|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - نسخهی قابل چاپ
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - انرژی مثبت - ۲۰ خرداد ۱۳۹۲ ۱۱:۴۱ ب.ظ
درختهای توی خیابون رو سم پاشی کردند الان احساس می کنم سم تو حلقمه!!!
علاوه بر اون تمام این جک و جونورها و حشرات به سمتمون هجوم اوردن
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - good-wishes - 20 خرداد ۱۳۹۲ ۱۱:۵۲ ب.ظ
(۲۰ خرداد ۱۳۹۲ ۱۱:۴۱ ب.ظ)انرژی مثبت نوشته شده توسط: علاوه بر اون تمام این جک و جونورها و حشرات به سمتمون هجوم اوردن
یادش بخیر یک خونه دانشجویی داشتم که صاحبخونه (یه خانم تنها بودن یادش بخیر خیلی مهربون بود) طبقه بالا بود و من پایین . یه روز بچه هاش اومدن پیشش و نصفه شب دیدم از بالا صدای جیغ و انداختن ظرف و ظروف میاد . خلاصه فردا شد برام تعریف کرد که نوه هاش رفتن تو آشپزخونه ظرف بشورن یه سوسک از زیر کابینت درآمده اونها هم ظرفها رو گذاشتن و در رفتن (اینم خودش راهیه برا در رفتن از ریز ظرف شستن) خلاصه بهش گفتم خوب بیا سمپاشی کنم برات که خیالت راحت بشه
انصافا خونه تمیزی داشت و همیشه هم آشپزخونه اش مرتب بود علاوه بر این خودش خیلی خیلی آدم تمیزی بود اصلا فکر نمی کردم آشپزخونه اش اینقدر سوسک داشته باشه.
آقا و خانمی که شما باشید من ساده این تارو مار رو برداشتم رفتن زیر تمام کابینت ها رو زدم . آقا چشمتون روز بد نبینه وااااااااااااااااااااای یهو یه عالمه سوسک گنده هرکدوم فکر کنم ۶-۷ سانت طولشون بود حمله کردن به سمت ما . حال ما دو نفر گیر کردیم وسط آشپزخونه اونام همه حمله به سمت وسط آشپزخونه !!! دیگه به ضرب و زور خودمون رو رسوندیم بیرون و درو بستیم اما زیر در راه داشت اونام اومدن بیرون . خلاصه سریع با یه پارچه زیر درو بستم و ...
فردا صبح یه عالمه جسد سوسک اونجا ریخته بود دیگه مجبور شدیم کلا آشپزخونه رو بسابیم
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - esisonic - 21 خرداد ۱۳۹۲ ۱۲:۲۸ ق.ظ
چقدر دوباره شروع کردن سخته...
کلی برنامه ریخته بودم این تابستونی بچسبم به کار
ولی ظاهرا ً مثل این بچه ها که تجدید میارن باید تابستونمو با کتابای درسی بگذرونم!!
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - x86 - 21 خرداد ۱۳۹۲ ۱۰:۲۵ ق.ظ
سلام دوستان. امتحانام تموم شد. امروز دو تا امتحان دادم... تو یکیش که گل کاشتم تو یکیشم درخت... . یکیشو اگه خدا بخواد قبول میشم ولی یکی شو اگه خدا لطف کنه قبول میشم... دعا کنید بچه ها... درسته که امتحانام تموم شده ولی هنوز نمی تونم یه نفس راحت بعد از کنکور و اومدن نتایج و ... بکشم... هنوز تو استرسم... توکل بر خدا... فوقش میوفتم ، تا بستون برش میدارم... التماس دعا داریم شدیدا... یاعلی
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - atenaa - 21 خرداد ۱۳۹۲ ۱۰:۵۶ ق.ظ
اه اه اه اه
از ادمایی ک برخلاف سنشون هنوز خیلی کودک هستند بدم میییییییییییییییییییییییییییاد
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Somayeh_Y - 21 خرداد ۱۳۹۲ ۰۷:۳۴ ب.ظ
زندگی حکایت مرد یخ فروشی است که بهش گفتند: فروختی؟
گفت: نخریدند تمام شد...........
