|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - نسخهی قابل چاپ
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - fatemesoleimani - 13 مرداد ۱۳۹۵ ۱۱:۰۷ ب.ظ
خدایا دلم بدجوری گرفته ..........
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - hope_ - 13 مرداد ۱۳۹۵ ۱۱:۲۰ ب.ظ
.......................
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - sara9009 - 13 مرداد ۱۳۹۵ ۱۱:۴۵ ب.ظ
انتخابایی هست که باعث میشه ادم بین علاقه و منطقش گیر کنه ، قلب و روح ادم یه چیزی رو انتخاب میکنن اما منطق ادم یه چیز دیگرو ، انتخاب وقتی سخت تر میشه که همه ی دور و وریات حکم به منطقت میدن ،برای اولین بار نمیدونم چی کار کنم ،سیستم عصبیم هم در تعطیلات به سر میبره ، هر چی بیشتر هم فکر میکنم بیشتر مردد میشم . کاش همه چی صفر و یکی بود.
دلم میخواست الان تنها تو یه کلبه وسط جنگل بودم و به هیچی فکر نمیکردم ........
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - zarisa - 13 مرداد ۱۳۹۵ ۱۱:۴۷ ب.ظ
دختر مهربونم. عزیزم
وقتی هوا تیره و تاره
وقتی بارون و طوفان میاد
جاده های خیس از بارون تو تاریکی میدرخشن... .
راه روشنایی از درون تاریکی ها مشخص میشه... .
سعی کنید هر موقع و تو هر شرایطی به دنبال پیدا کردن بهترین ها باشید. هدف داشته باشید و امیدوارانه به سمتش حرکت کنید. اینقدر برای هدفهاتون بلندپروازی کنید که محیط و شرایطی که توش هستید براتون کم اهمیت تر بشه.
اراده کنید و بجنگید. اونوقت فقط منتظر اتفاقای خوب تو زندگیتون باشید. این تنها اصل تغییر ناپذیر زندگیه که بلا قید برای همه صدق میکنه.
و به جای پیدا کردن جواب سوالاتتون به دنبال پیدا کردن خدا برید. فقط خدا . اونوقت جواب همه ی سوالاتتون رو پیدا میکنید.
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - diligent - 13 مرداد ۱۳۹۵ ۱۱:۵۲ ب.ظ
(۱۳ مرداد ۱۳۹۵ ۱۱:۲۰ ب.ظ)m.h.124 نوشته شده توسط: منم دلم خیلی گرفته.
به خاطر رفتارای مامانم. رفتارش با من خیلی بده.
نمی دونم واقعا خدا واسه چی منو بدنیا آورده.هیچ دلخوشی ای ندارم. این سوال رو می خواستم از یکی از این سایتهای دینی بپرسم ولی تو صف موندم و آخرشم نپرسیدم.
ای کاش به دنیا نمیومدم یا حداقل همون دو سه سالگی می مردم.
خدا نکنه. ایشالا ۱۲۰ سال زنده باشین. وقتی اینجور صحبت ها رو میشنوم نمیدونم چی باید بگم، فقط میدونم طرف مقابلم درد زیادی داره که داره اینجوری صحبت میکنه. امیدوارم خدا خودش یه راه روشنی بهت نشون بده که زندگیتُ مملو از آرامش کنه.
(۱۳ مرداد ۱۳۹۵ ۱۰:۵۳ ب.ظ)Pure Liveliness نوشته شده توسط: (13 مرداد ۱۳۹۵ ۰۷:۱۱ ب.ظ)diligent نوشته شده توسط: به نظرتون ماشینای قدیمی هنوزم تو بازار برای فروش وجود دارن؟ً! من فولکس قورباغه ای دوس دارم
بعضی از نمایشگاه های ماشین فقط توو کار ماشین های خیلی قدیمی هستن. ولی فک کنم یه طوری این ماشینا عتیقه حساب بشن و خیلیییی گرون باشن.
