|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - نسخهی قابل چاپ
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - good-wishes - 06 آبان ۱۳۹۳ ۰۲:۱۶ ب.ظ
در زمانه ای که به چشمهایم به سختی اعتماد میکنم در عجبم از آدمهایی که به گوشهای خود اعتماد میکنند↳ ↳
الهی عاقبت همه ما رو ختم به خیر کن
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - mcse2010 - 06 آبان ۱۳۹۳ ۰۲:۲۴ ب.ظ
(۰۶ آبان ۱۳۹۳ ۰۲:۱۲ ب.ظ)bahar122 نوشته شده توسط: (06 آبان ۱۳۹۳ ۰۲:۱۱ ب.ظ)mcse2010 نوشته شده توسط: بیخود تحت تاثیر شایعات قرار نگیرید.
ریحانه یک قاتل بود.اصلا قضیه تجاوز همش دروغه!!!!!!!!
مدارک نشون میده با نقشه قبلی به قتل رساند
میشه مدرک حرفاتو به ماهم نشون بدی؟
نمیتونم اخه محرمانه است
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - ziba.O - 06 آبان ۱۳۹۳ ۰۲:۴۸ ب.ظ
(۰۶ آبان ۱۳۹۳ ۰۲:۰۲ ب.ظ)bahar122 نوشته شده توسط: من نمیگم ریحانه مقصره یا بی تقصیر!
فقط اینو میگم تو کشور ما کم نیستن دخترایی که روزانه مورد تعرض قرار میگیرن!
کم نیستن دخترایی که جرات حرف زدن ندارن!
کم نیستن کسایی که مجبورن واسه امار معاش شرفشون زیر پا بزارن!
امنیت ندارن!
بدون تعصب به این قضیه نگاه کنین...!
اگه ریحانه مقصره به سزای عملش رسیده ....! حرفی باقی نمیمونه!
اما اگه بی تقصیر بوده باشه چی؟
اگه مثل هزاران دختر مورد تعرض قرارش داده باشن و از خودش دفاع کرده باشه چی؟
(۰۶ آبان ۱۳۹۳ ۰۱:۵۸ ب.ظ)ziba.O نوشته شده توسط: منم مخالف این قضیم که خیلی از زنا میگن بخاطر شرایط مادی مجبور به تن فروشی شدیم. خیلی ببخشین اگه درآمدت کمه سالی یه بار مانتو بگیر، بچتو نزار بره کلاس خصوصی و ورزش واین حرفا ... یکم با درآمد شوهرت بساز.میرزه آبروشونو با پول تعویض کنن؟ اینا همش بهونست فقط. اوناییم که این کارو میکنن فقط کمبود دارن نه مالی بلکه معنوی. خدا رزاقه هیشکیم از گشنگی نمرده تا حالا
یادم باشه چندتا مستند برات بفرستم!
خیلی ها واسه یه وعده غذا و شاید جای خواب حاضرن هرکاری بکنن!
اون وقت تو میگی واسه مانتو .....!
مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمیباشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.
پس معنیه امتحان که خدا میگه چیه؟ اون موقع همه باید از سختیایی که دارن فرار کنن. اگه خدا مشکلی میده راه حلشم میده کافیه به جایه درایه بسته درای باز رو هم دید. یعنی هیچ چاره ای واسه اینا نمونده رفتن دنباله اون کار؟ اونیکه نوشته پدرم بازنشستست و حقوقش کافی نیس با خواهرم رفتیم تن فروشی، شما به این دخترا حق میدین؟ یعنی پوله غذاشونم نمیرسه؟ هستن دختراییم که بخاطر شرفشون پا رو خواسته های قلبیشون میزارن. شاید شما میگی من قضاوتم بیجاست ولی من میگم نباید از چاله دربیان بیفتن تو چاه. اکثر این قضیه هارو خوندم فقطم بخاطره توقعات بیجا به اون راه کشیده شدن. کم داریم کساییکه تو بهزیستی بزرگ شدن ولی الان دارن زندگیه مشترکشونو تو آرامش میگذرونن حتی با ماهی ۳۰۰ تومن.اینارو دیدم به چشم که دارم میگم. یا همون دختری که کفاشی میکنه تا بتونه پوله درس خوندنشو دربیاره . اگه خدارو داشته باشی از همه جا بی نیازی همه جا.
