|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - نسخهی قابل چاپ
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - virtual girl - 03 شهریور ۱۳۹۲ ۱۰:۵۸ ق.ظ
خدا هیشکی رو بلاتکلیف نکنه ....
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Somayeh_Y - 03 شهریور ۱۳۹۲ ۱۱:۳۵ ق.ظ
(۰۳ شهریور ۱۳۹۲ ۱۰:۵۶ ق.ظ)samaneh@90 نوشته شده توسط: والا اونجا یه یعنی میشه بگی یه منفی میخوری:ی
به دل نگیر شما 
این روزا یخاطر نزدیکی اعلام نتایج، استرس بالاست، اعصابا ضعیفه و حس می کنم آستانه تحریک پذیری بچه ها اومده پایین. این روزا که بگذره دوباره همه مهربون میشن با هم.
توصیه می کنم مثل من اول پستت رو پاکن که مقبولیتت به منفی بی نهایت نرسه، بعدش سکوت کن بشین حرص بخور پای مانیتور
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - kati - 03 شهریور ۱۳۹۲ ۱۲:۰۵ ب.ظ
(۰۳ شهریور ۱۳۹۲ ۱۱:۳۵ ق.ظ)Somayeh_Y نوشته شده توسط: (03 شهریور ۱۳۹۲ ۱۰:۵۶ ق.ظ)samaneh@90 نوشته شده توسط: والا اونجا یه یعنی میشه بگی یه منفی میخوری:ی
به دل نگیر شما 
این روزا یخاطر نزدیکی اعلام نتایج، استرس بالاست، اعصابا ضعیفه و حس می کنم آستانه تحریک پذیری بچه ها اومده پایین. این روزا که بگذره دوباره همه مهربون میشن با هم.
توصیه می کنم مثل من اول پستت رو پاکن که مقبولیتت به منفی بی نهایت نرسه، بعدش سکوت کن بشین حرص بخور پای مانیتور 
اره دقیقا همین طوریه که Somayeh_Y گفتن... توی یه دوره ای از زمان ها مانشت سوت و کور و خیلی خلوت هست و همه با هم مهربونن 
اما یه زمان هایی هم مثل زمان اعلام نتایج که میشه، مانشت شلوغ میشه و به دلیل استرس اعصابا ضعیف میشه واسه همین خیلی باید با احتیاط حرف زد تا به کسی استرس وارد نکنیم
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - crevice - 03 شهریور ۱۳۹۲ ۱۲:۲۷ ب.ظ
امروز اتفاقای عجیب غریب برای من زیاد افتاد!
شرایطی پیش اومد که دیگه میخوام دکترامو داخل بگیرم!
نمیدونم... بهر حال ایشالا که هر چی پیش میاد خیره.
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - naimeh - 03 شهریور ۱۳۹۲ ۱۲:۵۹ ب.ظ
خدایا شکرت... 
چقدر اوضام از هفته پیش تا این هفته فرق کرده
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - donya123 - 03 شهریور ۱۳۹۲ ۰۱:۲۲ ب.ظ
ز گریه مردم چشمم نشسته در خون است
ببین که در طلبت حال مردمان چون است
به یاد لعل تو و چشم مست میگونت
ز جام غم می لعلی که میخورم خون است
ز مشرق سر کو آفتاب طلعت تو
اگر طلوع کند طالعم همایون است
حکایت لب شیرین کلام فرهاد است
شکنج طره لیلی مقام مجنون است
دلم بجو که قدت همچو سرو دلجوی است
سخن بگو که کلامت لطیف و موزون است
ز دور باده به جان راحتی رسان ساقی
که رنج خاطرم از جور دور گردون است
از آن دمی که ز چشمم برفت رود عزیز
کنار دامن من همچو رود جیحون است
چگونه شاد شود اندرون غمگینم
به اختیار که از اختیار بیرون است
ز بیخودی طلب یار میکند حافظ
چو مفلسی که طلبکار گنج قارون است
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - banafshe - 03 شهریور ۱۳۹۲ ۰۴:۳۱ ب.ظ
چقدر دلم این چند روز گرفته
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Menrva - 03 شهریور ۱۳۹۲ ۰۵:۴۶ ب.ظ
سلام خداجونممم خوبییی روبه راهییییی؟
خداجونم کاش الان یکاری میکردی یجوری میومدم تو آسمون بعدش میومدم پایین آخه اون بالا خیلی زیاد از زمین خوشگلتره خیلی قشنگه اونجا اون بالا همه ادماصاف و یرنگن و صادقن همه بهم کمک میکنن بهم بدی نمیکنن .... ،خداجون وقتی مردم میشه یباربه بهشت منوواردم کنی دخترخوبی میشم دست به هیچی نمیزنم فقط کلی وبستنی و شکلات میخوام توت فرنگیم میخوام الان دیگه یادم نمیادخدا اون موقع یادم اومد میگم بهت راستی اگه اینجا روزمین به همه ارزوهام نرسیدم اون دنیا چند دقیقه ای منو به ارزوهام میرسونی؟قول؟؟
خدا یه مدت یادته بیدارمیشدم چقد کیف میداد ولی ببخشید دیگ نشد نمازصبح بیدارشم خودت میدونی دیگه چقدسخته ولی بازم خودت بیدارم کن باش؟
مامانمم زوده زود خوب کنیا یاشهههه قول داده بودیااا
راستی خدا داشت یادم میرفتا اینوهم میگم
خدایااااااااااااااا ینی میشههههههههههه.............
میشه منم ازین دانشگاها دانشگاه خوشگلا رنگی رنگیا قبولشم....؟
میگما خدا من خودم درسامو خوبه خوب میخونم همه ی سعیمو میکنم توهم یکاری کن قبولشم باشه خدا؟...
