RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Ms. Saba - 31 شهریور ۱۳۹۳۰۷:۴۴ ب.ظ
من هنوز شروع نکردم برا کنکور بخونم یعنی درواقع نتونستم بخونم،به نظرتون اگ هفته اینده شروع کنم میرسم؟؟
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - mehrdad_tclh - 31 شهریور ۱۳۹۳۰۸:۱۶ ب.ظ
نمیدونم باعث گناه شدم یا باعث خیر!!
تو دانشگاه بودم که دیدم یه مرد مسنی نشسته رو صندلی های محوطه رفتم پیشش نشستم حال و احوال کردم و بعد که سر صحبت باز شد دیدم ناراحته آخرش خودش گفت که از شهرستان...اومده ثبت نام دخترش که قبول شده بود ارشد اونم تو پردیس پولی دانشگاه خوابگاه هم بهش نمیدن.گفتم حاجی دخترت چی قبول شده گفت کارشناسی ارشد! فهمیدم بنده خدا سواد نداره خودم چندتا از رشته های پردیس رو نام بردم گفت اره همین که گفتی، علوم اجتماعی!گفتم شهریشو میدونید؟! گفت اره خیلی زیاده گفتن وام هم نمیدن.خیلی هم ناراحت بود ولی دیگه چیکار میتونست بکنه دخترشه نمیتونه نه بگه بابت پول! باید هرجور شده جور کنه.. گفت بازار کارش چطوره؟! منم با اینکه میدونستم هیچ خبری نیست ولی گفتم بستگی به دخترت داره رشته زیاد ملاک نیست.
خلاصه ما هم سر صحبت رو باز کردیم..با اینکه میدونستم خوابگاه دولتی بهش نمیدن..گفتم حاجی اگه خوابگاه ندادن ارزش نداره بمونه! انصراف بده یا هم بمونه سال بعد یا که هم بره دانشگاه آزاد شهر خودتون! گفت آره اینطوری تو شهر غریب هم نیست دلم ما و اونم تنگ نمیشه...خلاصه طرف از این رو به اون رو شد گفت اره حتما ..اگه خوابگاه ندن دخترمم راضی بشه میریم...دیگه نمیدونم دختره مونده یا نه...
....
نتیجه اخلاقی: درسته بهشت زیر پای مادران است.ولی پدر یچیز دیگست...
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - RASPINA - 01 مهر ۱۳۹۳۱۲:۴۳ ق.ظ
خدایاشکرت
( گاهی بین این هیاهو های زندگی و این تلاشها و تکاپو ها یادمون میره از خدا تشکر کنیم)
خدایا به خاطر همه چیز شکر. این که به دلم انداختی که درس بخونم و ادامه تحصیل بدم
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - azad_ahmadi - 01 مهر ۱۳۹۳۱۲:۵۰ ق.ظ
(۳۱ شهریور ۱۳۹۳ ۰۸:۱۶ ب.ظ)mehrdad_tclh نوشته شده توسط: ...
نتیجه اخلاقی: درسته بهشت زیر پای مادران است.ولی پدر یچیز دیگست...
نتیجه اخلاقی که من همیشه به دوستان اینجا گفتم اینه که "به هرقیمتی دانشجو شدن درست نیست" .
کاش این جمله من رو رو سردر وزارت علوم مینوشتند.
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - software94 - 01 مهر ۱۳۹۳۰۹:۱۰ ق.ظ
سلام.صبح بخیر یک مهر صبح بخیر ترم یکی های ارشد
صبح داشتم میومدم بچه هارو دیدم چه ذوقی داشتن.یادش بخیر. انشالله سال بعد ما ترم یکی شریف
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - A V A - 01 مهر ۱۳۹۳۰۹:۳۲ ق.ظ
(۰۱ مهر ۱۳۹۳ ۰۹:۱۰ ق.ظ)software94 نوشته شده توسط: سلام.صبح بخیر یک مهر صبح بخیر ترم یکی های ارشد
صبح داشتم میومدم بچه هارو دیدم چه ذوقی داشتن.یادش بخیر. انشالله سال بعد ما ترم یکی شریف
صب بخیر همکلاسی
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Bahar_HS - 01 مهر ۱۳۹۳۰۹:۵۱ ق.ظ
(۰۱ مهر ۱۳۹۳ ۰۹:۱۰ ق.ظ)software94 نوشته شده توسط: انشالله سال بعد ما ترم یکی شریف
ان شاالله! حرف دل همه مون رو زدید!
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - A V A - 01 مهر ۱۳۹۳۰۹:۵۴ ق.ظ
(۰۱ مهر ۱۳۹۳ ۰۹:۵۱ ق.ظ)Bahar_HS نوشته شده توسط:
(01 مهر ۱۳۹۳ ۰۹:۱۰ ق.ظ)software94 نوشته شده توسط: انشالله سال بعد ما ترم یکی شریف
ان شاالله! حرف دل همون رو زدید!
