تالار گفتمان مانشت
ازدواج دور از جوانان، جوانان دور از ازدواج (هرچه می خواهد دل تنگت بگو...) - نسخه‌ی قابل چاپ

RE: ازدواج دور از جوانان، جوانان دور از ازدواج(هرچه می خواهد دل تنگت بگو...) - blackhalo1989 - 26 اسفند ۱۳۹۳ ۰۱:۰۵ ب.ظ

(۲۶ اسفند ۱۳۹۳ ۱۲:۰۱ ب.ظ)Bahar_HS نوشته شده توسط:  
(26 اسفند ۱۳۹۳ ۱۱:۵۰ ق.ظ)blackhalo1989 نوشته شده توسط:  اضافه کنید به اینها مشکل "احساسات دست کاری شده" رو. یه جوری انگار احساس طرف دست دوم شده، مستعمل شده.
احساسات دست کاری شده درست! ولی ما در ارتباط با دیگران و تجربه کردنه که یاد می گیریم.
هر تجربه ای بهایی داره، بعضی تجربه ها ارزش بهاشونو ندارن.

(۲۶ اسفند ۱۳۹۳ ۱۲:۳۵ ب.ظ)F@gh@ نوشته شده توسط:  آخه بحث روی اون روش ارتباط صحیح ببین یه مثل هست که یکی از زنهای مسن فامیل ما میزن میگه دختر و پسر مثل پنبه و آتیشن باقیشو خودت بگیر چی میخام بگیرمCoolBig Grin
احیانا فکر نمی کنید که این حرفا واسه قدیما بوده؟! منظورم اینه آدما تغییر نمی کنن. این چیزا ذاتیه. تا آخرم همینه.

ازدواج دور از جوانان، جوانان دور از ازدواج(هرچه می خواهد دل تنگت بگو...) - crevice - 26 اسفند ۱۳۹۳ ۰۱:۴۴ ب.ظ

والا من هنوز هیچ راه حلی پیدا نکردم و واسه همین چیزی نگفتم Big Grin Big Grin

ازدواج دور از جوانان، جوانان دور از ازدواج(هرچه می خواهد دل تنگت بگو...) - amir.monfared1369 - 26 اسفند ۱۳۹۳ ۰۱:۴۵ ب.ظ

میبینم که دوستان حرفشون اینکه هنجارهای جامعه یا فرهنگ جامعه اجازه نمی ده یا مشکل ساز می شه.
من می گم اینا درسته هنجارهایی که خانوادمون یا جامعه دارن درسته و اون هنجارها در جهت حفظ آبرو و یه چیزهای دیگست که کامل درسته و ما نیز باید اونارو رعایت کنیم.
اما ما می تونیم یه طوری هدف اون هنجارها رو در نظر بگیریم و اونا حفظ بشه اما خود هنجارها رو کنار بذاریم.
(اگر اینقدر حرف جامعه برامون مهم هست چرا رشته کامپیوتر رو انتخاب کردیم همه می دونیم تو جامعه ما رشته ما از نظر خیلیا رشته الکیه و بهترین رشته از نظر اونا برق یا عمران هست)
من می گم اگر قراره تو جامعه تغییری بشه لااقل بنده که با یه خانومی دوست می شم ادب رو رعایت کنم و بتونم خودم رو کنترل کنم. که کم کم تو جامعه این تفکر ایجاد بشه که رابطه بین دختر و پسر بدون وجود مشکلات ممکنه.
اگر من نوعی که (که حتی آینده زندگیم رو که همون رشته تحصیلیم بوده براساس علایق خودم نه اجبار جامعه انتخاب کردم) بخوام بگم نه جامعه این اجبار رو داره عمل کنم وای به حال بقیه که رشتشون هم براساس اجبار جامعه بوده پس این طوری کلا موضوع انتخاب همسر از روی آشنایی قبلی منتفی. و من می گم اصلا نیازی نیست دختر و پسر هم دیگرو ببینن چون مطمئنا تو جلساتی که خانواده تشکیل میدن همه عیوب افراد پوشیده می شه و همه میشن بهترین آدم روی زمین. و تو اون ازدواج های سنتی اگر می بینیم سر نمی گیره دلیل عدم تفاهم زوج ها نیست بلکه خانوادهاشون با هم به توافق نمی رسن و اون دو نفر الکی بازیچه دست اونا میشن.

