RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - A V A - 26 شهریور ۱۳۹۴۱۰:۵۵ ق.ظ
(۲۶ شهریور ۱۳۹۴ ۰۲:۱۰ ق.ظ)hamedio نوشته شده توسط: کی این خدمت لعنتی تموم میشه ...
هروقت که به آخرش فکر نکنی
شاید خیلی ساده بنظر بیاد، ولی وقتی روزشماری نکنی که چقد مونده، خیلی خیلی سریعتر میگذره
من راههای سختو اینطوری پیش میرم
یه مثال پیش پا افتاده ش:
وقتایی که با پله برقی خاموش مواجه میشم، خیلی عصبانی میشم، بالا رفتن از پله فوق العاده اذیتم میکنه، وقتی سرمو بالا نگه میدارم موقع راه رفتن و به اخرش نگاه میکنم همش نفس نفس میزنمو میرسم بالا قلبم در حال کوبیدنه! ولی وقتی به نوک کفشم نگاه میکنمو سعی میکنم تنفسمو منظم کنم، راحتو زودتر به بالا میرسم، این کارو برای بقیه راهامم انجام میدم، یه دورنما از مقابلم میبینم، دیگه به باقیش کاری ندارم، راه خودمو میرم
سعی کن زوم نکنی به تاریخ تموم شدنش
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - A V A - 26 شهریور ۱۳۹۴۱۱:۵۷ ق.ظ
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - RASPINA - 26 شهریور ۱۳۹۴۰۱:۲۵ ب.ظ
مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمیباشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.
حالا من موندم سرود ما را از روی کره ساختن یا اینکه کره ای ها از ماتقلید کردن
البته نظرم روی مورد اول بیشتره
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - A V A - 26 شهریور ۱۳۹۴۰۱:۴۵ ب.ظ
سمیه جان سفرنامه ت عالی بود
حیف که قسمت نشده برم شیراز
چیزی که بیشتر برام جالب بود روابط اجتماعیت بود که با بقیه زود اخت میشی، من زیاد تمایلی به صحبت با دیگران توو مسافرت ندارم چون یا دارن ناله میکنن که خسته ن یا دنبال خاستگار برای پسراشون بیشترین صحبتم موقع نماز جماعت حرم امام رضا بوده و نارضایتی هاشون از شلوغی حرم و هتل
امیدوارم به زودی بتونم شیرازو اصفهانو ببینم
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Somayeh_Y - 26 شهریور ۱۳۹۴۰۱:۵۷ ب.ظ
ممنون آوا جان
فکر نمیکردم کسی بخونه اش. خواستم یه بخش هایی اش رو حذف کنم کوتاه بشه. کلش رو حذف کردم.
حالا اومدم دوباره کپی اش کنم. به این پست اضافه شد و فاجعه شد یه چیزی تو مایه های طومار
در مورد صحبت کردن و اینا هم مشهد که میای نباید توی حرم و صف نماز با کسی صحبت کنی چون اکثرشون زائر هستند و قاعدتا حرف از همین شلوغی هاست ولاغیر. برای آشنایی با لهچه مشهدی، فرهنگ و جاهای دیدنی باید با خود مردم مشهد همکلام بشی.
اسم شلوغی اوردی یه چیزی هم داخل پرانتز بگم.
اونایی که مشهد اومدن اگه اتوبوس سوار شده باشند می دونند که خطوط BRT که مخصوص ترمینال تا حرم و بعد اون هست به شدت شلوغه. دیروز سوار اتوبوس بودم. خانمه توی شلوغی گیر کرده بود. به مشهدی ها فحش داد. دلم گرفت. با خودم گفتم. خب مسلمون اولا از کجا میدونی اونی که بهت تنه زده مشهدی بوده. در ثانی برفرض هم که مشهدی بوده باشه. همه که مثل هم نیستند.
مثلا توی همین مشهد آدم هست که کلی از سوئیتش تعریف کرده و همون اول پول دو شب رو از زائر بنده خدا گرفته. وقتی رفته بودند و دیدن که امکاناتش اونی که میگفته نیست. یه شب بیشتر نموندن. میخواستن بقیه پولشون رو پس بگیرند، نمیداده. یه قرون دو زار هم که نبوده. بعد کلی اعصاب خردی صد هزارتومن بندگان خدا رو پس داده بهشون.
و در مقابلش هستند کسانی که منزل جداگانه و خالی دارند و به رایگان در اختیار زائران قرار میدهند.
