زمان کنونی: ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۳, ۰۸:۱۸ ب.ظ مهمان گرامی به انجمن مانشت خوش آمدید. برای استفاده از تمامی امکانات انجمن می‌توانید عضو شوید.
گزینه‌های شما (ورودثبت نام)

درخواست مشاوره یکی از اعضاء در مورد ازدواج و ارشد

ارسال:
۱۶ مرداد ۱۳۹۱, ۰۱:۴۵ ب.ظ (آخرین ویرایش در این ارسال: ۱۶ مرداد ۱۳۹۱ ۰۱:۵۰ ب.ظ، توسط Fardad-A.)
درخواست مشاوره یکی از اعضاء در مورد ازدواج و ارشد
سلام دوستان
هر چند گاهی بعضی از دوستان مسائل عاطفی شون را با من درمیان میذارند(بیشتر آقایون). گاهی از من نظر میخواهند ، برای من کمک به شما وظیفه است ولی بعضی وقتها من تجربه ام در بعضی مسائل در حد شنیده ها ست و کلا" در مسائلی که تخصص یا تجربه ای ندارم سعی میکنم جوابی ندهم.یا اینکه آخرش بگم اگه خودم بگم اگه خودم بودم چیکار میکردم(البته فقط مواقعی که آقایون سوال میکنند میتونم خودم را جاشون بذارمSmile).
میدونم که بعضی هم بخاطر اینکه من گاهی نمیرسم جواب بدم از من دلخورند.
اخیرا" یکی از دوستان مامایلند شما در مورد مشکلشون نظر بدین و از من خواستند که نظر اعضاء را از طرفشون بپرسم.
البته یه کم نامه شون مفصله ولی برای امانتداری عین متن را میذارم. خدارا شکر الآن بچه ها اکثرا" وقت دارند و میتونند با دقت بخونند.
خواهشا" جدی بگیرید و اگه میتونید راهنمایی شون کنید.

"با سلام خدمت دوستان عزیز
نمیدونم از کجا شروع کنم ولی به یه مشکل بزرگی برخوردم و کسی رو هم ندارم که تو این زمینه تجربه داشته باشه و به من کمک کنه طوری که این مشکل یک ماه زندگی منو مختل کرده و من اونی نیستم که چندماه قبل با شور شوق واسه ارشد برنامه ریزی میکرد و قصد خوندن واسه ارشد از تابستون رو داشت ولی الان داره ۴۵ روز میگذره و من هیچی نخوندم و سر چند راهی بزرگی قرار گرفتم و با کسی هم نمیتونم در میان بذارم...و با توجه به اشنایی که با شما دوستان دارم و میشه گفت شاید کسانی مثل من هم هستند و خواستم اینجا با شما درمیان بذارم شاید نظرات و تجربیات شما دوستان بتونه به من کمک کنه پس خواهش میکنم پس از خوندن داستان و مشکل من هر نظری که به ذهنتون رسید کمکم کنید!!!
خب داستان این مشکل من از این قرار هست من وقتی که از کاردانی به کارشناسی رفتم از همان اوایل مهر سال ۹۰ دنبال منابع و مراجع ارشد بودم که مانشت هم تو این زمینه اشنا شدم و شدید در حال تحقیق و جستجو بودم تا بتونم واسه ارشد اماده بشم و بتونم یه دانشگاه خوب قبول بشم اوایل ترم بود که یکی از هم کلاسی های ما بود و بهش حس خاصی پیدا کردم هرچند در جمع دوستان نسبت به اون شخص احساس بی تفاوتی میکردم ولی ته قلبم یه چیزی بود ترم یک هرطور شده بود به خودم غلبه کردم و جنگیدم و با این موضوع کنار اومدم که مبادا اینجور مسائل باعث لطمه به درسم بشه ترم یک تموم شد منم درس هام رو خوب پاس کردم ترم دو شروع شد ولی من باز باخودم کنار میومدم ولی همیشه یه حس خاصی به طرف مقابل داشتم تا اینکه بعد عید ما اومدیم دانشگاه و من دیگه مثل قبل نمیتونستم دیگه با این مسئله کنار بیام نه میتونستم بیخیال بشم نه میتونستم برم جلو میترسیدم از اینده از اینکه شاید خیلی چیزهایی که فکر میکردم نشه تا اینکه موقع امتحانات پایان ترم بود و بخاطر مسائل درسی ارتباط من طرف مقابل برقرار شد گفتگو های ما درسی بود ولی من طور دیگری رفتار میکردم و ایشون اصلا از راز دل من باخبر نبود در حین این گفتگوها من با برخی از خصوصیاتش اشنا شدم و داشتن چند خصوصیت مثبت منو واقعا بهش علاقه مند کرد امتحانات تموم شد و نتونسته بودم هنوز حسی رو که نسبت بهش داشتم بهش بگم واین مسئله خیلی منو ازار میداد تا اینکه دیگه تصمیم گزفتم بگم ولی قبل از اینکه بخوام بگم به مدت یه هفته کاملا در مورد اینده و عواقبش فکر کردم ولی باز مردد بودم برم جلو ولی به خدا توکل کردم گفتم اگه این کار خیر و صلاح خودت یه نور امیدی به دلم بنداز تا اینکه بالاخره یه روزی من دیگه دلم قرص شد و رفتم جلو ولی قبل از اینکه برم جلو یه استخاره با قران کردم درسته گفتن در کار خیر استخاره نمیکنن ولی من بخاطر این کردم که ببینم ایا این کاری که این موقع انجام میدم خوبه یا نه جواب استخاره خیلی خوب اومد و من دیگه هرچی تو دلم بود گفتم خلاصه بگذریم یه چند دوره ای ما از طریق ایمیل باهم در ارتباط بودیم و اندک شناختی نسبت بهم پیدا کردیم اشنایی ما که تا حدودی کامل شد مشکلات من شروع شد و برخی از هدفهام فراموش من یه ماه الان درگیر این مشکلاتم و واقعا نمیتونم در این روزها هیچ کاری انجام دست و دل انجام دادن هیچ کاری ندارم حتی واسه ارشد خوندن حالا من مشکلاتم رو میگم و امیدوارم شما نظر خودتون رو بگید و منو راهنمایی کنید
مشکل اولی که هست من یه سال دیگه فارغ التحصیل میشم و طرف مقابل یکسال هم از من بزرگتره حالا خانواده ام با این موضوع مشکل ندارن ولی همونطور که خودتون میدونید دخترها زودتر ازدواج میکنند و کمتر تا سنین بالا میمانند سن الان من هم ۲۲ می باشد
موقع فارغ التحصیلی من ۲۳ میشم اونم ۲۴ و فرصت برای من خیلی کمه
حالا یه راه من اینه بعد پایان فارغ التحصیلی برم خدمت و بیام کار پیدا کنم و اقدام به خواستگاری کنم و بتونیم باهم در کنارهم واسه ارشد بخونیم که این خدمت سربازی با اماده شدن اولیه دوسال میکشه حالا من میترسم برم خدمت بیام شغل نداشته باشم اونوقت تکلیفم چیه کی به من دختر میده من فعلا تنها دلخوشیم اینه دغدغه مسکن ندارم...این راه از نظر طرف مقابل من بهترین راه چون میگه من بیشتر از دوسال نمیتونم صبر کنم و موقعیت های دیگر خودمو رد کنم هرچی هم باهم گفتگو میکنیم که من متقاعدش کنم تا سه سال صبر کنه ولی میگه نمیتونم خواستگار های خودم رو رد کنم چون نگرش بابام نسبت به من عوض میشه حالا خدارو شکر فعلا خواستگاری نداره حالا من اینجا دوسال بعد فارغ التحصیلی وقت دارم حالا به نظر شما من چیکار کنم؟
اینم بگم من دیگه شدید وابسته شدم و یه خرده هم احساساتی هستم و نمیتونم به این اسونی از ایشون بگذرم
و میخوام تلاشم رو کنم هم بهش برسم هم درکنار هم موفقیت های دیگر رو باهم بدست بیاوریم
هدف قبل اشنایی من با ایشون این بود که میخواستم از تابستون واسه ارشد بخونم ولی الان نصف تابستان رد شده و من نتونستم کاری انجام بدم چون حیرانم
حالا از شما دوستان میخوام بهم بگید چیکار کنم با این وضعیت؟؟
ایا بعد از خدمت سربازی میتونم یه شغلی واسه خودم پیدا کنم یا دست و پا کنم و برم خواستگاری یا امکانش نیست؟؟
داخل پرانتز بگم (۷ماه کسری خدمت دارم و تنها دلخوشیم اینه که دغدغه مسکن ندارم)
حالا اگر هم فکر میکنید این کار به سرانجام نمیرسه کمکم کنید یا راه حلی پیشنهاد بدید تا این مسئله رو فراموش کنم و سریعتر شروع کنم واسه ارشد بخونم
ببخشید زیادی حرف زدم ولی باور کنید الان یکماه زندگیم بهم ریخته سردرگمم به عنوان یه دوست کمکم کنید خودم دیگه کم اوردم
"

