|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - نسخهی قابل چاپ
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - انرژی مثبت - ۰۱ مرداد ۱۳۹۲ ۰۷:۰۱ ب.ظ
این پت و مت هم از نظر برخی ویژگی ها موجودات جالبی هستند. مثلا:
هیچ وقت تسلیم نمی شن بالاخره واسه هر کاری یه راه حلی پیدا می کنند! هر چند که گاهی به نظر ما راه حلهاشون خنده دار یا احمقانه هست.
خلاقیت زیادی دارن. کارهایی می کنن که ادم به ذهنش نمیرسه.
وقتی یه کدومشون خرابکاری می کنه اون یکی غر نمی زنه و بد و بیراه نمی گه.
کلا شادن و زندگی رو ساده می گیرن.
عموما تو حال زندگی می کنن واسه همین نمیگن اگه در خونه رو کندیم خب فردا در از کجا بیاریم! میگن خب الان می خوایم فلان کارو انجام بدیم پس این دره به دردش می خوره =))
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Xilinx - 01 مرداد ۱۳۹۲ ۱۰:۵۰ ب.ظ
(۰۱ مرداد ۱۳۹۲ ۰۷:۰۱ ب.ظ)انرژی مثبت نوشته شده توسط: این پت و مت هم از نظر برخی ویژگی ها موجودات جالبی هستند. مثلا:
هیچ وقت تسلیم نمی شن بالاخره واسه هر کاری یه راه حلی پیدا می کنند! هر چند که گاهی به نظر ما راه حلهاشون خنده دار یا احمقانه هست.
خلاقیت زیادی دارن. کارهایی می کنن که ادم به ذهنش نمیرسه.
وقتی یه کدومشون خرابکاری می کنه اون یکی غر نمی زنه و بد و بیراه نمی گه.
کلا شادن و زندگی رو ساده می گیرن.
عموما تو حال زندگی می کنن واسه همین نمیگن اگه در خونه رو کندیم خب فردا در از کجا بیاریم! میگن خب الان می خوایم فلان کارو انجام بدیم پس این دره به دردش می خوره =))
شنیده بودم که سازنده هاش از بچه ها پرسیده بودن که مثلا اگه فلان مشکل پیش بیاد چیکار می کنید؟؟
و از جواب هایی که بچه ها دادن اینو ساختن . تازه من کوچیک بودم همش فکر میکردم اگه منم بودم همین کارا رو میکردم
|
RE: نمی خواهم هر چه می خواهد دل تنگم بگویم ... - simorghsimorgh - 01 مرداد ۱۳۹۲ ۱۱:۳۹ ب.ظ
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - IT SIROOS - 02 مرداد ۱۳۹۲ ۰۴:۳۶ ق.ظ
(۰۱ مرداد ۱۳۹۲ ۰۷:۰۱ ب.ظ)انرژی مثبت نوشته شده توسط: این پت و مت هم از نظر برخی ویژگی ها موجودات جالبی هستند. مثلا:
هیچ وقت تسلیم نمی شن بالاخره واسه هر کاری یه راه حلی پیدا می کنند! هر چند که گاهی به نظر ما راه حلهاشون خنده دار یا احمقانه هست.
خلاقیت زیادی دارن. کارهایی می کنن که ادم به ذهنش نمیرسه.
وقتی یه کدومشون خرابکاری می کنه اون یکی غر نمی زنه و بد و بیراه نمی گه.
کلا شادن و زندگی رو ساده می گیرن.
عموما تو حال زندگی می کنن واسه همین نمیگن اگه در خونه رو کندیم خب فردا در از کجا بیاریم! میگن خب الان می خوایم فلان کارو انجام بدیم پس این دره به دردش می خوره =))
نکته خنده دارش اینه علاوه بر خنده دار بودن نمایش ، دیدگاهی خوش بینانه نسبت به زندگی رو دارند و با به وجود اومدن مشکل جدید هرگز دلسرد نمیشن و سعی میکنند مشکلات را با روشهای تخیلی! و نامتعارف حل کنند.
(با پوزش پست قبلیم به خاطر امکان ایجاد افسردگی حذف شد!!!)
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - nina69 - 02 مرداد ۱۳۹۲ ۰۸:۵۲ ق.ظ
دلم تنگ شده
واسه اون روزایی که با ذوق درس میخوندم و
صبح تا شب تو مانشت بودم
چقدر این روزا فکرم درگیر!!!!!!!!!!!!!!!!!!
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Nima Masghadi - 02 مرداد ۱۳۹۲ ۰۱:۰۱ ب.ظ
نشست غرق تماشای شیعیان خودش
کسی نیامده جز او سر قرار خودش
چه انتظار عجیبیست اینکه شب تا صبح
کسی قنوت بگیرد به انتظار خودش ...
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - virtual girl - 02 مرداد ۱۳۹۲ ۰۱:۴۱ ب.ظ
چتری بگیر...
حتی خیالی...
خیس دلتنگی ات شده ام...
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - ۲FA - 02 مرداد ۱۳۹۲ ۰۲:۰۸ ب.ظ
در زاویه ای مماس با چشمانت شمعی روشن کرده ام تا هر لحظه از برق
چشمانت را خاطره ای کنم که از ظلمت راههای دور از تو بودن رهایی یابم .
