|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - نسخهی قابل چاپ
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Amir V - 06 تیر ۱۳۹۸ ۰۱:۵۸ ب.ظ
(۰۶ تیر ۱۳۹۸ ۰۱:۲۲ ق.ظ)crevice نوشته شده توسط: از یه جایی به بعد هیچکس و هیچ چیزی نمیتونه تنهایی ت رو پر کنه...
این یه حس موقتیه علی. درست میشه.
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - WILL - 06 تیر ۱۳۹۸ ۰۴:۱۷ ب.ظ
(۰۶ تیر ۱۳۹۸ ۰۱:۲۲ ق.ظ)crevice نوشته شده توسط: از یه جایی به بعد هیچکس و هیچ چیزی نمیتونه تنهایی ت رو پر کنه...
موافقم
خودتی که خودتو از تنهایی در میاری
خودت با خودت
ولی فقط از یه جایی به بعد نه قبلش
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - abolfazl pepco - 06 تیر ۱۳۹۸ ۰۷:۰۸ ب.ظ
دلم گرفته به یاد مه بنی هاشم...
به مشک خال او صد پیاله گریه کنید...
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - The BesT - 07 تیر ۱۳۹۸ ۰۱:۱۰ ق.ظ
(۰۷ تیر ۱۳۹۸ ۰۱:۰۱ ق.ظ)codin نوشته شده توسط: حتی تنها ترین دخترم صد تا خواستگار داشته و ردشون کرده خب اون پسرا جزو (هیشکی) حساب نمیشن؟
اون پسرها را ما جز هیشکی حساب میکنیم. 
منظور ما اونی هست که باید به خودش تکونی بده ولی لامصب نمیده
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - khayyam - 07 تیر ۱۳۹۸ ۰۱:۱۷ ق.ظ
بچه های تهران فردا صبح ساعت ۹ صبح زیر برج آزادی همایش دوچرخه سواری هست به قید قرعه جایزه هم میدن اونایی هم که دوچرخه ندارن بهشون دوچرخه می دن اونجا من دوچرخمو امروز بردم سرویس بعدش تمیز شستمش فردا اول صبح به سمت ازادی ..
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - codin - 07 تیر ۱۳۹۸ ۰۱:۲۶ ق.ظ
(۰۷ تیر ۱۳۹۸ ۰۱:۱۰ ق.ظ)The BesT نوشته شده توسط: (07 تیر ۱۳۹۸ ۰۱:۰۱ ق.ظ)codin نوشته شده توسط: حتی تنها ترین دخترم صد تا خواستگار داشته و ردشون کرده خب اون پسرا جزو (هیشکی) حساب نمیشن؟
اون پسرها را ما جز هیشکی حساب میکنیم. 
منظور ما اونی هست که باید به خودش تکونی بده ولی لامصب نمیده 
خب به نظر من این یه بخش مشکل هست و باعث میشه پسرای معمولی کلا بی خیال بشن. من یادمه توی لیسانس از یکی خوشم میومد سه بار ازش درخواست کردم هر سه بار رد کرد. دوستامم اکثرا تجربه های مشابه. خب با این شرایط چرا یه پسر باید خودش و غرورشو بزاره زیر پا بیفته دنیال دخترا. من بعد از اون تجربم وارد رابطه ای نشدم مگر که دختر صریحا ابراز علاقه کرده باشه.
به نظرم اگر شخصیو دوس دارید بهش بگید بهش والا حالا حالاها ممکنه تکونی به خودش نده ( به خاطر همون تجربه های قبلی بد که اکثر ما پسرا داریم)
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - khayyam - 07 تیر ۱۳۹۸ ۰۱:۳۸ ق.ظ
(۰۷ تیر ۱۳۹۸ ۰۱:۲۶ ق.ظ)codin نوشته شده توسط: (07 تیر ۱۳۹۸ ۰۱:۱۰ ق.ظ)The BesT نوشته شده توسط: (07 تیر ۱۳۹۸ ۰۱:۰۱ ق.ظ)codin نوشته شده توسط: حتی تنها ترین دخترم صد تا خواستگار داشته و ردشون کرده خب اون پسرا جزو (هیشکی) حساب نمیشن؟
اون پسرها را ما جز هیشکی حساب میکنیم. 
منظور ما اونی هست که باید به خودش تکونی بده ولی لامصب نمیده 
خب به نظر من این یه بخش مشکل هست و باعث میشه پسرای معمولی کلا بی خیال بشن. من یادمه توی لیسانس از یکی خوشم میومد سه بار ازش درخواست کردم هر سه بار رد کرد. دوستامم اکثرا تجربه های مشابه. خب با این شرایط چرا یه پسر باید خودش و غرورشو بزاره زیر پا بیفته دنیال دخترا. من بعد از اون تجربم وارد رابطه ای نشدم مگر که دختر صریحا ابراز علاقه کرده باشه.
به نظرم اگر شخصیو دوس دارید بهش بگید بهش والا حالا حالاها ممکنه تکونی به خودش نده ( به خاطر همون تجربه های قبلی بد که اکثر ما پسرا داریم)
داداش مجردی فشار آورده ؟
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - codin - 07 تیر ۱۳۹۸ ۰۱:۵۳ ق.ظ
(۰۷ تیر ۱۳۹۸ ۰۱:۳۸ ق.ظ)khayyam نوشته شده توسط: (07 تیر ۱۳۹۸ ۰۱:۲۶ ق.ظ)codin نوشته شده توسط: (07 تیر ۱۳۹۸ ۰۱:۱۰ ق.ظ)The BesT نوشته شده توسط: (07 تیر ۱۳۹۸ ۰۱:۰۱ ق.ظ)codin نوشته شده توسط: حتی تنها ترین دخترم صد تا خواستگار داشته و ردشون کرده خب اون پسرا جزو (هیشکی) حساب نمیشن؟
اون پسرها را ما جز هیشکی حساب میکنیم. 
