تالار گفتمان مانشت
ازدواج دور از جوانان، جوانان دور از ازدواج (هرچه می خواهد دل تنگت بگو...) - نسخه‌ی قابل چاپ

ازدواج دور از جوانان، جوانان دور از ازدواج(هرچه می خواهد دل تنگت بگو...) - alirezaei - 26 اسفند ۱۳۹۳ ۱۲:۱۹ ق.ظ

(۲۵ اسفند ۱۳۹۳ ۱۱:۴۹ ب.ظ)Riemann نوشته شده توسط:  اینم یه مدلشه
متنش خیلی طولانیه؟یا من حوصلم کمه؟

(۲۵ اسفند ۱۳۹۳ ۱۰:۲۳ ب.ظ)khalilparvar نوشته شده توسط:  اما راه های آشنایی:
اصلا مگه منکه از بچگی بهم رابطه ی فیثاغورث رو یاد دادند و هر سال ازش یه سوال امتحانی دادند..و تمام فکر و ذکرم این بوده که راه های مختلف طراحی این سوال چحوریه..؟؟ و پیگیرش بودم.. این سوالو بهتر میتونم جواب بدم یا راه های آشنایی و شناخت زوج زندگیم رو؟؟
۱۰۰% توی جواب سوال لنگ میزنم..رک میگم نمیدونم..چرا؟؟ چون اینقدر که مادرم من رو برای بعد ازدواج آماده کرده..برای شناخت خود ازدواج و راه های شناخت زوجم آماده نکرده..
من تنها میدونم اگه با کسی ازدواج کنم..چجور آرام جانش باشم..نه سوهان روحش..چجور در برابر مشکلات ایستادگی کنم.. و ..و...و.. اما قسم میخورم که اینهایی که من میدونم تنها برای بعد از ازدواج است.. اگر از من بپرسند چه کیسی مد نظرت است مثل چی توی جواب مساله میمونم..چون آماده نشدم..
حالا اگه بعد ۲۵ ساال بخوام جواب این مساله رو کشف کنم...هرچندم کلاسو مطالعه و .. داشته باشمو برم.. بازم نمره ایی که از این سوال میگیرم شااااااید در حد پاس شدن باشه..مثل کسی که شب امتحان تازه یادش میوفته ای وای..درسی هم به این اسم هست!!!!
چندوقت پیش دوستم ازم پرسید: تو میدونی الان کجاست؟
گفتم کی؟
گفت: همسر آیندت؟
من :یعنی چی؟Dodgy
گفت : (بنده خدا خیلی توضیح داد تا بالاخره گرفتم چی میگه) منظورش این بود:یعنی میدونی طبق معیارهایی که داری الان فرد مورد نظرت کجاها میتونه باشه(مثلا حوزه فعالیت حرفه ای اون چیه؟، تفریحاتش چیه؟ و ...)
گفتم: خودت میدونی الان کجاست؟
گفت:اره، فلان جا و فلان جا...
گفتم از کجا میدونی؟Exclamation
گفت: معیارهای من اینه، پس حتما همینجوریه...
منUndecided، معیارUndecided، همسر آیندهUndecided؟؟؟
چقد به اینا فکر کردیم.Huh
ما اصلا خودمونو میشناسیم که بخوایم تصمیم بگیریم این فردی که به ما پیشنهاد داده بدردمون میخوره یا نه؟

اکثر معیارهای ما عمومیه(وضع مالی مناسب، اخلاق خوب، قیافه خوب) . ولی هر کی باید برای خودش همه این معیارها رو شخصی سازی کنه، بعد طبق اونا راجه به طرف مقابلش تصمیم بگیره.(به نظره من)

دوستی میگفت: فلانی میگوید "خب همه ازدواج میکنن، اصن ازدواج یه عمر طبیعیه دیگه!" ، جوری میگفت طبیعی که انگار راجه به سبز شدن درختان در بهار حرف میزند، بعد از من پرسید:واقعا چرا ما اینجوری فک نمیکنیم؟؟؟
هنوز نتونستم جوابی براش پیدا کنم؟؟؟DodgyUndecided

RE: ازدواج دور از جوانان، جوانان دور از ازدواج(هرچه می خواهد دل تنگت بگو...) - amir.monfared1369 - 26 اسفند ۱۳۹۳ ۱۲:۲۵ ق.ظ

