![]() |
هوش من در تقلب - نسخهی قابل چاپ |
هوش من در تقلب - The BesT - 03 خرداد ۱۳۹۲ ۱۲:۳۱ ب.ظ
منم سال چهارم دانشگاه دوره لیسانس، امتحان نظریه محاسبات داشتم. چادر هم اتاقیم را گرفتم و رفتم سرجلسه. ![]() کل جزوه را روی برگه های ریز نوشته بودم و توی جامدادی ام جاسازی کرده بودم بعدم امتحانم را ۲۰شدم ![]() ![]() خدایی هیچی از درسش نمیفهمیدم.مجبور بود تقلب کنم.خدایا منو ببخش ![]() ![]() ![]() |
هوش من در تقلب - atenaa - 03 خرداد ۱۳۹۲ ۱۲:۳۸ ب.ظ
تقلب کار قشنگیه ![]() من سوم راهنمایی بودم دو تا خواهر بودند ک یکی شون دوسه سالی بود تو سوم راهنمایی داشت درجا میزد و رفیق فابریک من شده بود :دی جالبیش این بود با اینکه همیشه شاگرد اول بودم اما ته کلاس میشستم و دوستام همه دو ساله بودند بعد فامیلیه این دو تا دقیقا پشت سر من بود ترم اول ی چندتا درسی و افتادند ترم دوم داستان ی جور شد ک ما افتادیم تو سالن مدرسه و اون دوتا جلوی من بودند منم اومدم مرام بذارم همه ی درسا رو م دوتا پاسخنامه میگرفتم ![]() اول ی پاسخنامه ام رو سریع پر میکردم بعد میدادم جلویی و اون شروع میکرد از روی اون نوشتن بعد اون ک تموم میکرد میداد ب خواهرش خوب بود مراقب سالن هرروز عوض میشد ![]() ولی نامردا واسه ی چندتا از درسا پاسخنامه اضافی بهم نمیدادن منم مجبور میشدم برگه ی خودمو بدم جلویی و از جلسه برم بیرون اونم همه رو مینوشت و بعد اخر جلسه ک شلوغ میشد و همه برگه هاشونو با هم میدادن برگه ی منو هم میداد هماهنگم کرده بودیم ک اقلا تو درسای حفظی جمله بندی ها رو عوض کنه تو درس ریاضی هم بعضی ها رو غلط بنویسه خلاصه اون دو تا همه ی درسا رو ۱۷ و ۱۸ شدند و در سپاس از این کارای من ی ادکلن هم واسن خریدند ل وووووول قول میدم هیچکدومتون این مدلی تقلب نکردید ![]() |
هوش من در تقلب - it866 - 03 خرداد ۱۳۹۲ ۰۲:۰۲ ب.ظ
دوم راهنمایی بودم.ی روز سر جلسه علوم نشسته بودیم من جواب ی سوال رو بلد نبودم دلم نمیومد بلند شم.ب یکی از بچه ها که زودتر بلند شده بود اشاره کردم جواب فلان سوال رو بگو بهم اون یادش نبود کدوم سواله.هرچی اشاره کردم متوجه نشد کدوم سوال رو میخام.من هم ی فکر شیطانی!!!به ذهنم رسید گفتم آقا اجازه میشه سوال فلان رو بخونید برام. معلم بلند خوند دوستم متوجه شد چی رو میخام وبهم گفت.کلی حال داد!!!!!!!!۱ |
هوش من در تقلب - banafshe - 03 خرداد ۱۳۹۲ ۰۲:۴۶ ب.ظ
کلی خاطر ه اومد تو ذهنم یکی از دوستانم روز امتحان پشتم بود امتحان درس مهندسی نرم افزار! امتحان جزوه باز بود حتی لب تاپ آزاد بود یعنی سوالات واقعا تحلیلی بود!!!! دوستم یه سوال رو ازم پرسید جواب و بهش گفتم شروع کرد بحث کردن!!!!! هی گفتم عزیزم بحث نکن بنویس من مطمئنم گفت نه گفتم خوب بنویس فوقش غلط میشه تو که جیزی به ذهنت نمیرسه قبول نکرد گفت چرت میگی :دی آخرش ننوشت دیگه من شدم ۱۷ اون شد ۷ .آخه یکی نسیت بگه اگه به طرف اعتماد نداری چرا ازش تقلب میگیری؟ یه دوست دیگه از امتحان اومدم بیرون اس ام اس داد جواب سوالا رو بگو منم تند تند نوشتم فرستادم بعد شروع کرد بحث کردن که نه به نظرت اون نمیشه؟خلاصه من و چند تا دوستام دور هم توی محوطه می خندیدیم و بحث می کردیم اون هم سر امتحان مشارکت می کرد:دی واقعا بعضیا اعجوبه هستن |