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - vesta - 06 آبان ۱۳۹۳ ۰۲:۵۰ ب.ظ
یه چیز بگم بحث رو دیگه عوض کنیم انشاالله
همین الان یک از ساختمون روبرویی آویزونه
نترسید نترسید خبری نیست
از اینا که با طناب آویزون میشن بعد یه کارایی رو نمای ساختمون انجام میدن، وای خیلی ذوق زده شدم تا حالا از نزدیک ندیده بودم، خیلی هیجان انگیزه. لباسشم خیلی باحاله، اصلنا هنوزم که هنوزه من دوست دارم آتشنشان بشم، یا امدادگر، کارای امدادی رو خیلی دوست دارم
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Bache Mosbat - 06 آبان ۱۳۹۳ ۰۲:۵۱ ب.ظ
(۰۶ آبان ۱۳۹۳ ۰۱:۱۳ ب.ظ)Menrva نوشته شده توسط: من از ریحانه فرشته نساختم و نمی سازم، شما چطور میتونید درمورد انسانی که نمیشناسید اینطور قضاوت کنید شاید این دختر دست خودش نبوده که به این راه وارد شده شاید از روی بدبختی و ناچاری بوده یاهردلیلی که هیچکس نمیدونه و از زندگی کسی نمیدونه،
هیچوقت با شکم سیر کسی رو قضاوت نکنید، هیچوقت نشناخته کسی رو قضاوت نکنید و محکومش نکنید.
شما نمیشناسید ریحانه رو فقط خدا میشناسه بندش رو پس گناهکار یا بی گناهش رو خدا میدونه نه شما و کسای دیگه
و این وسط یه چیز پنهانی بوده که گفته نشده و کسی نمیدونه و اون پزشک کثیف لایق مرگ بود تازه نمارخون هم بوده اینجور ادمها هستن که اسلام رو خراب میکنن.
اونی که خیانت میکنه گناه کاره.
بدبختی و ناچاری چیه. ایشون خانواده ی متوسط به بالا بوده مادرش کارگردانه . وضع مالی خوبی داشتن. ما که محکوم نکردیم. چند تا قاضی نظر دادن. و اعترافای خودشم بوده. اونی که خیانتکاره گناه کاره ولی گناهی که سزاش مردنه؟ بعد اگه سزای خیانت اون مردنه سزای قتل ریحانه مردن نیست؟
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - mm123456789 - 06 آبان ۱۳۹۳ ۰۳:۲۲ ب.ظ
زمانى که ما مدرسه مى رفتیم،
یه نوع املاء بود به اسمِ "دیکته پا تخته ای"!
توی زمان خودش و در نوع خودش عذابى بود الیم! براى کسى که پاى تخته مى رفت یه حسى داشت تو مایه هاى اعدام در ملاءعام..!
و براى همکلاسى هاى تماشاچى چیزى بود مصداق تفریح سالم..!
کسی این مدل دیکته نوشتن رو یادشه؟
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Menrva - 06 آبان ۱۳۹۳ ۰۳:۲۶ ب.ظ
(۰۶ آبان ۱۳۹۳ ۰۲:۵۱ ب.ظ)Bache Mosbat نوشته شده توسط: (06 آبان ۱۳۹۳ ۰۱:۱۳ ب.ظ)Menrva نوشته شده توسط: من از ریحانه فرشته نساختم و نمی سازم، شما چطور میتونید درمورد انسانی که نمیشناسید اینطور قضاوت کنید شاید این دختر دست خودش نبوده که به این راه وارد شده شاید از روی بدبختی و ناچاری بوده یاهردلیلی که هیچکس نمیدونه و از زندگی کسی نمیدونه،
هیچوقت با شکم سیر کسی رو قضاوت نکنید، هیچوقت نشناخته کسی رو قضاوت نکنید و محکومش نکنید.
