دادو بیداد

با سلام:
من می خوام یه حکمتی رو تعریف کنم و بعد به یه موضوعی بپردازم:
--------------------------------------------------------------------------------------------------------------
یه روزی یه موش تو خونه مزرعه دار تله موش می بینه به مرغ گوسفند و گاو خبر میده میگه من تله موش دیدم اون‌ها میگن تله موش مشکل توست و به ما ربطی نداره . یه مار تو تله میفته زن مزرعه دار میره که تله رو ببینه نیشش میزنه .زنه مریض میشه مرغ رو براش سر می برند و از گوشتش براش سوپ درست می کنند .که حالش خوب بشه واسه بازدید کنندگان که پیش زنه می آ مدند . گوسفند رو سر بریدند . و زنه ممیره برا مجلس ختمش گاو رو هم سر می بردند و تو این زمان موش از سوراخ به مشکلی که به دیگران ربط نداشت فکر میکرد .
---------------------------------------------------------------------------------------------------------------
اما دلیل مطرح کردن این حکمت این بود زمانی که برای ارشد می خوندیم هیچ منبع درستی نبود استاد برای کنکور تو شهرستان‌ها معنی نداشت و خیلی مشکلات از این دست . و به همه اون مشکلات ظرفیت پایین پدیرش چه تو ازاد و چه تو سراسری رو هم اضا فه کنید . اما حالا وضع رو ببینید قبولی تو ارشد شده مثل قبولی لیسانس اخه برای چی !!!! منطورم نه اینه که حالا ما قبول شدیم کسی قبول نشه نه ولی ببینید کسی که کلا مجموع دروس رو بالاتر از ۱۰ درصد نمی زنه بعد ارشد قبول میشه با اونی که روز شب تلاش میکنه متفاوت نیست ؟؟؟ حالا ببینید چند درصد از این قبول شده‌ها میتونند مدرس دانشگاه بشن ؟ خیلی باشه ۱۰ درصد باقیش باید برند تو کارهای غیر مرتبط با دانشگاه و تازه اونجا پارتی بازیها شروع میشه اونجا دیگه کسی به ازاد یا سراسری مدرک گرفتن نگاه نمیکنه وحتی به سواد هم توجه نمیکنه و فقط پول و پارتی حرف اول رو میزنه . (خدا می دونه چه انسانها خلاقی رو من دیدم که بدلیل نداشتن حداقل امکانات نابود شدند )حالا یه خواهشی دارم که همه بیایم به فکر باشیم و یه کار بکنیم .نمی دونم چی ولی باور کنید اینده هممون درگیر این مسله است .

موج ما دهه ۶۰ هست دیگه!!! البته این خوبه چون افراد فوق لیسانس زیاد می شه به شرطی در پست های تخصصی خودشون مشغول به تحقیق و پژوهش و کار عملی شوند
متاسفانه اینطور نیست که البته نه دانشجویان ارشد به فکر اند و نه مسئولین و دانشگاهها و نهاد های ذیربط خلاصه اینکه تلفات این رو باید در موقع خروجی ببینید این موجی که واسه ارشد وارد دانشگاهها شدند با توقعات بالا ۲ سال دیگه همه فارغ التحصیل میشند. صرفا به ارشد به دید مدرس دانشگاه شدن نباید نگاه کنیم تو همین رشته هوش مصنوعی شاید بشه کارهای زیادی انجام داد تدریس در دانشگاه به نظر من با مدرک ارشد یه کار چندان نون و اب دار و یا خاصی نیست اگه بشه ازین نیروهای ارشد در بخش های عملیاتی استفاده خوب بشه خیلی خوبه.

مسئله فقط ارشد نیست افزایش ظرفیت دکترا هم هست!!!! قبلا میگفتن فلانی دانشجوی دکتراست من خودم که که گفتم وای چقدر زحمت کشیده و داره می کشه حالا وقتی ظرفیت دکترا دو برابر بشه دیگه ارزش اونم پایین میاد(هر چند که به نظرم اگه فردی خیلی در زمینه خودش متخصص باشه طرفداراشم زیادن )ولی حداقلش کیفیت میاد پایین اخه باید امکانات اموزشی باشه حالا امکانات اموزشی هیچی ،استاد از کجا میارن اخه یه استاد چه جوری همزمان ۶ تا دانشجوی دکترا و نمی دونم ۵ ۶ تا دانشجوی ارشد و خدا میدونه چند تا دانشجوی کارشناسی رو راهنمایی کنه؟!!!!!!!!!