اصلا به شریف فکر نکنین، عوضش تلاش کنین، خود شریف میاد سراغمون
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Bahar_HS - 01 مهر ۱۳۹۳۱۲:۲۶ ب.ظ
(۰۱ مهر ۱۳۹۳ ۰۹:۵۴ ق.ظ)Ava.arshad94 نوشته شده توسط:
(01 مهر ۱۳۹۳ ۰۹:۵۱ ق.ظ)Bahar_HS نوشته شده توسط:
(01 مهر ۱۳۹۳ ۰۹:۱۰ ق.ظ)software94 نوشته شده توسط: انشالله سال بعد ما ترم یکی شریف
ان شاالله! حرف دل همون رو زدید!
اصلا به شریف فکر نکنین، عوضش تلاش کنین، خود شریف میاد سراغمون
That's right!
Thanks for your guide!
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - نازین - ۰۱ مهر ۱۳۹۳۰۵:۲۸ ب.ظ
همه تو این دنیا سرکاریم .یک عده تو این سر کاری بهشون خوش می گذره یک عده هم...
من نمی دونم چرا بخاطر درس باید از خانواده دور باشیمو پا بذاریم رو هزارتا خواستمون.یک هفته نیس کلاس شروع شده هم اتاقیم ۳ تا مقاله ترجمه و تایپ کرده .منم که فقط دارم تمرین می نویسم ....خدا کنه آخر کارخوشبخت شیمو بتونیم به یک آرامش برسیم.
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - salam5 - 01 مهر ۱۳۹۳۰۸:۳۳ ب.ظ
(۳۱ شهریور ۱۳۹۳ ۰۸:۱۶ ب.ظ)mehrdad_tclh نوشته شده توسط: نمیدونم باعث گناه شدم یا باعث خیر!!
بابا اشکمونو در آوردی! ولی به نظر من کار خیلی درستی کردی
"مادرا مثل مدادن، کم کم کوچیک شدن و تموم شدنشونو با چشمامون می بینیم، پدرا مثل خودکارن ، ظاهرشون تغییری نمی کنه اما یه دفعه دیگه نمی نویسن"
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - nazanin_sh - 01 مهر ۱۳۹۳۱۰:۵۷ ب.ظ
من یادم رفته چطوری درس میخوندم!!!!
الان نه علوم تحقیق رفتم نه الزهرا... حالا هم بلد نیستم درس بخونم! شرایطه خوبی نیست اصلا
وااااا خاک تو سره شیطون! حالا چیکار کنم من؟!!!!!!!!!!
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - mndn - 02 مهر ۱۳۹۳۱۲:۲۵ ق.ظ
(۰۱ مهر ۱۳۹۳ ۱۲:۵۰ ق.ظ)azad_ahmadi نوشته شده توسط:
(31 شهریور ۱۳۹۳ ۰۸:۱۶ ب.ظ)mehrdad_tclh نوشته شده توسط: ...
نتیجه اخلاقی: درسته بهشت زیر پای مادران است.ولی پدر یچیز دیگست...
نتیجه اخلاقی که من همیشه به دوستان اینجا گفتم اینه که "به هرقیمتی دانشجو شدن درست نیست" .
کاش این جمله من رو رو سردر وزارت علوم مینوشتند.
سلام
به نظرم من هم این جمله درسته ،
من کتاب " نقطه قوت خود را در یابید "نوشته دونالد کلیفتون ترجمه الهام خرسندی از انتشارات هورمزد را تازه خریدم
به نظرم کتاب جالبیه ، میتونید از خوندش چیزهایی در مورد زندگی ، پیدا کردن شخصیت خودتون یاد بگیرید ،
البته من هنوز تمومش نکردم ولی تا وسطاش که خوندم به نظرم ارزش یه بار خوندن داره ،
موفق باشید
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - atenaa - 02 مهر ۱۳۹۳۰۶:۴۷ ب.ظ
خدایا کاش همونی میشد ک من میخواستم
Sent from my iPad using Tapatalk
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - mehrdad_tclh - 02 مهر ۱۳۹۳۰۸:۱۴ ب.ظ
مادر بی تو تنها و غریبم
اتاق خالی ام بیتو چه سرده
مادر ،مادرِ خوب و قشنگم
بدون تو دل من پر درده
فضای خونه بی بوی تو هیچه
صدای تو هنوز اینجا میپیچه
مـــــادر مـــــــادر
هنوزم تو دلم تموم قصه هات ،جوونه
خاله سوسکه دیگه،شعر آشتی مثله قدیما نمیخونه
مــــادر مــــادر
شبا با صدای لالایی های تو خوابیدم
لالایی مادرم ،حالا نوبت توست تو بخواب امیدم
مـــادر مــــادر
..
دلِ تنگِ من گفت اینو بنویس!
مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمیباشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.