هوش من در تقلب - vahid18u - 03 خرداد ۱۳۹۲ ۰۲:۵۵ ب.ظ
من یه بار یکی داشت ورقه امتحانم رو میدید ![]() ![]() ![]() |
هوش من در تقلب - esisonic - 03 خرداد ۱۳۹۲ ۰۴:۰۱ ب.ظ
دم همگی گرم... منم سال دوم هنرستان ریاضی رو به شیوه ای نوین قبول شدم...اگه یادتون باشه سالهای ۸۳،۸۴ ساعت مچی های رادیو دار خیلی مود شده بود...منم یک عدد فرستنده ی رادیویی ( مهران کیت ) گرفتم و با ساعتم ست کردم...در آخر فرستنده رو در یقه ی درس خون کلاس جاساز کردم و بهش گفتم هر عددی رو با انگشتام نشونت دادم جوابشو برام بخون...! ![]() |
هوش من در تقلب - atenaa - 03 خرداد ۱۳۹۲ ۰۴:۰۶ ب.ظ
وای چقدر پیشرفته تقلب کردییییییییییییید ![]() ![]() ![]() |
هوش من در تقلب - fsi2013 - 03 خرداد ۱۳۹۲ ۰۴:۵۲ ب.ظ
(۰۱ خرداد ۱۳۹۲ ۱۰:۵۸ ب.ظ)sahar121 نوشته شده توسط: تو جیبم اسکناس ۵۰۰ تومنی بود۵۰۰ تومن هم اون زمونا خیلی بوده ها ![]() دم همتون گــــــــــــــــــــــــرم خیلی وقت بود این همه نخندیــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــده بودم ![]() |
RE: هوش من در تقلب - zibaziba - 03 خرداد ۱۳۹۲ ۰۵:۰۹ ب.ظ
(۰۳ خرداد ۱۳۹۲ ۰۱:۲۹ ق.ظ)Bache Mosbat نوشته شده توسط: من دوم دبیرستان بودم امتحان زبان داشتیم. بعد هر دومی کنار یه سومی بود. اونا هم امتحان زبان داشتن. سومی ای که کنارم نشسته بود یه سوالو بلد نبود. بد من جواب سوالو نوشتم براش رو برگه دادم بهش. ولی اون یهو وسط امتحان بلند شد برگه شو داد. بهش گفتم براش چی ننوشتی و بلند شدی . گفت جوابو داشتم وسوسه می شدم بنویسم ولی تقلب گناه داره پاشد داد برگه شو. منم عذاب وجدان گرفتم از تقلب رسوندن. کاملا درکش می کنم ![]() پیش دانشگاهی بودم.امتحان ریاضی داشتیم.خیلی ریاضی دوست داشتم و همیشه هم نمرم خوب بود.بچه ها هم موقع امتحان واسه اینکه پیشم بشینن با هم دعواشون میشد ![]() ![]() |
RE: هوش من در تقلب - fatemeh85 - 03 خرداد ۱۳۹۲ ۰۵:۲۸ ب.ظ
(۰۳ خرداد ۱۳۹۲ ۰۴:۰۱ ب.ظ)esisonic نوشته شده توسط: دم همگی گرم... به این میگن استفاده از تکنولوژی آفرین واقعا خیلی کیف کردم دقت کردین چقدر تو مانشت متقلب داشتیم هنوزم داره به این جمع اضافه می شه آقا فرداد پیشنهاد میدم این تاپیکو ببند تا بیشتر دوستان روشهای متفاوت رو لو ندادن ![]() ![]() |
RE: هوش من در تقلب - abraham - 03 خرداد ۱۳۹۲ ۰۷:۴۲ ب.ظ
