|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - نسخهی قابل چاپ
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - diligent - 11 بهمن ۱۳۹۳ ۱۲:۱۷ ق.ظ
خدایا..
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - fo-eng - 11 بهمن ۱۳۹۳ ۱۲:۵۲ ق.ظ
قایقت شکست ؟ پارویت را آب برد ؟ تورَت پاره شد ؟
صیدت دوباره به دریا برگشت..؟
غمت نباشد چون خدا با ماست !
هیچ وقت نگو ؛ از ماست که برماست !
بگو خدا با ماست.
اگر قایقت شکست، باشد! دلت نشکند! دلی را نشکنی.
اگر پارویت را آب برد، باشد ! آبرویت را آب نبَرَد! آبرویی نبری.
اگر صیدت از دستت رفت، باشد! امیدت از دست نرود ! امید کسی را ناامید نکنی.
امروز اگر تمام سرمایه ات از دستت رفت، دستانت را که داری!
خدایت را شکر کن. دوباره شکر کن !
اگر چیزی به دست نداریم دست که داریم دوباره به دست می آوریم.
دوباره می سازیم و دوباره به دست می آوریم.
.................. دوباره می خریم و دوباره می خندیم.
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Menrva - 11 بهمن ۱۳۹۳ ۰۱:۲۹ ق.ظ
خدایا خودت کمکم کن
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Bahar_HS - 11 بهمن ۱۳۹۳ ۰۹:۰۶ ق.ظ
خیلی با خودم کلنجار رفتم؛ دیگه نمی تونم ادامه بدم...
"انصراف از کنکور ۹۳"
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Densike - 11 بهمن ۱۳۹۳ ۱۰:۵۶ ق.ظ
خوبه تنهایی منو تنها نمیزاره
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Aseman7 - 11 بهمن ۱۳۹۳ ۱۱:۵۴ ق.ظ
(۱۱ بهمن ۱۳۹۳ ۰۹:۰۶ ق.ظ)Bahar_HS نوشته شده توسط: خیلی با خودم کلنجار رفتم؛ دیگه نمی تونم ادامه بدم...
عزیزم
هرگز ناامید نشو
من همیشه گفتم کسانی که از دانشگاه پیام نور هستند نسبت به بقیه چون برای هر امتحانشون با تست سر و کار داشتن؛ موفق ترند.
کنکور هم که شاید بتونم به جرئت بگم که مهارت تست زنی بالایی می خواد .
خودم می تونم واست مصداق بیارم که حتی یه نفر ترم ۷ رو مرخصی گرفته باشه به جز درس و رفتن سر آزمون و .. کار خاصی هم انجام نداده باشه. ولی آخرش هم با درخشان قبول شده باشه پس لزومی نداره الان خودت رو درگیر کنی که حالا قبول می شم یا نه .فقط برو مثله یه امتحان معمولی باش برخورد کن.برو جلو ما هوا تو داریم.
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - vesta - 11 بهمن ۱۳۹۳ ۱۱:۵۷ ق.ظ
خدایا دیگه نمیدونم چی بگم
چرا همش داره شرایط بدتر و بدتر میشه
دل خوش بودم به احتمال ۸ درصد حالا اون احتمال شد ۲ درصد و شایدم کمتر
لعنت به این بیماری، لعنت به تو که انقدر وحشیانه هجوم کردی به بدن مامانم و هیچ علائمی بروز ندادی... هر جا رو اسکن میکنن درگیر شده
خدایا ازت خواهش میکنم جوابمو بده، خدایا من مامانم رو از تو میخوام و هیچ منطق و علمی سرم نمیشه، من معجزه میخوام
بچه ها برای همه مریضا و مامان من هم دعا کنید
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - software94 - 11 بهمن ۱۳۹۳ ۱۲:۰۳ ب.ظ
وستا جون اشک تو چشام حلقه زد.ما اگه قابل باشیم دعا میکنیم.انشالله خیلی زود خوب شن.
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - A V A - 11 بهمن ۱۳۹۳ ۱۲:۲۷ ب.ظ
(۱۱ بهمن ۱۳۹۳ ۰۹:۰۶ ق.ظ)Bahar_HS نوشته شده توسط: خیلی با خودم کلنجار رفتم؛ دیگه نمی تونم ادامه بدم...
"انصراف از کنکور ۹۳"
اکثرا همین حالو دارن، یه هفته دیگه طاقت بیار
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - NP-Cσмρℓєтє - ۱۱ بهمن ۱۳۹۳ ۱۲:۴۱ ب.ظ
خدایا این جمع و تفریق رو فقط بهم برسون بقیشو خودم حل میکنم!!!
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Bahar_HS - 11 بهمن ۱۳۹۳ ۰۱:۰۱ ب.ظ
(۱۱ بهمن ۱۳۹۳ ۱۱:۲۷ ق.ظ)x86 نوشته شده توسط: (11 بهمن ۱۳۹۳ ۰۹:۰۶ ق.ظ)Bahar_HS نوشته شده توسط: خیلی با خودم کلنجار رفتم؛ دیگه نمی تونم ادامه بدم...
"انصراف از کنکور ۹۳"
مهندس بزرگوار، کنکور ۹۳ که پارسال برگزار شد ، میخوای ما رو گول بزنی که مثلا انصراف دادی بعد رتبه ی یک بیاری؟؟؟
داشت افسردگی م تشدید می شد!گفتم اینجا هم کسی محلمون نمی ذاره!!!