RE: ازدواج دور از جوانان، جوانان دور از ازدواج(هرچه می خواهد دل تنگت بگو...) - Hamzeh.S - 26 اسفند ۱۳۹۳ ۰۲:۲۹ ب.ظ

این حرفتون درسته که بایدتغییرازیه جایی شروع بشه آقای منفرد.ولی شماببینیدهمین قشرفرهیخته جامعه که دانشجوها هستن چند درصدشون به همین حرف شما که ارتباط منطقی ودرست داشته باشن پایبندن؟نمی تونیم بدون فرهنگ سازی وکار روی جامعه یک دفعه راه بیفتیم وندای تغییر سربدیم.فرهنگی که طی ده ها سال شکل گرفته رونمی شه توی یک مدت کوتاه تغییرداد.تازه بایدمقاومت قشرسنتی جامعه رو دربرابر تغییردرنظرگرفت.
فکرمی کنید اگربریم توی دانشگاهها وبه دانشجوها بگیم بیاید درباره همین تغییری که منظورشماست نظراتتون روبگید وبه همه آموزش بدیم که این روابط چطورباید باشن ، اونوقت همه خیلی راحت می پذیرن؟ خیر حتی دریک جمع ۳۰۰ تا۴۰۰ نفره دانشجویی هم مخالفتهای شدیدی درپی داره که مدتهاطول می کشه تا برطرفش کنیم.ماکه توی فضا زندگی نمی کنیم توی همین جامعه ایم با همه تفکرات غلط ودرستش.
اما موافقم که هرتغییری بالاخره باید ازیه جا شروع به وبه نظرمن چه جایی بهتر ازدانشگاهها.

RE: ازدواج دور از جوانان، جوانان دور از ازدواج(هرچه می خواهد دل تنگت بگو...) - amir.monfared1369 - 26 اسفند ۱۳۹۳ ۰۲:۳۷ ب.ظ

(۲۶ اسفند ۱۳۹۳ ۰۲:۰۱ ب.ظ)F@gh@ نوشته شده توسط:  [quote='amir.monfared1369' pid='343199' dateline='1426583728']
میدونیدداخل خیلی از خانواده ها وعرف اینجور ارتباطا جانیفتاده واصلا کاری به احساساتو وابستگی ندارم ولی شما فک کنید ۱ سال آشنایی مخفیانه با ترس نمیذاره خوب فکر کنیم ولی به نظرم این یه ریسک

من اولش گفتم من خودم تو خانواده ای بزرگ شدم که از خانواده های متعصب قدیمین و می دونم واسه خانواده ها مشکل هست.
اما من فکر می کنم هنوز تو تعریف دوستی موندیم من می گم یه دوستی معمولی صمیمی یه دوستی که مثل دوستی که با بقیه دوستانمون داریم من نگفتم بریم کار بدی بکنیم که بخوایم مخفیانه باشه و از چیزی هراس داشته باشیم.
شما با دوستاتون سینما نمی رین؟ شما با دوستاتون نمی رین بستنی بخورین؟ شما با دوستاتون نمی رین پارک بازی کنین؟
ایشون رو هم ببرین من نمی گم برین یواشکی بیرون خوب این طوری که حقیقت آدما معلوم نمیشه می گم یه دوستی نرمال که هیچ کی احساس ترس و واهمه نداشته باشه. منم می دونم دوستی یواشکی هم ترس داره هم چیزهای بد.
دوستی در خفا و یواشکی یعنی اینکه برین بیرون و با هم تنها باشین برین مثلا سینما یا پارک درست مثل معرفی خانواده هان آدما می تونن برن و واسه هم نقش بازی کنن. چون مطمئنا تو اون شرایط سینما ارزنده واسه همه سینما آزادی و رستوران محبوب البرز یا نایب پارک محبوب هم پارک ساعی و شطرنج اونجا بازی می کنن و همه لباس می رن از محسنی می خرن.
اما وقتی دوستی معمولی و صمیمی و با بقیه هستن و تو جمع دوستی نه از موردهای بد میشه ترسید تازه خرید از حراجی و ناهار نوشابه با نون میشه افتخار و بازی محبوب میشه تاب بازی. و حقیقت آدما به طور کامل معلوم میشه.
من می گم معنای دوستی رو خوب بفهمیم دوستی یعنی محبت یعنی صداقت یعنی افتخار به کارای خنده دار و تو جمع دوستی هست که حقیقت آدما معلوم میشه. ولی دوستی در خفا و دونفری پر از مشکلات هست و پر از ترس و واهمه از حقیقت و نیت فرد مقابل.
اشکال از من بود که از اول دوستی مد نظرم رو برای دوستان تشریح نکردم.

