|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - نسخهی قابل چاپ
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - good-wishes - 25 دى ۱۳۹۲ ۰۱:۰۴ ق.ظ
بالاخره ساعت مانشت برای من درست شد 
خوبترش اینکه روی GMT +3:30 جواب داد . قبلا باید چیزای دیگه رو امتحان میکردم تا به ساعت رسمی آیا نزدیک شود آیا نشود
الحمد لله
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - virtual girl - 25 دى ۱۳۹۲ ۱۰:۵۲ ق.ظ
آدم ها رو از محبت کردن پشیمون نکنین
از دوست داشتن پشیمون نکنین
آدم ها رو از صبرکردن
از تلاش کردن
از احترام گذاشتن
از اعتماد کردن
آدم ها روپشیمون نکنین
از مهربون بودن
از ساکت موندن
از درک کردن
.....
پشیمون نکنین عاقا پشیمون نکنید !
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Breeze - 25 دى ۱۳۹۲ ۰۲:۵۶ ب.ظ
یادمه بچگی هام وقتی می رفتم مزار سعی می کردم پام رو قبرا نره !
تا رو یکیشون می رفت، جیگرم آتیش می گرفت چشامو می بستم،
تو دلم براش صلوات می فرستادم.چند سال گذشت.....
من بزرگتر .... مرده ها بیشتر....قدیمی ها پوسیده تر ..... جدیدی ها با سنگ شکیل تر.
نمی دونم امروز روی چندتا قبر پام رفت،برای چندتا یادم رفت صلوات بفرستم
اما راستش ، امروز یه چیزی فهمیدم
ما که دلمون نمی اومد حتی روی مرده ها پا بذاریم
این روزها چقدر راحت روی زنده ها و احساسشون پا میزاریم
کاش همون بچه می موندیم...
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Maple - 25 دى ۱۳۹۲ ۰۳:۲۲ ب.ظ
نتیجه عدم اعتماد به خدا
شخصی به حسین بن علوان می گوید : در مجلسی که برای کسب دانش شرکت کرده بودیم نشسته بودم و هزینه سفر من تمام شده بود. یکی از کسانی که در آن جلسه بود گفت : برای این گرفتاری به چه کسی امیدواری ؟
گفتم : به فلانی.
گفت : به خدا سوگند، حاجتت براورده نمی شود و به آرزوی خود نخواهی رسید و مقصودت حاصل نخواهد شد.
گفتم : از کجا می دانی خدا تو را بیامرزد ؟
گفت : من از امام صادق شنیده ام که فرمود در یکی از کتاب ها خوانده ام که خدای متعال فرموده است به عزت و عظمت و شرف و بزرگواری و سلطه ام به جمیع ممکنات سوگند که آرزوی هر کس را که به غیر من امید بندد نا امید خواهم کرد و لباس ذلت و خواری بر او خواهم پوشاند و او را از پیش خود می رانم و از فضل خویش دور می کنم.
آیا در گرفتاریها غیر من را می طلبد در صورتی که گرفتاریها به دست من است ؟!
آیا به غیر من امید دارد و در خانه غیر مرا می کوبد با آنکه کلیدهای همه درهای بسته نزد من است و در خانه من به روی کسی که مرا بخواند باز است ؟ !
کیست که در گرفتاری های خود به من امید بسته و من امید او را قطع کرده باشم ؟
چه کسی در مشکلات بزرگی که برای او پیش آمده است به من امیدوار گشته که امیدش را قطع کرده ام ؟
من آرزوهای بندگانم را پیش خود محفوظ داشتم و آنها به حفظ و نگهداری من راضی نگشتند و آسمانها را از کسانی که از تسبیح من خسته نمی شوند ( : فرشتگان) پر کردم به آنها فرمان دادم که درهای بین من و بندگانم را نبندند ولی آنان ( : بندگان) به قول من اعتماد نکردند.