من فنی حرفه ای بودم:
خوب یادمه کنکور که دادم، اصلا هیچی نخوندم، با رتبه‌ی پنج هزار توی یه آموزشکده پسرانه توی گیلان روزانه قبول شدم!
بماند که امکانات نداشتیم و تبعیضات زیاد بود و اصلا کارشناسی پیوسته نداریم و .. اما بهرحال بدون زحمت کاردانی قبول شدم
به نظر خودم با این رتبه‌ی افتضاح، سازمان سنجش گندشو در آورده که من قبول شدم.
ترم سه که بودم ورودی های جدید اومدند، دقیقا تخت بالای سر من، شخصی با رتبه‌ی ۹ هزار بود!!!!!!!!!
چند رو ز پیش شنیدم، سال آینده قراره کلا کنکور فنی‌ها رو بردارند، همه مستقیم برن کاردانی!

بعدها گفتند بیاییم این وسط یه کاسبی راه بندازیم دیگه

این سناریو توی کارشناسی ناپیوسته هم داره تکرار میشه، به طوری که امسال تا رتبه‌ی ۲۸ هزار قبولی دادند.

سال ۸۹ داوطلبین خیلی از کارشناسی ناپیوسته که ۲ رقمی بودند به دانشگاه روزانه راه پیدا نکردند، خیلی‌ها مجبور شدند توی موسسات غیردولتی ثبت نام کنند، ظرفیت دانشگاه های دولتی به شدت کاهش یافت!

البته دلیل اش روشنه. پول!

موسسات غیردولتی بصورت قارچ در حال رشد هستند، و هیچی ندارند بجز یک مدرک!
نه کیفیت، نه سواد، و نه هیچ چیزی که علم انسان رو افزایش بده، فقط پول و شهریه

وقتی موسسه‌ی غیردولتی مجوز پذیرش دانشجو میگیره، شهریه‌ها به حساب شخص حقیقی وایز میشه.
وای به حال ما، اگر به دانشگاه به عنوان منبع درآمد نگاه کنیم!!!

ولی یه قضیه ای . این همه کشورا کلی کالج و دانشگاه در پیت دارن . کلی دانشجو و فارغ التحصیل بالای لیسانس دارن . مشکلی براشون پیش نمیاد . قبوله که کار متناظر تو رشتشون بیشتر از اینجاس . ولی فکر نکنم هیجای دنیا برای کسی که از یه دانشگاه خیلی داغون درس خونده باشه کاری باشه مگر اینکه کار بلد باشه . که اینجا هم برای کار بلد‌ها کار هست .
یه نکته‌ی دیگه اینه که این همه جوون اگه نرن دانشگاه چیکار کنن وقتی کار نیست؟ . برن تو خیابون ول بچرخن ؟ می شه امیدوار بود که با این نسل تحصیل کرده یه فرجی حاصل بشه. چون در هر حال سطح سواد عمومی جامعه می ره بالا .
اتفاقا از یه نظر باید خدا رو شکر کنیم که این همه متقاضی دکترا و ارشد داریم .

در مورد بالا رفتن سطح سواد با شما موافقم ولی مسئله اینه که وقتی همه تحصیل کرده اند توقع افراد از کار بالا میره و خیلی مشاغل رو پایین میدونن(البته نظر صحیحی نیست ولی وجود داره) از طرف دیگه امکانات اموزشی هم مهمه

(۲۲ مهر ۱۳۹۰ ۱۲:۴۶ ق.ظ)انرژی مثبت نوشته شده توسط:  در مورد بالا رفتن سطح سواد با شما موافقم ولی مسئله اینه که وقتی همه تحصیل کرده اند توقع افراد از کار بالا میره و خیلی مشاغل رو پایین میدونن(البته نظر صحیحی نیست ولی وجود داره) از طرف دیگه امکانات اموزشی هم مهمه

بله مهمه که دانشگاه در حد ظرفیتش دانشجو بگیره . خب چه کسایی مشاغلو پایین می دونن؟ من فکر نکنم کسایی که ارشد می خونن اکثریت هم سن و سالای ما باشن . مشکل اینجاس که شما دارین یه قشر خاص رو نگاه می کنین .
به نظر من مشکل فقط از اینجاس که دانشگاها از طرف صنعت ساپورت نمی شن . اگه همون سیستم دستیار پژوهشی و دستیار استاد پیاده شه اینجا به شرطی که از نظر مالی دانشجو تامین شه (همین الانشم خیلی استادا بیگاری می کشن از دانشجو بدون هیچ پاداشی) خیلی چیزا حل می شه .

