|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - نسخهی قابل چاپ
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Somayeh_Y - 15 خرداد ۱۳۹۲ ۱۲:۰۵ ق.ظ
وقتی رفتم سراغ جعبه پیام هام، یه صحنه حس اصحاب کهف بهم دست داد
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - M@A - 15 خرداد ۱۳۹۲ ۰۱:۱۶ ق.ظ
خداااااااااااااااا دلم گرفته چیکار کنم؟کمکم کن خدااااااااااااااااااااااااااا
دعام کنید
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - yasemi - 15 خرداد ۱۳۹۲ ۰۲:۱۲ ق.ظ
(۱۴ خرداد ۱۳۹۲ ۱۱:۱۴ ب.ظ)miss_mx نوشته شده توسط: من ۱۰ امتیاز منفی داشتم که خیلی تو روحیم تاثیر منفی گذاشته بود.
کلا بی امتیاز شدی!!!
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - maedeh - 15 خرداد ۱۳۹۲ ۰۴:۳۳ ق.ظ
بعد از مدت ها پست نذاشتن تو مانشت ، دقیقاً از ۱۰ ام شروع کردم به پست گذاشتن(تاریخ ش یادمه چون روز کنکور آزاد بود!)، که همش پاک شد!
یعنی یه همچین آدم خوش شانسی هستم من!!!!!
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - nina69 - 15 خرداد ۱۳۹۲ ۱۰:۳۱ ق.ظ
اولین قانون زندگی خوب، زندگی برای خداست.
اولین قانون را که اجرا کنی، به قانون دیگری نیاز نخواهی داشت.
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - good-wishes - 15 خرداد ۱۳۹۲ ۰۲:۳۷ ب.ظ
گاهی دلم می خواد کتابی که دارم یا به دستم میرسه رو همینطور چشم بسته باز کنم ببینم چی میاد . الانم این کتاب رو بعد از ۲-۳ سال از آخرین باری که خوندمش همینطوری باز کردم. به نظرم مطلب قابل تأملی هست .
... و می فرمود :
قیمت تو به اندازه خواست توست. اگر خدا را بخواهی ، قیمت تو بی نهایت است و اگر دنیا را بخواهی ، قیمت تو همان است که خواسته ای.
هی نگو دلم اینطور می خواهد، دلم آنطور می خواهد، ببین خدا چه می خواهد. وقتی میهمانی می دهی ، ببین هرکس را که خدا بخواهد، دعوت می کنی یا هر کسی را که دلت بخواهد؟ تا وقتی پیرو خواهش های دل باشی، به جایی نمی رسی.
دل خانه خداوند است . کسی دیگر را در آن راه نده. فقط خدا باید در دل تو باشد و حکومت کند و لاغیر.
از حضرت علی (ع) سوال کردند : از کجا به این مقام رسیدید؟ فرمودند :
« در دروازه دل نشستم و غیر خدا را راه ندادم »
...
متن بالا از صحبتهای خود شیخ هست در بخشی از کتاب "کیمیای محبت" یادنامه مرحوم شیخ رجبعلی خیاط
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - s.sadri - 15 خرداد ۱۳۹۲ ۰۲:۵۸ ب.ظ
ما نگوییم بد و میل به ناحق نکنیم
جامه کس سیه و دلق خود ازرق نکنیم
عیب درویش و توانگر به کم و بیش بد است
کار بد مصلحت آن است که مطلق نکنیم
رقم مغلطه بر دفتر دانش نزنیم
سر حق بر ورق شعبده ملحق نکنیم
شاه اگر جرعه رندان نه به حرمت نوشد
التفاتش به می صاف مروق نکنیم
خوش برانیم جهان در نظر راهروان
فکر اسب سیه و زین مغرق نکنیم
آسمان کشتی ارباب هنر میشکند
تکیه آن به که بر این بحر معلق نکنیم
گر بدی گفت حسودی و رفیقی رنجید
گو تو خوش باش که ما گوش به احمق نکنیم
حافظ ار خصم خطا گفت نگیریم بر او
ور به حق گفت جدل با سخن حق نکنیم
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - maryami - 15 خرداد ۱۳۹۲ ۰۵:۵۹ ب.ظ
پروردگارا
یاریمان کن که آنچه دانسته یا نادانسته میشکنیم دل نباشد .....
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Somayeh_Y - 15 خرداد ۱۳۹۲ ۰۷:۴۸ ب.ظ
هیچ وقت، هیچ چیز و هیچ کس را بی جواب نگذار.
جواب سلام را با سلام بده، جواب تشکر را با تواضع،
جواب کینه را با گذشت، جواب بی مهری را با محبت،
جواب ترس را با جرات، جواب دروغ را با راستی،
جواب دشمنی را با دوستی، جواب زشتی را با زیبایی،
جواب توهم را به روشنی، جواب خشم را با صبوری،
جواب سردی را به گرمی، جواب نامردی را با مردانگی،
جواب همدلی را با راز داری، جواب پشتکار را با تشویق،
جواب اعتماد را بی ریا، جواب بی تفاوتی را با التفات،
جواب یک رنگی را با اطمینان، جواب مسئولیت را با وجدان،
جواب حسادت را با اغماض، جواب خواهش را بی غرور،
جواب دو رنگی را با خلوص، جواب بی ادب را با سکوت،
جواب نگاه مهربان را با لبخند، جواب دل مرده را با امید،
جواب منتظر را نوید، جواب گناه را با بخشش،
و جواب عشق را با عشق،
همیشه جواب "های"، "هوی" نیست، جواب خوبی را با خوبی بده، جواب بدی را هم با خوبی بده، هیچ وقت جواب سر بالا نده، هیچ وقت هیچ چیز و هیچ کس را بی جواب نگذار، هر جوابی که بدهی، یک روزی به نحوی به تو باز می گردد.