دوستان اگه میشه مکررا" این متن را نقل قول نکنید. ممنون


از صدای سخن عشق ندیدم خوشتر ............ یادگاری که در این گنبد دوار بماند..
.
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: Sunshine Off , esi , hamed_k2
ارسال:
۱۶ مرداد ۱۳۹۱, ۰۲:۲۲ ب.ظ
درخواست مشاوره یکی از اعضاء در مورد ازدواج و ارشد
سلام

شاید من چون آقا نیستم نتونم خیلی مشکل ایشون رو درک کنم .من فقط نظر خودمو میگم .

نکته مهمی که با خوندن این نامه به ذهن من رسید اینه: شما سنتون برای متاهل شدن کم هست.باید اجازه بدید شناخت بیشتری نه از طرف مقابل که اول ازخودتون به دست بیارید.اینکه ایشون نکات مثبتی دارن خیلی خوبه ولی آیا شما اون آدم کنار اومدن با نقطه ضعفهای ایشون هم هستید؟چون هر آدمی هر چه قدر خوب،بالاخره نقاط ضعف و کاستیهایی هم داره.آیا ایشون همون آدمی هست که با نقاط ضعف شما کنار میاد؟قبل از رفتن زیر یک سقف همه چیز خوبه! همه نقاط روشن و خوب شخصیتاشون رو نشون میدن!(تقصیری هم ندارن!چون تازه هم دیگرو پیدا کردن و همه چیز جدیده،نو هست! و هنوز موقعیت رو شدن تاریکیها و نقاط منفی پیدا نشده!) .حرف زیاد دارم ولی کوتاهش میکنم.پیشنهاد من اینه:اول هر دو پیش یک مشاور خیلی خوب (نه هرکسی که به چشمتون خورد که روانشناس یا مشاور خانواده هست!) برید.طی یه سری مراحل،هم نقاط ضعف و قوت شما رو پیدا میکنه و هم ایشون رو.هم شخصیت شمارو بررسی میکنه هم ایشون رو.نهایتا پیشنهاد میده (صرفا پیشنهاد،تصمیم نهایی با شماست) که شما ۲نفر از نظر شخصیتی چه قدر به هم نزدیکید و چه قدر میتونید تفاهم داشته باشید.نهایتا اگر تصمیم گرفتید که باهم بشید که میشه عقد کرد و شروع زندگی رو به بعد از اتمام سربازی موکول کرد. اگر نه هم که تکلیف روشنه.

