|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - نسخهی قابل چاپ
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - blackhalo1989 - 25 بهمن ۱۳۹۳ ۱۲:۵۷ ق.ظ
(۲۵ بهمن ۱۳۹۳ ۱۲:۵۲ ق.ظ)Riemann نوشته شده توسط: روزی مردی از یک دختر پرسید:
آیا با من ازدواج میکنی؟
دختر جواب داد: نه
و از آن پس مرد شاد زیست، به ماهیگیری و شکار رفت، کلی گلف بازی کرد،تمام مسابقات فوتبال را دید و با هرکه دلش خواست رقصید.
جدیدا تو کلش رسیده لول ۹۰
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - blackhalo1989 - 25 بهمن ۱۳۹۳ ۰۱:۱۷ ق.ظ
clash
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - لنیا - ۲۵ بهمن ۱۳۹۳ ۰۱:۲۲ ق.ظ
. عواطف انسانی که ارگانهای بدن را ضعیف میکند:
۱_ عصبانیت: کبد را ضعیف میکند.
۲_ غم و غصه: ششها را ضعیف میکند.
۳_ نگرانی: معده را ضعیف میکند.
۴_ استرس:قلب ومغز را ضعیف میکند.
۵_ ترس: باعث از کار افتادن کلیه ها میشود.
جلوگیری از عواطف منفی میتواندباعث سلامتی شما گردد،پس خونسرد باشید،خوب نگاه کنید،خوب احساس کنید وخوب عمل کنید.
شاد باشید و درهمه حال لبخند بزنید
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - amard - 25 بهمن ۱۳۹۳ ۰۵:۰۰ ق.ظ
و بیشتر مردم، هر چند اصرار داشته باشی، ایمان نمی آورند! (یوسف /۱۰۳ )
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Bahar_HS - 25 بهمن ۱۳۹۳ ۰۹:۵۶ ق.ظ
(۲۱ بهمن ۱۳۹۳ ۰۹:۲۸ ب.ظ)happy07 نوشته شده توسط: ... کاش میشد واقعا مثل خواب زمستونی چند ماه خوابید و کسی هم کاری به کار آدم نمیداشت...
آی گفتییییییی!......
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Menrva - 25 بهمن ۱۳۹۳ ۰۲:۳۹ ب.ظ
(۲۵ بهمن ۱۳۹۳ ۱۲:۵۲ ق.ظ)Riemann نوشته شده توسط: ......................
..............
وقتی از او پرسیدند که چطور است که او غمگین نیست، او جواب داد: «چرا باید احساس بدی داشته باشم؟ من کسی را از دست دادم که هرگز عاشق من نبود و او کسی را از دست داده است که واقعاً عاشق او بود.»
به دست آوردن عشق واقعی سخت است. عشق یعنی خود را فدای دیگری کردن بدون هیچگونه چشمداشتی، و اگر فردی این را رد میکند، اوست که مهمترین چیز در زندگی را از دست داده است. پس هرگز احساس افسردگی و دلشکستگی نداشته باشید.
واقعا زیبا بود
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - NP-Cσмρℓєтє - ۲۵ بهمن ۱۳۹۳ ۰۴:۳۱ ب.ظ
شاید از ۱۰ روز هم کمتر بشه غیبتم ولی دلم برای دوستان تنگ شده بود , سلام به همگی
اومدم دیدم دوستان مانشتی در فقدان من اینطوری شدن ----->
از لطف همگی سپاسگذارم, ممنون که به یادم بودید
بر خودم لازم میدونم که از تمام دوستانی که در این مدت بهشون زحمت دادم و بهم کمک کردن , کاربرای خوب مانشت و مدیرای محترم که سوالای منو جواب دادن و راهنماییم کردن سپاسگذاری کنم , خصوصاً چندتا از دوستان که همیــــــــشه فعال بودن مثه ایشون
البته یکی ۲نفری هم بودن که کلا آنلاین بودن ما بهشون پیشنهاد دادیم بیان مدیر شن ولی از فرط تواضع و فروتنی دوست داشتن گم نام بمونن و در لباس یک کاربر به بچه ها کمک کنن
در جواب به اونایی که میگفتن چرا میگم هستم ولی خستم ولی نبودم الان میگم که هستم! ولی خدایی خستم
در جواب اون دوستانی که چه در مانشت و اس و زنگ و چه در کوچه خیابون منو مبینین و میپرسن کنکور چطور بود بگم که کنکور از صعود تیم ملی که بالاتر نبود, باخت چیزی از ارزشهامون کم نمیکنه
یه دوستی هم بود میگفت همیشه یه پلن B داشته باشید، واقعاً به حرفشون رسیدم این پلن B رو جدی بگیرید!