(۲۶ اسفند ۱۳۹۳ ۱۲:۱۶ ق.ظ)shamim_70 نوشته شده توسط:  حالا چرا میزنی شما؟Big Grin
خب احساس وابستگی میاره ..توی رابطه دوستی اگ وابستگی پیش بیاد بعد اقای محترم بعد یک سال به این نتیجه رسید دختر خانم بدردش نمیخوره بنظرتون این دختر خانم احساسش لطمه نمیخوره؟؟؟؟؟؟
ببینید شما مرداها خیلی راحت بااین موضوع کنار می یاین ولی خیلی دخترها اینجور نیستن!
اگر این طور برداشت شد که از حرفتون عصبانی شدم جا داره همین جا عذر خواهی کنم من عذر می خوام اگر طرز پاسخم اشتباه بود. و یکم تند بود.

RE: ازدواج دور از جوانان، جوانان دور از ازدواج(هرچه می خواهد دل تنگت بگو...) - shamim_70 - 26 اسفند ۱۳۹۳ ۱۲:۳۵ ق.ظ

(۲۶ اسفند ۱۳۹۳ ۱۲:۲۵ ق.ظ)amir.monfared1369 نوشته شده توسط:  
(26 اسفند ۱۳۹۳ ۱۲:۱۶ ق.ظ)shamim_70 نوشته شده توسط:  حالا چرا میزنی شما؟Big Grin
خب احساس وابستگی میاره ..توی رابطه دوستی اگ وابستگی پیش بیاد بعد اقای محترم بعد یک سال به این نتیجه رسید دختر خانم بدردش نمیخوره بنظرتون این دختر خانم احساسش لطمه نمیخوره؟؟؟؟؟؟
ببینید شما مرداها خیلی راحت بااین موضوع کنار می یاین ولی خیلی دخترها اینجور نیستن!
اگر این طور برداشت شد که از حرفتون عصبانی شدم جا داره همین جا عذر خواهی کنم من عذر می خوام اگر طرز پاسخم اشتباه بود. و یکم تند بود.

نه اقا نیازی به عذرخواهی نداره...پیش میادWink

بهرحال هرکسی ی عقیده ای داره و قابل احترامه حتی اگه مورد پسند ما نباشه.
------------
اقای reimannاین داستان زندگی خودتون بود؟؟

RE: ازدواج دور از جوانان، جوانان دور از ازدواج(هرچه می خواهد دل تنگت بگو...) - shamim_70 - 26 اسفند ۱۳۹۳ ۱۲:۴۵ ق.ظ

(۲۶ اسفند ۱۳۹۳ ۱۲:۴۱ ق.ظ)Riemann نوشته شده توسط:  
(26 اسفند ۱۳۹۳ ۱۲:۳۵ ق.ظ)shamim_70 نوشته شده توسط:  اقای reimannاین داستان زندگی خودتون بود؟؟
نه بابا، داستان زندگی ما که هنوز شروع نشده !!! اینو از این وبلاگ کپی کردم
مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمی‌باشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.
هر وقت این داستان رو خوندم شدیدا به هم ریختم!!! نمیدونم چراBig Grin ولی یه جوری احساس میکنم که این مورد که حالا بهترین مدل ازدواج هست هم شانس بسیار بسیار در اون دخیل بوده(همونایی که پررنگ کردم) و این که خوب از آب در اومده برمیگرده به رفتار اون اشخاص و یه سری ویژگی های خاص شخصیتی و ...

خلاصه بگم، ول معطلیم ! Big Grin

خب برادر من چرا نگفتی اخر داستان..سرکار بودیمااا...
بعد خوندنش توو شوک بودم این داستان ب شما نمیادBig Grin

RE: ازدواج دور از جوانان، جوانان دور از ازدواج(هرچه می خواهد دل تنگت بگو...) - happy07 - 26 اسفند ۱۳۹۳ ۰۱:۱۲ ق.ظ

منم می‌خواستم همینو بگم که رشتشون کامپیوتر نبود معلومه شما نیستید، واقعا با تشکر از دقت بچه‌ها در حین خوندن داستانBig GrinBig Grin تازه رشته‌شون به کنار، یه حساب دو دو تا چهارتای سن و سال این آقای داماد، بازم معلوم می‌شد شما نیستیدBig Grin