RE: ازدواج دور از جوانان، جوانان دور از ازدواج(هرچه می خواهد دل تنگت بگو...) - Hamzeh.S - 26 اسفند ۱۳۹۳ ۰۲:۴۵ ب.ظ

بله آقای منفردموافقم به شرطی که اول بتونیم همون تعریف روجابندازیم وعادیش کنیم.الآن این حتی برای جوانهای امروز هم این تعریف جا نیفتاده.
به خاطرهمین می گم بایدازهمین جمع های جوانان ودانشگاهها شروع کنیم دیگه.

ازدواج دور از جوانان، جوانان دور از ازدواج(هرچه می خواهد دل تنگت بگو...) - NP-Cσмρℓєтє - ۲۶ اسفند ۱۳۹۳ ۰۳:۲۸ ب.ظ

با نیمی از حرفای آقای منفرد از اول شروع بحث تا اینجا موافقم , ولی با نمیه دیگه مخالف نیستم ! Big Grin یعنی رای ممتنع , ولی به این فک میکنم که یه مسئله ای مثله دوستی معمولی , مثه سایر دوستیا... شاید واسه ما جا بیفته , منطقی بپذیریم و وقتی فکر کنیم ببینیم آره خب این مدلی هم میشه... ولی به این هم فک میکنم ما آدمیم و عقل و احساس رو توام داریم, دل داریم , بخوای نخوای در مقابل یه جنس مخالف احساسات بیشتر بروز خواهد کرد, اونوقت دل که گیر بیفته, اگه اخلاقای طرف رو نپسندیم .... ته قصه چی میشه؟

RE: ازدواج دور از جوانان، جوانان دور از ازدواج(هرچه می خواهد دل تنگت بگو...) - shamim_70 - 26 اسفند ۱۳۹۳ ۰۳:۴۸ ب.ظ

(۲۶ اسفند ۱۳۹۳ ۰۲:۳۷ ب.ظ)amir.monfared1369 نوشته شده توسط:  
(26 اسفند ۱۳۹۳ ۰۲:۰۱ ب.ظ)F@gh@ نوشته شده توسط:  [quote='amir.monfared1369' pid='343199' dateline='1426583728']
میدونیدداخل خیلی از خانواده ها وعرف اینجور ارتباطا جانیفتاده واصلا کاری به احساساتو وابستگی ندارم ولی شما فک کنید ۱ سال آشنایی مخفیانه با ترس نمیذاره خوب فکر کنیم ولی به نظرم این یه ریسک

من اولش گفتم من خودم تو خانواده ای بزرگ شدم که از خانواده های متعصب قدیمین و می دونم واسه خانواده ها مشکل هست.
اما من فکر می کنم هنوز تو تعریف دوستی موندیم من می گم یه دوستی معمولی صمیمی یه دوستی که مثل دوستی که با بقیه دوستانمون داریم من نگفتم بریم کار بدی بکنیم که بخوایم مخفیانه باشه و از چیزی هراس داشته باشیم.
شما با دوستاتون سینما نمی رین؟ شما با دوستاتون نمی رین بستنی بخورین؟ شما با دوستاتون نمی رین پارک بازی کنین؟
ایشون رو هم ببرین من نمی گم برین یواشکی بیرون خوب این طوری که حقیقت آدما معلوم نمیشه می گم یه دوستی نرمال که هیچ کی احساس ترس و واهمه نداشته باشه. منم می دونم دوستی یواشکی هم ترس داره هم چیزهای بد.
دوستی در خفا و یواشکی یعنی اینکه برین بیرون و با هم تنها باشین برین مثلا سینما یا پارک درست مثل معرفی خانواده هان آدما می تونن برن و واسه هم نقش بازی کنن. چون مطمئنا تو اون شرایط سینما ارزنده واسه همه سینما آزادی و رستوران محبوب البرز یا نایب پارک محبوب هم پارک ساعی و شطرنج اونجا بازی می کنن و همه لباس می رن از محسنی می خرن.
اما وقتی دوستی معمولی و صمیمی و با بقیه هستن و تو جمع دوستی نه از موردهای بد میشه ترسید تازه خرید از حراجی و ناهار نوشابه با نون میشه افتخار و بازی محبوب میشه تاب بازی. و حقیقت آدما به طور کامل معلوم میشه.
من می گم معنای دوستی رو خوب بفهمیم دوستی یعنی محبت یعنی صداقت یعنی افتخار به کارای خنده دار و تو جمع دوستی هست که حقیقت آدما معلوم میشه. ولی دوستی در خفا و دونفری پر از مشکلات هست و پر از ترس و واهمه از حقیقت و نیت فرد مقابل.
اشکال از من بود که از اول دوستی مد نظرم رو برای دوستان تشریح نکردم.

