|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - نسخهی قابل چاپ
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - blackhalo1989 - 27 بهمن ۱۳۹۷ ۱۰:۴۷ ب.ظ
زمان ارشد اوگی میدیدم. یادش بخیر.
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Milad_Hosseini - 28 بهمن ۱۳۹۷ ۰۱:۳۳ ق.ظ
دوستان کارای ماهان فرزاد رو گوش کنید توی SoundCloud
خیلی کاراش خوبه...تلفیقای خیلی خوبی داره...https://soundcloud.com/mahan-farzad
این کارش رو حتما گوش کنید (ترکیب دوتار و پیانو) :
مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمیباشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.
و این کارش که بهترین کارش هست: همه ازین کارش تعریف میکنن : (تلفیق نوحه خیلی معروف باز به نام خدا خون کسی شد روا -همونی که توی یزد میخوندن- با گیتار الکتریک و ... )
مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمیباشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - diligent - 28 بهمن ۱۳۹۷ ۰۲:۰۶ ق.ظ
بعضیا اینقدر خوبن، آدم دلش میخواد ساعتها بشینه باهاشون حرف بزنه.
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - RASPINA - 28 بهمن ۱۳۹۷ ۱۰:۲۴ ق.ظ
(۲۷ بهمن ۱۳۹۷ ۰۱:۰۴ ق.ظ)Milad_Hosseini نوشته شده توسط: داستان کوتاه بود و غم انگیز:
دوستم پونصد تومن پول کادو ولنتاین داده
ولی خودش هیچ هدیه ای نگرفته هنوز از طرف مقابل ![[تصویر: smile.gif]](https://manesht.ir/forum/images/smilies/smile.gif)
پیام داده به میگه میلاد من با اون پول میتونستم یه ماه شاهانه زندگی کنم (با ایموجی گریه)
نتیجه اخلاقی اینکه جوگیر نشید..
چ دختره با حال بوده
وای چ قدر خندیدم حالا ی بسته شکلات میخرید این قدر دوستتون ناراحت نمیشد
البته بیشتر یاد دوران دبیرستان افتادم .یکی از بچه ها که خیلی دختر باهوشی بود و الان هم دکتری عمران میخونه اونموقع ها عاشق ی پسره شده بود که هیچی نداشت و اصلا ارزش دوستی نداشت خلاصه برا ولنتاین این دوست بیچارمون ی کادو بزرگ گرفته بود و قبل از مدرسه برد برای پسره و بعدش تا اومد مدرسه زنگ خورده بود و مسئولا فهمیدن این رفته بوده سر قرار و ی عابرو ریزی حسابی راه انداختن و زنگ زدن به خانواده اش و ماجراهای بعدی..... بعد زنگ آخر کادوی پسره را یاز کرد ی جا کلیدی گربه مسخره بود چ قدر دوستمون ناراحت شده بود بعد اون همه درد سر کادوش اون شد
چ قدر ماجرای خنده دار و ساده ای بود الان از بس خندیدم اشک چشم دراومد و چ قدر رفتار مسئولان مدرسه امون بچه گانه بود
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - blackhalo1989 - 28 بهمن ۱۳۹۷ ۱۱:۰۷ ق.ظ
(۲۸ بهمن ۱۳۹۷ ۱۰:۲۴ ق.ظ)RASPINA نوشته شده توسط: چ دختره با حال بوده
وای چ قدر خندیدم حالا ی بسته شکلات میخرید این قدر دوستتون ناراحت نمیشد
البته بیشتر یاد دوران دبیرستان افتادم .یکی از بچه ها که خیلی دختر باهوشی بود و الان هم دکتری عمران میخونه اونموقع ها عاشق ی پسره شده بود که هیچی نداشت و اصلا ارزش دوستی نداشت خلاصه برا ولنتاین این دوست بیچارمون ی کادو بزرگ گرفته بود و قبل از مدرسه برد برای پسره و بعدش تا اومد مدرسه زنگ خورده بود و مسئولا فهمیدن این رفته بوده سر قرار و ی عابرو ریزی حسابی راه انداختن و زنگ زدن به خانواده اش و ماجراهای بعدی..... بعد زنگ آخر کادوی پسره را یاز کرد ی جا کلیدی گربه مسخره بود چ قدر دوستمون ناراحت شده بود بعد اون همه درد سر کادوش اون شد
چ قدر ماجرای خنده دار و ساده ای بود الان از بس خندیدم اشک چشم دراومد و چ قدر رفتار مسئولان مدرسه امون بچه گانه بود
قسمت بولد شده رو بی زحمت باز کنید برام.
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - codin - 28 بهمن ۱۳۹۷ ۱۱:۲۰ ق.ظ
(۲۷ بهمن ۱۳۹۷ ۱۲:۲۸ ب.ظ)خانه سبز نوشته شده توسط: (27 بهمن ۱۳۹۷ ۰۴:۴۴ ق.ظ)codin نوشته شده توسط: اینقدر که تنها بودم فک نکنم اگرم یه روزی یکی پیدا بشه بتونم با اون شوق و شور اوایل ۲۰ دوستش داشته باشم یا محبت کنم. یه جورایی دیگه میترسم از جنس مخالف. میترسم بودنش موقتی باشه و وقتی میره مزه تنها نبودن رفته باشه زیر زبونم...
عشق مثل خداست. اینقدر توی زندگیت نمیبینیش تا ایمانتو از دست میدی. روح زندگیت رو هم همراهش...
مردا از اولش مثل سنگ نیستن. اینقدر از اینور و اونور میشکن تا میشن یه سنگ بی احساس. مردها هم عاشق متولد میشن اما اینقدر از همه طرف میکشن تا بهترین راه ضربه نخوردن را توی سنگ شدن پیدا میکنن.