(۲۶ اسفند ۱۳۹۳ ۱۲:۳۵ ق.ظ)shamim_70 نوشته شده توسط:  اقای reimannاین داستان زندگی خودتون بود؟؟

(۲۶ اسفند ۱۳۹۳ ۰۱:۰۰ ق.ظ)Riemann نوشته شده توسط:  آخه لامصب من رشتم کامیپوتره، ارشد میخونم !! چجوری گفتید این منم؟؟؟


RE: ازدواج دور از جوانان، جوانان دور از ازدواج(هرچه می خواهد دل تنگت بگو...) - Hamzeh.S - 26 اسفند ۱۳۹۳ ۰۱:۱۹ ق.ظ

به نظرمنم این دوستی که شما می گیدبه دخترها آسیب روحی وعاطفی می زنه.

ازدواج دور از جوانان، جوانان دور از ازدواج(هرچه می خواهد دل تنگت بگو...) - crevice - 26 اسفند ۱۳۹۳ ۰۱:۲۵ ق.ظ

مرد مومن یه چیزی میگفتی خب.... منم هنگ بودم که چجور از حقوق رفتی به گرایش "سایر" کامپیوتر!! داشتم دنبال رابطه میگشتم بینش... دیدم بین هر رشته ای ارتباط باشه؛ بین این دوتا نیست. خخخخ
ولی کلا من ایراد و مشکل اساسی با ازدواج سنتی! دارم. هرچند خیلی از فامیلامون سنتی آشنا شدن با دختر و یا پسر...
من به شخصه مذهبی نیستم ولی کلا این اصطلاحات کلیشه ای "مومن بودن"، "نجیب بودن" و "سربه زیر بودن"و یکی دو جلسه سروته رو بهم آوردن ایراد اساسی دارم آقا...
به عنوان یک نمونه: یکی از دوستای خودم در دانشگاه مومن بود و اتفاقا بچه ی سربه زیر و خوبی هم بود و خیلی باهوش....اما هر وقت چند ماه بهش نزدیک میشدی میدیدی از لحاظ روانی مشکلات عدیده ای داره... هر چند؛ شاید؛ چون من خودم مذهبی نیستم اینجوری فکر میکنم...مثلا همین ایمان زیادش باعث شده بود به همه چی شک داشته باشه!! مثلا همش فکر میکرد یکی داره ازش مخفیانه فیلم میگیره. ((:
ولی معیارهای بسیااااااااار مهمتر از مسائل مذهبی ای وجود دارند که متاسفانه باید بگم کاملا مثل هندونه سربسته میمونه برای طرفین.
البته با خیلی چیزای دگ (اقتصاد، بنیاد مدیریت خانواده، ارنج تیم ملی!) مشکل دارم Big Grin ولی خب با عقل محدود من این شیوه ی ازدواج به ارمغان آورنده ی خیلی از مسائل و مشکلات هست.

ازدواج دور از جوانان، جوانان دور از ازدواج(هرچه می خواهد دل تنگت بگو...) - alirezaei - 26 اسفند ۱۳۹۳ ۰۱:۳۳ ق.ظ

(۲۶ اسفند ۱۳۹۳ ۰۱:۱۲ ق.ظ)Riemann نوشته شده توسط:  یه شاخه نبات که دیگه نگو !!!!

میتونه اسم یه فیلم باشه با ژانر تخیلی Tongue

ازدواج دور از جوانان، جوانان دور از ازدواج(هرچه می خواهد دل تنگت بگو...) - crevice - 26 اسفند ۱۳۹۳ ۰۲:۰۹ ق.ظ