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Eternal - 21 خرداد ۱۳۹۲ ۰۹:۴۱ ب.ظ
خدایا لطفا *********** (بیشتر نه ) حداقل تا بعد امتحانا . خواهش میکنم
التماس دعا دارم
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - خانه سبز - ۲۱ خرداد ۱۳۹۲ ۰۹:۴۴ ب.ظ
ما هیچگاه از رنج واقعی خلاص نخواهیم شد. خاستگاه رنج، آگاهی است. برای رهایی از رنج باید رنج آگاه شدن را بر خویشتن هموار کرد. باید به چیزی پناه برد که از آن می گریزیم.
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - SaMiRa.e - 21 خرداد ۱۳۹۲ ۱۰:۳۵ ب.ظ
خدایا ...!
گاهی تو را بزرگ می بینم و گاهی کوچک ،
این تو نیستی که بزرگ می شوی و کوچک ...
این منم که گاهی نزدیک می شوم و گاه دور ...!
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - kati - 21 خرداد ۱۳۹۲ ۱۱:۵۴ ب.ظ
خیلی دلم گرفته.....خیلی زیاد....اصن اندازه نداره
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - تینا - ۲۲ خرداد ۱۳۹۲ ۱۲:۴۲ ق.ظ
پارسال اواخر اردیبهشت یه شکست بزرگ تو زندگی کاریم خوردم و همه چیز نابود شد گفتم دوباره از نو شروع میکنم ولی امسال دوباره همون اتفاق تکرار شد و من دقیقا مث پارسال همین روزام خسته غمگین افسرده....خدایا آخه چرا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
بچه ها لطفا واسم دعا کنید این گره کوری که افتاده تو زندگی من باز شه دلم گرفته ........
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - maryami - 22 خرداد ۱۳۹۲ ۱۰:۴۳ ق.ظ
آسمان هفت طبقه دارد ...
زمین نیز هفت طبقه دارد !
با این وجود در آسمانها و زمین ،
به اندازه کافی برای خدا جا نیست .
اما در قلب انسان برای او ،
به اندازه کافی جا هست ...
به یاد داشته باشید ...
هرگز قلب کسی را جریحه دار نکنید ،
زیرا خداوند در آن خانه دارد ... !
----------------------------------------------------------
سعی کن آنقدر کامل باشی
که بزرگترین تنبیه تو برای دیگران،
گرفتن خودت از آنها باشد
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - shima_24 - 22 خرداد ۱۳۹۲ ۱۲:۵۲ ب.ظ
اصلا حال من انگار نمیخواد خوب بشه بدجور حال گریه دارم
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Somayeh_Y - 22 خرداد ۱۳۹۲ ۰۷:۴۶ ب.ظ
گاهی به کارگر های ساختمون حسودی ام میشه! اگه یه دیوار رو ببرند بالا، بعد یکی بیاد با کلنگ دیوار رو خراب کنه، کسی اونا رو مقصر نمیدونه، اما من باید جواب خرابی سیستم، قطعی اینترنت ، باز نشدن ایمیل و ..... رو بدم.
بعد از ۴۸ ساعت بیخوابی و استرس درست وقتی که میخواستم کار رو تحویل بدم، همه چی پرید
الان به این فکر میکنم خیلی خوش شانس بودم که فقط کار پرید و دود از کله کامپیوتر بلند نشد خدا رو شکر که یه ۲۴ ساعت دیگه بهم وقت دادند.
از اونجایی که نمیخوام روز عیدم رو خراب کنم، همراه با یه موسیقی شاد اندکی مانشت گردی می کنم تا بعد ببینم توی این ۲۴ ساعت چه گلی میتونم به سرم بگیرم
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - kati - 22 خرداد ۱۳۹۲ ۰۸:۰۷ ب.ظ
خدایا .. من همانی هستم که وقت و بی وقت مزاحمت می شوم
همانی که وقتی دلش می گیرد و بغضش می ترکد، می آید سراغت
من همانی ام که همیشه دعاهای عجیب و غریب می کند
و چشم هایش را می بندد و می گوید
من این حرف ها سرم نمی شود. باید دعایم را مستجاب کنی
همانی که گاهی لج می کند و گاهی خودش را برایت لوس می کند
خدایا ازت می خواهم آنگونه زنده ام نگاه داری که
نشکند دلی از زنده بودنم و آنگونه مرا بمیرانی که کسی به وجد نیاید از نبودنم
خدایــــــــــــــــــــــــــا
|