|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - نسخهی قابل چاپ
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - ezra - 26 شهریور ۱۳۹۹ ۱۱:۱۲ ب.ظ
(۲۶ شهریور ۱۳۹۹ ۰۴:۲۴ ب.ظ)sss نوشته شده توسط: و نیز می فرماید: تا خرمنت نسوزد تشویش ما ندانی...
و نیز میفرماید: به زخم خورده حکایکایت کنم ز دست جراحت که تندرست ملامت کند چو من بخروشم
(۲۶ شهریور ۱۳۹۹ ۰۲:۴۵ ب.ظ)Milad_Hosseini نوشته شده توسط: بهرحال خودکشی هم یه راهی هست برای فرار از سختی ها و ناملایمات زندگی
بیخیال
خیام جان این عکس چیه گذاشتی آواتارت مومن؟
رفتی نوک کوه نشستی یه قاب لانگ شاتم گرفتی آدم ناخودآگاه یاد شعر روزی ز سر سنگ میوفته
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - MarkLand - 26 شهریور ۱۳۹۹ ۱۱:۲۴ ب.ظ
(۲۶ شهریور ۱۳۹۹ ۱۰:۳۲ ب.ظ)khayyam نوشته شده توسط: بیکاری و تنهایی دیگه چیکار کنم
به نظرم باید الکی خوش بود جدی میگم بهترین کار اول دوست داشتن خود ادمه کتاب هم بخون کتاب خوب ادم رو می بره تو فضای خودش و یه لذتی داره خوبه. ادما رو که ظاهرا بیخیال شدی اشکال نداره بجاش هدف واسه خودت تعیین کن هدفای بزرگ و کوچیک شروع کن به یادگیری مهارت های جدید حتی الامکان تو رشته خودت و بدون توجه به قضیه مادیش الان کلی مطلب اماده حتی مجانی و خوب تو اینترنت هست هر مهارتی که یاد بگیری یه روز به کارت میاد
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - ezra - 26 شهریور ۱۳۹۹ ۱۱:۲۶ ب.ظ
با عرض پوزش از دوستان بابت شلوغ کردن اینجا با پستهای اقتصادی
بدینوسیله اعلام میدارد که وی در صدد پرهیز حتیالامکان کامنتهای با این مضمون میباشد.
فقط اینم بگم که هیچ بعید نیست دلار سر خرو کج کنه بسمت دره! از اونجا که بعضی دوستان روی دلار و فلزات گرانبها سرمایهگذاری کردن ممکنه متأثر بشن. درسته تارگت ۳۵ه لکن غافلگیرتون نکنن یه وخ!
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - codin - 27 شهریور ۱۳۹۹ ۰۲:۱۶ ق.ظ
(۲۶ شهریور ۱۳۹۹ ۰۷:۲۴ ب.ظ)khayyam نوشته شده توسط: خب منم از اولین خاطره جذاب عاشق شدنم بگم تا یکم بخنیدن در ضمن خاطره من کاملا واقعی هست : )
من تا سن ۲۳ سالگی گوشی هوشمند نداشتم ( گوشیم ۱۲۰۸ نوکیا بود ) از اونطرف هنرستانی بودم و کاردانی و کارشناسی دانشگامون تک جنسیتی بود ! خب شما حساب کن نه گوشی هوشمند داشتم که با کسی تو فضای مجازی آشنا بشم و نه دانشگاه جنس مخالف بود که من بخوام با کسی آشنا بشم اهل این نبودم و نیستم تو خیابون به کسی تیکه بندازم خب بگذریم آقا ما کارشناسی رو تموم کردیم و فقط پروژه کارشناسی مونده بود تابستان ۹۳ اومدم تهران که هم یکی دو تا کلاس کنکور برم ( معماری کامپیوتر و طراحی الگوریتم و اینا بود ) و هم کلاس شبکه سیسکو و هم پروژم رو تموم کنم و مهر برم تحویل بدم تو همین حین که خونه ی داداشم می موندم و اونجا هم به وای فای پرسرعت مجهز بود من به جای اینکه متمرکز بشم روی درس و کلاس های کنکور و اینا می رفتم چت روم های عمومی تو اینترنت مثل ناز چت و قفقاز چت و از این داستان ها ( اون موقع زیاد تلگرام باب نبود ) اینقدر این چت روم ها برام جذاب بود که یهویی دیدم یه مدتی هست با یه نفری که اسمش دختر بود چت می کردم شاید خنده دار بیاد ولی من مجازی عاشق کسی شدم که اصلا نفهمیدم پسره یا دختره ! : ))))
بعدنا فهمیدم خیلی از پسرا که یا تازه وارد و خام هستن یا واقعا دوست دختر یا زن ندارند بیشتر تو فضای مجازی هستن و فقط الان بیشتر تو فضای مجازی به جای چت روم ها شده تلگرام و اینستا و این زمانی به من ثابت شد الان یه اکانت فیک دختر دارم هر از چند گاهی الکی میرم تو گروه های عمومی تلگرام می بینم به تعداد n نفر از پسرا میان پی وی من و قصد آشنایی با من رو دارند که فکر می کنند دخترم ! : ))
+ نتیجه اخلاقی : هر چیزی باید سر جای خودش باشه اگه به تمام نیازات برسی ولی به نیاز عاطفی و جنسیت پاسخ مثبت ندی بلاخره یه روزی اثار مخربشو می بینی !