پ.ن. بعد اینکه این متن رو اینجا نوشتم، یاد خانم انرژی مثبت افتادم، حضورشون توی مانشت و مخصوصا این تاپیک تقریبا همیشگی هست برای همین نبودنشون خیلی به چشم میاد. امیدوارم حال شون خوب باشه و این غیبت شون هر چه زودتر تموم بشه. چشمام به دیدن اسم ایشون زیر پست های این تاپیک عادت کرده
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - shokofe - 15 خرداد ۱۳۹۲ ۰۹:۱۲ ب.ظ
چقدر دل آدم میگیره وقتی مجبورت میکنن مثل سنگ بشی سرد و بی احساس!
این روزا نمیدونم چی شده که هر چی سردتر میشی عزیزتر میشی ولی کافی که محبت کنی اونوقت...!!!
شاید خیلیا دیگه خودشونو لایق محبت نمیدونن؟!
یا اینکه فکر میکنن به خاطر خوبی خودشونه!! که بهشون محبت میکنی؟
فکر کنم اینجاس که میگن خوبی چو از حد بگذرد نادان خیال بد کند!
کاش لازم نبود به خیلی از آدما بگی: لطفا اگه فهمیدی دوست دارم همچنان آدم باقی بمون!
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - x86 - 16 خرداد ۱۳۹۲ ۰۱:۱۴ ق.ظ
چه شب تنهایی...
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - SaMiRa.e - 16 خرداد ۱۳۹۲ ۰۹:۲۰ ق.ظ
دلت را بتکان ، غصه هایت که ریخت، تو هم همه را فراموش کن.......
دلت را بتکان،
اشتباهایت می افتد زمین ،
بذار همان جا بماند ،
فقط از لابه لای اشتباهایت یک تجربه را بیرون بکش ...
قاب کن و بزن به دیوار دلت ......
دلت را محکم تر اگر بتکانی ، تمام کینه هایت هم می ریزد ....
و تمام آن غم های بزرگ ...
و همه حسرت ها و آرزوها .....
حالا آرام تر، آرام تر بتکان تا خاطره هایت نیفتد ......
تلخ یا شیرین چه تفاوت می کند؟!
خاطره ، خاطره ست باید باشد باید بماند ....
کافی ست؟!!
نه هنوز دلت خاک دارد ... یک تکان دیگر بس است ...
تکاندی؟؟!!
دلت را ببین! چقدر تمیز شد ، دلت سبک شد!
حالا این دل جای" او " ست ...دعوتش کن ، این دل مال " او " ست .
... همه چیز ریخت از دلت همه چیز افتاد ...و حالا...
وحالا تو ماندی و یک دل ، یک دل و یک قاب تجربه ، مشتی خاطره و یک" او " ...
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - انرژی مثبت - ۱۶ خرداد ۱۳۹۲ ۱۲:۱۱ ب.ظ
خیلی از وقت ها توی زندگی آدم هست که دلگیر می شه خیلی خیلی دلگیر
گاهی از همه چیز خسته میشی از درس از خودت از زندگی و تمام افکارت جمع میشن و دست به دست هم به یک نقطه میرسن
اون موقع انگار خدا آخرین چیزی که تورو توی این دنیای بی در و پیکر آروم میکنه
به ریسمان خدا چنگ میزنی و باکمی شرم و خجالت زیر چشمی بهش نگاه میکنی نمیدونی خدا چطوری جوابت رو میده ولی مطمئنی جوابی نیست که تو رو پشیمون کنه یا بهت لبخند میزنه یا در آغوشت میکشه
تو آروم میشی و لحظات اون روز دلگیر به پایان میرسه و دل تو رو به خدا پیوند میزنه ولی باز فردا میشه و تو درگیر چیزهایی میشی که روح تو توان تحمل اون ها رو نداره چقدر خوب میشه اگه آدما به سرنوشتشون قانع باشن و به قول سهراب به سیبی و به بوئیدن یک بوته بابونه
تو اگر در تپش باغ خدا را دیدی همت کن و بگو ماهی ها حوضشان بی آب است
منبع :
مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمیباشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.
.
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - mhd3 - 16 خرداد ۱۳۹۲ ۰۱:۳۳ ب.ظ
دلم گرم خداوندیست
که با دستان من گندم برای یاکریم خانه میریزد
چه بخشنده خدای عاشقی دارم
که میخواند مرا با آنکه میداند گنهکارم
دلم گرم است و میدانم
بدون لطف او تنهای تنهایم
برایت من "خدا" را آرزو دارم...
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - nina69 - 16 خرداد ۱۳۹۲ ۰۲:۵۲ ب.ظ
گاه یک سنجاقک
به تو دل می بندد...
و تو هر روز سحر
می نشینی لب حوض
تا بیاید از راه
از خم پیچک نیلوفرها
روی موهای سرت بنشیند
یا که از قطره آب کف دستت بخورد
گاه یک سنجاقک
همه معنی یک زندگی است
|