این روش هرچقدم بخوایم اصولی جلو بریمم توو کشور ما پذیرش نداره!!
ی مدت منم ب مادرم میگفتم من دلم نمیخاد ی غریب ک نمیدونه چجوریه بیاد توو خونمون!این مدل خاستگاری دوس ندارم یکی باشه ک خودش منو دیده باشه و پسندیده باشه ن اینک اول مادرو خواهرشو اینجا و اونجا بفرسته..ازاین روش اصلا احساس خوبی نداشتم بعد مادرم جواب داد تو فرهنگ ما هیچ جور دیگ نمیشه اشنا شد...!!بعد ک فک کردم هیچ راه اصولی بذهنم نرسید تسلیم حرفشون شدم!

ولی من کسایی رو دیدم با این روش شما جلو رفته شکست خورده!..ولی درمقابلش کسایی هم دیدم همینجوری اشنا شدن الانم سرخونه زندگیشونن ولی اینجور ادما رو با خودم مقایسه میکنم از نظر روحی خیلی متفاوت از من هستن وقتی به مادرم میگم فلانی خودش طرفشو انتخاب کرد باهم دوست بودن بعد ازدواج کردن میگه تو نیگا به اونا نکن اونا دخترایی هستن ترس از شکست احساس و غرور ندارن ،محکمن،زرنگن!Undecidedو خانواده هاشونم براشون مهم نبوده حالا دخترشون با اون اقا بره بیرون!

همه اینها بکنار توجیه شما واسه اینکه این رابطه دوستی (منظورتونو از نوع دوستی متوجه شدم!) واسه شناخت بهتره!توجیه جالبی نیس..شما میتونی درچارچوب خانواده و یک رابطه دوستی خانوادگی به این شناختم برسید!...
------------------------------------
من نمیدونم این چ مدل فرهنگیه ک هرکی اومد خاستگاری شرایط اولیه برقرار بود سریع میخان مراسم بگیرنو بعدم عقد!...درصورتی میتونن خانواده ها در قالب یک دوستی خانوادگی باهم سفرهای کوتاه برن ،رفت و آمد داشته باشن تا هم دو طرف همو بشناسن هم در اینجور رفت و امد ها میشه خانواده ها رو هم شناخت. من فک میکنم خانواده هم خیلی مهمه!چون با ازدواج ما میشیم جزئی از اون خانواده ،باید اخلاق اون خانواده هم با ما یکم نزدیک باشه!

ازدواج دور از جوانان، جوانان دور از ازدواج(هرچه می خواهد دل تنگت بگو...) - amir.monfared1369 - 26 اسفند ۱۳۹۳ ۰۴:۱۲ ب.ظ

(۲۶ اسفند ۱۳۹۳ ۰۳:۲۸ ب.ظ)zahra.s نوشته شده توسط:  با نیمی از حرفای آقای منفرد از اول شروع بحث تا اینجا موافقم , ولی با نمیه دیگه مخالف نیستم ! Big Grin یعنی رای ممتنع , ولی به این فک میکنم که یه مسئله ای مثله دوستی معمولی , مثه سایر دوستیا... شاید واسه ما جا بیفته , منطقی بپذیریم و وقتی فکر کنیم ببینیم آره خب این مدلی هم میشه... ولی به این هم فک میکنم ما آدمیم و عقل و احساس رو توام داریم, دل داریم , بخوای نخوای در مقابل یه جنس مخالف احساسات بیشتر بروز خواهد کرد, اونوقت دل که گیر بیفته, اگه اخلاقای طرف رو نپسندیم .... ته قصه چی میشه؟
منم خوب حرفی از این نزدم که آسیبی نمی رسه و هنگام جدایی کسی دلش نمی شکنه.
من فقط گفتم قبل از ازدواج اون آسیب فقط محدود به او زوج میشه و آسیبشون دامن خانواده یا اون کودک بیگناه که نتیجه یک ازدواج نادرست بوده رو نمی گیره
من می گم جدایی از یک فرد همیشه آسیب هایی رو داره (حتی تو یه گروه دوستی که همه پسر یا دخترن) و هر چی زودتر جلو یک آسیب گرفته بشه بهتر هستش. چون حوزه افراد درگیر کمتره و به قولی کسی تو اون شعاع انفجار نیست جز اون دو نفر.
من نمی گم باید بعد از یکسال بفهمن به هم نمی سازن من می گم بعد از یک سال می فهمن که با هم می سازن بین این دوتا خیلی فرقه.
دو نفری که واسه هم نباشن و دنیاشون با هم فرق بکنه همون اول معلومه کار به یک ماه نمی رسه.