چه خبره بابا نصفه شبی داد و بیداد راه انداختین نمیذارین آدم بخوابه !!!

داد نزن خوابن .

(۲۱ مهر ۱۳۹۰ ۱۱:۱۶ ب.ظ)Bache Mosbat نوشته شده توسط:  ولی یه قضیه ای . این همه کشورا کلی کالج و دانشگاه در پیت دارن . کلی دانشجو و فارغ التحصیل بالای لیسانس دارن . مشکلی براشون پیش نمیاد . قبوله که کار متناظر تو رشتشون بیشتر از اینجاس . ولی فکر نکنم هیجای دنیا برای کسی که از یه دانشگاه خیلی داغون درس خونده باشه کاری باشه مگر اینکه کار بلد باشه . که اینجا هم برای کار بلد‌ها کار هست .
یه نکته‌ی دیگه اینه که این همه جوون اگه نرن دانشگاه چیکار کنن وقتی کار نیست؟ . برن تو خیابون ول بچرخن ؟ می شه امیدوار بود که با این نسل تحصیل کرده یه فرجی حاصل بشه. چون در هر حال سطح سواد عمومی جامعه می ره بالا .
اتفاقا از یه نظر باید خدا رو شکر کنیم که این همه متقاضی دکترا و ارشد داریم .

چرا مشکلی پیش نمیاد ؟؟؟!!! من واقعا تعجب میکنم که شما مشکلات رو نمی بینید و اینگونه به مسئله نگاه میکنید.
کار بلد بودن یعنی چی . اینجا برای کار بلدا کار هست کجا هستند کار بلدا . یه سری موسسات کنکور دارن از بی سوادی یه سری استادا کمال استفاده رو می برن و کلی دانشجو رو جذب خودش می کنند , رو می گید کار بلد .!!توی رشته های خودمون که هیچ نو اوری و تولید علمی نداریم بخاطر عدم وجود همون کار بلدا که شما مد نظر تون هستش رو می گید‌! یا همین مطالبی که داریم تو کتب می خونیم مال ۱۰۰ سال پیشه کدومش‌! اکثر این تئوری‌ها . بحث سر این مسله است که ارشد متضمن این نیست که "این همه جوون اگه نرن دانشگاه چیکار کنن" . بقول دکتر حقیقت می گن "تا چند سال دیگه اینقد دکتر زیاد میشه که وقتی می ری تو خیابون به یکی می خوری باید بگی ببخشید اقای دکتر" .هدف این که یه توازنی باشه . بابا مگه میشه اینهمه دانشگاه مدرک بدن سراسری یه طرف شبانه‌ها طرف دیگه غیر انتفاعی جای خود مجازی هم که هست تازه به اینا واحد بین اللمل رو هم اضا فه کنید آزاد هم به این دسته اضافه میشه و در حرکتی زیبا علوم تحقیقات هم هر استانی الان داره . ایا این شما رو به فکر وا نمی داره که یه عده اون بالا با سرنوشت انسانها دارن بازی میکنن ؟؟؟!!!! قضاوت با خوتون.

البته دوست عزیز شما که کامپیوتری هستین دیگه این حرفو نزنین . کتابای ما خیلی هم به روزه . هم چنین تو رشتمون می تونیم یه جوری عمل کنیم که هم نو آوری و تولید علمی داشته باشیم هم خیلی به روز باشیم . فقط پشت کار می خواد .
بعدم عرض کردم همه جای دنیا یه عالمه دانشگاه هست با کیفیت های متفاوت . فرق داره مدرک با مدرک دوست من . منم موافقم با فرمایشات شما در مورد بی رویه دانشجو گرفتن ولی تا مشکل اشتغال حل نشده یا پیک هرم جمعیتی ما رد نشده تنها چاره همین درس خوندنه!