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - A V A - 26 شهریور ۱۳۹۴۰۲:۲۶ ب.ظ
نه اتفاقا چون گفته بودی میخوای سفرنامتو بنویسی کامل خوندمش
من ارادت زیادی به مشهدیا و بخصوص امام رضا دارم، حیف نطلبید بیام فردوسی
ولی خب اطراف حرم چون بیشتر مسافرن دیدم چقدر اذیت شدن سر سوییت، ولی دید مردم ما شده کلی، همه رو مثل هم میدونن، نمیشه به راحتی هم دیدشونو عوض کرد متاسفانه
قبلا طرح زوجو فرد نبود، عید دوسال پیش خیلی خیلی اذیت شدیم سر این مورد، تاکسی گرفتیم، جناب راننده از هزاران تا کوچه ی پیچ در پیچ مارو برد، و دقیقا ۱۰ متر جلوتر از خیابونی که سوار شدیم پیاده کرد، و فکر میکرد دفعه اول اومدیم مشهد و بلد نیستیم خبر نداشت من با کوچه کوچه ی اونجا خاطره دارم، خیلی سعی کردم هیچی نگم، پدرمم در اینجور مواقع میگه عیب نداره اعصابتو خورد نکن، پول واقعا زیادی هم گرفت، آدم این چیزارو که میبینه از اون محیط زده میشه ناخودآگاه، امیدوارم اینجور ادمها به خودشون بیان و دید بقیه رو خراب نکنن، ولی در کنارش راننده ی خیلی خوبی هم دیدیم که وقتی پدرم حالش بد شد مارو برد بیمارستان و تا اخرش که پدرم ازمایشاشو بده وایساد و پول زیادی هم نگرفت خیلی هم خوش برخورد بود، شمارشم داد که باز مشکلی پیش اومد بهش زنگ بزنیم بیاد
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - vesta - 26 شهریور ۱۳۹۴۰۶:۲۱ ب.ظ
و باز هم آوای خوش باران...
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - soheila-zd - 26 شهریور ۱۳۹۴۰۷:۵۲ ب.ظ
(۲۶ شهریور ۱۳۹۴ ۰۶:۲۱ ب.ظ)vesta نوشته شده توسط: و باز هم آوای خوش باران...
و باز هم خوابیدن ما...
نمیدونم چرا خوابیدن تو روز بارونی اینقدر لذت بخشه
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - A V A - 26 شهریور ۱۳۹۴۰۷:۵۵ ب.ظ
نمیدونم چرا هر بارونی که میاد میترسم این اخرین بارونی باشه که میبینم و نکنه از دستش بدم :| فوبیای ندیدن مجدد بارون پیدا کردم :|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - samane .gh - 26 شهریور ۱۳۹۴۰۸:۳۸ ب.ظ
عشق آن نیست
که هر دو به هم خیره شویم !
عشق آن است
که هر دو به یک جهت نگاه کنیم ....
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - samane .gh - 26 شهریور ۱۳۹۴۱۰:۲۳ ب.ظ
دختران تهرانی به یاد زن سرخپوش میدان فردوسی دور هم جمع شدند!
دختری زیبا معروف به یاقوت که ۳۰ سال در میدان فردوسی تهران منتظر معشوق خود بود !!!! اسطوره ی عشق ایران
..
تصویر دخترانی که با پوشیدن لباس قرمز به او ادای احترام کردن
میدان فردوسی به ساعت پنج عصر، میعادگاه دختران و زنانی بود که برای بازخوانی یک پرونده عاشقانه با لباسهای یکدست سرخ، دور یکدیگر جمع شده بودند. در جهت جغرافیایی شمال شرقی میدان فردوسی، تا چشم کار میکرد. دختران سرخپوشی را میشد دید که در پرفورمنس «بانوی سرخپوش» - برآمده از یک حرکت خودجوش اجتماعی – حاضر بودند.
..
در قسمت آخر این پرفورمنس نزدیک به ۵۰ دختر سرخپوش دور تا دور میدان فردوسی را قرق کرده بودند تا با اجرای نهایی این پرفورمنس یاد و خاطره «یاقوت» را زنده نگه دارند. خیلیها که از ماجرای پیشآمده در میدان فردوسی تهران که در پنجشنبه گذشته رخ داد، مطلع نبودند
..
اما نه! همه عاشق بودند و قصد آن داشتند یاد زنی را زنده کنند که روزی روزگاری نماد عشق و عشاق تهران بود که شاید هنوز هم هست و خواهد بود. «یاقوت» نام زنی بود که همواره با لباسی سرخ به امید ملاقات با معشوق در میدان فردوسی حاضر بود و آنگونه که روایت میشود، در سالهای ۶۲-۶۱ برای آخرین بار در این میدان دیده شده است.