من ناز چت یادمه و یه منم وقتمو یه مدت تلف کردم اونجا. ولی اینم بگم برام اسباب درآمد هم شد. یادمه برای یک بنده خدایی اسکریپت php نوشته بودم که یه پیامی رو (مث تبلیغات) اتوماتیک اتوماتیک توی نازچت اسپم کنه هر چند دقیقه بعد اینطوری بود پیشرفته بود بن میشد دوباره با یوزر جدید اتومات میرفت اسپم میکرد. بعد نازچت و سایر چت روم های فارسی همه روی یه اسکریپت سوار بودن بعد یه مدت پیشرفته کردمش هم زمان توی ده بیست تا چت روم اتومات اسپم میکرد
خیلی برای من عجیبه چطوری این همه پسر مجرد همه جا هستن که نمیتونن یک نفر رو پیدا کنن... خیلی زمونه سختی شده انصافا. من نمیدونم اسمش اولین عشقه یا چی ولی اولین باری که رو در رو به یه دختر پیشنهاد دادم سال دوم ارشد بودم. هنوز یاد استرسش میفتم بدنم مور مور میشه. بعد کلاس رفتم دنبالش صداش زدم و بهش پیشنهاد دادم. بعد حتی صدام یکمی میلرزید ( من آدم با اعتماد به نفسی هستم ولی خب توی این زمینه ها بی تجربه بودم). اونم رد کرد منو یادمه شبش توی خیابون یک بطری آب معدنی دستم بود میکوبیدمش به دیوار از بس ناراحت بودم.
من دیگه به عشق و اینا اعتقادی ندارم ولی به دوستی و companionship اعتقاد دارم یعنی همون طوری که با پسرا دوست میشی و از تنهایی در میای میتونی همون رابطه را با یه دختر داشته باشی به علاوه بعد صمیمیت های خاصی که با جنس مخالف میتونی داشته باشی (چه روحی چه فیزیکی)
منظورم از عشق اون نگاه ایده آل گرایانه هست که طرف را تحت هیچ شرایطی ول نکنی و همیشه باهاش باشی و همین چیزایی که از بچگی توی مغزمون کردن...من فکر کنم قبلا گفتم مثلا اگر با یکی باشم و به خاطر یه شرایط چهره اش را از دست بده یا مریض بشه من ممکنه به خاطر انسانیت کمکش کنم ولی بعیده باهاش بمونم اگر موقعیت بهتری مهیا بشه....یا مثلا قبلا ها میشنیدین طرف بعد مرگ زنش اصن ازدواج نمیکنه من نمیدونم این دیگه چه فازیه خب یعنی چی اصن؟
یعنی همون قدری که تو میتونی برای دوستت مایه بزاری برای زنتم مایه میزاری حالا بیشتر احتمالا ولی ذات رابطه خیلی متفاوت نیست دیگه از دید من.
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Saman - 27 شهریور ۱۳۹۹ ۰۲:۵۰ ق.ظ
(۲۶ شهریور ۱۳۹۹ ۱۱:۲۶ ب.ظ)ezra نوشته شده توسط: با عرض پوزش از دوستان بابت شلوغ کردن اینجا با پستهای اقتصادی
بدینوسیله اعلام میدارد که وی در صدد پرهیز حتیالامکان کامنتهای با این مضمون میباشد.