(۲۶ اسفند ۱۳۹۳ ۰۱:۲۸ ق.ظ)Riemann نوشته شده توسط:  خوشم میاد با هم هم عقیده ایم، منم این داستانک رو که گذاشتم، خیلی احوالاتم عوض شد! یعنی داشتم می ترکیدم و در جای دیگری مخم پوکید! چون پر از تناقضات بود!
راه حل بده حاجی !!!Big Grin
جدا!، منو بگو میترسیدم اون کامنت رو بگذارم با وجود متن سنگینِ با آبِ مقدس تطهیر شده ای، که گذاشته بودی Big Grin
به نظر من، این معیارهایی که اومده بود کاملا کلیشه ای هستن و بیشتر نشات گرفته از یه خیاله تا واقعیت. باور کن اگه من جای اون دختر بودم و با این سوالات روبرو میشدم جواب "نه" قاطعی میدادم Big Grin همونقدر که سوالایی مثل چه رنگی دوست داری و چ فصلی خنده داره!.
علاوه بر مسئله آشنایی که مهم هست؛ مسئله اینکه "کی رو میخوای" هم مهمه و من بهش اعتقاد دارم...مثلا معیارهای من در سه بازه ۱۸،۲۲ و الان(۲۵) از زمین تا آسمون فرق کرده ((((: ...یکی از مهمترین دلایل این تغییر هم محیطهایی بوه که توشون قرار گرفتم و زندگی کردم و افراد و جو اون محیطها خواسته و ناخواسته باعث این تغییرها شدن.
بهمین دلیل فک میکنم این معیار انتخاب و آینده ی مجهولش بخصوص واسه کسایی که میخوان اپلای کنن خییییییییییییلی پیچیده تر میشه! فکر میکنم بین دوستات و یا خودت باهاش درگیر باشین و یا در موردش فکر کرده باشی. چرا که محیط آینده هم ۱۰۰% روی تو و خانومت تاثیر میزاره(خواه مثبت و یا منفی{محتمل تر}).

RE: ازدواج دور از جوانان، جوانان دور از ازدواج(هرچه می خواهد دل تنگت بگو...) - Bahar_HS - 26 اسفند ۱۳۹۳ ۱۰:۲۷ ق.ظ

(۲۵ اسفند ۱۳۹۳ ۱۱:۴۹ ب.ظ)Riemann نوشته شده توسط:  اینم یه مدلشه Cool برگرفته از وبلاگ ۰۲nafar.blogfa.com

۱)آقای ریمن،تراژدی تون رو برامون تعریف کنید!Smile
ان شالله که بختتون باز بشه Smileو اگر مساله ای هست خدا کمکتون کنه.

۲) هدف دوستانی که سپاس زدن،دقیقا چی بوده؟؟؟DodgyAngel

(۲۶ اسفند ۱۳۹۳ ۰۱:۰۰ ق.ظ)Riemann نوشته شده توسط:  آخه لامصب من رشتم کامیپوتره، ارشد میخونم !! چجوری گفتید این منم؟؟؟

من هم اولش مثل بقیه شوکه شدم،بعد هم مثل شمیم جان با خودم گفتم این به شما نمیاد!Smile
بعد که گفت حقوق می خونم فهمیدم که شما نیستی و داستان بقیه رو دارید تعریف می کنید!
برای چی شوک می زنید؟Dodgyداستان خودتون رو بگید.

(۲۶ اسفند ۱۳۹۳ ۰۱:۱۲ ق.ظ)Riemann نوشته شده توسط:  
(26 اسفند ۱۳۹۳ ۰۱:۰۴ ق.ظ)zahra.s نوشته شده توسط:  آخه یه گوشه ای اشاره کرده بود "نمیخوام وکیل شم خوشم نمیاد",ما فک کردیم حقوق رو دوست نداشتید اومدید سمت کامپیوتر!
هرکسی که حقوق میخونه لزوما وکیل نمیشه !!! تازه برای قاضی شدن هم نمیخواد فوق لیسانس بگیری! اینا هرکدومش آزمون خودشو داره!

حالا از بحث منحرف نشیم، اومدیم داشتیم در مورد آشنایی و این چیزا حرف میزدیم که من این داستان رو یه مدت پیش خونده بودم گفتم بد نیست اینجا هم نقل بشه. والا من که مخم پوکید!! اصن موندم چی بگم!!! این داستانی که مطرح شد، به نظر خیلی ها بهترین مدل واسه ازدواج هست ولی به نظر من خیلی اشکال داره و نقاط مبهم زیادی داره و شانس خیلی خیلی دخیل بوده و به وضوح میشه دید!

مثلا دختری رو به دلیل اینکه این پاشو گذاشته روی اون یکی پاش میاد رد میکنه! آخه به چه دلیل مرد مومن؟؟ یا مثلا وقتی که همسرش میخواد پیدا بشه، سر یه مسئله ظاهری اونم قد این دختر خانم پیدا میشه!!!! حالا اومدیم و این دختر با این همه وجنات و اخلاق خوب، قدش کوتاه بود ، مسلما توی همون مکالمه تلفنی بحثش اصلا پیش نمی اومد، شانس رو میبینید؟؟؟

مادر مثلا دخترا رو با یه سری دلیل مسخره و غیر عقلی که مثلا به تو نیومد میاد رد میکنه!!!