فقط خداجونم الانا تواین ماه خودت که میدونی مهمون داریم بازعقب میوفتم وقتی مهمونامون رفتن باتمام قدرتم درس میخونم خودتم انرژی بهم بده کمکم کنیا بدون کمک تو که نمیشه....
میشه خدا..؟؟هوم؟؟
میدونم صدامومیشنوی و الان داری منو میبینی ولی کاش حرف هم میزدی باهام خیلی خوب میشددد ینییی خیلیییییی زیادااااااخوب میشدددددددد
آخه هرچی تا الان ازت خواستم بهم دادی وقتی که حتی فکرشم نمیکردم ...
ایول به تو خداجووووووووووونمممممممممم
ازت خیلی خیلی زیاد ممنونم بخاطرهمه چی
دوست داااااااااااارمم خداااااااااااااااااااا قد این دنیا و اون دنیا وتا آخردنیا...
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - x86 - 03 شهریور ۱۳۹۲ ۰۶:۴۱ ب.ظ
از کف دل هر چه بود و هست رفت...
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - atti joon - 03 شهریور ۱۳۹۲ ۰۸:۱۳ ب.ظ
بعضی روزها
انسان فقط خسته ست
نه تنهاست
نه غمگین
و نه عاشق
فقطو فقط خسته ست
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - zahra 67 - 03 شهریور ۱۳۹۲ ۰۹:۲۸ ب.ظ
خدایا چرا عادت کردم فقط وقتی که ناراحتم، مشکلات امونمو بریده میام سراغت؟
چرا تو انجام کارام اول رضای تورو در نظر نمی گیرم؟
خدایا من چرا به اینجا رسیدم؟ چرا انقد ازت دور شدم؟؟؟
خدایا ..............................................
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Somayeh_Y - 03 شهریور ۱۳۹۲ ۰۹:۳۶ ب.ظ
(۰۳ شهریور ۱۳۹۲ ۰۹:۲۸ ب.ظ)zahra 67 نوشته شده توسط: خدایا من چرا به اینجا رسیدم؟ چرا انقد ازت دور شدم؟؟؟
زهرا جان پستت منو یاد این قصه انداخت که چند روز پیش توی وبلاگی خوندم.
یکی بود یکی نبود . یه روزی روزگاری یه خانواده ی سه نفری بودن . یه پسر کوچولو بود با مادر و پدرش ، بعد از یه مدتی خدا یه داداش کوچولوی خوشگل به پسر کوچولوی قصه ی مون میده ، بعد از چند روز که از تولد نوزاد گذشت . پسر کوچولو هی به مامان و باباش اصرار می کنه که اونو با نوزاد تنها بذارن . اما مامان و باباش میترسیدن که پسرشون حسودی کنه و یه بلایی سر داداش کوچولوش بیاره . اصرار های پسر کوچولوی قصه اون قدر زیاد شد که پدر و مادرش تصمیم گرفتن این کارو بکنن اما در پشت در اتاق مواظبش باشن .
پسر کوچولو که با برادرش تنها شد … خم شد روی سرش و گفت : داداش کوچولو ! تو تازه از پیش خدا اومدی ! به من می گی قیافه ی خدا چه شکلیه ؟ آخه من کم کم داره یادم می ره ؟!!!
مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمیباشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - azad_ahmadi - 03 شهریور ۱۳۹۲ ۱۰:۰۷ ب.ظ
خداوکیلی خیلی رو می خواد کشوری که
رشد اقتصادیش منفی
جمعیت بیکاریش ۸/۵ میلیون نفر
تورم بالای ۴۰ درصدی
رابطه خارجی تنها با گواتمالا و بورکینافاسو و ...
و خیلی چیز های دیگه که لازم نیست بگم
بیاد وضعیت اقتصادی اروپا و انگلیس رو با حالت تمسخر نقد بکنه!
کی می خواهید بفهمید که کشکشتون دیگه مزه نداره؟
صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران - رُم !
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - zahra 67 - 03 شهریور ۱۳۹۲ ۱۱:۱۸ ب.ظ
(۰۳ شهریور ۱۳۹۲ ۱۰:۰۷ ب.ظ)azad_ahmadi نوشته شده توسط: رابطه خارجی تنها با گواتمالا و بورکینافاسو و ...
گینه بیسائو رو از قلم انداختید
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - kati - 04 شهریور ۱۳۹۲ ۰۱:۴۷ ب.ظ
یه چیزی بگم؟!!! این چند وقته مانشت خیلی شلوغ شده و این خیلی خوبه اما نمی دونم چرا وقتی میرم به بعضی تاپیک ها سر میزنم دلم می گیره
درسته که این روزا به خاطر نتایج ، همه استرس زیادی دارند و دیگه طاقتشون تموم شده اما حیفه با هم دیگه با لحن تندی حرف میزنن و گاهی به همدیگه بی احترامی می کنند
میدونم که اختلاف سلیقه و عقیده زیاد هست (مخصوصا در دنیای مجازی )و ممکنه خیلی ها حرف همدیگر رو درست متوجه نشند اما با تمام این حرفا کمی احترام گذاشتن حتی به فردی که مخالف حرفمون هست جای دوری نمیره....
این رو به یاد داشته باشیم که همیشه یه خدایی بالای سرمون هست که در نهایت ، جواب همه ی زحمت هامون رو میده و اگر یه جایی حق کسی خورده بشه بعدا به هر نحوی و شکلی که شده خدا خودش به داد بنده اش میرسه...
انشاالله که همه دوستان نتیجه زحمت هاشون رو بگیرن و موفق باشند
اینم حرف دل من بود و ترجیح دادم این جا حرفمو بزنم ..... ( امیدوارم کسی هم از حرفم دلخور نشه)
|