|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - نسخهی قابل چاپ
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - vesta - 13 دى ۱۳۹۴ ۰۸:۳۰ ب.ظ
(۱۳ دى ۱۳۹۴ ۰۸:۱۸ ب.ظ)RASPINA نوشته شده توسط: دهنم آب افتاد مخصوصا با کره ای که از همون ماست داخل مشک میگیرن
این روستایی ها بهتر از ما زندگی میکنن
چ قدر دلم میخواد یه خونه روستایی داشتم تا کنکور میرفتم اونجابعد از این شر و متال می خوردم وخیلی قوی می شدم و اون رتبه ای که دلم میخواد را میاوردم بعد همون دانشگاهی که دوست دارم قبول میشدمو ...... بعد کلی کار و درس و تلاش آخر هفته ها باز می رفتم روستا و استراحت می کردمو.......... هی........
البته متال میشه اون مشک و محتویاتش دیگه، در اصل شما شُرِ مُتال رو دوست دارید که بخورید : )
+ منم دلم روستا میخواد، دلم میخواد برم سوار اسب و الاغ شم و برم لب چشمه اصلا پای پیاده، صدای آب، صدای پرنده ها، عطر نون ها تنوری... همه جا سرسبز و تا جایی که چشم کار میکنه دشت باشه، به به. تا حالا که هیچ روستایی رو ندیدم
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Menrva - 13 دى ۱۳۹۴ ۰۹:۵۳ ب.ظ
هعی...روزگار....یه زمانی میخواستم برم روستا زندگی کنم برای همیشه...
نشد...
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - khayyam - 13 دى ۱۳۹۴ ۱۰:۰۱ ب.ظ
یه کسایی هم از روستا فرار می کنند من جمله من !!!!
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Behnam - ۱۴ دى ۱۳۹۴ ۱۲:۵۲ ق.ظ
نقل قول: شما چه ترکی هستید نمیدونید مُتال چیه
چون که چیزی که شما میگید مُتال بهش نمیگن و "کوپه" هست. اونی هم که تووش تکون میدن، مُشک نیست و "تولوخ" هست. تلفظ و کلمههایی که من میگم مرجع هست، علتش رو هم نمیگم
نقل قول: والا فرایند کشک رو نمیدونم، این مثل پنیر ریز هستش، تو تلویزیون نشون میده، داخل مشک ماست میریزن و تکون میدن بعد ازش دوغ و کره میگیرن، حالا اگر این دوغ رو بجوشونن بریده بریده میشه و همون شُر که من میگم اینه، بعد این شُر رو با پنیر قاطیش میکنن، میریزن داخل کوزه میکنن زیر خاک یا داخل مشک نگه میدارن چندوقتی تو یه جای سرد تا آبش کاملا گرفته شه، که اینو بهش میگن مُتال کلا چیز جالبیه
خیلیم خوشمزه است مخصوصا با کره ای که از همون ماست داخل مشک میگیرن، فقط بعضیاش بوش مثل اورانیوم غنی شده است داداشم و آبجیم دماغشون رو میگیرن در میرن ولی من دوست میدارم البته باید خوب بشناسی و بخری وگرنه بد میشه بعضیاش و نمیشه خورد
خب پنیر و این چیزای خفن مثل سرشیر و اینا حالم رو بد میکنه. ولی در کل این مدل پنیری که شما گفتید احتمال رشد میکروب بالایی داره و قدیم به خاطر نبود یخچال به این روشها پناه میبردند. یه نفر میگفت یه فامیل خارجکی براشون اومده بوده که به این چیزا عادت نداشته، براش گذاشتند و حالش بد شده و بردن بیمارستان معدش رو شست و شو دادند ۲۰ مدل میکروب و باکتری پیدا شده. البته راست و دروغش با خودش
نقل قول: درسته هنوز از هزار فرسخی تبریز و اونورا رد نشدم ولی این چیزا رو بلدم، یه "زعرح" یادم دادیدا، کلی اطلاعات بهتون دادم
همهش اشتباه بود که
نقل قول: رفتم خرید، دارم میام خونه، یه توله سگ کوچولوی خوشگل اومده جلو، همش میاد طرف کیسه های تو دستم، من میترسم هی میگم برو آخرش رفت اونورتر نشست رو زمین و دمش رو هی تکون داد، ولی هیچی نداشتم بهش بدم بخوره، فقط باهاش بای بای کردم طفلی گشنه اش بود
تا اونجا که هنوز "دمش رو تکون میداد" رو نخونده بودم فکر میکردم توله سگ به پسر میگید :'))
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - همیلا - ۱۴ دى ۱۳۹۴ ۰۱:۱۳ ق.ظ
بچه های عزیز برایم دعا کنید مشکلاتم حل بشه
شاید دعای شما قبول بشههه
حالم افتضاح و داغونه یه لحظه نمیتونم تمرکز کنم رو کنکور
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Potential - 14 دى ۱۳۹۴ ۰۷:۴۳ ق.ظ
(۱۳ دى ۱۳۹۴ ۰۳:۲۵ ب.ظ)mohammad174 نوشته شده توسط: سلام ورود خودم رو به این انجمن تبریک میگم )
خوش آمدید
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - A L I - 14 دى ۱۳۹۴ ۱۱:۰۴ ق.ظ
چقدر مانشت بی سر و صدا شده. انگار همه رفته اند.
اونایی هم که مونده اند خیلیاشون فقط نگاه میکنن.کسی تمایل نداره حرف بزنه.
موضوعی واسه بحث کردن مطرح نمیشه. گاهی کاربر جدیدی سوالی مطرح میکنه بامید جواب.
یاد قدیما بخیر. فک کنم ۲-۳ سال دیگه اینجا فقط یک گنجینه سوال باشه و یه آثاری از افرادی که قبلنا فعالیت میکرده اند.