شما نمیشناسید ریحانه رو فقط خدا میشناسه بندش رو پس گناهکار یا بی گناهش رو خدا میدونه نه شما و کسای دیگه
و این وسط یه چیز پنهانی بوده که گفته نشده و کسی نمیدونه و اون پزشک کثیف لایق مرگ بود تازه نمارخون هم بوده اینجور ادمها هستن که اسلام رو خراب میکنن.
اونی که خیانت میکنه گناه کاره.
بدبختی و ناچاری چیه. ایشون خانواده ی متوسط به بالا بوده مادرش کارگردانه . وضع مالی خوبی داشتن. ما که محکوم نکردیم. چند تا قاضی نظر دادن. و اعترافای خودشم بوده. اونی که خیانتکاره گناه کاره ولی گناهی که سزاش مردنه؟ بعد اگه سزای خیانت اون مردنه سزای قتل ریحانه مردن نیست؟
اگر حرفم رو درست خونده بودین متوجه میشدین که من توی حرفم گفتم یا "هر دلیلی" که هیچکس نمیدونه و اززندگی کسی...
شما هم از روی حرفای ریحانه و قاضی محکومش کردین تو ایران قاضی و مردم زیاد حرف میزنن و همه باهم یکین عدالت نیست...
انسان حرف میتونه بزنه! اما کدومش حقیقته کدومش دروغ!، شما با شنیدن و خوندن حرفای دیگران قضاوت کردین آیا با چشم خود حقیقت رو دیدین؟ایامیشناسید ریحانه رو؟آیا از درونش خبردارید؟و آیاهای دیگر...خیر پس قضاوت درست نیست، فقط خدا میدونه.
کسی که خیانت میکنه سزاش مرگه، من هیچکارم نمیدونم حقیقت ریحانه چیه نمیتونم در مورد کسی که نمیشناسم قضاوت کنم...
خدا خودش هر کس رو به سزای اعمالش میرسونه و خداست که تعیین کننده گناهکار یا بی گناه بودن انسانهاست.
ببخشید من بهتره دیگه این بحث رو ادامه ندم.
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - ziba.O - 06 آبان ۱۳۹۳ ۰۳:۴۵ ب.ظ
(۰۶ آبان ۱۳۹۳ ۰۳:۲۲ ب.ظ)mm123456789 نوشته شده توسط: زمانى که ما مدرسه مى رفتیم،
یه نوع املاء بود به اسمِ "دیکته پا تخته ای"!
توی زمان خودش و در نوع خودش عذابى بود الیم! براى کسى که پاى تخته مى رفت یه حسى داشت تو مایه هاى اعدام در ملاءعام..!
و براى همکلاسى هاى تماشاچى چیزى بود مصداق تفریح سالم..!
کسی این مدل دیکته نوشتن رو یادشه؟
آره من یادمه، از شانسه بدمم اسمم چون الف بود همیشه اولین نفره پایه تخته من بودم
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Amir V - 06 آبان ۱۳۹۳ ۰۴:۲۱ ب.ظ
سلام.
دوستان اینجا محل خوبی برای بحث در مورد ریحانه نیست.
لطفا صحبتاتون رو توی پیام خصوصی انجام بدید.
با تشکر.
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Donna - 06 آبان ۱۳۹۳ ۰۴:۵۷ ب.ظ
(۰۶ آبان ۱۳۹۳ ۰۳:۲۲ ب.ظ)mm123456789 نوشته شده توسط: زمانى که ما مدرسه مى رفتیم،
یه نوع املاء بود به اسمِ "دیکته پا تخته ای"!
توی زمان خودش و در نوع خودش عذابى بود الیم! براى کسى که پاى تخته مى رفت یه حسى داشت تو مایه هاى اعدام در ملاءعام..!
...
اتفاقا برامن اصلا سخت نبود (الان فهمیدید چقد زرنگ بودم!!!!)
خدایی خیلی دوست داشتم این نوعشو.
