اگه به شش ماه قبل برمیگشتی!!!(تجربیات بد و خوب) - نسخهی قابل چاپ |
RE: اگه به شش ماه قبل برمیگشتی!!!(تجربیات بد و خوب) - sa.ghasemi - 23 بهمن ۱۳۹۳ ۰۹:۱۶ ب.ظ
(۲۳ بهمن ۱۳۹۳ ۰۹:۰۶ ب.ظ)Masoud05 نوشته شده توسط:خیلی ممنونم دوست عزیز واقعا من تو این مدت هر چی دارم از گروه مانشت دارم از طریق گروه تونستم منابع و همه چیو بدونم اگه با این گروه اشنا نمیشدم شاید اصلا کنکور مجاز نمیشم شاید اونایی که امسال قبول میشن واقعا حقشونه شاید بیشتر از ماها زحمت کشیدن بازم تشکر میکنم(23 بهمن ۱۳۹۳ ۰۸:۳۶ ب.ظ)sa.ghasemi نوشته شده توسط:(23 بهمن ۱۳۹۳ ۰۸:۱۵ ب.ظ)mcse2010 نوشته شده توسط:(23 بهمن ۱۳۹۳ ۰۷:۳۶ ب.ظ)sa.ghasemi نوشته شده توسط: هیچ کی حالش بدتر از من نمیشه همه چی مو از دست دادم و فوقش ۲۰۰ میارم اخه چرا بچه ها چرا اینجوری شد |
اگه به شش ماه قبل برمیگشتی!!!(تجربیات بد و خوب) - RASPINA - 23 بهمن ۱۳۹۳ ۱۰:۴۱ ب.ظ
خب اول ازهمه زودتر میرفتم ورزش چون از وقتی رفتم ورزش خیلی حالم خوب شد و به برنامه هام بهتر میرسید دوم اینکه با هدف قبولی نه، ولی هر روزفقط صبح تا ظهر درس می خونم مثلا کتابای مرجع با هدف یادگیری بعد از ظهراش هم روی طراحی وب کار می کردم وشبا هم روی پروژه ام کار می کردم و هرشب یه لغت ۵۰۴ میخوندم نه این که از صبح تاآخر شب پا لپ تاپ و اینترنت باشم و پای پروژه اونقدر که دستم خیلی درد می کرد و واقعا فکر می کردم دیگه دارم تیک عصبی می گیرم و نتیجه اش این شدکه کلی کار را روهم تلمبار کردم چون الان که موقعیت کاری پیش اومده بی سواد باشم و حرفی برا گفتن نداشته باشم و فقط با css قالب بزنم خوشم میاد که همیشه وقتی کار ازکار می گذره آدم مغزش کار میفته فقط نتیجه اش هم حرص خوردن وعقب افتادن اززندگی و موفقیت و بقیه دوستان هست |
اگه به شش ماه قبل برمیگشتی!!!(تجربیات بد و خوب) - Ghazal. - 24 بهمن ۱۳۹۳ ۱۱:۲۴ ق.ظ
بجای کتاب دکتر خلیلی فر ، رابینز می خوندم . حتما سیستم عامل کلاس می رفتم،زبان رها نمی کردم،،. |
اگه به شش ماه قبل برمیگشتی!!!(تجربیات بد و خوب) - barabox - 24 بهمن ۱۳۹۳ ۱۱:۴۳ ق.ظ
زبان رو بیشتر میخوندم همون یه دور خوندن درسها هم زیادی بود با این کنکورشون چقدر خودمو سر منطق هوش اذیت کردم نرم افزار مدرسان رو دو دور کامل با تست ها خوندم کاملترین خوندن واسه درسی که میشد ولی سرجلسه سوالایی دیدم که بازم یه دور نگاه کردن بهش کافی بود البته نمیشه گفت که کار اشتباهیی بوده خواستم بگم که کنکور چه کار اشتباهی با ما کرد کلی رو سخت ترین تست ها وقت گزاشتم و اخرش سرجلسه تست های به اون آسونی رو خراب کردم مظمئن بودم اگه سخت ترین تست های ارشد تا به الان رو میاوردن تهران قبول میشدم کل سوالای طراحی و ساختمان کنکورهای سال قبل رو میزدم ولی امسال خراب کردم شبکه هم که :| از جلسه بیرون اومدم سرم داشت میترکید ، چند نفری دور هم بودن و سرو صدا میکردن و از تست ها میگفتن میخواسنتم برم بزنم ناکار کنم همشونو |
اگه به شش ماه قبل برمیگشتی!!!(تجربیات بد و خوب) - nlp@2015 - 24 بهمن ۱۳۹۳ ۱۲:۱۹ ب.ظ
من اگه میدونستم سوالا در این حده فقط دو ماه آخرو میشستم فقط مقسمیو پورانو میخوندم بقیشم میرفتم سرکار ب خاطر این کنکور مزخرف چنتا موقعیت خوب کاریو تابستون از دست دادم کلا توصیم اینه ک زیاد کنکورو جدی نگیرید هرچی راحت بگیرید بهتره خیلیا راحت میگیرن کم هم میخونن ولی نتیجه عالی هم میگیرن . الانم نمیدونم خوب دادم یا بد چون انگار اکثرا خوب زدن. |