یا مثلا میگه که تا عقد به دختر دل نبستم! خب مگه میشه؟ داداش من ما با گله حیوانات فرق داریمااااا

اگه این خانم با ۱۱۴ تا سکه زدن واسه مهریه محبوب قلب شده که من هیچ ارتباطی نمی تونم بین این دو پیدا کنم، پس قانونا ۱۴ تا سکه باید غوغا بکنه، یه شاخه نبات که دیگه نگو !!!!

خوب شد شما این حرفها رو نوشتید! این روزا اینقدر تایپ می کنم ،جدا دیگه حوصله م نمی اومد اینا رو بگم؛
شدیدا موافقم.Smile

واااای! چه رقابت تنگاتنگی! تند تند این تایپیک می ره جلو!
همه ی انرژی م رو جمع می کنم تا یه عالمه حرف بزنم؛در ابتدا از زیاد حرفیدنم! عذرخواهی می کنم ولی در عین حال ازتون می خوام همشو با دقت بخونید!
خدایا خودت کمکون کن!الهی آمین.

نظر دوستان رو خوندم و همین طور این صحبتها و نظرها مثل یک پروسس بک گرندی!Big Grin در پس ذهنم داشت آنالیز می شد!Big Grin
که یهو.... یاد دخترخاله م افتادم!

*دخترخاله م ۳۵ ساله هست،می تونم بگم کم کم همه داشتن از اینکه بتونه یه ازدواج خوب داشته باشه یا اصلا ازدواج کنه،ناامید می شدن که یهو در اواخر دی ماه خبر نامزدی ش همه مون رو خوشحال کرد؛
طبق مساله ای که مورد پسند همه ی آقایان هست،جشن نامزدی خیلی ساده و با کمترین تعداد میهمان برگزار شد؛جشن عقدی در کار نبود و عقد در محضر برگزار شد؛حتی کسی به محضر هم دعوت نشد!(معمولا،در خانواده ما حتی اگر جشن عقد گرفته نشود،بزرگتهای فامیل یا دوستان نزدیک عروس و داماد برای جشن مختصر محضر دعوت می شوند)؛و خیلی سریع هم مشغول بساط عروسی شدن و عروسی هم عیده،همه چیز هم داره ساده و سریع پیش می ره؛آقای داماد هم به لحاظ مالی،هرچند۳۵ ساله هستند،شرایطی شبیه یک جوان۲۴-۲۵ ساله داره،نه خونه ای نه ماشینی،... فقط شاغل هستند....

حالا این ذهنیت برای همه پیش اومده که نکنه این آقا یه مسئله ای داره،مثلا قبلا ازدواج کرده،(لطفا بحث جدید باز نکنید که این مساله ایرادی داره یا نه)
حرفم،ذهنیتی یه که پیش میاد...

بعدش،این حالت رو برای خودم در نظر گرفتم! و در ثانیه سیل حرفهای اطرافیان به ذهنم سرازیر شد!خودم خندم گرفت! یه خورده شو براتون می نویسم روحیه بگیرید این دم عیدی!Big Grin
آخیییی،دختر بیچاره!یعنی به کی شوهرش دادن!...نکنه زن و بچه داره!.... حتما ۴۰-۵۰ سالشه!....حتما پسره،خسیسه!...و

یه کم هم از طرف خانواده ی داماد فکر کردم:
معلوم نیست این دختره رو از کجا پیدا کردن!... حتما خیلی زشته بوده!... شرط گذاشته با خانواده ات رابطه نداشته باشی...
حتما دختره از دخترهای خشکی مذهبی یه ..و .....

*خوب در این مورد نظرتون چیه؟ چقدر توان این رو داریم که در خلاف جهت جامعه باشیم و خلاف جهت بودن ما رو خسته و فرسوده نکنه..