منظور ما اونی هست که باید به خودش تکونی بده ولی لامصب نمیده 
خب به نظر من این یه بخش مشکل هست و باعث میشه پسرای معمولی کلا بی خیال بشن. من یادمه توی لیسانس از یکی خوشم میومد سه بار ازش درخواست کردم هر سه بار رد کرد. دوستامم اکثرا تجربه های مشابه. خب با این شرایط چرا یه پسر باید خودش و غرورشو بزاره زیر پا بیفته دنیال دخترا. من بعد از اون تجربم وارد رابطه ای نشدم مگر که دختر صریحا ابراز علاقه کرده باشه.
به نظرم اگر شخصیو دوس دارید بهش بگید بهش والا حالا حالاها ممکنه تکونی به خودش نده ( به خاطر همون تجربه های قبلی بد که اکثر ما پسرا داریم)
داداش مجردی فشار آورده ؟
اتفاقا اینجا هیچی مجردی نمیشه
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - elect - 07 تیر ۱۳۹۸ ۰۱:۵۹ ق.ظ
........
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - fo-eng - 07 تیر ۱۳۹۸ ۱۱:۲۴ ق.ظ
سلام دوستان
یک سوال داشتم:
مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمیباشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.
برای شما اجرا میشه؟ من هر کاری می کنم هر مبلغی که می زنم برام محاسبه سود رو اجرا نمی کنه. با بانک هم تماس گرفتم و میگن صفحه درسته ...
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Milad_Hosseini - 07 تیر ۱۳۹۸ ۱۲:۲۷ ب.ظ
حقیقتی که هست اینه که تا خودتون رخ نشون ندید(چه پسر و چه دختر فرقی نمیکنه) و عرض اندام نکنید(سوء برداشت نشه) هیچکی به شما توجه نمیکنه و هیچکی شما رو ندوست...
#تجربه
#حقیقت
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - nlp@2015 - 07 تیر ۱۳۹۸ ۱۲:۲۹ ب.ظ
(۰۷ تیر ۱۳۹۸ ۰۱:۲۶ ق.ظ)codin نوشته شده توسط: خب به نظر من این یه بخش مشکل هست و باعث میشه پسرای معمولی کلا بی خیال بشن. من یادمه توی لیسانس از یکی خوشم میومد سه بار ازش درخواست کردم هر سه بار رد کرد. دوستامم اکثرا تجربه های مشابه. خب با این شرایط چرا یه پسر باید خودش و غرورشو بزاره زیر پا بیفته دنیال دخترا. من بعد از اون تجربم وارد رابطه ای نشدم مگر که دختر صریحا ابراز علاقه کرده باشه.
به نظرم اگر شخصیو دوس دارید بهش بگید بهش والا حالا حالاها ممکنه تکونی به خودش نده ( به خاطر همون تجربه های قبلی بد که اکثر ما پسرا داریم)
ببخشید خب دختر صریح ابراز علاقه کنه و نه بشنوه غرورش جریحهدار نمیشه؟! خب واسه اون که به مراتب سختتره با توجه به روحیه خانمها.
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - WILL - 07 تیر ۱۳۹۸ ۰۱:۳۶ ب.ظ
نیم لبخند تو
مایل به یک طرف
شمشیر دلربای سردهانی چون من است
فقط لبخند بزن
............
جای هالوی سیاه خالی بزنه تو ذوقمون
در مورد بحث ابراز و بیان علاقه
من منتظر میمانم تا ذره ای محبت شکار کنم
اگر بود محاسبه میکنم
آزمایش میکنم
مشاهده میکنم
زیاد وسواس به خرج میدم که خالص باشه
چون وقتی تسلیم شدم دیگه راه بازگشتی نیست
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - The BesT - 07 تیر ۱۳۹۸ ۰۴:۵۴ ب.ظ
آهان. اشتباه برداشت کردم. ببخشید
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - MarkLand - 07 تیر ۱۳۹۸ ۰۶:۳۹ ب.ظ
(۰۷ تیر ۱۳۹۸ ۰۲:۱۵ ب.ظ)The BesT نوشته شده توسط: ********************************
اینو که گفتید ذهنم پرت شد به دقیق ۱۰ سال پیش ! یادش بخیر. پسرعمم در دوران کارشناسی بهم ابراز علاقه کرد. من بهش گفتم من درس دارم. اونم خیلی دپرس و داغون شد.در یک حرکت نسنجیده رفت قرص خورد و خودکشی کرد ولی خداروشکر زنده موند. بعد قاچاقی میخواست از کشور قرار کنه که گرفتنش و برگردوندنش. بعد از دایی اش ( بابام ) یه کتک مفصل خورد.ولی هیچکس هنوز نمیدونه دلیل این خودکشی و فرارش من بودم. الان هم برعکس شما، هروقت همدیگه میبینیم من میایستم اون میره اونور خیابون یادش بخیر. دیگه باهام حرف نمیزنه وگرنه بخاطر کتکی که خورد از دلش در میآوردم
یعنی دوسش نداشتین از اول؟ یا داشتتین درس داشتین؟ الان چی همون حسه داشتن یا نداشتنه یا عوض شده؟
اوههه چقد داشتن نداشتن تو یه خط
|