RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - kati - 01 مهر ۱۳۹۲۰۳:۳۳ ب.ظ
(۰۱ مهر ۱۳۹۲ ۰۳:۲۷ ب.ظ)Eternal نوشته شده توسط: شاید باید غلتک رو خودت یه تکونی بدی
شاید
هـــــــــــــــــــــی روزگار
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Breeze - 01 مهر ۱۳۹۲۰۳:۵۶ ب.ظ
اولین روز دبستان بازگرد
کودکی ها ، شاد و خندان بازگرد
درسهای سال اول ساده بود
آب را بابا به سارا داده بود
درس پند آموز روباه و خروس
روبه مکار و دزد و چاپلوس
با وجود سوز و سرمای شدید
ریزعلی پیراهن از تن می درید
پاک کن هایی ز پاکی داشتیم
یک تراش سرخ لاکی داشتیم
کیفمان ، چفتی به رنگ زرد داشت
دوشمان از حلقه هایش درد داشت
گرمی دستانمان از آه بود
برگ دفترهایمان از کاه بود
تا درون نیمکت، جا می شدیم
ما پر از تصمیم کبرا می شدیم
کاش هرگز زنگ تفریحی نبود
جمع بودن بود و تفریقی نبود
کاش میشد باز کوچک می شدیم
لااقل یک روز ، کودک می شدیم
ماه مهر بر همه ی بچه مدرسه ای های قدیم مبارک
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Eternal - 01 مهر ۱۳۹۲۰۴:۱۲ ب.ظ
منم دلم گرفته
منم دلم درس و مشق میخواد
امتحان میخواد
صبح رفته بودم ورزش ، برگشتنی بچه هارو دیدم دارن میرن کلاس دلم گرفت ... اومدم خونه اونقدر جیغو داد زدم که داداشم میگفت : بسته صدات افتاد سرم.
منم میخوام برم دانشگاه
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Menrva - 02 مهر ۱۳۹۲۰۱:۵۸ ق.ظ
یاد بچگیا یاد دوران مدرسه بخیر
کاش دوران مدرسه تموم نمیشد...
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - b.kiani - 02 مهر ۱۳۹۲۰۲:۰۶ ق.ظ
امشب خوشحالم
یه اتفاق ناگهانی و خوب واسم افتاد و انرژی بهم داد
شکر
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Breeze - 02 مهر ۱۳۹۲۰۳:۳۱ ب.ظ
ممکنه تو این یکی دو سه هفته آینده یه تغییر تو زندگیم پیش بیاد که خیلی وقته منتظرشم و کمک بزرگی تو زندگیمه ..
خدا جونم کمکم کن
بچه ها برام دعا کنید خیلی محتاج دعا هستم ...
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - sajaddandy - 02 مهر ۱۳۹۲۰۴:۰۰ ب.ظ
بگو سرگم چی بودی که اینقد ساکت و سردی؟
خودت آرامشم بودی خودت دلواپسم کردی
ته قلبت هنوز باید یه احساسی به من باشه
چقد بمونم تا یکی مثله تو پیداشه؟
تو روزو روزگار من بیتو روزای شادی نیست
تو دنیای منی اما به دنیا اعتمادی نیست
سلام ای ناله بارون سلام ای چشمای گریون
سلام روزای تلخ من هنوزم دوستش دارم
سلام ای بغض تو سینه سلام ای آه آیینه
سلام شبهای دل کندن هنوز هم دوستش دارم
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - azad_ahmadi - 02 مهر ۱۳۹۲۰۴:۲۶ ب.ظ
ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی ....... دل بی تو به جان آمد وقت است که بازآیی
دایم گل این بستان شاداب نمیماند ....... دریاب ضعیفان را در وقت توانایی
دیشب گله زلفش با باد همیکردم ....... گفتا غلطی بگذر زین فکرت سودایی
صد باد صبا این جا با سلسله میرقصند ....... این است حریف ای دل تا باد نپیمایی
مشتاقی و مهجوری دور از تو چنانم کرد ....... کز دست بخواهد شد پایان شکیبایی
یا رب به که شاید گفت این نکته که در عالم ....... رخساره به کس ننمود آن شاهد هرجایی
ساقی چمن گل را بی روی تو رنگی نیست ....... شمشاد خرامان کن تا باغ بیارایی
ای درد توام درمان در بستر ناکامی ....... و ای یاد توام مونس در گوشه تنهایی
در دایره قسمت ما نقطه تسلیمیم ....... لطف آن چه تو اندیشی حکم آن چه تو فرمایی
فکر خود و رای خود در عالم رندی نیست ....... کفر است در این مذهب خودبینی و خودرایی
زین دایره مینا خونین جگرم می ده ....... تا حل کنم این مشکل در ساغر مینایی
حافظ شب هجران شد بوی خوش وصل آمد ....... شادیت مبارک باد ای عاشق شیدایی
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Menrva - 02 مهر ۱۳۹۲۰۸:۴۹ ب.ظ
(۰۲ مهر ۱۳۹۲ ۰۳:۰۰ ب.ظ)Fardad-A نوشته شده توسط: اینم واسه همه کنکوریها و غیر کنکوریها که بی انگیزه اند:
خورشید و نور و ابرای دور و
هر چی که تو زمین و آسمونه بهم انگیزه میده
رها کن دیروزو، زندگی کن امروزو
هر روز یه زندگیِ دوبارست، یه شروع جدیده
دوس دارم زندگی رو، دوس دارم زندگی رو
خوب یا بد، اگه آسون یا سخت
نا امید نمی شم
چون دوس دارم زندگی رو...