تو به من چیزی آموختی که در کتاب دل به آن عشق می گویند و من تنها
رهایی را طلب کردم .
افکارم عمیق تر از عمق اقیانوسی در رویاها غوطه ور شده است و
من حقیقی را در طلب عشقی دروغین به امواج سپرده.
پس تو کیستی که هر بار با چهره ای گلگون بر من حاضر می شوی و مرا
به سر حد ذوق می کشانی و لحظه ای بعد با سرعت آمدنت می روی تا
ساعتها در دنیای حقیقی با غمت گوشه ای را به خلوت بگیرم .
آیا من لایقم به این عذاب ؟
سردی درون گرمی برون را تهدیدبه قصاص می کند و من همچنان در انتظار
توی واقعی خیالات را می کاوم .
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Somayeh_Y - 02 مرداد ۱۳۹۲ ۰۴:۰۱ ب.ظ
دعا می کنم
هر کجا خسته شدی
یا که پر غصه شدی
دستی از غیب به دادت برسد
و چه زیباست که آن دست
خدا باشد و بس......
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - azad_ahmadi - 02 مرداد ۱۳۹۲ ۰۴:۱۳ ب.ظ
من چه دانستم که عشق این رنگ داشت .. وز جهان با جان من آهنگ داشت
دستهی گل بود کز دورم نمود .. چون بدیدم آتش اندر چنگ داشت
عافیت را خانه همچون سیم رفت .. زآنکه دست عقل زیر سنگ داشت
صبر بیرون تاخت از میدان عشق .. در سر آمد زان که میدان تنگ داشت
از جفا تا او چهار انگشت بود .. از وفا تا عهد صد فرسنگ داشت
دل بماند از کاروان وصل او .. زآن که منزل دور و مرکل لنگ داشت
نالهی خاقانی از گردون گذشت .. کار غنون عشق تیز آهنگ داشت
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Amir V - 02 مرداد ۱۳۹۲ ۰۴:۱۹ ب.ظ
پروردگارا. یاری کن، که آنچه دانسته یا ندانسته میشکنم دل نباشد!
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - user1 - 02 مرداد ۱۳۹۲ ۰۴:۴۵ ب.ظ
(۰۲ مرداد ۱۳۹۲ ۰۱:۰۱ ب.ظ)Nima Masghadi نوشته شده توسط: نشست غرق تماشای شیعیان خودش
کسی نیامده جز او سر قرار خودش
چه انتظار عجیبیست اینکه شب تا صبح
کسی قنوت بگیرد به انتظار خودش ...
تکه ی گمشده ای ازپر پرواز کم است
یازده بار شمردیم و یکی باز کم است
این همه آب که جاریست نه اقیانوس است
عرق شرم زمین است که سرباز کم است
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - ۲FA - 02 مرداد ۱۳۹۲ ۰۵:۱۳ ب.ظ
صعود از روی مشکلات
کشاورزی الاغ پیری داشت که یک روز اتفاقی به درون یک چاه بدون آب افتاد. کشاورز هر چه سعی کرد نتوانست الاغ را از درون چاه بیرون بیاورد.
پس برای اینکه حیوان بیچاره زیاد زجر نکشد، کشاورز و مردم روستا تصمیم گرفتند چاه را با خاک پر کنند تا الاغ زودتر بمیرد و مرگ تدریجی او باعث عذابش نشود. مردم با سطل روی سر الاغ خاک می ریختند
اما الاغ هر بار خاک های روی بدنش را می تکاند و زیر پایش می ریخت و وقتی خاک زیر پایش بالا می آمد، سعی می کرد روی خاک ها بایستد.
روستایی ها همینطور به زنده به گور کردن الاغ بیچاره ادامه دادند و الاغ هم همینطور به بالا آمدن ادامه داد تا اینکه به لبه چاه رسید و در حیرت کشاورز و روستائیان از چاه بیرون آمد ...
نتیجه اخلاقی
مشکلات، مانند تلی از خاک بر سر ما می ریزند و ما همواره دو انتخاب داریم: اول اینکه اجازه بدهیم مشکلات ما را زنده به گور کنند
و دوم اینکه از مشکلات سکویی بسازیم برای صعود!
اگراز مشکلات برای بالا آمدن و رشد مان استفاده نکنیم , در چاههای زندگی گرفتار میشویم .
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - neda_Network - 02 مرداد ۱۳۹۲ ۰۵:۵۴ ب.ظ
واعظی پرسید از فرزند خویش
هیچ می دانی مسلمانی به چیست؟
صدق و بی آزاری و خدمت به خلق
هم عبادت هم کلید زندگیست
گفت فرزند:زین معیار در شهر ما
یک مسلمان هست آن هم ارمنی است
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - sokand1 - 02 مرداد ۱۳۹۲ ۰۶:۳۷ ب.ظ
هیچ کودکی نگران وعده بعدی غذایش نیست، زیرا به مهربانی مادرش ایمان دارد.
ای کاش ما هم مثل او به خدا ایمان داشتیم.
|