(۲۲ مهر ۱۳۹۰ ۰۱:۰۴ ب.ظ)Fardad-A نوشته شده توسط:  کمتر فارغ التحصیلان دانشگاههای طراز اول خودشون را درگیر کار خصوصی میکنند و بنابراین کار آفرینی که اصولا" باید منشا اصلیش اونها باشند بسیار ضعیف هست.

دقیقا.این یکی رو همه داریم با چشم خودمون میبینیم

آقای فرداد چه حرفهای خوب و درستی زدند.من تا این اندازه موشکافانه در این مسئله ریز نشده بودم که گفتند.واقعا از حرفهاشون استفاده کردم.تشکر
خیلی دوست دارم این مشکلات حل بشه ولی راه حلشو نمی دونم.کاش میشد حداقل یه همفکری کرد واسه بچه های رشته خودمون که یه تحولی ایجاد کنیم.
ببینید به نظر من کسی که میشه بیل گیتس یا جابز و امثالهم.اینا از بچگی طی یه سیستم آموزشی بودن که خلاقیتشون گل کرده.یادمه از بچگی جایی واسه ظهور و رشد خلاقیت نداشتیم.نه در خانواده و نه در مدرسه.بچه خوب از نظر خانواده و جامعه ایرانی بچه ای است که به حرف پدر مادر گوش بده و در چارچوب خانواده و جامعه و مدرسه پیش بره و لاغیر.
باید دید تفکر حاکم بر خانواده و جامعه دیگر کشورها چه نکته مثبتی داشته که باعث شده افرادی متحول در جامعه هاشون پدید بیاد.این نکته مثبتو رو پیدا کنیم و ما هم ازش استفاده کنیم.
به نظر من یکی از جاهایی که خیلی میشه روش کار کرد سیستم آموزش و پروشه.یه زمانی در ایران همه مردم بیسواد بودن بعد به فکرشون رسید که مردم سواد دار بشن.حالا هم شدن ولی فکر نمی کردن کار به اینجا کشیده بشه.البته بیشتر که دقت می کنم‌، می بینم امروزه روی جنبه خلاقیت نوجوانها کار میشه که این کار خوبیه.ولی باید فک کرد واسه بچه های رده سنی خودمون چیکار میشه کرد.
بیشتر بچه های این سایت می خوان کارشناسی ارشد و دکترا بگیرند و در دانشگاه تدریس کنن . این ذهنیت از یه جایی شکل گرفته .درسته؟می خوام بگم این تصوری که در ذهن افراد شکل گرفته ناشی از یه سری باورها و تجربه‌ها و واقعیات جامعه ماست چون اونها این فکر رو در ذهن بچه‌ها به تصویر کشیدن.حالا در جوامع پیشرفته باید بررسی بشه چه تصاویری از آینده در ذهن افراد همسن و سال ما شکل دادن.
به نظر من این کار جای تحقیق زیادی داره ما می تونیم ببینیم دیگر کشورها چه نظریه هایی در این زمینه داشتن و بعد ببینیم حتی کجا کار عملی کردن و به چه نتایجی رسیدن .هرچی باشه اونا مطمئنا زودتر از ما به این چالشها برخورد کردن.بعد بیاییم عقلهامونو رو هم بزاریم ببینیم چیکار میشه کرد تا به یه نتیجه درست درمونی برسیم.
نکته دیگری که می خوام بگم اینه که مهارت زندگی کردن با مهارت درس خوندن دو چیز متفاوته.با بیشتر بچه‌ها که صحبت می کنیم می خوان از راه درس‌، پول در بیارن و زندگیشونو بچرخونن.البته این هم خودش جای بحث زیادی داره.به عنوان نمونه یه مثالش اینه که اگه امروزه مدرک نداشته باشی بهت کار نمی دن و خیلی چیزای دیگه که نمی خوام واردشون بشم ولی بازم می گم مهارت زندگی کردن و مدیریت آن از مهارت درس خوندن جداست.نمیشه گفت لزوما اونی که خوب درس خونده و مدارک بالا گرفته بهتر زندگی می کنه و بالعکس.