* دنبال کیس مناسب هستیم،سوال بعدی که باید از خودمون بپرسیم(دوستان هم اشاره کردن) اینه که چه شخصی با چه معیارهایی برای من مناسب هست؟ سوال بعدی اینه:معیارهای خودم چیه؟شناخت خودمون از خودمون چقدره؟ما یه خود ایده آل داریم و یه خود واقعی،باید در عین حال که خود ایده آل رو حفظ می کنیم،خود واقعی رو هم خیلی شفاف و واضح بشناسیم؛یه وقتایی معیارهای ما،معیارهای اون خود ایده اله،حالا فرض کنید با فردی مناسب با خود ایده آلتون ازدواج می کنید ولی قراره با خود واقعی تون باهاش زندگی کنید!Sad
شرایطی پیش میاد که به چالش کشیده میشیم و جنبه هایی از خودمون رو می بینیم که قبلا ندیده بودیمش؛مثلا می فهمیم که فلان معیار خیلی بیشتر از اینکه فکر می کردیم برامون مهم هست یا برعکس اونقدرها هم که روش مانور می دادیم مهم نبوده...
یا در مسائلی قوی تر از اون چیزی هستیم که فکرشو می کردیم یا در مساله ی دیگری،فکر می کردیم از پسش بربیام ولی نتونستیم...

من هم با ازدواج سنتی،به شکل رایجش، و یه توافق رسیدن سریع و عقد کردن پشت سرش مخالفم؛ولی وقتی یه جوری فکر می کنی که بیشتر آدمهای دوروبرت،از خانواده گرفته تا دوست و آشنا و چارچوب رایج فرهنگی-اجتماعی شهر و کشورت فرق می کنه،می شی یه وصله ی ناجور...

سوال اساسی من هم همینه:"چطور میشه فهمید یه نفر برای یه عمممر مناسبه؟اگر شرایط تغییر کنه چه اتفاقی می افته؟"
یه سوالی که جدیدا ذهن منو به خودش مشغول کرده و خیلی هم ازش وحشت دارم و متاسفانه حتی نمی تونم جایی مطرحش کنم
و اینجا می گم،اینه که آیا امکان داره،دونفری که با هم ازدواج می کنن،برای هم تکراری بشن؟اون وقت چطور ادامه می دن؟این همه آدم روی کره زمین،که الزاما زندگی خانواده ای خوبی هم ندارن،واقعا چطوری دارن ادامه می دن؟ با یه جسم زنده و یه روح و روان مرده؟
یا واقعا زنده اند و دارن زندگی می کنن؟؟؟
آخیش! یه خورده سبک شدم!...
ممنون از اینکه دردودلم رو خوندید... خییییلی ممنون.Heart

RE: ازدواج دور از جوانان، جوانان دور از ازدواج(هرچه می خواهد دل تنگت بگو...) - blackhalo1989 - 26 اسفند ۱۳۹۳ ۱۱:۵۰ ق.ظ

(۲۶ اسفند ۱۳۹۳ ۱۱:۲۲ ق.ظ)F@gh@ نوشته شده توسط:  چرا فک میکنید حتما وابستگی از ناحیه دخترSmile ببینید اگر این یک سال دوستی که میگید واقعا کنترل شده باشه و درانتهای معرفی خانواده ها همدیگررو بپذیرند چه خوبSmile(که اصلا چنین چیزی خیلی کم اتفاق میفته .طرف میره سراغ دختره بهش پیشنهاد میده بیا باهم دوست باشیم دختر معمولا میپرسه نیتت چیه از دوستی ،پسر میگه یه دوستی معمولی یا نیت آشنایی برا ازدواج حالا دختر خانم راضی شده به نیت دومی که گفتم این وسط دختر خوشش نیاد از پسر وپسر علاقمند بشه بهترین حالت این که پسر هم میگه قبول برو دنبال زندگیت ولی غرور له شده و ضربه روحی که خورده قابل التیام ایا میتونه فراموش کنه آخه معمولا داخل دوستیا خیلی اتفاقاتی که داخل دوران آشنایی نمیفته متاسفانه اتفاق میفته حالا هردو گفتن بای بای مشکلات بعدی داخل ازدواج اون دختر یا پسر (عدم اعتماد)و مشکلات دیگه که من نمیتونم اینجا بگم اونارو میخاد چکارکنه )
امیدوارم نکته رو گرفته باشی Smile
اضافه کنید به اینها مشکل "احساسات دست کاری شده" رو. یه جوری انگار احساس طرف دست دوم شده، مستعمل شده.