موفق باشید
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: ف.ش , Sunshine Off , fatemeh85 , alirrrrrr , Dark Knight , uniquegirl , sajjad.am988
ارسال:
۱۶ مرداد ۱۳۹۱, ۰۳:۳۶ ب.ظ (آخرین ویرایش در این ارسال: ۱۶ مرداد ۱۳۹۱ ۰۵:۰۵ ب.ظ، توسط azad_ahmadi.)
درخواست مشاوره یکی از اعضاء در مورد ازدواج و ارشد
اولا اینکه کامنت قبلی رو کاملا تایید می کنم. دورانی رو که به اون دوران دوستی گفته می شه، هر دوطرف این رابطه سعی می کنن که خودشونو به بهترین نحو ممکن جلوه بدن (یا بهتره بگم، بهتر از اونی که هستن جلوه میدن)، منظورم اینکه تو این دوران بعضی وقتا خودشون نیستن، بعضی وقتا "بخاطر هم" کارها و رفتارهایی رو دارن که فقط طرف رو خوشحال و راضی نگه داره. گرچه تا حدی خوبه این رفتار، اما در مدت زندگی زناشویی شاید اثرات بدی رو داشته باشه.
------------------------
ببین دوست عزیز، قبل هرکاری باید یک سری امکانسنجی داشته باشیم تا اون کار رو به نحو احسن انجام بدیم. شرایط برقراری یک رابطه سالم و پایدار داشتن شرایط لازم اون کاره. من نمی گم که کار شما درست یا نادرست بوده(همین علاقمندی رو می گم)، اما اگه شرایط برامون مهیا نباشه و باز برخواسته خودمون پافشاری کنیم، باید منتظر وقوع هر نوع مشکل و به قول گفتنی عواقب نامطلوب باید باشیم. مشکل اولت زمانی مهم خواهد شد که شما یک فرد ۲۶ ساله با مدرک لیسانس و خدمت رفته و ایشون ۲۷ سال دارن، این رو هم اضافه کنم که با این وضعیت اقتصادی کشور و بیکاری جامعه بسیار مشکل می تونی برای ۳ سال آینده تصمیمی در مورد شغلت بگیری. شما نباید خیلی ریلکس بگی که "خب بعد سربازی شغلی پیدا می کنم و زندگیم رو می چرخونم"، به همین خدا، حداقل یک سال طول میکشه کاری رو پیدا کنی که بشه باهاش زنده موند!! حالا باید ببینی طرفت با این وضعیت کنار میاد، یعنی اصلا میتونه تا سال ۹۶ منتظر شما باشه؟
شاید با این مشکلات طرفت کنار بیاد و بقولی به پای شما بشینه، اما هرچی سن بالاتر بره، فشارهای خونواده ایشون روی دخترشون بسیاز بیشتر میشه، اطرافیان مصوب بسیاری از مشکلات خواهند بود، و این مشکلات و ناراحتی ها، ۸۰ % اثرش رو خانم خواهد گذاشت.
--------------------------
راهنمایی من اینه که مسیر زندگیت رو مشخص کن، به طرفت قول الکی(دروغ) نده. آینده رو نمی تونی پیشبینی کنی خب لااقل بفکر الان باش. خب این یه واضحه که شما در آینده باید شغلی داشته باشی که بتونی خودتو و زندگیتو بچرخونی، برای همیشه که سربار خونه نباید بمونیی؛ اما مساله اینه که مشخص نیست که پروسه گرفتن شغل چقدر بعد فارغ التحصیلی و خدمت طول می کشه، پس شما نباید قول الکی بدین که دقیقا بعد خدمت شغل دار خواهی بود. گفتین که طرفتون گفته تا دوسال می تونه منتظر بمونه، اما شما تازه بعد ۳ سال دیگه باید بفکر گرفتن شغلی باشین، رو این مساله فکر کن.
-------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
من درحدی نیستم که بخوام دوستان عزیز مانشت رو نصیحت کنم، اما بهتر اینه که قبل تصمیم به انجام کاری شرایطمونو (هم شرایط خودمون و هم شرایط طرفمون) در نظر داشته باشیم، اگه همه شرایط جور بود که بسم الله. بعضی وقتا حتی کوچکترین مساله هم در این بحث می تونه مشکل بسیار جدی رو ایجاد کنه.