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - azad_ahmadi - 25 بهمن ۱۳۹۳ ۰۴:۴۷ ب.ظ
گر به تو افتدم نظر چهره به چهره رو به رو
شرح دهم غم تو را ، نکته به نکته ، مو به مو
مهر تو را دل حزین بافته با قماش جان
رشته به رشته ، نخ به نخ ، تار به تار و ، پو به پو
از پی دیدن رخت همچو صبا فتاده ام
کوچه به کوچه ، در به در ، خانه به خانه ، کو به کو
می رود از فراق تو خون دل از دو دیده ام
دجله به دجله ، یم به یم ، چشمه به چشمه ، جو به جو
دور دهان تنگ تو ، عارض عنبرین خطت
غنچه به غنچه ، گل به گل ، لاله به لاله ، بو به بو
ابرو و چشم و خال تو صید نموده مرغ دل
طبع به طبع و ، دل به دل ، مهر به مهر و ، خو به خو
در دل خویش " طاهره " گشت و ندید جز تو را
صفحه به صفحه ، لا به لا ، پرده به پرده ، تو به تو
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - alim93 - 25 بهمن ۱۳۹۳ ۰۵:۳۸ ب.ظ
یک داستان جالب از
ﭼــــــﺎﺭﻟﯽ ﭼـــــــــــــــﺎﭘﻠﯿﻦ :
ﺑﺎ ﭘﺪﺭﻡ ﺭﻓﺘﻢ ﺳﻴــــــــﺮﻙ ﺗﻮﻱ ﺻﻒ ﺧﺮﻳﺪ ﺑﻠﻴﻂ .ﻳﻪ ﺯﻥﻭﺷﻮﻫﺮ ﺑﺎ ﭼﻬﺎﺭﺑﭽﺸﻮﻥ ﺟﻠﻮﻱ ﻣﺎ ﺑﻮﺩﻧﺪﻛﻪ ﺑﺎ ﻫﯿﺠﺎﻥ ﺯﯾﺎﺩﯼ ﺩﺭ ﻣﻮﺭﺩ ﺷﻌﺒﺪﻩ ﺑﺎﺯﯼ ﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﻗﺮﺍﺭ ﺑﻮﺩﺑﺒﯿﻨﻨﺪ، ﺻﺤﺒﺖ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﻧﺪ …
ﻭﻗﺘﯽ ﺑﻪ ﺑﺎﺟﻪ ﺑﻠﯿﻂ ﻓﺮﻭﺷﯽ ﺭﺳﯿﺪﻧﺪ، ﻣﺘﺼﺪﯼ ﺑﺎﺟﻪ، ﻗﯿﻤﺖﺑﻠﯿﻂ ﻫﺎ ﺭﺍﺑﻬﺸـــــــــﻮﻥ ﺍﻋﻼﻡ ﮐﺮﺩ . ﻧﺎﮔﻬﺎﻥ ﺭﻧﮓ ﺻﻮﺭﺕ ﻣﺮﺩ ﺗﻐﯿﯿﺮﮐﺮﺩ ﻭ ﻧﮕﺎﻫﯽ ﺑﻪ ﻫﻤﺴﺮﺵ ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ.
ﻣﻌﻠﻮﻡ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﻣﺮﺩ ﭘﻮﻝ ﮐﺎﻓﯽﻧﺪﺍﺷﺖ ﻭ ﻧﻤﯿﺪﺍﻧﺴﺖ ﭼﻪ ﺑﮑﻨﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺑﭽﻪ ﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺁﻥ ﻋﻼﻗﻪ ﭘﺸﺖ ﺍﻭ ﺍﯾﺴﺘﺎﺩﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﭼﻪ ﺑﮕﻮﯾﺪ.