RE: ازدواج دور از جوانان، جوانان دور از ازدواج(هرچه می خواهد دل تنگت بگو...) - Bahar_HS - 26 اسفند ۱۳۹۳ ۱۲:۰۱ ب.ظ

(۲۶ اسفند ۱۳۹۳ ۱۱:۵۰ ق.ظ)blackhalo1989 نوشته شده توسط:  اضافه کنید به اینها مشکل "احساسات دست کاری شده" رو. یه جوری انگار احساس طرف دست دوم شده، مستعمل شده.
احساسات دست کاری شده درست! ولی ما در ارتباط با دیگران و تجربه کردنه که یاد می گیریم.

ازدواج دور از جوانان، جوانان دور از ازدواج(هرچه می خواهد دل تنگت بگو...) - amir.monfared1369 - 26 اسفند ۱۳۹۳ ۱۲:۰۴ ب.ظ

(۲۶ اسفند ۱۳۹۳ ۱۱:۲۲ ق.ظ)F@gh@ نوشته شده توسط:  چرا فک میکنید حتما وابستگی از ناحیه دخترSmile ببینید اگر این یک سال دوستی که میگید واقعا کنترل شده باشه و درانتهای معرفی خانواده ها همدیگررو بپذیرند چه خوبSmile(که اصلا چنین چیزی خیلی کم اتفاق میفته .طرف میره سراغ دختره بهش پیشنهاد میده بیا باهم دوست باشیم دختر معمولا میپرسه نیتت چیه از دوستی ،پسر میگه یه دوستی معمولی یا نیت آشنایی برا ازدواج حالا دختر خانم راضی شده به نیت دومی که گفتم این وسط دختر خوشش نیاد از پسر وپسر علاقمند بشه بهترین حالت این که پسر هم میگه قبول برو دنبال زندگیت ولی غرور له شده و ضربه روحی که خورده قابل التیام ایا میتونه فراموش کنه آخه معمولا داخل دوستیا خیلی اتفاقاتی که داخل دوران آشنایی نمیفته متاسفانه اتفاق میفته حالا هردو گفتن بای بای مشکلات بعدی داخل ازدواج اون دختر یا پسر (عدم اعتماد)و مشکلات دیگه که من نمیتونم اینجا بگم اونارو میخاد چکارکنه )
امیدوارم نکته رو گرفته باشی Smile
من بازم عذر می خوام که یه طوری حرف زدم دوستان از حرفام اشباه برداشت کردن.
من نمی گم فقط خانومه آسیب میبینه هر دو طرف آسیب میبینن. ولی این آسیب فقط محدود به خودشونه و نتیجه کار خودشون هست اما حرف من این بود که اگر بعد ازدواج جدا بشن چی؟ گناه اون بچه کوچولو چیه؟ فقط حرف من این بود که در طلاق خانومه خانواده به دلیل حرف ها و رفتار های اشتباه جامعه بیشتر آسیب میبینه.
من می گم هر پروسه ای هم ممکنه با شکست روبرو بشه هم با پیروزی و هر چی پیروزی یک پروسه ارزشمندتر باشه در مقابل شکستش هم سنگین تره. ازدواج هم یک پروسست که اون کسی که می خواد یه زندگی بیمه داشته باشه و واسه هم تکراری نباشن و از کنار هم بودن خسته نشن (منظورم از اون چیزایی نیست که نشه اینجا گفت منظورم اینه از با هم غذا خوردن یا از لباس پوشیدن بر طبق نظر مخاطب بود) باید قبلش یه مدت طولانی همدیگرو بشناسن یه مدتی که از همه چیز و از درون هم خبر داشته باشن مدتی که گریم و ساخته های افراد کنار بره مدتی که هر کی واقعا خودش باشه. که یکی از اون راه ها فکر می کنم دوستی درسته(نه دوستی که شعور و اخلاق رو کنار بذارن) راهای دیگه هم هست مثلا کسی با یکی از اعضای فامیل ازدواج کنه ( من به شخصه نمی تونم. همه اعضای فامیل که کامل می شناسمشون رو مثل خواهرم میبینم و واسم خنده داره بخوام باهاشون ازدواج کنم)
بعدش من نمی دونم چرا دوستان دوستی بین پسر و دختر رو تو این میبینن که حتما باید اینا دو نفری بیرون برن یا از اولش بگن ما می خوایم بعدا ازدواج کنیم. من می گم اصلا اون مدل که دخترا با بقیه دوستاشون دوستن یا آقایون با بقیه دوستاشون دوستن با دوستشون که از جنس مخالف هست دوست باشن.
به نظر من هم جدایی قبل از ازدواج زخمش سریعتر از جدایی بعد از ازدواج التیام پیدا می کنه. لااقل توی این جریان از درگیر شدن ذهن والدینمون که این همه مشکلات رو دوششون هست جلوگیری می کنیم.
تو ایران ۷۰ میلیون جمعیت هست با تربیت های مختلف من هم یکی از اون ۷۰ میلیون هستم و نظر خودم رو برای انتخاب همسرم دارم و چون انتخاب همسر یه جیز کاملا شخصیه فکر می کنم همین که خودم طرز تفکرم رو قبول داشته باشم کافی باشه.
از اینکه پراکنده حرف زدم و از موضوعی به موضوع دیگه پریدم ببخشید.
بازم اگر تو حرفام به کسی توهین شده یا بی احترامی شده عذر خواهی می کنم.