چشماتو وا کن
یه نگاه به خودتو دنیا کن
اگه یه هدف تو دلت باشه
می تونه کل دنیا تو دستای تو جاشه
اگه یه هدف تو دلت باشه
می تونه کل دنیا تو دستای تو جاشه
آهنگشودانلود کردم خیلی قشنگه انرژی میده
دوسسس دااااااااارمممم زندگی روووووووووو
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - good-wishes - 02 مهر ۱۳۹۲۰۹:۰۴ ب.ظ
خدایا !
من را از من بگیر
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Breeze - 02 مهر ۱۳۹۲۰۹:۲۸ ب.ظ
در سواحل دریای زندگی قدم میزدم ...همه جا دو رد پا دیدم ، جای پای من و خدا.
به سخت ترین لخظه ها که رسیدم فقط یک جای پا دیدم!
گفتم:خدایا من را در سخت ترین لحظات رها کردی؟
ندا آمد:تو را در سخت ترین لحظات بدوش کشیدم...
خدا جونم کمکم کن ...
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - maryam.raz - 03 مهر ۱۳۹۲۰۱:۳۶ ق.ظ
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - sahar_2000 - 03 مهر ۱۳۹۲۰۱:۵۷ ق.ظ
یه جایی یه روزی یه ساعتی سر کلاف زندگیم گم شد....اونقدر گشتم که پیداش کنم اما نشد...بیشتربهم پیچیدم..
بیشترگره خوردم..
از اون روز از اون ساعت دیگه هیچی مثل سابق نشد...
دیگه هیچی قشنگ نشد..هیچ جایی گرم نشد...
گفتم امروز دیگه همه چی میشه مثل قبل..فردا میشه...اما نشد...خدایا میبینی که میخوام و نمیشه..
تنها حس این روزها غریبگی کردن بین آدمهاییست که گویا نزدیکترین کسانند...
تنها حس این روزها سکوت است و نظاره...سکوت است و خیال...سکوت است و فریاد...
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Autumn.Folio - 03 مهر ۱۳۹۲۱۱:۰۰ ق.ظ
یکی بهم گفت، هرکس تاوان دوست داشتن خودشو باید بده!!!
تاوان؟؟؟ برای دوست داشتن؟؟؟
سخنان جالبی از خلق خدا میشنوم گاهی!
از خدا بابت حال این روزهام خیلی ممنونم، شاید این "تاوان!!!" همون دوست داشتن هاست.
تاوان هست یا پاداش، خدایای شکرت
فکر کنم این جمله زیباترین جمله ای هست که راجع به دوست داشتن شنیدم
... و فاش میگویم که هیچکس جز آنکه دل به خدا سپرده است، دوست داشتن نمیداند.
»شهید مرتضی آوینی«
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - mhd3 - 03 مهر ۱۳۹۲۰۱:۳۰ ب.ظ
لیسانسو کی میگیره؟ هرکی که دلش خوشه
دلِ و لیسانس، پولِ و کلاس، تستِ و کنکوووووووور
من شب و روز درس میخونم تا پشت کنکور نمونم
مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمیباشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.