ماشین جدیدا به این خوبی و خوشگلی
به وسایل قدیمی خیلی علاقه دارم، نمیدونم چرا. الان تو اتاقم دو تا ساعت قدیمی (نه خیلی قدیمی-مال ۳۰، ۴۰ سال پیش) و یه فانوس دارم . خیلی دوست دارم یه ماشین قدیمی داشته باشم و هیچ وقتم نفروشمش.
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - hope_ - 14 مرداد ۱۳۹۵ ۱۲:۰۳ ق.ظ
...............
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - blackhalo1989 - 14 مرداد ۱۳۹۵ ۱۲:۴۰ ق.ظ
اومدم یه خاطره از عنفوان کودکی تعریف کنم دچار خودسانسوری شدم.
(۱۳ مرداد ۱۳۹۵ ۱۱:۴۵ ب.ظ)sara9009 نوشته شده توسط: انتخابایی هست که باعث میشه ادم بین علاقه و منطقش گیر کنه ، قلب و روح ادم یه چیزی رو انتخاب میکنن اما منطق ادم یه چیز دیگرو ، انتخاب وقتی سخت تر میشه که همه ی دور و وریات حکم به منطقت میدن ،برای اولین بار نمیدونم چی کار کنم ،سیستم عصبیم هم در تعطیلات به سر میبره ، هر چی بیشتر هم فکر میکنم بیشتر مردد میشم . کاش همه چی صفر و یکی بود.
دلم میخواست الان تنها تو یه کلبه وسط جنگل بودم و به هیچی فکر نمیکردم ........
بعضی وقت ها من وقتی نمیتونم انتخاب کنم برای چند ساعت یا حتی چند روز مساله رو میذارم کنار و بهش فکر نمی کنم اصلا. بعد از این مدت دوباره بر می گردم سر مساله و این بار راحت تر میتونم تصمیم بگیرم. فقط این مدت استراحت نباید خیلی طولانی بشه چون فرسایشی میشه.
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - stateless - 14 مرداد ۱۳۹۵ ۰۷:۵۹ ق.ظ
(۱۳ مرداد ۱۳۹۵ ۱۱:۲۰ ب.ظ)m.h.124 نوشته شده توسط: منم دلم خیلی گرفته.
به خاطر رفتارای مامانم. رفتارش با من خیلی بده.
نمی دونم واقعا خدا واسه چی منو بدنیا آورده.هیچ دلخوشی ای ندارم. این سوال رو می خواستم از یکی از این سایتهای دینی بپرسم ولی تو صف موندم و آخرشم نپرسیدم.
ای کاش به دنیا نمیومدم یا حداقل همون دو سه سالگی می مردم.
همیشه فکر میکنم اینکه مردم از مشکلاتشون میگن خودش یه نشونهی مثبته. بدترین شرایط اونه که مشکلاتت جوری باشن که نتونی ازشون حرف بزنی...
نمیدونم این حرفم کمکی میکنه یا نه، ولی فکر کنید که همیشه هستن آدمهایی که شرایطشون میتونه از شما بدتر باشه. من خودم گاهی اوقات فکر میکنم هیچکس شرایطش به بدی من نیست، هیچکس نمیتونه عمق ناراحتی و رنج منو درک کنه، ولی خوب در واقعیت شاید اونقدرها هم که تصور میکنم اوضاع بحرانی نباشه.
ایشالا که همه چی روبه راه میشه.
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - nlp@2015 - 14 مرداد ۱۳۹۵ ۰۸:۵۸ ق.ظ
این خانواده هایی که تو خونه بغل دست هم دیگه هستن بعد میان تو شبکههای اجتماعی جلو بقیه قربون صدقهی هم میرن فازشون چیه مثلا بعضی رفتارارو اصلا درک نمیکنم.