فقط اینم بگم که هیچ بعید نیست دلار سر خرو کج کنه بسمت دره! از اونجا که بعضی دوستان روی دلار و فلزات گرانبها سرمایهگذاری کردن ممکنه متأثر بشن. درسته تارگت ۳۵ه لکن غافلگیرتون نکنن یه وخ!
فلز های گرانبهامون رو همین امروز توو سقف انداختیم به طلا فروشای دله دزد و حروم خور.خیلی حال داد. سکه رو دادیم ۱۲۹۰۰
حالا تا شاخص یک و ۷۰۰ ما سر خرو کج کردیم توی بورس و زمین های اطراف شهر برا خونه باغ
یه ۷۰۰ تومنم از چکاپا نوسان گرفتم اونم حال داد.
به زودی دو تا از استراتژی های نوسانگیریمو میذارم براتون اگر خدا بخواد و این حرفا
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Amir V - 27 شهریور ۱۳۹۹ ۰۴:۵۶ ق.ظ
An old mans advice
مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمیباشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.
و بعد اینو ببینید
مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمیباشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - peni - 27 شهریور ۱۳۹۹ ۱۲:۲۲ ب.ظ
پاییز.
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - fo-eng - 27 شهریور ۱۳۹۹ ۰۳:۳۰ ب.ظ
برای هر آدمی «اولین» تو یک زمان خاص اتفاق میفته.
اولین بار که عاشق میشه،اولین بار که بچهدار میشه،اولین بار که میره دانشگاه،اولین بار که کار میکنه،اولین بار که حقوق میگیره و خیلی اولینهای دیگه...
معمولا این اولینهارو ما تو ذهنمون خیال میکنیم،با رویاش زندگی میکنم و وای به روزی که زودتر یا دیرتر از خیال ما اتفاق بیفته...!
من تو زندگیم بابت خیلی از «اولین»هایی که با زمانبندی من فرق داشته به خدا غر زدم،باهاش دعوا کردم،ازش گله کردم...
ولی باید اعتراف کنم که من خیلی عجول و کمصبر بودم،چون که [زمانبندیِ خدا حرف نداره!]
#مرضیه_پورکیانی
چقدر این عکس با این مضمون رو دوست دارم :
بهترین خودت باش!
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - khayyam - 27 شهریور ۱۳۹۹ ۰۹:۳۹ ب.ظ
۱۰ کیلومتر دوچرخه سواری تو یه ساعت البته تو ترافیک شهری ! از ساعت ۸ الی ۹ شب
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - crevice - 27 شهریور ۱۳۹۹ ۱۱:۰۸ ب.ظ
داداشم رفته عطاری سنبلتی بگیره واسه آرامش خوبه، میگفت عطاریه میخندید میگفت هر کی میاد اینجا سنبلتی بگیره آرامش پیدا کنه تا قیمتشو میشنوه بدتر اعصاب و روانش میریزه بهم. سرتونو درد نیارم ۲۰ تومن خریده بود بهش ۱۵ گرم داده بود (کیلویی نهصد تومن) فکر کنم ماری و گل و علف ارزونتر در بیاد واسه کسب آرامش
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Riemann - 28 شهریور ۱۳۹۹ ۰۲:۵۸ ق.ظ
...............
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - عدالت۱۱ - ۲۸ شهریور ۱۳۹۹ ۰۶:۲۱ ق.ظ
(۲۷ شهریور ۱۳۹۹ ۰۲:۵۰ ق.ظ)Saman نوشته شده توسط: (26 شهریور ۱۳۹۹ ۱۱:۲۶ ب.ظ)ezra نوشته شده توسط: با عرض پوزش از دوستان بابت شلوغ کردن اینجا با پستهای اقتصادی
بدینوسیله اعلام میدارد که وی در صدد پرهیز حتیالامکان کامنتهای با این مضمون میباشد.
فقط اینم بگم که هیچ بعید نیست دلار سر خرو کج کنه بسمت دره! از اونجا که بعضی دوستان روی دلار و فلزات گرانبها سرمایهگذاری کردن ممکنه متأثر بشن. درسته تارگت ۳۵ه لکن غافلگیرتون نکنن یه وخ!
