|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - نسخهی قابل چاپ
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - شاپری - ۱۲ فروردین ۱۳۹۲ ۰۲:۰۳ ب.ظ
دلم
تا اینجا طاقت آوردی
بازم طاقت بار
که امیدم به آرامش پس از طوفانه
خیلی سخته تحمل سختیا و دم نزدن از مشکلات
(۱۱ فروردین ۱۳۹۲ ۱۱:۰۷ ب.ظ)SaMiRa.e نوشته شده توسط: مشکلات زندگی مانند جدول کلمات متقاطع هستند ؛
برای حل آنها باید سراغ مشکلات کوچکتر رفت،
گاهی مشکلات بزرگتر خود به خود حل می شوند
گاهی مشکلات نقطه تلاقی دارند ...
گاهی به هم وابسته اند ...
هیچی خود به خود حل نمیشه ..
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - yasemi - 12 فروردین ۱۳۹۲ ۰۲:۵۲ ب.ظ
(۱۲ فروردین ۱۳۹۲ ۰۲:۳۶ ب.ظ)Fardad-A نوشته شده توسط: در مورد پست ۷۱۳۰:
از شما که عضو قدیمی مانشت هستید انتظار همچین پستی نبود. حذف نکردم چون با شناخت نسبی که از اعضاء دارم فکر میکنم خیلی کارد به استخوان رسیده است.
اول از همه دوستان و بخصوص خانمها من عذرخواهی میکنم و بشما میگم گفتن و درد و دل کردن خوبه ولی توهین خصوصا" از نوع گروهی اش و شکستن بعضی حریمها در هنگام عصبانیت کار درستی نیست.
در این مملکت اکثریت قاطع و قریب باتفاق زنان ما زنان پاکدامن و عفیف هستند که با کم و زیاد زندگی میسازند و دم نمیزنند. اصلا" من میگم همه زنان ما اینگونه اند. اگر کسی جور دیگری هست استثناء هست و من نمیشناسم شما هم اگه میشناسید نباید بگید.
اینکه پول در این مملکت ارزش شده ، یک واقعیته و این مصیبت فقط و فقط گریبان دختران و زنان را نگرفته ، مردان و جوانان هم مستثنی نیستند. سالها یک آقای دانشجو جوانیش را میگذاره و در س میخونه . مقاطع مختلف با کنکورهای عجیب غریب ، بعد باید دنبال کار بگرده و هزار جا آزمون استخدامی بدهد. کرامت و شخصیتش در این برخوردهای استخدامی خیلی وقتها آسیب ببینه. خانواده و جامعه هم هزار جور انتظار ازش داشته باشند و از خودش بدش بیاد.
هزار جا خجالت نداشتن و بی پولی را بکشه و در مقابل مهریه و مخارجی که برای یک ازدواج ولو ساده ممکنه بهش تحمیل بشه .حالا چه جور بشه و ازدواج کنه و چه نشه از ساده ترین حقوقش محروم بشه. پس فقط دخترها درگیر موضوع اقتصاد و ازدواج نیستند.
اینکه خانواده شما میخوان شما با فرد پولداری ازدواج کنید از یک نظر برمیگرده به مهر پدر و مادرتون بشما.. کم نیستند خانواده هایی که اینجوری فکر میکنن چون وضع را می بینن سعی میکنن برای دخترشون دور اندیشی کنن. البته این دید (یعنی فقط ملاک پول باشه)دیدگاه درستی نیست ولی بهر حال یک نسخه است برای دردی که اینروزها گریبان جامعه ما را گرفته.
بسیاری از پرونده های طلاق در دادگاهها بدلیل همین مشکلات اقتصادی است. البته عکسش هم هست. چون پول تفاهم ایجاد نمیکنه. عشق و علاقه قلبی نمیاره و.....
اینکه شما مثل بعضی دختران این دوره زمانه پول براتون حرف اول را نمیزنه جای تبریک داره و نشان میدهد که پدر و مادرتون شما را خوب تربیت کرده اند ولی مشکل شما راه حلش صحبت و مشاوره است.
ارزش شما خیلی زیاده . خودتون و دیگران را نباید تحقیر کنید.پدر و مادرتون تصور میکنن اگه زندگی راحتی بدون دغدغه های اقتصادی داشته باشید ، ارزشتون از یک نظرهای دیگه در جامعه حفظ میشه.
امیدوارم در عصبانیتها کمی خودمون را کنترل کنیم و حرمت دیگران را هم نگهداریم.
امیدوارم همه جوونها هم بخوبی و خوشی سر و سامان بگیرند(این جمله آخر هم مثل پدربزرگها شد )
ببخشید که من دیگه گاهی مجبورم خیلی بزرگتر از سن خودم حرف بزنم
اگه کسی صحبتی در اینمورد داره خصوصی مطرح کنه و این بحث را لطفا" ادامه ندین.
