|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - نسخهی قابل چاپ
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - s90211006 - 04 تیر ۱۳۹۵ ۰۵:۵۳ ب.ظ
(۰۴ تیر ۱۳۹۵ ۰۴:۲۰ ب.ظ)crevice نوشته شده توسط: (04 تیر ۱۳۹۵ ۰۴:۰۳ ب.ظ)s90211006 نوشته شده توسط: سلام بچه ها
Angel
میگم رتبه اولی چقدر تو کاهش رتبه واسه انتخاب رشته تاثیر داره ؟؟؟Huh
کسی چیزی میدونه ؟؟Huh
ممنون میشم جواب بدیدShy
تا جایی که زمان ما تاثیر داشت باس بگم خیییلی! در حدی که رتبه تو یک سوم بکنه!
من رتبه ام ۱۳۰۰ هوش شده به نظر شما میشه با سهمیه رتبه اولی جایی قبول بشم ؟؟
واسه روزانه مجاز شدم البته
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - nikomat - 04 تیر ۱۳۹۵ ۰۵:۵۶ ب.ظ
دختر ۲۸ ساله که توسط پزشکان مشکوک به سرطان هستش به دلیل غده های روی سینه توانایی پرداخت حداقل هزینه های درمان را حتی برای تشخیص این بیماری نداره به علت فقر و بی کس بودن خانواده اش این دختر این روزها تو خونش نشسته و در حال گریه کردن هستش اگر کسی خیرینی را میشناسه که در این زمینه فعالیت می کنند لطفا معرفی کنه تا من اونا با خانواده این دختر مرتبط کنم>
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Aurora - 04 تیر ۱۳۹۵ ۰۶:۰۱ ب.ظ
(۰۴ تیر ۱۳۹۵ ۰۵:۵۶ ب.ظ)nikomat نوشته شده توسط: دختر ۲۸ ساله که توسط پزشکان مشکوک به سرطان هستش به دلیل غده های روی سینه توانایی پرداخت حداقل هزینه های درمان را حتی برای تشخیص این بیماری نداره به علت فقر و بی کس بودن خانواده اش این دختر این روزها تو خونش نشسته و در حال گریه کردن هستش اگر کسی خیرینی را میشناسه که در این زمینه فعالیت می کنند لطفا معرفی کنه تا من اونا با خانواده این دختر مرتبط کنم>
خیریه ی همت
مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمیباشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.
ارتباط با ما رو برید
مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمیباشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.
شماره تماس داره
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Yeganeh72 - 04 تیر ۱۳۹۵ ۰۷:۴۸ ب.ظ
از ساختمان داده متنفرمممممم
اخه این درس مسخره چیه که من باید خودمو بکشم واسش
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - codin - 04 تیر ۱۳۹۵ ۰۸:۴۱ ب.ظ
ریسرچ فقط اونجاش که اینقدر معیارهای مختلفو تست میکنی تا ببینی توی کدوم روشت ریزالت بهتری میده همونو ریپورت کنی :| :|
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - blackhalo1989 - 04 تیر ۱۳۹۵ ۰۹:۳۵ ب.ظ
یه خودشیفتگی خاصی تو مستندات پایتون می بینم.
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - kilookiloo - 04 تیر ۱۳۹۵ ۱۰:۰۰ ب.ظ
(۰۴ تیر ۱۳۹۵ ۰۹:۳۵ ب.ظ)blackhalo1989 نوشته شده توسط: یه خودشیفتگی خاصی تو مستندات پایتون می بینم.
آقای بلک شما الآن بعد از تجربه هایی که کسب کردید , وقتی میخواین یه زبان یا تکنولوژی جدید رو شروع کنید چه روندی رو طی میکنید ؟
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - blackhalo1989 - 04 تیر ۱۳۹۵ ۱۰:۳۸ ب.ظ
(۰۴ تیر ۱۳۹۵ ۱۰:۰۰ ب.ظ)kilookiloo نوشته شده توسط: (04 تیر ۱۳۹۵ ۰۹:۳۵ ب.ظ)blackhalo1989 نوشته شده توسط: یه خودشیفتگی خاصی تو مستندات پایتون می بینم.