آیا کسی که به غیر من امیدوار است نمی داند که اگر برای او حادثه ای پیش آید چه کسی غیر از من می تواند بدون اذن من گرفتاری او را بر طرف سازد ؟
پس چرا از من رویگردان است ؟ با اینکه از فضل و کرم خود چیزی به او داده ام که از من نخواسته بود سپس آن را از او می گیرم و برگشت آن را از من نمی خواهد و از غیر من می طلبد ؟
او درباره من چه اندیشه ای دارد ؟ من که بدون تقاضا و سوال به اعطا می کنم، آیا هنگامی که از من بخواهد به او پاسخ نمی دهم ؟
آیا من بخیل هستم ؟ که بنده ام مرا بخیل می پندارد ؟!
آیا هر وجود و کرمی از من نیست ؟
آیا عفو و رحمت در دست من نیست ؟!
مگر من محل آرزوها نیستم ؟
......
برگرفته شده از کتاب" نقطه های آغاز اخلاق عملی" تالیف آیت الله محمد رضا مهدوی کنی
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - tabassomesayna - 25 دى ۱۳۹۲ ۰۶:۱۷ ب.ظ
دوستان این روزای نزدیک کنکور یکم بیشتر هوای بخش " سوالات درسی اعضا" رو داشته باشید

خیلی ها مثل منبه کسی یا استادی دسترسی ندارن که جواب سوالات و اشکالاتشون رو بپرسند و امیدشون بعد از خدا به همین بخشه..
بازم از همگی ممنون که بی منت کمک میکنید..اجرتون با خدا!
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - good-wishes - 25 دى ۱۳۹۲ ۰۶:۲۹ ب.ظ
(۲۵ دى ۱۳۹۲ ۰۳:۲۲ ب.ظ)Maple نوشته شده توسط: نتیجه عدم اعتماد به خدا
......
برگرفته شده از کتاب" نقطه های آغاز اخلاق عملی" تالیف آیت الله محمد رضا مهدوی کنی
بسیار عالی . ممنون از مطلب زیبا و قابل تأملتون
اینم فایل صوتی کوتاه برگرفته از این حدیث
مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمیباشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - LORD0098 - 25 دى ۱۳۹۲ ۱۰:۴۹ ب.ظ
گاهی آدم می ماند بین بودن یا نبودن؛ به رفتن که فکر می کنی اتفاقی می افتد که منصرف می شوی، می خواهی بمانی رفتاری می بینی که انگار باید بروی..! و این بلاتکلیفی خودش کلی جهنم است... "سیمین دانشور"
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - eris229 - 25 دى ۱۳۹۲ ۱۱:۳۸ ب.ظ
بعد از کلی وقت بالاخره امشب اومدم یه پست اینجا بذارم
الان این بالا نوشته: eris229 گرامی، خوشآمدید! آخرین بازدید شما: ۲۲ آذر ۱۳۹۲, ۰۷:۳۲ ب.ظ 
یعنی یه مااااااااااااهه!
خیلی وقته کسی بهم نگفته خوش آمدید
چقدر کار ریخته رو سر من. خیلی از نظر روحی هم تحت فشار هستم. برای من و خانواده ام دو تا مشکل بزرگ پیش اومده. این وسط پروژه هم هست. مشکلاتی که خیلی ها با استاداشون دارن هم هست. من که انقدر از درس خوندن لذت میبردم الان کاملا ناامیدم. حس میکنم با این اوضاع به هیچ جایی نمیرسم. حالا هم نه اینکه کارهام کم شده، نه، دیگه واقعا کم آوردم.
تو این مدت چند بار به اینجا سر زدم. چه خبرا بود اینجا! اون موقع که وقت نبود الان هم اصلا حسش نیست برم پستای قبلی رو بخونم ببینم چی شده بود.