ﻧﺎﮔﻬﺎﻥ ﭘﺪﺭﻡ ﺩﺳﺖ ﺩﺭﺟﯿﺒﺶ ﺑﺮﺩ ﻭ ﯾﮏ ﺍﺳﮑﻨﺎﺱ ده ﺩﻻﺭﯼ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺁﻭﺭﺩ ﻭ ﺭﻭﯼ ﺯﻣﯿﻦﺍﻧﺪﺍﺧﺖ . ﺳﭙﺲ ﺧﻢ ﺷﺪ ﻭ ﭘﻮﻝ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺯﻣﯿﻦ ﺑﺮﺩﺍﺷﺖ ﺑﻪ ﺷﺎﻧﻪ ﻣﺮﺩ ﺯﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ : ﺑﺒﺨﺸﯿﺪ ﺁﻗﺎ، ﺍﯾﻦ ﭘﻮﻝ ﺍﺯ ﺟﯿﺐ ﺷﻤﺎ ﺍﻓﺘﺎﺩ ! ﻣـــــــــــﺮﺩ ﮐﻪ ﻣﺘﻮﺟﻪ ﻣﻮﺿﻮﻉ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ، ﻫﻤﺎﻥ ﻃﻮﺭ ﮐﻪ ﺑﻬﺖ ﺯﺩﻩ ﺑﻪ ﭘﺪﺭﻡ ﻧﮕـــــــــــﺎﻩ ﻣﻴﻜﺮﺩ ﮔﻔﺖ : ﻣﺘﺸﮑﺮﻡ ﺁﻗﺎ .ﻣﺮﺩ ﺷﺮﯾﻔﯽ ﺑﻮﺩ ﻭﻟﯽ ﺩﺭﺁﻥ ﻟﺤﻈﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﭘﯿﺶ ﺑﭽﻪ ﻫﺎﺷﺮﻣﻨﺪﻩ ﻧﺸﻮﺩ، ﮐﻤﮏ ﭘﺪﺭﻡ ﺭﺍ ﻗﺒﻮﻝ ﮐﺮﺩ.
ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﺑﭽﻪ ﻫﺎ ﺑﻪ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﭘﺪﺭ ﻭ ﻣﺎﺩﺭﺷـــــــﺎﻥ ﺩﺍﺧﻞ ﺳﯿﺮﮎﺷﺪﻧﺪ، ﻣﻦ ﻭ ﭘﺪﺭﻡ ﺁﻫﺴﺘﻪ ﺍﺯ ﺻﻒ ﺧﺎﺭﺝ ﺷﺪﯾﻢ ﻭ ﺑﻪ ﻃﺮﻑ ﺧﺎﻧﻪﺑﺮﮔﺸﺘﯿﻢ ﻭ ﻣﻦ ﺩﺭ ﺩﻟﻢ ﺑﻪ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﭼﻨﯿﻦ ﭘﺪﺭﯼ ﺍﻓﺘﺨﺎﺭ ﮐﺮﺩﻡ.
ﺁﻥ ﺯﯾﺒﺎﺗﺮﯾﻦ ﺳﯿﺮﮐﯽ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻋﻤﺮﻡ ﻧﺮﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩﻡ.
ﺛﺮﻭﺗــــﻤﻨﺪ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﻨﯿﻢ ﺑﻪ ﺟﺎﯼ ﺁﻧﮑﻪ ﺛﺮﻭﺗﻤﻨﺪ ﺑﻤﻴﺮﻳﻢ.
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - vesta - 25 بهمن ۱۳۹۳ ۰۷:۱۲ ب.ظ
شیطونه میگه گوشیتو خاموش کن
خسته شدم انقدر زنگ زدن
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - لنیا - ۲۵ بهمن ۱۳۹۳ ۰۷:۲۴ ب.ظ
چرا نمیشه یه خواب درست داشت؟
چرا ملت شب و روزشون عکس شده؟
تا ۴صبح بیدارن و تا ۱۰ -۱۲ صبح خواب
والا اینام حق الناسه
حق الناس که شاخ و دم نداره
(۲۵ بهمن ۱۳۹۳ ۰۷:۲۳ ب.ظ)vesta نوشته شده توسط: (25 بهمن ۱۳۹۳ ۰۷:۱۵ ب.ظ)Riemann نوشته شده توسط: (25 بهمن ۱۳۹۳ ۰۷:۱۲ ب.ظ)vesta نوشته شده توسط: شیطونه میگه گوشیتو خاموش کن
خسته شدم انقدر زنگ زدن
این که خیلی خوبه !!!