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - fatemesoleimani - 14 مرداد ۱۳۹۵ ۱۱:۱۶ ق.ظ
آرام باش ، آرام باش و تنها به ندای درونت گوش بسپار و اجازه بده تا تو را تماما در بر گیرد و در خود غرق کند. اجازه بده ، تا تبدیل به ندایی نورانی شوی تا خداوند از طریق ندای درونت ، لب به سخن بگشاید. و تو فقط ناظر باش ، بر آنچه بیان می شود. این تنها کلید و تنها راه ارتباط تو با درونت است. باورِ بودنِ خدا در درون تو ، شیرین ترین باور دنیاست .
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - RASPINA - 14 مرداد ۱۳۹۵ ۱۱:۳۱ ق.ظ
سندروم کانال کارپ مشکل اغلب برنامه نویس ها و کسانی که زیاد حرکات تکراری انجام می دهند که دست درگیر میشه
دستم خیلی درد میکنه ولی اصلا حوصله دکتر رفتن را ندارم اعصابم خیلی خورده واقعا هیچی ارزش سلامتی را نداره
خوبه وقتی آدم مریض میشه زود بره دکتر متاسفانه اغلب ما میزاریم کار از کار بگذره
من یکسال پیش که خیلی با موس کار می کردم نوک انگشتام بی حس میشد بعد هم که دیگه کار نکردم مشکلی نبود همین چندروز پیش یه کم تو کارای خونه کمک مامانم کردم الان دستم کامل دردمیکنه و بی حس میشه یا حالت گزگز داره امروز هم پنچ شنبه است دیگه به دکترا نمیرسم
مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمیباشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.
شاید بچگانه است ولی میترسم برم دکتر یه چی بگه زندگی ام به هم بریزه
مدتیه روحیه ام پایین اومده همه اش انگار مریضم
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - fatemesoleimani - 14 مرداد ۱۳۹۵ ۱۱:۴۱ ق.ظ
امروز یکی از غم انگیز ترین روزهام بوده........
دایی مهربون و بی گناهم بیماری سرطان تو را از پا در اورد و تو رفتی پیش خدا
علی جان از این دنیا که تنهایی ها نصیب تو شده بود انشالله که روحت شاد باشه و به ارزوهایی که داشتی برسی ....
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - crevice - 14 مرداد ۱۳۹۵ ۱۲:۲۹ ب.ظ
(۱۴ مرداد ۱۳۹۵ ۱۱:۴۱ ق.ظ)fatemesoleimani نوشته شده توسط: امروز یکی از غم انگیز ترین روزهام بوده........
دایی مهربون و بی گناهم بیماری سرطان تو را از پا در اورد و تو رفتی پیش خدا
علی جان از این دنیا که تنهایی ها نصیب تو شده بود انشالله که روحت شاد باشه و به ارزوهایی که داشتی برسی ....
واقعا خیلی دردناکه غم از دست دادن عزیزان(بویژه جوان). روحشون قرین رحمت و آرامش
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - fatemesoleimani - 14 مرداد ۱۳۹۵ ۰۱:۰۱ ب.ظ
(۱۴ مرداد ۱۳۹۵ ۱۲:۲۹ ب.ظ)crevice نوشته شده توسط: (14 مرداد ۱۳۹۵ ۱۱:۴۱ ق.ظ)fatemesoleimani نوشته شده توسط: امروز یکی از غم انگیز ترین روزهام بوده........
دایی مهربون و بی گناهم بیماری سرطان تو را از پا در اورد و تو رفتی پیش خدا
علی جان از این دنیا که تنهایی ها نصیب تو شده بود انشالله که روحت شاد باشه و به ارزوهایی که داشتی برسی ....
واقعا خیلی دردناکه غم از دست دادن عزیزان(بویژه جوان). روحشون قرین رحمت و آرامش
خیلی ممنون ، غم نبینید انشالله
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - shamim_70 - 14 مرداد ۱۳۹۵ ۰۱:۰۶ ب.ظ
دلم گاهی اوقات از حرف و نظرات بقیه میگیره.......!
|