آقای فرداد حرفی که زدن در جامعه ما باید بگم که خیلی زیاد شده خانم ها الان بیشتر به طرف پول دارن میرن تا دوست داشتن حذف پستش به نظرم واقعیت رو نمیتونه انکار کنه الان برای دخترای ما (همه نه) پول و موقعیت خیلی از دوست داشتن بیشتر شده خانواده هم همانطور که گفتید به طرف خواستگارهای پولدار تمایل دارند.
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - شاپری - ۱۲ فروردین ۱۳۹۲ ۰۳:۲۳ ب.ظ
نه
هنوز هم دخترهایی هستن که انسانیت براشون مهمتره
هنوزم خانواده هایی هستن که شرف و مردانگی براشون مهمتر از پوله
پولو میشه بدست آورد
اما انسانیت رو نه! انسانیت و شرف رو باید از اول داشت و باید تو خون طرف باشه
کسایی رو دیدم که پول خیلی زیادی داشتن ولی خیانت کردند
اما کسایی رو هم دیدم( که احتمالا شما هم دیدین) که پول نداشتن و عشق و علاقه و ایمان داشتن... و بعد به پول زیادی هم رسیدن
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - SaMiRa.e - 12 فروردین ۱۳۹۲ ۰۵:۲۰ ب.ظ
(۱۲ فروردین ۱۳۹۲ ۰۲:۰۳ ب.ظ)شاپری نوشته شده توسط: هیچی خود به خود حل نمیشه ..
من هم نگفتم خود به خود حل میشه ، نوشته باید سراغ مشکلات کوچکتر رفت تا شاید با حل اونها مشکلات بزرگتر هم حل بشه .
میدونید مشکل ما آدمها چیه ، همیشه دنبال ساده ترین و میانبرترین راه برای حل مشکلاتمون هستیم .
و همین باعث میشه گاهی به بن بست بخوریم و بعد هم دچاریاس و ناامیدی بشیم .
فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرًا
پس (بدان که) با هر سختى آسانى است.
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - ec_a_j - 12 فروردین ۱۳۹۲ ۰۵:۳۴ ب.ظ
من قصد توهین به کسی رو نداشتم و ندارم و فقط واقعیت رو گفتم
ولی اینجور زنا کم نیستن اصلا کم نیستن........
بخواین بیاین من بهتون معرفی کنم یه عالمه شون رو
دروغی که ما را خرسند میکند بیش از ۱۰۰۰ حقیقت برایمان ارزش دارد
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - شاپری - ۱۲ فروردین ۱۳۹۲ ۰۶:۱۳ ب.ظ
زنای خوب هم کم نیستن
خیلیم زیادن
(۱۲ فروردین ۱۳۹۲ ۰۵:۲۰ ب.ظ)SaMiRa.e نوشته شده توسط: (12 فروردین ۱۳۹۲ ۰۲:۰۳ ب.ظ)شاپری نوشته شده توسط: هیچی خود به خود حل نمیشه ..
من هم نگفتم خود به خود حل میشه ، نوشته باید سراغ مشکلات کوچکتر رفت تا شاید با حل اونها مشکلات بزرگتر هم حل بشه .
میدونید مشکل ما آدمها چیه ، همیشه دنبال ساده ترین و میانبرترین راه برای حل مشکلاتمون هستیم .
و همین باعث میشه گاهی به بن بست بخوریم و بعد هم دچاریاس و ناامیدی بشیم .
فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرًا
پس (بدان که) با هر سختى آسانى است.
وقتی مشکلات چنان با زندگی و روحت بازی کنن که اصلا راه حلی براش نباشه چی!! باید چطور مشکلاتو کوچیک کوچیک حل کرد در صورتی که از اولش خودش یه بن بست بوده!
یه راه حل داره.اونم صبر و تحمله! اولین و آخرین راه حله....نه ساده ترین و میانبرترین
بعضی وقتا اینجوریه
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - azad_ahmadi - 12 فروردین ۱۳۹۲ ۰۶:۴۶ ب.ظ
بعضی مشکلات رو که از ریشه خودمون مصوبش هستیم تنها گذر زمان می تونه آثارش رو کمرنگ تر کنه، اما بهیچ عنوان فراموش و حل نمیشه. ضبر و تحمل راه کنار اومدن با مشکلات هست. خدارو باید شکر کرد بخاطر داشته ها(هرچیزی غیراز مشکلات) و نداشته هایمان(منظورم مشکلاتی هست که نداریم)، هرچند داشته ها کم باشند، اما شاید همین کم ها هم خیلی ها ندارند...