ای درد توام درمان در بستر ناکامی .... ای یاد توام مونس در گوشه تنهایی
در دایره قسمت ما نقطه تسلیمیم ... لطف آن چه تو اندیشی حکم آن چه تو فرمایی
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: alirrrrrr , Dark Knight , esi , habibshikh , nazanin_657
ارسال:
۱۶ مرداد ۱۳۹۱, ۰۶:۱۲ ب.ظ
درخواست مشاوره یکی از اعضاء در مورد ازدواج و ارشد
سلام دوست عزیز
امیدوارم هر چه زودتر با توکل بر خدا مسائلتون حل بشه
من خیلی کوچیکتر از اون هستم که بخام جای مشاور باشم فقط به عنوان یه دوست نظرم رو میگم
مساله ای مثله شغل و سربازی به نظر من در این مرحله ای که شما در اون قرار دارید در حاشیه قرار میگیره این طور که من متوجه شدم شما شناخت چندانی از طرف مقابل تون ندارید فقط تو دانشگاه و سر کلاس باهاشون در ارتباط بودید که فقط پی به شخصیت ایشون در این محیط برده اید خیلی از افراد هستند که رفتارشون در بیرون از خانواده خیلی با محیطی مثله دانشگاه متفاوته شاید دیده باشید کسانی را که با دیگران خوب رفتار میکنن اما اصلا به خانواده خود اهمیتی نمیدهند شما باید شخصیت ایشون رو بشناسید که شناختن شخصیت هم به این اسونی ها با ارتباط با ایمیل و گفت و گو بر سر مسائل درسی حاصل نمیشه بعد از شناخت شخصیت ایشون باید ببینید با شما تطابق داره یا نه مثلا شاید در زندگی هم مرد هم زن سلطه طلب بلشن یا یکی وسواس داشته باشد و دیگری اصلا به نظافت عادی خودش هم نمیرسه من به عینه دیدم که دوستم به خاطر همین مسائل طلاق گرفت چون دوست من قبل از ازدواج باید به مشاور مراجعه میکرد نه بعد از آن. و تازه با مسایلی که برایش به وجود اومده یادش بیفته باید بره پیش مشاور و تست شخصیت بدن . نمیدونم شاید شما واقعا شخصیت تون به هم بخوره خیلی هم با هم همکفو باشید امام این طور که من از نوشته هاتون فهمیدم شما هنوز به شناخت درستی از هم نرسیدید به همراه یه بزرگتر با هم کامل صحبت کنید شاید واقعا ایشون اون چه شما فکر میکنید نیستند بدونید که همسر داری و رفتار با همسر خیلی با رفتار در دانشگاه و برخورد با یه دوست فرق میکنه هر چند برای انتخاب همسر رفتار در این محیط ها رو هم باید در نظر گرفت بعد از اینکه به شناخت درستی از ایشون والبته خانواده شون رسیدید به فکر سر بازی و شغلتون باشید البته به فکر باشید نه اینکه زانوی غم بغل کنید و نگران باشید و این روایت از امام صادق(ع) هست که شخصی نزد ایشون میرن و میگن که به خاطر مشکل مالی نمیتونن ازدواج کنن حضرت به ایشون میفرمایند اگر من الان به تو وعده بدهم ۱۰۰۰ دینار به تو میدهم که با ان ازدواج کنی قبول میکنی شخص هم میگه شما امام ما هستید وقتی وعده میدهید حتما به آن وفا میکنید امام هم میفرمایند به من اعتماد داری اما به خدایی که من رو افریده اعتماد نداری که فرموده شما ازدواج کنید من روزی تون رو میرسانم البته ببخشید که روایت رو محاوره ای نوشتم امید وارم بدون تحریف تونسته باشم مضمون روایت رو برسونم
واعقا خدا هدایت کنه اون کسانی رو که بر سر راه ازدواج جوونا چنین مسائلی رو قرار دادن امیدوارم به حرمت این ماه مبارک خدا مسائل ازدواج همه رو خودش همون طور که قول داده حل کنه
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: alirrrrrr , Dark Knight , uniquegirl , esi , habibshikh , hamed_k2
ارسال:
۱۶ مرداد ۱۳۹۱, ۰۶:۱۸ ب.ظ
درخواست مشاوره یکی از اعضاء در مورد ازدواج و ارشد
با تایید همه ی حرفای بچه ها یه نصیحت حالا واست خیلی زوده و به اصطلاح هنوز بچه ای
بزار یکم سردو گرم روزگارو بچشی چهار دفعه سرت بخوره به سنگ یکم پخته بشی بد
این حرفا هم که طرف باید به دل بشینه و پول ازدواج اینا جور میشه و خلاصه از این دست حرفای منبری رو بریز دور
بچسب به زندگیت تا تجربه بت قدرت تصمیم گیری بده!
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
ارسال:
۱۶ مرداد ۱۳۹۱, ۰۷:۰۶ ب.ظ (آخرین ویرایش در این ارسال: ۱۶ مرداد ۱۳۹۱ ۰۷:۰۸ ب.ظ، توسط خانه سبز.)
درخواست مشاوره یکی از اعضاء در مورد ازدواج و ارشد
با سلام واحترام
عرض شود که
بنده نمی دونم دوستان چرا اینقدر اصرار دارند که سن دوستمون کم هستش؟
دوستان دقت کنید ایشون به بلوغ جنسی و فکری رسیده و الان اگه نگیم دیر شده براشون زود هم نیست...
اگه فکر می کنید سن ازدواج ۲۶-۳۰ هستش پس سوال بنده این هست که ایشون نیاز عاطفی وجنسیش رو از کجا تامین کنه؟
دوست گرامی نظر بنده در مورد شما این هستش که شما سطحی نگر هستید و به این مسائل فکر نمی کنید که پس از ازدواج و پیدا کردن شغل ( دید واقع گرایانه نگاه کنید) حقوق ماهی ۸۰۰ تومن( حالت خوب رو گفتم) نهایتش ۹۰۰ ددیگه یعنی خیلی زرنگی شما می تونی خونت رو بچرخونی؟ گفتی مشکل مسکن نداری خب این خیلی خوبه دومین مساله نیازهای همسرت هست که از لحاظ مادی و حتی عاطفی وجنسی باید ارضا بشن . به همه این مسائل فکر کن پیش یه مشاوره خوب برو.
مساله دیگه مهریه هستش قبل اینکه دلت رو بدی بهش ببین چندتا مهریه می خواد ازت؟
من نمی گم ۳۰۰ تا سکه زیاده یا حق دختری نیست اما ۲۵۰ میلیون پولش میشه داری بدی؟ حالا بیشتر بخواد چی؟
به همه چیز فکر کن پیش مشاور برو با پدر و مادرت و یا برادر بزرگترت مشورت کن.
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: Dark Knight
ارسال:
۱۶ مرداد ۱۳۹۱, ۰۷:۰۸ ب.ظ
RE: درخواست مشاوره یکی از اعضاء در مورد ازدواج و ارشد
سلام.
من صبحبتهای بچه ها رو خوندم و به نکات خوبی اشاره کردن،اما بحثهای مشاوره ای دو طرفه هستش تا یک طرفه،یعنی اینکه هر نکته ای که اشاره میشه بایستی ببینید چقدر در مورد شما صدق میکنه و بیاید اظهار نظر کنید و دوباره پیشنهاداتی که میشه برسی کنید و...
در کل میخوام بگم خودتون هم باید تو بحث شرکت داشته باشید اگر میخواید به نتیجه دلخواه برسید.
من کسانی رو سراغ دارم که بالای ۲۷ سال سن دارن و مشغول به کار و تحصیل هستن اما هنوز این رو در خودشون نمی بینن که بخوان ازدواج کنن(آقا هم هستن) و همینطور کسانی رو میشناسم که از دوره کاردانی عقد کردن و تونستن همه مسائل رو یکی یکی رفع کنند،میخوام بگم همه چیز به خود شما و طرف مقابلتون بستگی داره پس با یه مشاوره و با بیان تمام خصوصیاتی که دارید میتونید به نتیجه و شناخت توانایی هاتون برسید،و در نهایت تصمیم درستی رو بگیرید.

پیشنهادم به شما این هست یا به یک مشاوره حضوری مراجعه کنید یا اینکه حداقل تو این
مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمی‌باشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.
مشکلتون رو مطرح کنید و تو موضوع تون مشارکت داشته باشید تا به نتیجه گیری برسید.(چون ایجاد کننده تاپیک خودتون نبودید حدس زدم قراره فقط بچه ها نظر بدهند،در صورتی که برای رسیدن به نکات ریزتر نیاز هست خودتون هم مشارکت کنید).
موفق باشید.