این خاطره رو تا به حال برای هیچ کس تعریف نکردم من پسری هستم که قیافه ام غلط اندازه یعنی اکثرا با اولین نگاه برداشتی که از من میکنن اینه که:یک پسر شر و زیرک و همچنین شیطون توی دبستان که بودیم همیشه میخواستم تقلب کنم اما همیشه بعد امتحان بچه های کلاس منو پیش خانم معلم مون لو میدادن،راهنمایی که رسیدیم شاید با ورتون نشه ۳سال راهنمایی رو هیچی نخوندم همه اش با تقلب می گذشت خیلی حرفه ای بودم امتحانات ترم آخر همه بچه ها که نمی تونستن یه برگه همراهشون ببرن داخل سالن من کتاب رو می گذاشتم تو پیراهنم می بردم و تقلب می کردم و نمره خوبی می گرفتم. وارد اول دبیرستان که شدم تقلب می کردم اما کم ان موقع درسوخن شده بودم تقلبی نمی گرفتم فقط میدادم وارد هنرستان هم که شدم همین جور بود. کنکور کاردانی امتحان دادم قبول شدم توی این دوره۲سال حتی یک بار هم تقلب نکردم اما به خاطر چهره غلط اندازم همیشه همه بهم شک داشتن اما من تقلب نمی کردم کاردانی تموم شد. وارد دوره کارشناسی شدم اینجا جالب شد ترم ۱کارشناسی بودم امتحان میانترم گسسته داشتم کل کلاس رفته بودیم تو سالن امتحانات نشسته بودیم پسرا یه طرف نشسته بودن و دخترها هم یک طرف بچه ها داشتن برنامه ریزی می کردن برای تقلب اما من با اینکه خوب بلد نبودم قصد تقلب هم نداشتم ناگهان استاد وارد شد،سکوت سالن رو گرفت یه نگاهی تو جمعیت انداخت گفت آقای.... بلند شو باز هم چهره غلط انداز من استاد رو به شک انداخت من بلند شدم گفتم بله استاد گفت بیا رفتم پیشش دست من رو گرفت و برد دقیقا وسط دخترا گذاشت گفت اینجا بشین گفتم استاد چرا همچین می کنین گفت:بهت میاد که از این متقلب های حرفه ای باشی اینجا گذاشتمت که نتونی هیچ کاری بکنی منم حالم گرفته شده بود با اینکه خدایش قصد تقلب نداشتم،با این کار استاد تغییر تصمیم دادم گفتم تا می تونم تقلب کنم.امتحان شروع شد۵تا سوال داده بود من۳تا شون رو خوب بلد بودم یکی هم نصفه بلد بودم امتحان از۳۰نمره بودمن ۱۵دقیقه اول انایی رو که بلد بودم جواب دادم وقتی جواب دادم یه نگاه به دور و ورم انداختم دیدم دیدم یکی از دخترایی که کنارم من داره نگاه میکنه گفتم سوال ۵نوشتی گفت نه گفتم ۴ گفت نه گفتم چی نوشتی گفت هیچی منم دلم سوخت گفتم ۳تای اولی رو درست نوشتم چهارم نصفش رو نوشتم ۵هیچی ننوشتم گفتم بلند نشو هر چه که خودم نوشتم بهت میگم دفترم رو از زیر صندلی برداشتم یه برگه از توش برداشتم و تمام ان چیز هایی که نوشته بودم رو روش نوشتم به دختره گفتم مچاله اش میکنم پرت می کنم پیشت پرت کردم دختره نتونست برش داره می ترسید برداره خودکارم رو پرت کردم کنارش و رفتم کنارش و برگه مچاله رو گذاشتم رو دسته صندلیش دختره داشت از ترس میمرد موقعی که ان می نوشت من امار استاد رو میدادم که دختره تند تر بنویسه وقتی که نوشت برگه مچاله رو داد به دوستش بلاخره ان روز چند نفری از رو برگه من نوشتن. ۲۰دقیقه ای مونده بود به پایان امتحان یکی از دخترای کناریم