اگه به شش ماه قبل برمیگشتی!!!(تجربیات بد و خوب) - javad94 - 24 بهمن ۱۳۹۳ ۰۱:۵۶ ب.ظ
سلام واسه گسسته خوب وقت میزاشتم و با حوصله میخوندم نه اینکه سطحی بخونمش.پایگاه و سیستم عامل رو هم مثل گسسته سطحی نمیخوندم و نمی گفتم که بلدم یعنی دست کم نمیگرفتم و کنکور رو خراب کردم ولی تجربیات خیلی خوبی کسب کردم. |
اگه به شش ماه قبل برمیگشتی!!!(تجربیات بد و خوب) - barabox - 24 بهمن ۱۳۹۳ ۰۲:۰۳ ب.ظ
(۲۴ بهمن ۱۳۹۳ ۱۲:۱۹ ب.ظ)mahnaz.p نوشته شده توسط: من اگه میدونستم سوالا در این حده فقط دو ماه آخرو میشستم فقط مقسمیو پورانو میخوندم بقیشم میرفتم سرکار ب خاطر این کنکور مزخرف چنتا موقعیت خوب کاریو تابستون از دست دادم کلا توصیم اینه ک زیاد کنکورو جدی نگیرید هرچی راحت بگیرید بهتره خیلیا راحت میگیرن کم هم میخونن ولی نتیجه عالی هم میگیرن . الانم نمیدونم خوب دادم یا بد چون انگار اکثرا خوب زدن. مشکل همینجاست که من و تو کلی وقت گزاشتیم و همه هم خوب دادن و دقیقا بیشترین استرس سرجلسه رو ما بود که خونده بودیم من که خرابش کردم تصمیم گرفتم جدی نگیرم برم دنبال کارم کم و بیش بخونم دو ماه اخرو کامل بخونم اینظوری بهتره |
اگه به شش ماه قبل برمیگشتی!!!(تجربیات بد و خوب) - yagmur0022 - 24 بهمن ۱۳۹۳ ۰۲:۲۶ ب.ظ
من خیلی زحمت کشیدم انصافا و به خاطر تلاشم از خودم راضی هستم اگر قبول نشم هم ناراحت نمیشم چون هرچی که از دستم بر اومد رو انجام دادم واسه ارشد دیگه هم رهاش کردم مهم این بود که برای هدفم تلاش میکردم حداقل پیش وجدانم راحت باشم کنکور رو نمیدونم چطور دادم ولی دیگه مهم نیس واسم ازین به بعد هم دنبال کار هستم دعا کنین کار خوب واسم جور شه ایشالله همیشه همتون موفق میشین به هر هرچی که دوست دارین میرسین |
اگه به شش ماه قبل برمیگشتی!!!(تجربیات بد و خوب) - hamedmohsenee - 24 بهمن ۱۳۹۳ ۰۴:۵۳ ب.ظ
من اگر به تیرماه برمیگشتم چنتا اشتباهو جبران می کردم: هوش مصنوعی و معماریو کامل می خوندم یکم کار میکردم و ایمقدر لنگ پول نمی موندم سه هزار مساله شبکه و سوالات لایه های بالای از پارسه تالیف دکتر حقیقتو می خوندم |
اگه به شش ماه قبل برمیگشتی!!!(تجربیات بد و خوب) - forouzan69 - 24 بهمن ۱۳۹۳ ۰۵:۱۲ ب.ظ
من اگه برمیگشتم یک مسافرت توپ میرفتم بعدم میخوندم رو زبانم تاکید بیشتری میکنم من خودم از دیرشروع کردن ضربه خوردم ب نظرمن بادقت خوندن از زیاد خوندن بهتر و بعدمرور تست مرور ولی زبان واقعا مهم ک من توجه نکردم وقتم واس ساختمان هدر دادم ک تهشم هیچی ازش نفهمیدم ب جاش معماری ک یادداشتم نرسیدم بخونم واقعا سرجلسه دلم سوخت باید رو درسایی ک قوی بودم وقت میذاشتم البته بازم کنکور خیلی بدی ندادم نرم افزار تخمینم رتبه زیر۵۰۰واسم تایین کرد ولی بازم دلم میخواست ب ۸ماه قبل برگردم بهتر جبران کنم |
RE: اگه به شش ماه قبل برمیگشتی!!!(تجربیات بد و خوب) - wskf - 24 بهمن ۱۳۹۳ ۰۸:۵۸ ب.ظ
گذشته ها گذشته مخور غم گذشته هرگز به غصه خوردن گذشته برنگشته |
RE: اگه به شش ماه قبل برمیگشتی!!!(تجربیات بد و خوب) - shayesteNEY - 24 بهمن ۱۳۹۳ ۰۹:۳۲ ب.ظ