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - shayesteNEY - 27 شهریور ۱۳۹۴۱۲:۳۵ ق.ظ
اپراتور خانم با صدای خوب
به یک همکار مجرد خانم با صدای خوب جهت اپراتوری در یک فروشگاه پروتئینی نیازمندیم
تلفن تماس: *************
به نظرتون استدیو دارن یا گوشت و سوسیس میخان به ملت بفروشن ؟
اپراتور برای فروش سوسیس؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Behnam - ۲۷ شهریور ۱۳۹۴۰۲:۵۶ ق.ظ
(۲۷ شهریور ۱۳۹۴ ۱۲:۳۹ ق.ظ)Riemann نوشته شده توسط: حرکت اشتباهی هست به نظر من !
لحاظ میکنیم
(۲۷ شهریور ۱۳۹۴ ۱۲:۰۱ ق.ظ)soheila-zd نوشته شده توسط: بعضی اوقات فکر میکنم آدم که خیلی راحت عاشق میشه و گاهی اوقات برای عشقش دست به هرکاری میزنه و یا مثل این خانم ۳۰ سال منتظر معشوقش میمونه پس چرا عاشق خدا شدن اینقدر سخته؟؟
و چرا آدم های عاشق خدا کمند؟؟
چرا؟؟
شما ببخشید، خبط کردیم، این مورد رو هم لحاظ میکنیم
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - A V A - 27 شهریور ۱۳۹۴۰۹:۵۶ ق.ظ
صبح جمعه رو با سردرد شروع کنی! چه وضعشه!
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - samane .gh - 27 شهریور ۱۳۹۴۱۱:۰۵ ق.ظ
(۲۷ شهریور ۱۳۹۴ ۱۲:۰۱ ق.ظ)soheila-zd نوشته شده توسط:
(26 شهریور ۱۳۹۴ ۱۰:۲۳ ب.ظ)samane .gh نوشته شده توسط: دختران تهرانی به یاد زن سرخپوش میدان فردوسی دور هم جمع شدند!
دختری زیبا معروف به یاقوت که ۳۰ سال در میدان فردوسی تهران منتظر معشوق خود بود !!!! اسطوره ی عشق ایران
..
تصویر دخترانی که با پوشیدن لباس قرمز به او ادای احترام کردن
میدان فردوسی به ساعت پنج عصر، میعادگاه دختران و زنانی بود که برای بازخوانی یک پرونده عاشقانه با لباسهای یکدست سرخ، دور یکدیگر جمع شده بودند. در جهت جغرافیایی شمال شرقی میدان فردوسی، تا چشم کار میکرد. دختران سرخپوشی را میشد دید که در پرفورمنس «بانوی سرخپوش» - برآمده از یک حرکت خودجوش اجتماعی – حاضر بودند.
..
در قسمت آخر این پرفورمنس نزدیک به ۵۰ دختر سرخپوش دور تا دور میدان فردوسی را قرق کرده بودند تا با اجرای نهایی این پرفورمنس یاد و خاطره «یاقوت» را زنده نگه دارند. خیلیها که از ماجرای پیشآمده در میدان فردوسی تهران که در پنجشنبه گذشته رخ داد، مطلع نبودند
..
اما نه! همه عاشق بودند و قصد آن داشتند یاد زنی را زنده کنند که روزی روزگاری نماد عشق و عشاق تهران بود که شاید هنوز هم هست و خواهد بود. «یاقوت» نام زنی بود که همواره با لباسی سرخ به امید ملاقات با معشوق در میدان فردوسی حاضر بود و آنگونه که روایت میشود، در سالهای ۶۲-۶۱ برای آخرین بار در این میدان دیده شده است.
بعضی اوقات فکر میکنم آدم که خیلی راحت عاشق میشه و گاهی اوقات برای عشقش دست به هرکاری میزنه و یا مثل این خانم ۳۰ سال منتظر معشوقش میمونه پس چرا عاشق خدا شدن اینقدر سخته؟؟
و چرا آدم های عاشق خدا کمند؟؟
چرا؟؟
اولا : آدم معمولا به همین راحتی عاشق نمیشه .من واقعا نمیدونم تعریف شما از عشق چی هست که میگید آدم میتونه خیلی راحت عاشق بشه
ثانیا : شما از کجا میدونید که این خانم عاشق خدا نبوده ؟
(۲۷ شهریور ۱۳۹۴ ۱۲:۳۹ ق.ظ)Riemann نوشته شده توسط:
(26 شهریور ۱۳۹۴ ۱۱:۳۲ ب.ظ)Aurora نوشته شده توسط: اگه واقعی باشه چه صبری داشته.
حرکت اشتباهی هست به نظر من !
حرکت اشتباهی نیست . چون این خانم نسبت به عشقش تعهد داره و تعهد یکی از پایه های عشق هست که اگه تعهد نباشه اصلا عشقی در کار نیست ...