مشکلات و گرفتاری ها که همیشه هستند، اگه نتونیم خودمون رو با شرایط وفق بدیم دنیا خیلی بهمون سخت می گیره.
سعی نکنیم با زندگی بجنگیم، باید باهاش دوست باشیم .
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - شاپری - ۱۲ فروردین ۱۳۹۲ ۰۷:۴۷ ب.ظ
منم همیشه بخاطر داشته ها و نداشته ها خدارو شکر کردم و همیشه هم شکر میکنم و همیشه با داشته هام شادم و انکارش هم نمیکنم.
با مصوبش کار ندارم که بشر بیشتر مشکلاتش رو خودش مصوبه و این قابل انکار نیست و بقیشو از شانسو اقبال بدش!
ولی منظور منم اینه، برای مشکلاتی که هیچوقت حل نمیشه فقط باید صبر کرد و به حال خودش رها کرد و از خدا طلب صبرو حوصله کرد
همین
شاد باشین و از نفس کشیدن در هوای بهاری لذت ببرید و ریه هاتونو از عطر گلهای بهاری پر کنید
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - esmaeli.sh - 12 فروردین ۱۳۹۲ ۰۸:۵۵ ب.ظ
تو کلاس درس خدا ؛ اونی که ناله میکنه رد میشه،
اونیکه صبر میکنه قبول میشه،
اما اونیکه شکر میکنه شاگرد ممتاز میشه !
بیا این هفته شاگرد ممتاز باشیم...
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - esisonic - 14 فروردین ۱۳۹۲ ۰۱:۲۷ ق.ظ
آنتن میکروم گم شده..!!!...نمی تونم بازی بارسلونا رو ببینم..!!...کسی میکرو نداره سیم آنتنش رو امشب قرض بده؟؟
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - هاتف - ۱۴ فروردین ۱۳۹۲ ۰۹:۲۰ ق.ظ
خبری که بیشتر از همه توی روز گذشته همه رو تحت تاثیر گذاشت فوت خانم بدیعی بود.
البته مرگ حتمی و طبیعه، امیدوارم خدا بیامرزدتشون ولی مرگ هم می تونه قشنگ باشه، توی خبر تابناک خوندم که پدر ایشون با اهدای اعضای خانم بدیعی موافقت کردند.
منم دوست دارم نوع مرگم، مرگ مغزی باشه و خانوادم این کارو کنند!
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - yasemi - 14 فروردین ۱۳۹۲ ۰۹:۳۱ ق.ظ
(۱۴ فروردین ۱۳۹۲ ۰۹:۲۰ ق.ظ)هاتف نوشته شده توسط: خبری که بیشتر از همه توی روز گذشته همه رو تحت تاثیر گذاشت فوت خانم بدیعی بود.
البته مرگ حتمی و طبیعه، امیدوارم خدا بیامرزدتشون ولی مرگ هم می تونه قشنگ باشه، توی خبر تابناک خوندم که پدر ایشون با اهدای اعضای خانم بدیعی موافقت کردند.
منم دوست دارم نوع مرگم، مرگ مغزی باشه و خانوادم این کارو کنند!
هاتف جان از
مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمیباشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.
می تونی عضو بشی.
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - kati - 14 فروردین ۱۳۹۲ ۰۹:۳۹ ق.ظ
(۱۴ فروردین ۱۳۹۲ ۰۹:۲۰ ق.ظ)هاتف نوشته شده توسط: خبری که بیشتر از همه توی روز گذشته همه رو تحت تاثیر گذاشت فوت خانم بدیعی بود.
البته مرگ حتمی و طبیعه، امیدوارم خدا بیامرزدتشون ولی مرگ هم می تونه قشنگ باشه، توی خبر تابناک خوندم که پدر ایشون با اهدای اعضای خانم بدیعی موافقت کردند.
منم دوست دارم نوع مرگم، مرگ مغزی باشه و خانوادم این کارو کنند!
وااااااای من از شنیدن این خبر خیلیییی ناراحت شدم. بنده خدا خیلی جوان بود..... خدا بیامرزدتشون...
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - azad_ahmadi - 14 فروردین ۱۳۹۲ ۰۱:۲۷ ب.ظ
روزها فکر من این است و همه شب سخنم
که چرا غافل از احوال دل خویشتنم؟
از کجا آمده ام؟ آمدنم بهر چه بود؟
به کجا می روم آخر ننمایی وطنم
مانده ام سخت عجب کز چه سبب ساخت مرا
یا چه بوده است مراد وی از این ساختنم
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - شاپری - ۱۴ فروردین ۱۳۹۲ ۰۲:۵۴ ب.ظ
کاش هیچ وقت آرزو نمی کردم کفش های مادرم اندازه ام شوند.....
کاش
|