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - vesta - 14 دى ۱۳۹۴ ۱۲:۱۱ ب.ظ
(۱۴ دى ۱۳۹۴ ۱۲:۵۲ ق.ظ)behnam5670 نوشته شده توسط: چون که چیزی که شما میگید مُتال بهش نمیگن و "کوپه" هست. اونی هم که تووش تکون میدن، مُشک نیست و "تولوخ" هست. تلفظ و کلمههایی که من میگم مرجع هست، علتش رو هم نمیگم
نخیر هنوز بلد نیستید
"کوپه" که همون کوزه میشه که توضیحش رو دادم، "تولوخ" هم که مَشک هستش درسته، برای اضافه شدن اطلاعات شما بهش "دَری" هم میگن
اینایی که من میگم مرجع تر هست، دلیلشم نمیگم
+ نه طوری نیست، خوبه، ولی کسی که تا حالا نخورده شاید یکم ارور بده مثلا یبار به ما از همین پنیرای تو کوزه ای داده بودن، از روستاهای مهاباد که محلی های اونجا به عنوان هدیه به پزشک سرباز داده بودن و به دست من رسیده بود، من نتونستم بخورم
+ خیلیم اطلاعاتم درست بود
+در مورد خط آخر، شبیه علامت تعجب شدم!!!!!!!!!!!!!!!!
(۱۴ دى ۱۳۹۴ ۱۱:۰۴ ق.ظ)A L I نوشته شده توسط: اونایی هم که مونده اند خیلیاشون فقط نگاه میکنن.کسی تمایل نداره حرف بزنه.
من هنوز دارم مقاومت میکنم
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - ۱۰:۳۰ - ۱۴ دى ۱۳۹۴ ۱۲:۳۵ ب.ظ
گاهی آدم عمدا میبازه
که فقط از بازی بیاد بیرون
(حرف دل)
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - soheila-zd - 14 دى ۱۳۹۴ ۱۲:۵۷ ب.ظ
صدای قدم های زمستان از دور ها شنیده میشود و دیگر صدای پرندگان خوش آوا به گوش نمی رسد
تنها صدای زوزه ی باد است که هر لحظه می وزد...
برف ها چون مرواریدی گرانبها بر روی بستر سرد و بی روح زمین می نشینند تا زمین را همرنگ خود کنند
در این زمستان طولانی انگار درختان توانی برای نفس کشیدن ندارند سرمای زمستان هم آنها را بی حس کرده بود
کودکان با سطل هایی پر از برف مشغول درست کردن آدم برفی هستند
من منتظر خواهم ماند منتظر روزی که لبخند آدم برفی محو شود و خورشید بار دگر در صبح بدرخشد..
یادش بخیر انشا...
پس چرا اینجا برف نمیاد
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - عاطفه پارسا - ۱۴ دى ۱۳۹۴ ۰۴:۳۴ ب.ظ
حالم از آدمای نوکیسه ی تازه به دوران رسیده ی ندید بدید که تو خیالشون خیلی قدرت دارن و فکر میکنن بقیه حواسشون جمع نیست بهم میخوره، این آدمای بدبخت تا کی میخوان با خریت دست و پنجه نرم کنن من نمیدونم واقعا متاسفم واسشون .
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - RASPINA - 14 دى ۱۳۹۴ ۰۵:۵۸ ب.ظ
(۱۴ دى ۱۳۹۴ ۰۴:۳۴ ب.ظ)عاطفه پارسا نوشته شده توسط: حالم از آدمای نوکیسه ی تازه به دوران رسیده ی ندید بدید که تو خیالشون خیلی قدرت دارن و فکر میکنن بقیه حواسشون جمع نیست بهم میخوره، این آدمای بدبخت تا کی میخوان با خریت دست و پنجه نرم کنن من نمیدونم واقعا متاسفم واسشون .
نمی دونم چرا آدما از توی کار میزنن
کار را خراب میکنن
چرا این قدر دروغ میگنن. بگو سرم شلوغه نرسیدم کارتون راانجام بدم
برا یه نصب ویندوز ۱۰ روزادم را معطل میکنن
حالا خوبه خودمون مهندسیم !
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Densike - 14 دى ۱۳۹۴ ۰۶:۴۷ ب.ظ
آیا ما مسئول برداشت اشتباه دیگران از حرف هایمان هستیم حتی اگر همان لحظه منظور خود را صریح گفته ایم ؟ نقطه سر خط
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - NP-Cσмρℓєтє - ۱۴ دى ۱۳۹۴ ۰۷:۱۴ ب.ظ
(۱۴ دى ۱۳۹۴ ۱۲:۳۵ ب.ظ)۱۰:۳۰ نوشته شده توسط: گاهی آدم عمدا میبازه
که فقط از بازی بیاد بیرون
(حرف دل)
قشنگ گفتی ، حرف دل منم بود
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Behnam - ۱۴ دى ۱۳۹۴ ۱۰:۳۶ ب.ظ
Attention Please
اتفاقی که هر ۲۱ قرن یک بار اتفاق میافته:
امروز ۱۴ دی هست: ۱۴/۱۰/۹۴
۱۱۸ = ۹۴ + ۱۰ + ۱۴
الان توو قرن ۱۴ هستیم:
۱۶۵۲ = ۱۱۸ * ۱۴
حالا دو عدد رو با هم جمع میکنیم:
۳۰۴۶ = ۱۶۵۲ + ۱۳۹۴
خب همانطور که میبینید این عدد معنی خاصی نداره. خودمم نمیدونم چرا اینطوری شد، قاعدتاً باید چیز خفنی از آب در میومد :-؟
با سپاس از وقتی که در اختیار ما قرار دادید.
|