که خیلی ادعای درسخونیش می شد بهش گفتم ۵رو نوشتی گفت ۳رو بنویس بهم بده من ۵رو مینویسم بهت میدم منم ساده نوشتم بهش دادم دختره ی نامرد وقتی که نوشت بلند شد برگه اش رو با یک غرور خاصی داد به استاد و رفت و من ان روز برای دومین بار آتیش گرفتم بلاخره برای سوال۵ هم یکم سیاه کاری کردم از جلسه که بیرون امدم این قدر از کار این دختره آتیش گرفته بودم که می گفتم برم یه چیز به این دختره بگم بعد گفتم بی خیال اگه بچه ها بفهمن سوژه خنده میشم بدتر میشه.هیچی نگفتم فقط خیلی کنجکاو بودم بفهمم این دختره ای که من رو آتیش داد نمره اش چند میشه دعا میکرم خدایا حتی یک صدم هم شده من از این دختره بیشتر شم. زمان گذشت استاد برگه های میان ترم رو اورد من از ۳۰شدم ۲۱حالا فکر می کنین ان دختره ای که به من نامردی کرد چند شد؟ شده بود ۶ فقط ان سوالی که من بهش گفته بودم درست بود انهایی که خودش نوشته بود همهشون غلط بودن و من داشتم از خوشحالی می ترکیدم. و این بود آخرین تقلب من تا الان که ترم آخر کارشناسی هم دیگه تقلب نکردم اما اگه شرایطش پییش بیاد شاید باز تقلب کنم |
هوش من در تقلب - ف.ش - ۰۳ خرداد ۱۳۹۲ ۰۸:۳۶ ب.ظ
برای المپیاد کامپیوتر یه سوال بود که یه سری طرح روی وجه های یک مکعب باز شده کشیده بود و میگفت که مکعب بسته کدام است . (سوال رو یادم نیست ولی توی همین مایه ها بود) یکی از دوستام طرح ها رو روی وجه های پاک کنش کشیده بود و با خیال راحت به سوال پاسخ داده بود ![]() ![]() |
هوش من در تقلب - diligent - 03 خرداد ۱۳۹۲ ۰۸:۳۹ ب.ظ
من اولین تقلب عمرمو کلاس سوم ابتدایی انجام دادم ![]() ![]() |
هوش من در تقلب - mahdiii - 03 خرداد ۱۳۹۲ ۰۹:۱۳ ب.ظ
بابا دمتون گرم همه این کارن ![]() من خودم اهل تقلب نبودم فقط یادمه سر امتحان محاسبات عددی(درس ریاضی) تو لیسانس با دوستم بعد اینکه تمام سوالارو جواب دادیم بدون تقلب، جواب آخرو با هم چک می کردیم و همه رو مثل هم در اورده بودیم جز یکی که دوستم اصلاحش کرد هردومون ۲۰ شدیم ![]() کلا من تو تقلب استعداد نداشتم ![]() |
هوش من در تقلب - nasrolah - 03 خرداد ۱۳۹۲ ۰۹:۳۲ ب.ظ
تویه سوم راهنمایی یه روز نشد من واسه امتحان های که تویه کلاس گرفته میشه بخونم به جانه خودم ته کلاس بودم هر درس حفظی بود راحت کتاب یا جزوه رو باز میکردم میزاشتم خانه ی نیمکتم راحت بدونه هیچ استرسی می نوشتم چون همیشه هم ۲۰ ۱۹ ۱۸ میگرفتم معلم به من هیچ توجهی نمیکرد یبار هم ۱۵ گرفتم کلاس تعجب کرد فلانی تو ۱۵؟؟؟!!!!!؟؟؟؟؟ گفتم نرمال نشون بدم آخه گاها بچه های زرنگ گاها کم میگیرند کم مونده بود بخاطر این ۱۵ بابامو بکشن مدرسه آخه مدرسه ما نمونه دولتی بود هییییی یادش بخیر واقعا اثرات تقلب هارو الان میبینم که باعث شدند برم کارشناسی رو آزاد بخونم ولی باهوش بودمو زرنگم الان هم هستم معدلمم بالاس امسال هم نشون میدم تویه کنکور ۹۳ |