RE: ازدواج دور از جوانان، جوانان دور از ازدواج(هرچه می خواهد دل تنگت بگو...) - Bahar_HS - 26 اسفند ۱۳۹۳ ۱۲:۱۲ ب.ظ

(۲۶ اسفند ۱۳۹۳ ۱۲:۰۴ ب.ظ)F@gh@ نوشته شده توسط:  
(26 اسفند ۱۳۹۳ ۰۱:۱۲ ق.ظ)Riemann نوشته شده توسط:  مثلا دختری رو به دلیل اینکه این پاشو گذاشته روی اون یکی پاش میاد رد میکنه! آخه به چه دلیل مرد مومن؟؟ یا مثلا وقتی که همسرش میخواد پیدا بشه، سر یه مسئله ظاهری اونم قد این دختر خانم پیدا میشه!!!! حالا اومدیم و این دختر با این همه وجنات و اخلاق خوب، قدش کوتاه بود ، مسلما توی همون مکالمه تلفنی بحثش اصلا پیش نمی اومد، شانس رو میبینید؟؟؟

مادر مثلا دخترا رو با یه سری دلیل مسخره و غیر عقلی که مثلا به تو نیومد میاد رد میکنه!!!

یا مثلا میگه که تا عقد به دختر دل نبستم! خب مگه میشه؟ داداش من ما با گله حیوانات فرق داریمااااا

اگه این خانم با ۱۱۴ تا سکه زدن واسه مهریه محبوب قلب شده که من هیچ ارتباطی نمی تونم بین این دو پیدا کنم، پس قانونا ۱۴ تا سکه باید غوغا بکنه، یه شاخه نبات که دیگه نگو !!!!

اره خب این ایرادایی که گفتید بهش وارد خب همه یه نقصا وایرادایی دارن دیگه Smile

آخه،آفاق جون این چیزا میشه ایراد؟؟؟؟ تو خودت دختری! به اندازه کافی بعضی ها که میان خواستگاری ایرادهای بنی اسرائیلی می گیرن!Dodgy
باهاشون موافقت نکن.

RE: ازدواج دور از جوانان، جوانان دور از ازدواج(هرچه می خواهد دل تنگت بگو...) - Hamzeh.S - 26 اسفند ۱۳۹۳ ۱۲:۳۵ ب.ظ

عجب تاپیک داغی شده.حتما بایدنفرینتون می کردن تابیاین نظربدینBig GrinBig GrinBig GrinBig GrinBig GrinBig GrinBig Grin
من هم با حرف آقای منفرد درموردآشنایی پیش ازازدواج موافقم.به نظرمنم خیلی خوب می شد اگه دوطرف قبل ازجدی شدن موضوع ومطلع شدن خانواده ها باهم آشنا می شدن.ولی به شخصه هنوز به نتیجه ای که برای هیچ کدوم ازطرفین آسیب زننده نباشه نرسیدم.البته به نظرمن مشکل ازفرهنگ جامعه ما وشیوه نگرش دخترها وپسرها به ارتباط باجنس مخالف و نحوه ارتباطشون برمی گرده.