RE: ازدواج دور از جوانان، جوانان دور از ازدواج(هرچه می خواهد دل تنگت بگو...) - abji22 - 26 اسفند ۱۳۹۳ ۰۴:۱۳ ب.ظ

(۲۶ اسفند ۱۳۹۳ ۱۲:۱۱ ق.ظ)amir.monfared1369 نوشته شده توسط:  
(25 اسفند ۱۳۹۳ ۱۱:۴۱ ب.ظ)shamim_70 نوشته شده توسط:  هر دختری نمیتونه با این روش کنار بیاد!!یعنی کسی با روش شما میتونه جلو بیاد ک پای احساسش نلنگه!..چنین کسی ک یک سال بقول شما بخاد تو این رابطه باشه و احساسی نداشته باشه بعیدی نیس بعد ازدواجم بشما تعهد احساسی داشته باشه یانه!!
درغیراین صورت این دختره ک ضربه روحی میخوره!...
من یه سوال بپرسم؟
من کجا گفتم که تو اون یک سال نباید نسبت به هم هیچ حسی داشته باشن؟
من گفتم یکسال تایم کافیه که واقعیت همدیگرو به صورت کامل بشناسن نگفتم هیچ حسی نسبت به هم نداشته باشن نداشته باشن.
من نگفتم یکسال با هم برن خشک بیرون و مثل جلسه استماع باشه این یکی صحبت کنه بعد اون یکی حرف بزنه من می گم یکسال رفیق باشن با هم بخندن با هم گریه کنن وقتی با هم حرف می زنن فعل جمع به کار نبرن برن ناهار ساقه طلایی با نوشابه بخورن من می گم دوست به معنای واقعی باشن. احساساتشون رو بروز بدن نمی گم مثل دوتا مجسمه جلو هم بشینن.
اصلا نمیپسندم این روشو

من قبلا اصن اینجوری نبودم ولی الان خیلی بی اعتماد شدم به پسرا،مخصوصا پولداراش،میترسم دوس دخترو از این حرفاداشته باشن
نمیدونم این حسو چیکارش کنم

ازدواج دور از جوانان، جوانان دور از ازدواج(هرچه می خواهد دل تنگت بگو...) - crevice - 26 اسفند ۱۳۹۳ ۰۵:۱۹ ب.ظ