اصلا اون موقع ها آرزوم این بود معلم شم املا بگم فقط!!
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - neda_Network - 06 آبان ۱۳۹۳ ۰۵:۰۴ ب.ظ
این روزام شده آهنگ همین روزا که میخندی از امیر فرجام هزار بار گوش میدم و دوباره از نو. خدایا بخاطر این آرامش شکر بخاطر کسایی که دارم.بخاطر دوستای عزیزم و همسر مهربونم خدایا این دعای منه: دوستام همیشه شاد باشن همیشه دوستشون دارم و بیادشونم و موفقیتشون آرزومه حتی اگه براشون مهم نباشم و در عرض ۲۴ ساعت فراموشم کنن
مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمیباشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.
|
Re: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Donna - 06 آبان ۱۳۹۳ ۰۵:۲۱ ب.ظ
انتظار خیلی سخته ...
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - ziba.O - 06 آبان ۱۳۹۳ ۰۹:۲۳ ب.ظ
امروز حالم بده نمیدونم این بد بودن مثله اینکه فرداهام روشنه یا ... دعام کنید.
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - vesta - 06 آبان ۱۳۹۳ ۰۹:۵۹ ب.ظ
ای بابا این دل ماهام نشد دل، ولش میکنی، میگیره
دل منم جدیدا خیلی پررو شده، فکر کنم یه دره گوشی میخواد همچین اساسی
*****************************************************
فردا شب و پس فردا خونمون مراسم داریم برای همتون دعا میکنم، اسماتون یادم نمیمونه ولی همیشه میگم مانشتیا البته بعضی وقتا اسم بعضیا نمیدونم چی میشه و میاد تو ذهنم!!
راستی میخوام فردا یه چیزی درست کنم، شمام دعا کنید خرابکاری نکنم
خدایا آرام و قرار دله بیقرار ما باش
***********************
من دلم کربلا میخواد، از پارسال، پارسال شهریور که دیگه داشتم دق مرگ میشدم
اما مامان اجازه نمیده تنها برم ایندفعه بهم گفت دفاع کن، بعد... یعنی انقدر دفاعم شبیه محالات شده اینو گفت
*******************************************************************************
خدایا این دل که انقدر بزرگه که گفتی تو دل ماهایی، چرا انقدر میگیره و تنگ میشه!!!!؟؟؟؟ خداجونم نکنه تو دل من نیستی!!! نگو که دق میکنم
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - ziba.O - 06 آبان ۱۳۹۳ ۱۰:۰۳ ب.ظ
(۰۶ آبان ۱۳۹۳ ۰۹:۵۹ ب.ظ)vesta نوشته شده توسط: ای بابا این دل ماهام نشد دل، ولش میکنی، میگیره
دل منم جدیدا خیلی پررو شده، فکر کنم یه دره گوشی میخواد همچین اساسی
*****************************************************
فردا شب و پس فردا خونمون مراسم داریم برای همتون دعا میکنم، اسماتون یادم نمیمونه ولی همیشه میگم مانشتیا البته بعضی وقتا اسم بعضیا نمیدونم چی میشه و میاد تو ذهنم!!
راستی میخوام فردا یه چیزی درست کنم، شمام دعا کنید خرابکاری نکنم
خدایا آرام و قرار دله بیقرار ما باش
***********************
من دلم کربلا میخواد، از پارسال، پارسال شهریور که دیگه داشتم دق مرگ میشدم
اما مامان اجازه نمیده تنها برم ایندفعه بهم گفت دفاع کن، بعد... یعنی انقدر دفاعم شبیه محالات شده اینو گفت
*******************************************************************************
خدایا این دل که انقدر بزرگه که گفتی تو دل ماهایی، چرا انقدر میگیره و تنگ میشه!!!!؟؟؟؟ خداجونم نکنه تو دل من نیستی!!! نگو که دق میکنم
بخدا اینقد دلم پره که با هر ارسالی دلم میگیره حالا با این ارسال وستاجون نشستم گریه میکنم
|