ما چند روزه یا تو کف یه اس از یه نفر غیر از همراه اولیم
من زنگ خور نداشتم اصلا شمارمو کسی نداشت، گوشیم همیشه سایلنت بود. الان کل فامیل شماره منو دارن هر دقیقه یکی زنگ میزنه بعد کلی هم سوال پیچم میکنه
خسته ام خستههههههههههه، نصف شب زنگ میزنن، میگن: خوابی!!!!!!!!!!!!
حالا تذکر دادم، خیلی مراعات میکنن، امروز چهاربار فقط خواهرم زنگ زده، خب خسته میشم از حرف و سوالای تکراری و توضیح
اه اه اه
نیاز مردم به شما یکی از نعمت های خدا به شماست از این نعمت ها خسته و بیزار نشوید
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - vesta - 25 بهمن ۱۳۹۳ ۰۸:۱۴ ب.ظ
رازی نهفته در پس حرفی نگفته است
مگذار درد دل کنم و دردسر شود...
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - diligent - 25 بهمن ۱۳۹۳ ۰۸:۳۰ ب.ظ
(۲۵ بهمن ۱۳۹۳ ۰۷:۱۲ ب.ظ)vesta نوشته شده توسط: شیطونه میگه گوشیتو خاموش کن
خسته شدم انقدر زنگ زدن
این نشون میده چقدر آدم دور و برت وجود داره که به فکرتون هستن دخترم Wink منم اگه شماره تو داشتم پیام میدادم :-)
تا یادم نرفته بگم که حسابییی خسته نباشی.. خدا قوتت بده جوون :-)
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - vesta - 25 بهمن ۱۳۹۳ ۰۸:۴۳ ب.ظ
(۲۵ بهمن ۱۳۹۳ ۰۸:۳۰ ب.ظ)diligent نوشته شده توسط: (25 بهمن ۱۳۹۳ ۰۷:۱۲ ب.ظ)vesta نوشته شده توسط: شیطونه میگه گوشیتو خاموش کن
خسته شدم انقدر زنگ زدن
این نشون میده چقدر آدم دور و برت وجود داره که به فکرتون هستن دخترم Wink منم اگه شماره تو داشتم پیام میدادم :-)
تا یادم نرفته بگم که حسابییی خسته نباشی.. خدا قوتت بده جوون :-)
متشکرم مادر جان
میدونم، ولی خیلیاشون حتی بلد نیستن چطوری باید بپرسن یا چطوری باشن و حالمو با حرفاشون میگیرن اساسی، ولش کن بگذار نگم
آقا اگه جوابشونو نتونم بدم، دوباره زنگ میزنن و تازه میگن کجا بودی چرا جواب ندادی مثلا من وقتی جواب ندم، زنگ میزنن خونه میگن وستا چرا جواب نمیده، کجاست، یا به گوشی داداشم زنگ میزنن، اونم زنگ میزنه میگه وستا جواب اینا رو بده گناه دارن، ولی خب من واقعا نمیپیچونمشون که نمیرسم، فکر کن ۴ نفر با هم پشت خط باشن. اه اه. باز تو اوج تنشم، اصلا دوست ندارم دور از خونه باشم، صبحم با کابوس بیدار شدم .... هییییییییییی
چی پختی شکمو ؟؟
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - m.teymourpour - 25 بهمن ۱۳۹۳ ۰۸:۴۸ ب.ظ
(۲۵ بهمن ۱۳۹۳ ۰۸:۱۵ ب.ظ)Aurora نوشته شده توسط: امان از این همه استرس. راستی راستی باید برم پیش یه روانشناس. ولی یجورایی به این کار ایمان ندارم.
مگه شما هم کنکوری هستین
استرس خیلی بده
آقایونو کچل میکنه و خانما رو پیر
این شازده کوچولو رو نگاه کنین، به خاطر استرس کچل شده
هر چی هم بهش میگم غصه نخور، میگه نه من استرس دارم که زودتر بزرگ شم
بهش میگم دنیای آدم بزرگا به قشنگی شما کوچولوا نیست، بازم باور نمیکنه
|