(۲۶ اسفند ۱۳۹۳ ۱۲:۱۱ ق.ظ)amir.monfared1369 نوشته شده توسط:  من یه سوال بپرسم؟
من کجا گفتم که تو اون یک سال نباید نسبت به هم هیچ حسی داشته باشن؟
من گفتم یکسال تایم کافیه که واقعیت همدیگرو به صورت کامل بشناسن نگفتم هیچ حسی نسبت به هم نداشته باشن نداشته باشن.
من نگفتم یکسال با هم برن خشک بیرون و مثل جلسه استماع باشه این یکی صحبت کنه بعد اون یکی حرف بزنه من می گم یکسال رفیق باشن با هم بخندن با هم گریه کنن وقتی با هم حرف می زنن فعل جمع به کار نبرن برن ناهار ساقه طلایی با نوشابه بخورن من می گم دوست به معنای واقعی باشن. احساساتشون رو بروز بدن نمی گم مثل دوتا مجسمه جلو هم بشینن.
این روشی که شما میگید دقیقا همون ۷ مرحله و یا به روایتی ۴ مرحله مشهور stay in love با کسی شدنه...اما مسائلی در این زمینه وجود داره.
۱-توی جوامع دیگه بویژه اروپای غربی همینجوری که روابط ها بین افراد تشکیل میشه؛ همیجوری هم میبینیم که دختر یا پسر راحت dump میکنه طرف مقابل رو... که این بدلیل ماهیت دختران در جامعه های مانند ما؛ چه برای خانواده دخترها و چه برای پسر بعدی ای که بخواد با این دختر زندگی کنه اصلا قابل قبول نیست.
۲-این مراحل اترکشن و اتنشن و کنتراکشن و .... واقعا بهترینن اما برای ما نه! بخاطر اینکه متاسفانه و متاسفانه ۹۹% گل پسرها فقط قصدشون از آشنایی با یه دختر تفریح و فانه تا آشنایی برای ازدواج. تعداد دوست دختر داشتن شده نماد قدرت برخی از این آقایونی که شلوارشون داره از پاشون میافته! Big Grin {باب مزاح گفتم؛ منظوری نداشتم (;}
۳- از سمت دیگه واقعا جامعه آموزش ندیده: چه دختر ، چه پسر و خانواده ها و همه ی اینها که در نقش جامعه قرار هست با دیگران برخورد داشته باشند!
بگزارید در مورد آخر با توضیح روشنش کنم چرا که خیلی مهمه.
مثلا در اون جوامع تارک الاخره...؛ ((: دختر اگه با پسری آشنا میشه که این آشناییش شاید واقعا مث تجربه دوستمون توی خیابون باشه و اون پسر دختر خانم رو به شام،رستوران،کنسرت،سینمایی دعوت کنه و آشنایی از همونجا شروع بشه... اما اونها بعد از مدتی که اشتراکاتی بینشون قابل مشاهده میشه و میبینن که میتونن به عنوان دوست با هم باشن همدیگه رو به خونه هم دعوت میکنن و به عبارتی روابط تحت نظارت خانوادس و حتی جشن ها و مراسم همدیگه رو دعوت میکنن. منظورم اصلا بحث مسائل جنسی نیست. منظورم کلیه.
اما در ایران متاسفانه دقیقا برعکسه!! Smile یعنی در حالت غالب، همه چیز قراره مخفیانه انجام بشه. حرف های صد من یه غازی که از ۶ صبح تا ۲ نصف شب که طرفین بلطف طرحهای شگفتی و عدم شگفتی اپراتورها رد و بدل میکنند و هیچ اثری جز گمراه کردن دختر مردم نداره!...
دخترهایی که از خانواده های مذهبی(محتملتر) [و حتی بقیه دخترها] هستند و یا در شهرهای کوچک پرورش پیدا کردن؛ متاسفانه در این مدل سناریوها قربانی یه بازی از پیش باخته خواهند بود!! همونطوری که گفتم دلیلش هم عدم آشنایی با بایدها و نبایدهای واقعی(نه این چیزی که توی ذهنمونه) هست.
خانواده ها هم نمیتونن بپذیرن که دخترشون با یک پسر صرفا دوسته که شااااااااید منتهی به یک ازدواج بهتر بشه. فامیل و در و همسایه هم حکم مولتی ویتامینی جهت تقویت اثبات اینکه شرایط نرم افزاری و سخت افزاری این سناریو وجود نداره کافی هست. اونها میتونن خیلی موثر باشن که خود ما بخشی از اون هستیم.

ازدواج دور از جوانان، جوانان دور از ازدواج(هرچه می خواهد دل تنگت بگو...) - amir.monfared1369 - 26 اسفند ۱۳۹۳ ۰۷:۲۳ ب.ظ