هان مشو نومید چون واقف نه ای از سر غیب
باشد اندر پرده بازی های پنهان غم مخور
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: Sunshine Off , Dark Knight , esi
ارسال:
۱۶ مرداد ۱۳۹۱, ۱۰:۱۵ ب.ظ
RE: درخواست مشاوره یکی از اعضاء در مورد ازدواج و ارشد
دوست خوبم من با نظرات دوستان موافقم اما قبل از اینکه چیزی بگم بهتون توصیه میکنم هردوتا باهم پیش مشاور برید اونم یک مشاورخوب چون یک فرد متخصص به بهترین نحو ممکن کمکتون میکنه.
نظر خودم:این سن شما برای ازدواج وقبول کردن مسئولیت سن کمی هست چون شما هنوز دراین زمینه خام هستید وشاید بیشتراز عقل از روی احساستون تصمیم بگیرید واین درآینده براتون مشکل ساز هست باید بدونید ازدواج یک مسئله خیلی مهم هست وباید دراین زمینه شناخت کافی طرفین نسبت بهم داشته باشند.
به نظرمن شما از همین الان به فکرارشد باشید وچون دانشجوهم هستید همزمان با اون درس برای ارشد هم بخونید حالا نتیجه اون هم هرچی باشه به هرحال شما تلاشتون راکردید،بعداز فارغ التحصیلی هم یا سربازی یا ارشد،اگر طرف مقابل شما یا خانواده اش رضایت به شرایط فعلی شما ندادند نامزد کنیدتا کاروتکلیفتان مشخص شود.
درهرصورت امیدوارم خدا هرچه که به صلاحتون بدونه براتون پیش بیاره.موفق وشادوخوشبخت باشید.

زندگی هدیه خداوند به ماست و ” شیوه زندگی ” ما ، هدیه ما به خداوند .Smile
مراقب باشید انچه می بخشید چون رازی در قلبتان پنهان بماند .
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
ارسال:
۱۶ مرداد ۱۳۹۱, ۱۰:۳۳ ب.ظ
درخواست مشاوره یکی از اعضاء در مورد ازدواج و ارشد
اولا خیلی تشکر میکنم از شما دوستان عزیز *******************
همه نظرات شما رو خوندم و همه ی حرفهای شما هم کاملا منطقی
مورد اول که بهش اشاره میکنم اشنایی ما باهم بدین گونه است ما تو چند ماهی که باهم به طور محدود ارتباط داریم فقط سعی بر این داریم که خصوصیات اخلاقی همدیگرو بشناسیم و اصلا قضیه رابطه دوستی در میان نیست و هیچ قولی هم بین خودمان ندادیم فقط بخاطر اشنایی و شناخت حقیقی نسبت بهم در ارتباط هستیم من خصوصیات اخلاقی بدی که دارم به ایشون گفتم ایشون هم خصوصیات خوب و بد اخلاقی خودشون رو به من گفتن...
مشکل حال حاظر ماهم اینه من نیمه پر لیوان رو میبینم اون نیمه خالی لیوان رو من امیدوارم ولی اون از اینده نگران و میترسه
یکی از دوستان اشاره کردن باور کنید من تنها امیدم به خدا بود که رفتم جلو و به امید حرفهایی که خدا و ائمه در این مورد گفتن پیش قدم شدم خلاصه من امیدوارم اون نگران و ترس از اینده داره ولی خیلی سعی میکنم منطقی فکر کنم یعنی یه ماه که فکرم مشغول....اخر سر هم به این نتیجه رسیدم که میخوام بهش بگم شما برید دنبال کار خود منم کار خودم اگه قسمت بود من تلاشم رو میکنم به شما برسم و اگر یه نفر اومد خواستگاریش و از من بهتر بود بازم ازادی میتونی بری هرچند برای من سخته ولی قبول میکنم اگر هم بخواهم منطقی فکر کنم نتیجه اش اینه منم اگه تونستم برای خودم تلاشم رو میکنم اگر خدا بخواد بهم میرسیم....
باز اگه شما دوستان نظری پیشنهادی دارین واقعا نیاز به کمک دارم و ممنون میشم راهنماییم کنید
Fardad-A، در تاریخ ۱۹ مرداد ۱۳۹۱ ۰۵:۴۶ ق.ظ برای این مطلب یک پانوشت گذاشته است:

سلام
اگه من بشما اجازه دادم که اکانت دیگری بسازید شدیدا" اشتباه کردم.(چون یادم نمیاد)
ایجاد دو اکانت برای یه نفر مجاز نیست و یه فکری بحال پستهاتون بکنید چون اکانت جدیدتون بزودی حذف میشه.

نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: Sunshine Off , Dark Knight
ارسال: #۱۰
۱۶ مرداد ۱۳۹۱, ۱۰:۴۷ ب.ظ
RE: درخواست مشاوره یکی از اعضاء در مورد ازدواج و ارشد
(۱۶ مرداد ۱۳۹۱ ۱۰:۳۳ ب.ظ)Matrixx نوشته شده توسط:  اولا خیلی تشکر میکنم از شما دوستان عزیز من از اقا فرداد عزیز اجازه گرفتم یه اکانت دیگه بسازم و با اون توی بحث شرکت کنم
همه نظرات شما رو خوندم و همه ی حرفهای شما هم کاملا منطقی
مورد اول که بهش اشاره میکنم اشنایی ما باهم بدین گونه است ما تو چند ماهی که باهم به طور محدود ارتباط داریم فقط سعی بر این داریم که خصوصیات اخلاقی همدیگرو بشناسیم و اصلا قضیه رابطه دوستی در میان نیست و هیچ قولی هم بین خودمان ندادیم فقط بخاطر اشنایی و شناخت حقیقی نسبت بهم در ارتباط هستیم من خصوصیات اخلاقی بدی که دارم به ایشون گفتم ایشون هم خصوصیات خوب و بد اخلاقی خودشون رو به من گفتن...
مشکل حال حاظر ماهم اینه من نیمه پر لیوان رو میبینم اون نیمه خالی لیوان رو من امیدوارم ولی اون از اینده نگران و میترسه
یکی از دوستان اشاره کردن باور کنید من تنها امیدم به خدا بود که رفتم جلو و به امید حرفهایی که خدا و ائمه در این مورد گفتن پیش قدم شدم خلاصه من امیدوارم اون نگران و ترس از اینده داره ولی خیلی سعی میکنم منطقی فکر کنم یعنی یه ماه که فکرم مشغول....اخر سر هم به این نتیجه رسیدم که میخوام بهش بگم شما برید دنبال کار خود منم کار خودم اگه قسمت بود من تلاشم رو میکنم به شما برسم و اگر یه نفر اومد خواستگاریش و از من بهتر بود بازم ازادی میتونی بری هرچند برای من سخته ولی قبول میکنم اگر هم بخواهم منطقی فکر کنم نتیجه اش اینه منم اگه تونستم برای خودم تلاشم رو میکنم اگر خدا بخواد بهم میرسیم....
باز اگه شما دوستان نظری پیشنهادی دارین واقعا نیاز به کمک دارم و ممنون میشم راهنماییم کنید
به نظرم قبل از هرتصمیمی بایک مشاور هردوی شما مشورت کنید شاید همسفروهمراه خوبی برای هم باشید،فقط به نظرم الان ودراین موقعیت شما زودهست.بازم تاکید میکنم با مشاورمشورت کنید.موفق باشید.