انشاا... همه کنکوری ها موفق باشند. دیگه گام های آخره، چیزی نمونده. من سال اولی که کنکور دادم یادم نیست عضو بودم یا نه اما خیلی بیشتر از نیاز (بیشتر از نیاز ) وقتم رو اینجا گذروندم. تازه اون موقع این همه بحث های درسی داغ نبود. امیدوارم کسی اشتباه من را نکند
پیروز باشید
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - kati - 25 دى ۱۳۹۲ ۱۱:۵۷ ب.ظ
ای کاش منم بلد بودم ناراحتیم رو به زبون بیارم شاید اون موقع کمتر اذیت میشدم 
خیلی بده که هیچ وقت بلد نیستم اعتراض کنم!! همیشه سکوت.....
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - blackhalo1989 - 26 دى ۱۳۹۲ ۱۲:۰۰ ق.ظ
(۲۳ دى ۱۳۹۲ ۰۲:۳۹ ق.ظ)azad_ahmadi نوشته شده توسط: من در عجبم که چرا همیشه موقع حساب کتاب من باید - بخورم و اینا + !
گاها همه - میخوریم !!! و اصلا معلوم نمیشه باید به کی پول بدیم
تو خوابگاه هم که بودم حسابدار ما یک بارم نشد که بهمون پول بده، همش ما بدهکار میشدیم.
چطوری ممکنه همه منفی بخورن؟!
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Somayeh_Y - 26 دى ۱۳۹۲ ۰۸:۲۲ ق.ظ
بیا تا به زر و سیم خدا را نفروشیم
به توبیخ و به تکریم خدا را نفروشیم
به توحید ببینیم همه هست جهان را
به بتخانه و تعظیم خدا را نفروشیم
بیا تزکیه گردیم به دستان الهی
به هر مشرب و تعلیم خدا را نفروشیم
بدانیم خدا هست مقوم به جهانها
به یک سکه و تقویم خدا را نفروشیم
به مهرند و به کینند چو از حق بزنی دم
به لبخند و به تحریم خدا را نفروشیم
رقیم این سخنان را به امداد خدا گفت
به تحریف و به ترقیم خدا را نفروشیم
مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمیباشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Breeze - 26 دى ۱۳۹۲ ۰۸:۵۱ ق.ظ
روز پنجشنبه اومد
مث سقائک پیر،
رو نوکاش یه چیکه آب
گف به من بگیر، بگیر!
(آهنگ هفته ی خاکستری از فرهاد )
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - ec_a_j - 26 دى ۱۳۹۲ ۱۲:۳۷ ب.ظ
(۲۵ دى ۱۳۹۲ ۰۷:۵۳ ب.ظ)Fardad-A نوشته شده توسط: امروز عصر پشت پنجره رفته بودم تو بحر یه آقای خواستگار محترم!
زاغ سیاه مردم رو چوب میزنید!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! 
(۲۵ دى ۱۳۹۲ ۰۷:۵۳ ب.ظ)Fardad-A نوشته شده توسط: امروز عصر پشت پنجره رفته بودم تو بحر یه آقای خواستگار محترم!
زاغ سیاه مردم رو چوب میزنید!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! 
(۲۵ دى ۱۳۹۲ ۰۷:۵۳ ب.ظ)Fardad-A نوشته شده توسط: امروز عصر پشت پنجره رفته بودم تو بحر یه آقای خواستگار محترم!
زاغ سیاه مردم رو چوب میزنید!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - انرژی مثبت - ۲۶ دى ۱۳۹۲ ۰۵:۵۷ ب.ظ
(۲۶ دى ۱۳۹۲ ۰۴:۵۰ ب.ظ)Aurora نوشته شده توسط: جمله جالبیه. گفتم این جا بزارم شاید برای شما هم جالب باشه 
a ship shipping ships shipping shipping ships
چقدر سخته! حالا یعنی چی اونوقت این 
اون اخرش که دو تا shipping داره رو نفهمیدم چیه!
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Autumn.Folio - 26 دى ۱۳۹۲ ۰۶:۰۹ ب.ظ
کدام نقطه از زمین، از تو خالی است؛
که خلق تورا در آسمان می جویند....
|