(۲۶ اسفند ۱۳۹۳ ۰۵:۱۹ ب.ظ)crevice نوشته شده توسط:  این روشی که شما میگید دقیقا همون ۷ مرحله و یا به روایتی ۴ مرحله مشهور stay in love با کسی شدنه...اما مسائلی در این زمینه وجود داره.
۱-توی جوامع دیگه بویژه اروپای غربی همینجوری که روابط ها بین افراد تشکیل میشه؛ همیجوری هم میبینیم که دختر یا پسر راحت dump میکنه طرف مقابل رو... که این بدلیل ماهیت دختران در جامعه های مانند ما؛ چه برای خانواده دخترها و چه برای پسر بعدی ای که بخواد با این دختر زندگی کنه اصلا قابل قبول نیست.
۲-این مراحل اترکشن و اتنشن و کنتراکشن و .... واقعا بهترینن اما برای ما نه! بخاطر اینکه متاسفانه و متاسفانه ۹۹% گل پسرها فقط قصدشون از آشنایی با یه دختر تفریح و فانه تا آشنایی برای ازدواج. تعداد دوست دختر داشتن شده نماد قدرت برخی از این آقایونی که شلوارشون داره از پاشون میافته! Big Grin {باب مزاح گفتم؛ منظوری نداشتم (;}
۳- از سمت دیگه واقعا جامعه آموزش ندیده: چه دختر ، چه پسر و خانواده ها و همه ی اینها که در نقش جامعه قرار هست با دیگران برخورد داشته باشند!
بگزارید در مورد آخر با توضیح روشنش کنم چرا که خیلی مهمه.
مثلا در اون جوامع تارک الاخره...؛ ((: دختر اگه با پسری آشنا میشه که این آشناییش شاید واقعا مث تجربه دوستمون توی خیابون باشه و اون پسر دختر خانم رو به شام،رستوران،کنسرت،سینمایی دعوت کنه و آشنایی از همونجا شروع بشه... اما اونها بعد از مدتی که اشتراکاتی بینشون قابل مشاهده میشه و میبینن که میتونن به عنوان دوست با هم باشن همدیگه رو به خونه هم دعوت میکنن و به عبارتی روابط تحت نظارت خانوادس و حتی جشن ها و مراسم همدیگه رو دعوت میکنن. منظورم اصلا بحث مسائل جنسی نیست. منظورم کلیه.
اما در ایران متاسفانه دقیقا برعکسه!! Smile یعنی در حالت غالب، همه چیز قراره مخفیانه انجام بشه. حرف های صد من یه غازی که از ۶ صبح تا ۲ نصف شب که طرفین بلطف طرحهای شگفتی و عدم شگفتی اپراتورها رد و بدل میکنند و هیچ اثری جز گمراه کردن دختر مردم نداره!...
دخترهایی که از خانواده های مذهبی(محتملتر) [و حتی بقیه دخترها] هستند و یا در شهرهای کوچک پرورش پیدا کردن؛ متاسفانه در این مدل سناریوها قربانی یه بازی از پیش باخته خواهند بود!! همونطوری که گفتم دلیلش هم عدم آشنایی با بایدها و نبایدهای واقعی(نه این چیزی که توی ذهنمونه) هست.
خانواده ها هم نمیتونن بپذیرن که دخترشون با یک پسر صرفا دوسته که شااااااااید منتهی به یک ازدواج بهتر بشه. فامیل و در و همسایه هم حکم مولتی ویتامینی جهت تقویت اثبات اینکه شرایط نرم افزاری و سخت افزاری این سناریو وجود نداره کافی هست. اونها میتونن خیلی موثر باشن که خود ما بخشی از اون هستیم.
به نکات بسیار زیبا و ارزنده اشاره کردین منم منکر حرفاتون نیستم.
ولی اگر دقت شده باشه ابتدا توجه بشه که جامعه هدف من چه افرادی بودن. من گفتم باید جنبه داشته باشیم و شعورمون رو حفظ کنیم. نگفتم همه افراد و به نظر من فقط آدمای با شعور لیاقت یک ازدواج خوب رو با شناخت کامل از طرف مقابلشون دارن و افرادی که اون قدر جنبه ندارن که جلو خودشون رو بگیرن لیاقتشون نیست انتخاب کنن و همون که والدینشون براشون انتخاب کنن از سرشون زیاده.
بعد به نظرم حرف شما یه توهین به خانوماست که یه آقا پسری میاد و گولشون می زنه.من فکر می کنم یه دختری که زحمت کشیده و به یه سنی رسیده حالا چه درس خونده چه نه اونقدر بالغ شده که نه یه آقا پسر شلوار پایین بلکه یه جراح قلب که یه مازراتی(این مثال در جواب مزاح دوستمون بود قصد توهین به کسی رو ندارم) هم داره نمی تونه گولشون بزنه.
من حرفم برای افرادی بود که بالغ شدن افرادی که می تونن جلو خودشون رو بگیرن افرادی که می تونن از حرف زدن یه فرد به نیتش پی ببرن افرادی که با حرف گول نمی خورن. بحثم درباره اون قشری از جامعه نیست که والدینشون واسه تربیتشون زحمت نکشیدن اونا اصلا از بحث من جدان اونا رو باید چشم بسته گذاشت سر سفره عقد اونا از نظر من حق انتخاب ندارن.
فردی که نتونه تشخیص بده مخاطبش آدم خوبیه یا نه هم نباید انتظار بهترین انتخاب رو داشته باشه و بله منم قبول دارم دوستی براشون بد هست.