زندگی هدیه خداوند به ماست و ” شیوه زندگی ” ما ، هدیه ما به خداوند .Smile
مراقب باشید انچه می بخشید چون رازی در قلبتان پنهان بماند .
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
ارسال: #۱۱
۱۷ مرداد ۱۳۹۱, ۰۳:۲۴ ق.ظ (آخرین ویرایش در این ارسال: ۱۷ مرداد ۱۳۹۱ ۰۳:۳۲ ق.ظ، توسط fatima1537.)
درخواست مشاوره یکی از اعضاء در مورد ازدواج و ارشد
به نظر من فعلا به فکر ازدواجتون باشید ، چون از لحاظ عاطفی و احساسی خیلی درگیر شدید.
درسته که ارشد هم یک هدف خیلی خوب و والایی هست و بعد از ارشد هم میتونید ازدواج کنید ولی شما فعلا درگیری عاطفی دارید و شدیدا دلبسته اید و اینطور که تعریف کردید نسبت بهش شناخت دارید (درواقع همونی هست که میخواید ، که امروزه چنینی مواردی کمتر رخ میده و معمولا دختروپسرها مجبورند تا یک حدودی از بعضی نقاط منفی صرفنظر کنند و سازگار بشند).

اگر شدیدا به ادامه تحصیل علاقه دارید ، و بدون ارشد احساس میکنید خیلی عقب هستید باید ارشد رو بچسبید ، ولی اینطور که من خوندم ظاهرا علاقه تون نسبت ایشون بیشتره تا نسبت به درس.

میتونید ازشون بخواید باشما توی گرفتن ارشد همکاری کنه .
این بی میلی فعلی شما نسبت به درس به خاط اینه که هنوز تصمیم نگرفتید . اگر یک تصمیم مطمئن (که بهش ایمان دارید)بگیرید دیگه خیالتون راحته وحتی با وجود نامزدی با ایشون هم میتونید درس بخونید. من فکر کنم اگر خوب برنامه ریزی کنید و قدر وقتتون رو بدونید میتونید برای ارشد هم بخونید .

شما سنتون کمه ، سربازی هم نرفتید (منظورم اینه که زیاد ناراحت بالارفتن سن نباشید ، البته اینکه از الان توی فکر ازدواجید نشون میده بلوغ فکری داریدوعلاقمند به زندگی)
به نظر من با این دیدی که من نسبت به جامعه و آدمهایی که دیدم دارم سن واقعی ازدواج برای یک پسر بعد از تحصیل و سربازی و کارکردن به مدت حداقل ۱ سال هست تا حداقل پس انداز ناچیزی داشت.شما حالاحالاها برای ارشد و ازدواج وقت داریدSmile . اینکه خونه دارید هم جزئی از خوشبختیه Smile
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
ارسال: #۱۲
۱۷ مرداد ۱۳۹۱, ۰۶:۰۱ ق.ظ
درخواست مشاوره یکی از اعضاء در مورد ازدواج و ارشد
خیلی ممنون از نظر و پیشنهاد شما
طرف مقابل منم دوست داره واسه ارشد بخونه ولی در کنار خانواده یعنی که اول ما باید از راه قانونی باهم نامزد کنیم و بعد برا ارشد به کمک هم بخونیم که هم خود و هم اون به اینطور خوندن علاقه داره
من یکسال بعد فارغ التحصیلی وقت دارم شرایطم رو جور کنم یکسال میرم خدمت میام اگه شغل خوب گیرم بیاد میتونم همون ماه اول اقدام کنم ولی ترس من از نبود شغل هستش و اینکه نتونم منبع در امدی داشته باشم و برم جلو...
ولی با چند تن از دوستان متاهل خودم که مشورت کردم همشون میگن خدا روزی رسونه و از طریق یه حساب غیبی کمکت میکنه منم امیدم به همین خداست
خود هر دوی ما باور داریم که در کنار هم بهتر میتونیم موفقیت های اینده رو بدست بیاوریم
فقط مشغول تحقیق واسه پیدا کردن یه شغل هستم که الان برم دنبالش
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
ارسال: #۱۳
۱۷ مرداد ۱۳۹۱, ۱۰:۲۰ ق.ظ
درخواست مشاوره یکی از اعضاء در مورد ازدواج و ارشد
سلام دوست عزیز. بهتره منم تجربه شخصی خودمو بگم:

من و شوهرم هم سال آخر دانشگاه با هم آشنا شدیم. ۱ سال با هم دوست بودیم . شوهرم برای ارشد دیر رفت سربازی(البته قبول نشد) بعدم عقد کردیم و اون رفت سربازی. و چون عقد بودیم، همین شهر خودمون افتاد و سربازیشم تا ظهر بود. یعنی بعد از ظهرا میرفت سر کار(پس اینکه میگی برم سربازی ۱ سال عقب میفتم اینطور نیست. میتونی بعد از ظهراش یا بری سر کار یا درس بخونی) ولی اینو بدون اگه عقد کنی و بری سربازی، دیگه نمیتونی ۳-۴ سال عقد بمونی. من خودم ۲/۵ سال عقد بودم. ولی خیلی سخته. حالا هم که عروسی کردم ، من تصمیم دارم برای ارشد بخونم(که با سر کار رفتن و کار خونه، کار سختیه). همسرم هم دیگه درگیر کار شده و میگه تا به ۱ ثبات مالی خوب نرسم، نمیتونم برای ارشد وقت بذارم(هدفش اول ارشد بود ولی وقتی وارد جریان زندگی شدیم، دیگه مجبوره بره به پول و کار برسه نه ارشد)
پس شما اول با خودت کنار بیا، ببین ازدواج و طرف مقابلت برات مهمتره یا فوق.
اگه طرف مقابلت واقعا" میخواد باهات بمونه، میتونه به هر بهونه ای خواستگاراشو رد کنه و با شما دوست بمونه .
به نظرم فعلا هردوتون بشینید برای فوق بخونید و با هم همینطوری این رابطه را ادامه بدید. اگه آشناییتون کامل شد و به نتیجه ۱۰۰% رسیدید، حداقل وقتی هردوتون دانشجوی فوق هستید میتونید عقد کنید. بعدشم شما با داشتن فوق ، سربازی راحتتری دارید. حتی میتونید امریه بگیرید و در کنارش سر کار هم برید

البته همه اینا بستگی به طرفتون هم داره. که آدم قانعی هست یا نه، تحمل سختی ها را داره یا نه و ....

در هر حال امیدوارم بتونید به ۱ نتیجه منطقی و درست برسید
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: Dark Knight , Parva
ارسال: #۱۴
۱۸ مرداد ۱۳۹۱, ۰۲:۵۴ ب.ظ
درخواست مشاوره یکی از اعضاء در مورد ازدواج و ارشد
(۱۷ مرداد ۱۳۹۱ ۱۰:۲۰ ق.ظ)samaneh_aftab نوشته شده توسط:  سلام دوست عزیز. بهتره منم تجربه شخصی خودمو بگم:

من و شوهرم هم سال آخر دانشگاه با هم آشنا شدیم. ۱ سال با هم دوست بودیم . شوهرم برای ارشد دیر رفت سربازی(البته قبول نشد) بعدم عقد کردیم و اون رفت سربازی. و چون عقد بودیم، همین شهر خودمون افتاد و سربازیشم تا ظهر بود. یعنی بعد از ظهرا میرفت سر کار(پس اینکه میگی برم سربازی ۱ سال عقب میفتم اینطور نیست. میتونی بعد از ظهراش یا بری سر کار یا درس بخونی) ولی اینو بدون اگه عقد کنی و بری سربازی، دیگه نمیتونی ۳-۴ سال عقد بمونی. من خودم ۲/۵ سال عقد بودم. ولی خیلی سخته. حالا هم که عروسی کردم ، من تصمیم دارم برای ارشد بخونم(که با سر کار رفتن و کار خونه، کار سختیه). همسرم هم دیگه درگیر کار شده و میگه تا به ۱ ثبات مالی خوب نرسم، نمیتونم برای ارشد وقت بذارم(هدفش اول ارشد بود ولی وقتی وارد جریان زندگی شدیم، دیگه مجبوره بره به پول و کار برسه نه ارشد)
پس شما اول با خودت کنار بیا، ببین ازدواج و طرف مقابلت برات مهمتره یا فوق.
اگه طرف مقابلت واقعا" میخواد باهات بمونه، میتونه به هر بهونه ای خواستگاراشو رد کنه و با شما دوست بمونه .
به نظرم فعلا هردوتون بشینید برای فوق بخونید و با هم همینطوری این رابطه را ادامه بدید. اگه آشناییتون کامل شد و به نتیجه ۱۰۰% رسیدید، حداقل وقتی هردوتون دانشجوی فوق هستید میتونید عقد کنید. بعدشم شما با داشتن فوق ، سربازی راحتتری دارید. حتی میتونید امریه بگیرید و در کنارش سر کار هم برید

البته همه اینا بستگی به طرفتون هم داره. که آدم قانعی هست یا نه، تحمل سختی ها را داره یا نه و ....