آقای بلک شما الآن بعد از تجربه هایی که کسب کردید , وقتی میخواین یه زبان یا تکنولوژی جدید رو شروع کنید چه روندی رو طی میکنید ؟
راه حل یکتایی برای همه چیز ندارم. معمولا سایت رسمی خود تکنولوژی یا زبان مفیده اما ممکنه خیلی هم مفید نباشه. اما یه سری نکات هست که مد نظر بگیرید:
- یه پیش زمینه از زبان داشته باشید. مثلا type discipline مربوط به زبان چیه. تو صفحه ویکی پدیای مربوط به زبان برید. اول صفحه سمت چپ یه کادر هست که هر کلمه اش کلی اطلاعات میده.
- هرچی منبعی که یاد میگیرد به آخرین نسخه نزدیک باشه بهتره (یه استثنا یاد گرفتن پایتون ۲ بود اونم چند سال پیش). زبانی مثل جاوا تو هر نسخه سینتکس جدید رو اضافه می کنه که بعضا (مثلا تو نسخه های ۱.۵ و ۱.۸) سینتکس مهمی محسوب میشه.
- به ظاهر گول نخورید. علاوه بر سینتکس باید طرز تفکرتون هم به اون زبان/تکنولوژی نزدیک کنید. مثلا راجع به پایتون باید پایتونی فکر کنید.
- اکثر زبان ها فقط سینتکس و کتابخانه رسمی نیستند. باید با اکوسیستم زبان آشنا بشید شامل کتابخانه های شخص ثالث و ابزارها.
- از زوایای دیگه زبان مطلع بشید مثلا coding convention های رایج مربوط به زبان مورد نظر رو بشناسید.
این هم جالبه:
Saying things are "counter-intuitive" is a bad habit in any programming discipline. When learning a new language, start fresh, and drop your habits. Your intuition must be wrong.
Languages are different. Otherwise, they'd be the same language with different syntax, and there'd be simple translators. Because there are not simple translators, there's no simple mapping. That means that intuition is unhelpful and dangerous.
منبع متن انگلیسی بالا:
مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمیباشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - crevice - 05 تیر ۱۳۹۵ ۱۲:۴۱ ق.ظ
التماس دعا از همه کسایی که امشب راز و نیاز میکنن
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - barca - 05 تیر ۱۳۹۵ ۰۱:۵۵ ق.ظ
هر چی رو می خوایم فقط از خدا بخوایم...
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Pure Liveliness - 05 تیر ۱۳۹۵ ۰۲:۵۰ ق.ظ
مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمیباشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - slx12345677 - 05 تیر ۱۳۹۵ ۰۴:۴۲ ق.ظ
دعای روز نوزدهم ماه مبارک رمضان :
بسم الله الرّحمن الرّحیم
اللَّهُمَّ وَفِّرْ فِیهِ حَظِّی مِنْ بَرَکَاتِهِ وَ سَهِّلْ سَبِیلِی إِلَى خَیْرَاتِهِ وَ لا تَحْرِمْنِی قَبُولَ حَسَنَاتِهِ یَا هَادِیا إِلَى الْحَقِّ الْمُبِینِ
خدایا در این ماه بهره ام را از برکت هایش کامل گردان، و راهم را به سوى نیکی هایش هموار نما، و از پذیرفته خوبی هایش محرومم مساز، اى هدایت کننده به سوى حق آشکار
(۰۳ تیر ۱۳۹۵ ۰۷:۲۴ ب.ظ)samane .gh نوشته شده توسط: اون موقعا که هنوز مبل نداشتیم و دور تا دور خونمون پر پشتی بود، ظهرا که مامانم میخوابید پشتیارو میچسبوندیم به هم و با سهیل و وحید جبهه بازی میکردیم. بعد سر اینکه کی ایران بشه کی عراق، سنگ کاغذ قیچی میکردیم! جالبش این بود که برنده، سنگر عراق میشد و بازنده،سنگر ایران. منم که نخودی بودم. چون سهیل و وحید میگفتن زنا که جبهه نمیرن. زنا باید بشینن خونه بچه هاشونو بزرگ کنن. واسه همین منم عروسکمو میگرفتم و میرفتم توو خط مقدم اونا بچمو میخوابوندم. اونام با جورابای مامانم یه عالمه نارنجک درست میکردن و هی پرت میکردن سمت هم و صدای بووووم از خودشون درمیاوردن ولی بازم سنگرشون خراب نمیشد. بعد وقتی بمباشون تموم میشد کنترل تلویزیونو میگرفتن سمت دهنشونو میگفتن: اسما اسما سهیل، اسما اسما سهیل... اسما ما بمبامون تموم شده. برو از کشوی بابا برامون بمب بیار. منم میگفتم: عه، زرنگید؟ زنا که جبهه نمیرن. بعد اون وحید واسه اینکه منو بیاره توو جو و خرم کنه هی با بیسیمش میگفت: اسما اسما وحید، اسما تو الان توو زمین مین نشستی. بلند شو بیا توو سنگر من. منم خر میشدم پا میشدم میرفتم توو سنگرش. بعد سهیل لجش میگرفت با دسته ی جاروبرقی که نقش آر پی جی رو داشت به سنگر ما حمله میکرد بعدشم آهنگ ممد نبودی رو به نشانه ی پیروزی بلند بلند میخوند. ما هم با اینکه دشمن بودیم ولی عطوفت به خرج میدادیم و با آهنگش سینه میزدیم. فقطم تا شهر آزاد گشتشو بلد بود بخونه. یعنی انقد تکرار میکرد که: ممد نبودی ببینی شهر آزاد گشته که آخرش مامانم با عصبانیت از خواب بیدار میشد و همه چی رو هم از چشم ممد میدید!
