلو نرفتم.

دوست عزیز خوش به حالتون که این قدر نسبت به زندگی قانع هستین. به قول دوستمون وقتی کارها همه فوق دیپلمی هست ادم باید خیلی صبور باشه که نه تنها ناراحت و شاکی نباشه بقیه رو هم دعوت به صبر و حوصله کنه.خیلی نگرشتون خوبه...من که دیوونه میشم وقتی بهش فکر می کنم که تهش باید برم تو یه شرکتی که از ۱۴۰+۲۹ واحدی که پاس کردم فقط سه واحد برنامه نویسی وب اش به کارم بیاد!

ببینید بحث قناعت جای خودش. ولی من حاضر شدم سختی دوری و گرما و ... رو به جون بخرم. واسه پروژه ISMS رفتم آبادان موندم. واسم ارزش داشت که کار یاد بگیرم. از خیلی واحدهای درسی ارشدم هم اونجا کمک گرفتم. هیچکس حاضر نشد بره اونجا ولی رفتم ۴ ماه موندم. بازم قراره برم اهواز و میرم. چون پروژه ها بزرگه و منم باید یاد بگیرم. همه دارن منو مسخره میکنن تو دوستام که چرا با ۷۰۰ تومن حقوق این سختی هارو تحمل می کنی؟؟ ولی من گوش نمیدم. حتی اگه بهم پول ندن هم میرم کار می کنم. چون باید سال اول کار یاد گرفت. تجربم زیاد نیست ولی تو همین سن ۲۵ سال، ISMS پالایشگاه آبادان پروژه بزرگیه واسه من. اما همین پروژه ۲،۳ تا از دوستام حاضر نشدن قبول کنن و برن بمونن. برنامه نویسی هم انتخاب شما بوده. من از روز اول گفتم هیچوقت برنامه نویس نخواهم شد. الان هم نیستم. ارزیابی امنیت می کنم، مشاور ISMS هستم ولی کدنویس نیستم چون علاقه نداشتم. در جواب همون دوستمون که گفت از این شرایط تو ناخودآگاه خودم ناراضیم، باید بگم اینطور نیست. من یاد گرفتم تو جهنم هم شاد باشم و به فکر پیشرفت. ولی حاضرم واسش توهین و سختی و... رو تحمل کنم. چون فکر می کنم اونقدر که لازمه کار بلد نیستم.