منظورم کنکوری که در بهمن سال ۱۳۹۳ برگزار می شه.... واقعا هم انصراف دادم....چون دیگه نمی تونستم ادامه بدم.
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - A V A - 11 بهمن ۱۳۹۳ ۰۳:۰۲ ب.ظ
قسمت جدید ماجراهای من و خواهرزاده ی سه سالم:
نمیذاشت درس بخونم، گفتم بیا بشین روبروم باهم درس بخونیم، داشتم هوش میخوندم قسمت ترتیب جزئی، مساله ی جورابو کفش، گفتم هرچی من میگم تایید کن
- خب عزیزم،ببین توو این مساله باید اول جورابو پامون کنیم بعد کفشو چون نمیشه که اول کفش پا کنیم بعد جوراب، مگه نه؟
- آره خاله،اوهوم
خب حالا میخایم چیکار کنیم؟
مممم میخوایم جورابو کفش بپوشیم بریم بیرون!!!
من:|
مساله:|
هوش راهیان:|
خواهرزاده م
پ.ن: دلم اشوبه، استرس کنکور نیست،اما خیلی اشوبه...دوست ندارم منتظر اتفاق بدی باشم
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Menrva - 11 بهمن ۱۳۹۳ ۰۳:۰۸ ب.ظ
(۱۱ بهمن ۱۳۹۳ ۱۱:۵۷ ق.ظ)vesta نوشته شده توسط: خدایا دیگه نمیدونم چی بگم
چرا همش داره شرایط بدتر و بدتر میشه
دل خوش بودم به احتمال ۸ درصد حالا اون احتمال شد ۲ درصد و شایدم کمتر
لعنت به این بیماری، لعنت به تو که انقدر وحشیانه هجوم کردی به بدن مامانم و هیچ علائمی بروز ندادی... هر جا رو اسکن میکنن درگیر شده
خدایا ازت خواهش میکنم جوابمو بده، خدایا من مامانم رو از تو میخوام و هیچ منطق و علمی سرم نمیشه، من معجزه میخوام
بچه ها برای همه مریضا و مامان من هم دعا کنید
خانوم وستا میخواستم بگم هنوزم امید داشته باشی حتی اگ احساس کردی داری نا امید میشی
وقتی ک داشتم میمردم مامان وبابام شوکه شده بودن نمیدونستن چیکارکنن ساعت حدود ۲شب بود نمیدونم چطور همسایمون ازکجا یدفه امدخدارسونده بود فرشته نجاتم بود منو بردن بیمارستان هیچ جارو نمیدیدم فقط چشام اسمون صاف ستاره ها رو میدید دوست داشتم برای اخرین بار اسمون رو ببینم دوتا بیمارستان رفتیم دکترمیگفت نمیتونم کاری کنم داشتم توی بغل مامانم جون میدادم اون دکتر و پرستارا بی اعتنا بودن انگارنه انگار که یه کسی داره میمیره اخرای نفسام بود مامانم تنفس دهان ب دهان میداد خیلی سردم بود خیلی میترسیدم داشت خوابم میبرد یه خواب قشنگ داشتم میرفتم اون دنیا ک رسیذیم بیمارستان بعدی بدنم سنگین و یخه یخ شده بود جوری ک بابام نتونست بلندم کنه و من انداخت برانکارد اوردن وبردنم اورژانس، نبض نداشتم نبضم ۲۴ بود یعنی مردن مامان و بابام خواهرم جلو چشمشون میدیدن ک چطورداشتم جون میدادم دوست نداشتم مامانم بابام خواهرم جون دادنم رو ببینن هیچ امیدی ب زنده بودنم نبود اما خدا خواست ک زنده بمونم.الان ک برات تغریف کردم اومد جلوی چشم حالم یجوری شد.
پس هنوزم به ۱۰۰ درصد امید داشته باش نه به ۲درصد. مامانت خوب میشه مطمئن باش.
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - NP-Cσмρℓєтє - ۱۱ بهمن ۱۳۹۳ ۰۳:۱۰ ب.ظ
(۱۱ بهمن ۱۳۹۳ ۰۳:۰۲ ب.ظ)AVA 94 نوشته شده توسط: من:|
مساله:|
هوش راهیان:|
خواهرزاده م
پ.ن: دلم اشوبه، استرس کنکور نیست،اما خیلی اشوبه...دوست ندارم منتظر اتفاق بدی باشم
آدم خواهرزاده ی اینطوری داشته باشه مگه دلش آشوبه هم میشه ???
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - A V A - 11 بهمن ۱۳۹۳ ۰۴:۰۰ ب.ظ
(۱۱ بهمن ۱۳۹۳ ۰۳:۱۰ ب.ظ)zahra.s نوشته شده توسط: (11 بهمن ۱۳۹۳ ۰۳:۰۲ ب.ظ)AVA 94 نوشته شده توسط: من:|
مساله:|
هوش راهیان:|
خواهرزاده م
پ.ن: دلم اشوبه، استرس کنکور نیست،اما خیلی اشوبه...دوست ندارم منتظر اتفاق بدی باشم
آدم خواهرزاده ی اینطوری داشته باشه مگه دلش آشوبه هم میشه ???
اینم حرفیه
بهش میگم اگر تورو نداشتم چیکار میکردم، میگه اونطوری میشستی درس میخوندی
خودشم متوجه س نمیزاره درس بخونم
احتمالا دلیل اشوبیه دلم همینه که الان رقیبام در حال جمع کردنن و من سر و کله زدن با یه نیم وجبی...
|