ای جااااااااااااااااااااااااااااااانممممممم....عالییی بود خاطرتون
شیوه صحیح قرآن به سر نهادن درشبهای قدر:
در آن بخش از دعا که قرآن ها را برابر چهره می گیرند،قرآن را به شکل استخاره باز کرده و روبروی چهره می گیریم.
آنجا هم که بنا است قرآن بر سر گذاشته شود بدون این که صفحه باز شده تغییر کند آن را روی سر قرار دهید. به این شکل که قرآن به شکل باز شده و رو به بالا باشد. یعنی صفحات و نوشته ها رو به آسمان و جلد قرآن روی سر قرار می گیرد.
بعد از برداشتن قرآن از سر آن صفحه را علامت گذارده یا شماره صفحه را حفظ کنید تا سر فرصت مطالعه کنید. آنچه در این ۲ صفحه به دست شما رسیده، تقدیری است که در شب قدر مقدر شده. یعنی خوانشی است بر احوالات شما در سالی که پیش رو دارید. اینگونه است که آن چه در شب قدر نازل می شود سرنوشت یک ساله را معین می کند. خوشا به حال آنانی که در این چند شب، هر شبشان صفحه ای روشن تر و پسندیده تر از شب قبل دارد.
منبع: هزار و یک نکته حضرت علامه حسن حسن زاده آملی
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Aurora - 05 تیر ۱۳۹۵ ۱۰:۰۹ ق.ظ
دلم میخواد یه نفری باشه. از اون آدما که خیلی با اخلاصن. از اونا که میشه حرف دلتو بهش بگی. از اونا که خیلی چیزا رو خوب می فهمن. از اونا که به خدا خیلی نزدیکن. از اون ادمایی که گاهی داستانشون رو می شنویم میگیم عجب آدم با خدا و با اخلاصی بوده. دلم از این ادما میخواد. میخواد که بره پیشش حرف بزنه. انقدر حرف بزنه. نه شایدم حرف نزنه. شایدم همین که رفتم پیشش، همین که رفتم فهمید درد دلم چیه. این ادما رو از کجا میشه پیدا کرد؟ برم پیشش بشینم بگه aurora تو همون aurora بودی. بگه این شد و این نشد. بگه این کارو انجام بده. بهم همه چی رو بگه؟ هستش؟ از اینا هستند؟
بخدا همیشه گفته بودم منو به راه راست هدایتم کنه حتی اگر اون راه سخت ترین راه ها باشه. چند بار اینو از خدا خواسته بودم. بعضی وقتا فکر می کنم aurora تو طاقتشو داشتی؟ این همونه همون که خواسته بودی. حالا بکش. حالا تحمل کن. aurora خودت خواسته بودی حالا بکش.
اینو گوش بدید. از سهیل رضایی
مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمیباشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.
بعضی وقتا فکر می کنی دیگه بدتر از این پیش نمیاد...
ریختن هایی که منشا ساختن شد...
هنوزم این حسو داری.
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - RASPINA - 05 تیر ۱۳۹۵ ۱۲:۰۳ ب.ظ
گاهی میان فروم هاو کامنتهای دیگران به دنبال خودمان می گردیم.................
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - viase - 05 تیر ۱۳۹۵ ۰۱:۲۰ ب.ظ
چقد خووووبه این مانشت .. آدم دلش میخواد بغلش کنه D:
|