فلز های گرانبهامون رو همین امروز توو سقف انداختیم به طلا فروشای دله دزد و حروم خور.خیلی حال داد. سکه رو دادیم ۱۲۹۰۰
حالا تا شاخص یک و ۷۰۰ ما سر خرو کج کردیم توی بورس و زمین های اطراف شهر برا خونه باغ
یه ۷۰۰ تومنم از چکاپا نوسان گرفتم اونم حال داد.
به زودی دو تا از استراتژی های نوسانگیریمو میذارم براتون اگر خدا بخواد و این حرفا
طلا فروشها زرنگ تر از من و شما هستن..اگر مشتریشو نداشت یا بالایی برای طلا تصور نمیکرد ازت نمیخرید
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - عدالت۱۱ - ۲۸ شهریور ۱۳۹۹ ۰۹:۳۵ ق.ظ
هیچ لذتی در دنیا بالاتر از خوردن نیست.
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - عزیز دادخواه - ۲۸ شهریور ۱۳۹۹ ۱۲:۴۹ ب.ظ
(۲۸ شهریور ۱۳۹۹ ۰۹:۳۵ ق.ظ)عدالت۱۱ نوشته شده توسط: هیچ لذتی در دنیا بالاتر از خوردن نیست.
رانی! لذت همزمان خوردن و آشامیدن.
لذت کوچیکی بود در زندگیم به اسم پیتزا خوردن ولی متاسفانه معاشرت افراطی باعث میشه بعد از مدتی لذت ها به رنج تبدیل بشن (این حرف به معنی تایید یا رد اعتدال نیست گاهی رنجور شدن از لذتی دلیل بر کشف لذتهای تجربه نشده ی جدیده ). یه کیسه بزرگ پنیر پیتزا خریدم و توی املت و کتلت و ماکارونی و خلاصه هر چیزی که میخوردم یه عالمه پنیر پیتزا میریختیم و بعد از مدتی عشق به نفرت تبدیل شد یعنی دقیقا همون اندازه که قبلا میخواستمش ، همون اندازه ازش حالم بهم خورد و خیلی هم عذاب وجدان داشتم که به خودم و لذت کوچیک زندگیم خیانت کردم. وقتی آدم از لذتی که قبلا داشت متنفر میشه یه گوشه قلبش همیشه شرمندست شاید چون فکر میکنیم وفاداری به معنی نادیده گرفتن خودمونه...به هرحال خلا ناشی از فاصله بین دو لذت رو اگر شکست عشقی بنامیم من در حال حاضر به شدت غمگین و شکست خورده هستم.
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Saman - 28 شهریور ۱۳۹۹ ۰۳:۵۵ ب.ظ
(۲۸ شهریور ۱۳۹۹ ۰۶:۲۱ ق.ظ)عدالت۱۱ نوشته شده توسط: (27 شهریور ۱۳۹۹ ۰۲:۵۰ ق.ظ)Saman نوشته شده توسط: (26 شهریور ۱۳۹۹ ۱۱:۲۶ ب.ظ)ezra نوشته شده توسط: با عرض پوزش از دوستان بابت شلوغ کردن اینجا با پستهای اقتصادی
بدینوسیله اعلام میدارد که وی در صدد پرهیز حتیالامکان کامنتهای با این مضمون میباشد.
فقط اینم بگم که هیچ بعید نیست دلار سر خرو کج کنه بسمت دره! از اونجا که بعضی دوستان روی دلار و فلزات گرانبها سرمایهگذاری کردن ممکنه متأثر بشن. درسته تارگت ۳۵ه لکن غافلگیرتون نکنن یه وخ!
فلز های گرانبهامون رو همین امروز توو سقف انداختیم به طلا فروشای دله دزد و حروم خور.خیلی حال داد. سکه رو دادیم ۱۲۹۰۰
حالا تا شاخص یک و ۷۰۰ ما سر خرو کج کردیم توی بورس و زمین های اطراف شهر برا خونه باغ
یه ۷۰۰ تومنم از چکاپا نوسان گرفتم اونم حال داد.
به زودی دو تا از استراتژی های نوسانگیریمو میذارم براتون اگر خدا بخواد و این حرفا
طلا فروشها زرنگ تر از من و شما هستن..اگر مشتریشو نداشت یا بالایی برای طلا تصور نمیکرد ازت نمیخرید
که اینطور . . .
|