رفتی تو کشور ماتریالیستی داخل شعبه مک دونالدز نشستی تا سفارشت اماده بشه و بعد از الوهیت :دی حرف میزنی؟
سر کارمون نزار
این الان جدی بود یا شوخی ولی در هر دو حال نمیدونم چی بگم
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Milad_Hosseini - 28 بهمن ۱۳۹۷ ۱۱:۵۴ ق.ظ
آفاق پُر اَز اَختَرَکان اَست و به جایَت
کَس را نَنِشانَد دِل خُورشید پَسَندَم
حسین منزوی
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - blackhalo1989 - 28 بهمن ۱۳۹۷ ۱۲:۵۱ ب.ظ
یه جوری همه دخترا میگن اهل مسافرت و گردش و تفریح هستن که آدم ندونه فکر می کنه همش اینور اونورن. بعد وقتی میپرسم تفریحتون چیه میگه با خانواده میریم پارک یا میریم خونه فامیل. جمع کنید این بساط مسخره رو. یه کم واقع بین باشید.
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Saman - 28 بهمن ۱۳۹۷ ۰۳:۱۵ ب.ظ
مشکل اساسی اینه که :
هیچکس برای چیزی که هستید دوستون نخواهد داشت
بلکه به خاطر چیزی که دارید دوستون میدارند
--------
از بد روزگار آدم هایی که همدیگر رو به خاطر "بودن ها"(چیزی که هستن) میتونن دوس داشته باشن
هرگز هم دیگر رو ملاقات نمیکنن مگر در مکان ها و زمانهایی که مناسب هم نیستن!
پ ن : تجربه شخصی بود
---------
سطح بعضی از کاربرای اینجا رو متفاوت میدیدم قبلا،خوب شد عادی سازی صورت گرفت!
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - αɾια - ۲۸ بهمن ۱۳۹۷ ۰۴:۳۳ ب.ظ
و بالاخره دفاع من...
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Milad_Hosseini - 28 بهمن ۱۳۹۷ ۰۵:۴۵ ب.ظ
سکوت از دلخوریه، پر حرفی از دلتنگی...
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Soldier's life - 28 بهمن ۱۳۹۷ ۰۶:۰۰ ب.ظ
(۲۸ بهمن ۱۳۹۷ ۰۴:۳۳ ب.ظ)αɾια نوشته شده توسط: و بالاخره دفاع من... 
سلام
انشاالله به بهترین شکل برات پیش بره .
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Riemann - 28 بهمن ۱۳۹۷ ۰۹:۰۵ ب.ظ
(۲۸ بهمن ۱۳۹۷ ۰۳:۱۵ ب.ظ)Saman نوشته شده توسط: هیچکس برای چیزی که هستید دوستون نخواهد داشت
بلکه به خاطر چیزی که دارید دوستون میدارند
یادمه با یه دختری بحث میکردم که کسی منو دوست نداره، تنها کسی که منو دوست داره مامانمه، سخت بود درکش واسش : )
(۲۸ بهمن ۱۳۹۷ ۱۲:۵۱ ب.ظ)blackhalo1989 نوشته شده توسط: یه جوری همه دخترا میگن اهل مسافرت و گردش و تفریح هستن که آدم ندونه فکر می کنه همش اینور اونورن.
یادمه باز با یه دختری صحبت میکردم و میگفت که اخر هفته ها چیکار میکنی، منم گفتم که هیچی تو خونه میشینیم تا شنبه بشه : )
بعضی ها هستن از این مدل آدما که میخوان تا قطره آخر زندگی رو کنن، زندگی کنن. این مدل آدما حالا برونگرا یا هرچی که بهشون میگن سخته تعامل باهاشون و .
البته اینایی که من میگم کلا خونه پدرشون بخور و بخواب دارن و طبیعتا آخر هفته خیلی میتونه واسشون جذاب باشه که از اون فضا خارج بشن.
طبیعتا این طیف آدما، شخصی که مثلا هر آخر هفته رو حتما باید یه جا بره و کلی عکس بگیره و ... خیلی cool و جذاب میدونن، و یکی مثل من رو un cool : )))
یه دختر خانمی بود که تا قبل از اینکه بره سر کار همیشه on call توی تلگرام بود، بعد ها که رفت سر کار واقعا برای یه پیام دادن بهش باید وقت میگرفتی(بماند این نکته که باز خونه پدرش بود). حالا تصور کنید که من سر کار میرفتم، پایان نامه ارشد هم داشتم و پروژه سربازی هم انجام میدادم و اینکه تنهایی زندگی میکردم و کل کارای خونه رو باید خودم میکردم(از غذا پخت و خرید و شستن و رفتن و ...) و اون شخص هم هیچ کاری نمیکرد غیر از تو خونه بودن و انتظار داشت که من در بست در اختیارش باشم. هعی روزگار life is so unfair !
(۲۷ بهمن ۱۳۹۷ ۰۳:۰۰ ق.ظ)crevice نوشته شده توسط: جدیدا هیچ چیزی مهمتر از "هدفهای شخصیم" نیست واسم! عجیب خودخواه شدم که البته فکر میکنم تا حدی اتفاق خوبیه.
نه حاجی، وقتی به پوچی برسی و کسی تو زندگیت نباشه و به قولی نا امید بشی این مدلی فکر میکنی : )))
همین شخص شما فردا نامزد بکنه و این جمله رو بخونه، قاه قاه خواهد خندید !
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - blackhalo1989 - 28 بهمن ۱۳۹۷ ۱۱:۴۲ ب.ظ
صاشفثرثق
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Soldier's life - 29 بهمن ۱۳۹۷ ۱۲:۴۹ ق.ظ
واقعا هنر مستقل از زبان و مکان هست..
مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمیباشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.
|