در هر حال امیدوارم بتونید به ۱ نتیجه منطقی و درست برسید

خیلی ممنون از نظر شما
رسیدن ما بهم ۵۰-۵۰ خلاصه همه چی مونده دست خدا که تو این شبها چی برای ما صلاح میدونه
گاهی وقتا به برخی از افراد دوربرم حسودیم میشه به کسانی که دچار همچین دغدغه هایی نمیشن و راهشون رو ادامه میدن و در اخر هم تو این مسائل نتیجه بهتری میرسن
حالا که میبینم شاید کار خود من از اول اشتباه بود
ولی هرچقدر هم میکنم دیگه نمیتونم فراموش کنم این مسئله رو و روز به روز بجای مساعد شدن داره بدتر میشه
خدابخیر کنه
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
ارسال: #۱۵
۱۸ مرداد ۱۳۹۱, ۰۳:۲۷ ب.ظ (آخرین ویرایش در این ارسال: ۱۸ مرداد ۱۳۹۱ ۰۳:۴۳ ب.ظ، توسط esi.)
درخواست مشاوره یکی از اعضاء در مورد ازدواج و ارشد
قضاوت و توصیه در مورد این مسائل واقعا واسه من یکی خیلی سخته، چون باید طوری بگی که خدایی ناکرده طرف از حرفات ناراحت نشده و برداشت بدی متفاوتی نکنه، پس ببخشید من هم رک میخوام نظر خودم رو بگم اما واقعا برادرانه بهت می گم ، بهر حال من هم یه پسرم هم سن و سال خودت و مسلما درگیر همچین مسالی یا مشابهش شدم (که بماند !) و دوست دارم بتونم کمکت کنم.
ببین رفیق ، واقعا تو تو شرایطی هستی که تصمیم گرفتن واست سخته چون بین منطق و احساست درگیری پیش اومده، از طرفی منطق میگه که سنت کمه،هنوز کارای زیادی داری،مسائل مالی مهمه و ... و از طرفی هم احساس خوبی نسبت به طرفت داری و نمی خوای از دستش بدی.
تو باید به یقین برسی که واقعا به طرفت به دید همسر آینده نگاه می کنی(که حتما هم همینطوره) و تمام شرایط رو در نظر گرفتی و این تصمیم کاملا عاقلانه بوده و انتخاب درستی کردی(یعنی انتخابت از نظر شخصیت و خانواده و ... درست بوده و این انتخاب از روی احساسات گذری و حس جنس مخالف سطحی نیست) و تویه انتخابت هیچ شکی نداشته باشی و به معنای واقعی دوسش داشته باشی.
باید طوری تصمیم بگیری که هم آینده خراب نشه و هم خدایی ناکرده احساست خدشه دار نشه. بین این دو توازی برقرار کنی، من خودم توصیه می کنم اگه طرف مقابلت مثل خودت چنین احساسی نسبت به تو داره ، باهاش رک صحبت کن، تو این یه مساله خجالت، کم رویی و ... رو بزار کنار و برو رودر رو باهاش در مورد آیندت ضحبت کن و احساستو نسبت بهش بگو، ازش وقت بخوا تا توهم بتونی شرایط رو مساعد کنی و به سختی نیفتی، یعنی اونم باید از خودش فدارکاری نشون بده اگه واقعا تورو دوست داره.
پس به نظر من بهترین راه همینه که شرایط رو با طرفت در میون بذاری و با هم به توافق برسید. ولی واقعا جدا توصیه می کنم تمام شرایط رو در نظر بگیری، آینده خودت و نسل بعدت، به پیشرفت کاریت،به شغل آینده، تحصیل درآینده، درآمد در آیندت و هر چی که این مساله باعث تغییر درون میشه یعنی کل زندگیت. ببین اگه ازدواج کنی چی میشه و اگه صبر کنی و پارو دلت بذاری چی میشه.
شاید بعضی مسائل که الان مهم به نظر نیاد و احساس بین شما و علاقه بین شما اونو کم رنگ کنه بعدها تو زندگی خیلی مهم باشه(مثل درآمدت) ، به این فکر کن که واقعا زن و بچه نیاز به همه جور حمایت دارن؛ هم احساسی و هم مالی،خانوادگی و .. (که فعلا دخترای این زمونه رو مالیش بیشتر تاکید دارن؛به جز مانشتی ها ) ببین می تونی این حمایت رو برآورده کنی، از طرفی هم خودت هم به ایده ها و آینده مورد نظرت برسی. اگه یه تعادل بین اینها برقرار کردی بسم الله. عاشقانه و بدون هیچ ترسی برو جلو.
برات آرزوی موفقیت می کنم، ان شاالله که هر آنچه صلاحته خدا جلو روت بذاره و خوشبخت بشی

حرفی برای گفتن نیست .... باید تلاش کرد وبس .
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: Mahbanoo313 , Parva , Helmaa , kimidoonekekie


موضوع‌های مرتبط با این موضوع...
موضوع: نویسنده پاسخ: بازدید: آخرین ارسال
  روابط احساسی خارج از ازدواج مردان متأهل morweb ۶۲ ۳۰,۸۳۴ ۱۰ بهمن ۱۴۰۲ ۰۲:۴۱ ب.ظ
آخرین ارسال: fatemehbiglar
  ازدواج دور از جوانان، جوانان دور از ازدواج (هرچه می خواهد دل تنگت بگو...) morweb ۲,۶۹۵ ۶۲۰,۲۴۲ ۲۱ مرداد ۱۴۰۲ ۰۷:۴۴ ب.ظ
آخرین ارسال: gogooli
  درخواست کتاب یا جزوه برای ارشد و دکتری هوش مصنوعی H.Mohammadi ۱ ۱,۳۷۵ ۰۴ تیر ۱۴۰۲ ۰۱:۳۷ ب.ظ
آخرین ارسال: solmaz58
  درخواست تصحیح (تعویق) زمان کنکور ارشد ۱۴۰۱ s.gg ۱ ۱۴ ۲۳ بهمن ۱۴۰۱ ۰۷:۴۳ ب.ظ
آخرین ارسال: HamidReza1
  راهنمایی در مورد کنکور ارشد ۱۴۰۰ قاصدک۲۳ ۱۳۷ ۵۹,۱۷۲ ۲۹ آذر ۱۴۰۰ ۱۲:۴۶ ق.ظ
آخرین ارسال: M423sr
Star درخواست کمک و راهنمایی برای شرکت در آزمون ارشد marvelous ۹ ۸,۱۶۴ ۰۶ مهر ۱۴۰۰ ۰۸:۱۸ ب.ظ
آخرین ارسال: فاطمه دیبا
  مشاوره برای ارشد آزاده صادقی ۰ ۱,۵۲۹ ۲۷ مرداد ۱۳۹۹ ۰۴:۳۴ ب.ظ
آخرین ارسال: آزاده صادقی
  بازارکار مشاوره فناوری اطلاعات saeedtech ۰ ۱,۹۰۰ ۱۴ بهمن ۱۳۹۸ ۰۵:۵۵ ب.ظ
آخرین ارسال: saeedtech
  درخواست مشاوره برای خرید لپتاپ cmptr20 ۰ ۱,۸۹۹ ۰۷ بهمن ۱۳۹۸ ۰۲:۲۶ ب.ظ
آخرین ارسال: cmptr20
  مشاوره روش تحقیق و تحلیل آماری sirvan.t ۰ ۱,۹۵۷ ۱۷ آذر ۱۳۹۸ ۱۲:۵۹ ق.ظ
آخرین ارسال: sirvan.t

پرش به انجمن:

Can I see some ID?

به خاطر سپاری رمز Cancel

Feeling left out?


نگران نباش، فقط روی این لینک برای ثبت نام کلیک کن. رمزت رو فراموش کردی؟ اینجا به یادت میاریم! close

رمزت رو فراموش کردی؟

Feeling left out?


نگران نباش، فقط روی این لینک برای ثبت نام کلیک کن. close