RE: ازدواج دور از جوانان، جوانان دور از ازدواج(هرچه می خواهد دل تنگت بگو...) - Bahar_HS - 26 اسفند ۱۳۹۳ ۰۸:۰۶ ب.ظ

دوستان عزیز!
از اونجایی که من عجولم! و این طوری هم که داره پیش می ره،راه به جایی نمی بریم و نمی تونیم یه راه حل درست درمون پیدا کنیم،من ختم جلسه! ببخشید تایپیک رو اعلام می کنم!Big Grin
برید به کار و زندگی تون برسید! ماها سروسامون بگیر نیستیم! والاAngel

ازدواج دور از جوانان، جوانان دور از ازدواج(هرچه می خواهد دل تنگت بگو...) - crevice - 26 اسفند ۱۳۹۳ ۰۸:۳۳ ب.ظ

(۲۶ اسفند ۱۳۹۳ ۰۷:۲۳ ب.ظ)amir.monfared1369 نوشته شده توسط:  به نکات بسیار زیبا و ارزنده اشاره کردین منم منکر حرفاتون نیستم.
ولی اگر دقت شده باشه ابتدا توجه بشه که جامعه هدف من چه افرادی بودن. من گفتم باید جنبه داشته باشیم و شعورمون رو حفظ کنیم. نگفتم همه افراد و به نظر من فقط آدمای با شعور لیاقت یک ازدواج خوب رو با شناخت کامل از طرف مقابلشون دارن و افرادی که اون قدر جنبه ندارن که جلو خودشون رو بگیرن لیاقتشون نیست انتخاب کنن و همون که والدینشون براشون انتخاب کنن از سرشون زیاده.
بعد به نظرم حرف شما یه توهین به خانوماست که یه آقا پسری میاد و گولشون می زنه.من فکر می کنم یه دختری که زحمت کشیده و به یه سنی رسیده حالا چه درس خونده چه نه اونقدر بالغ شده که نه یه آقا پسر شلوار پایین بلکه یه جراح قلب که یه مازراتی(این مثال در جواب مزاح دوستمون بود قصد توهین به کسی رو ندارم) هم داره نمی تونه گولشون بزنه.
من حرفم برای افرادی بود که بالغ شدن افرادی که می تونن جلو خودشون رو بگیرن افرادی که می تونن از حرف زدن یه فرد به نیتش پی ببرن افرادی که با حرف گول نمی خورن. بحثم درباره اون قشری از جامعه نیست که والدینشون واسه تربیتشون زحمت نکشیدن اونا اصلا از بحث من جدان اونا رو باید چشم بسته گذاشت سر سفره عقد اونا از نظر من حق انتخاب ندارن.
فردی که نتونه تشخیص بده مخاطبش آدم خوبیه یا نه هم نباید انتظار بهترین انتخاب رو داشته باشه و بله منم قبول دارم دوستی براشون بد هست.
*نگاه من دید کلان به کل جامعه بود و نه نگاه فردی... وگرنه همینجوری که میگید؛ هر فردی با فرد دگ متفاوت هست و میتونه دنبال افراد هم نظر با خودشو پیدا کنه(که بسییییییار سخته پیدا کردن چنین افرادی که مثل شما فکر کنند و همچنین کار دل دست من و تو نیست که بگیم از کی خوشش بیاد و ممکنه که فرد از قضا در این زمینه ها با شما هم عقیده نباشه و این یه مشکل دگ).
* نه منظورم توهین به خانوما نبود و فکر نمیکنم هم که توهین بوده باشه...این یه واقعیته که آقایون بیشتر از خانومها دنبال سوء استفاده از جنس مخالفشون هستند که همین باعث شده که بحث شکست ارتباطات عاطفی بیشتر دختر خانم ها رو دچار بحران روحی بکنه... چرا که پسر متاسفانه از اولش نیتش از ارتباط یه چیز دگ بوده.

ازدواج دور از جوانان، جوانان دور از ازدواج(هرچه می خواهد دل تنگت بگو...) - blackhalo1989 - 26 اسفند ۱۳۹۳ ۰۹:۳۰ ب.ظ

من یه انتقادی کنم، این تاپیک خیلی بی نظم شده. آدم گم میشه توش.