من اگه برگردم عقب اول با خونوادم شرط میزاشتم حرف ازدواج بزنن میرم فراری میشم (این جواب میده حیف اون موقع ها به ذهنم نرسید) تلفن هامو محدود میکردم و خودمو درگیر مشکلات شخصیه بقیه نمیکردم و سعی نمیکردم حل کنم(هر چند که غیر انسانیه ولی بعضیا قدر نشناسن به خدا) به ادمهای منفی اجازه حرف زدن راجع به گذشته و حال و اینده خودم رو نمیدادم . یه گوش در یه گوش دروازه ترسمو از درسهایی که نخونده بودم دور میریختم (مث معماری و شبکه و گسسته) یه سوال شماهم مث من تا الان دارید سوالات کنکور و جوابهاتون رو برا خودتون تحلیل میکنید عایا؟ جالبه هر چند روز یه سوال تو ذهنم هست و پس از تحلیل میفهمم که اشتباه زدم شما هم اینجوری هستید عایا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ یا من خود پریشی دارم خدایا چیکار کنم همش تو فکر سوالاتم |
اگه به شش ماه قبل برمیگشتی!!!(تجربیات بد و خوب) - پوونه - ۲۹ بهمن ۱۳۹۳ ۱۲:۰۶ ب.ظ
(۲۴ بهمن ۱۳۹۳ ۰۹:۳۲ ب.ظ)shayesteNEY نوشته شده توسط: شماهم مث من تا الان دارید سوالات کنکور و جوابهاتون رو برا خودتون تحلیل میکنید عایا؟ من نه فقط همون شبی که کلیدها رو بررسی کردم یه کوچولو به هم ریختم ولی بعد به عنوان یه موهبت بهش نگاه کردم! حتما من باید باسوادتر بشم که یک سال پشت کنکور قراره بمونم. و الان حس میکنم این بد دادن کنکورم، یه نعمت بزرگی واسه من. من هنوز آماده دانشگاه رفتن نیستم و همچنان باید یاد بگیرم. خدا رو شکر خونواده ام میگن دوباره بخونم و من دو روزه شروع کردم دوباره میخونم ولی اینبار نه به خاطر کنکور، بلکه به خاطر خودم و یادگرفتن تو هم سخت نگیر رفیق جان. رهااااش کن. کنکور خوب یا بد گذشت.. فکر کردن بهش افکار آدم رو داغون میکنه. آهنگ شاد گوش بده و برقص! نقاشی بکش. ورزش برو و هر کاری که میدونی شادت میکنه. |
RE: اگه به شش ماه قبل برمیگشتی!!!(تجربیات بد و خوب) - alizl70 - 29 بهمن ۱۳۹۳ ۰۲:۰۸ ب.ظ
الان که فکر میکنم میبینم اگه ۶ ماه وقت داشتم توی هر ماه این کارا رو میکردم: ماه ۱: یه تالار مث مانشت طراحی میکردم با ASP.net mvc و entity framework. ماه ۲:روی طراحی ریسپانسیو بیشتر کار میکردم و قالب که قبلا طراحی کردمو ارتقا میبخشیدم و حرفه ای ترش میکردم ماه ۳:شروع میکردم طراحی سایت مورد نظر (یادمه ۶ ماه پیش یه شرکتی طراح سایت میخاست هنوزم میخاد البته) و قالبی که ماه قبل ساخته بودمو با سایت مورد نظر تطبیق میدادم. ماه ۴:نصف ماه کدنویسی سمت سرور رو انجام میدادم.و سایت رو تموم میکردمو پولشو میگرفتم میرفتم سفر ۲ هفته ای ماه ۵:دیگه خوشیامو کردم دفترچه سربازیو میگرفتم.خب حالا هنوز این ماهو ماهه بعدم وقت دارم.این ۲ ماه رو میرفتم کمک بابام مغازه می ایستادم هم کمکی میکردم و هم یه پولی گیرم میومد.بعدشم که دیگه جواب دفترچه اومده میرم سربازی و دیگه هیچوقت به کنکور it فک نمیکنم. |
RE: اگه به شش ماه قبل برمیگشتی!!!(تجربیات بد و خوب) - shayesteNEY - 30 بهمن ۱۳۹۳ ۱۱:۴۴ ب.ظ
(۲۹ بهمن ۱۳۹۳ ۰۲:۰۸ ب.ظ)alizl70 نوشته شده توسط: الان که فکر میکنم میبینم اگه ۶ ماه وقت داشتم توی هر ماه این کارا رو میکردم:خوبه واسه ماه به ماه و هفته به هفته ات برنامه ریختی من مهر پارسال شروع کردم به طراحی یه سایت (asp.net) تا نیمه اذر تمومش کردم بعدشم رفتم سمت mvcاونم یه چیزایی یاد گرفتم که نصفه موند هنوز سایتمو اپلودش نکردم HuhHuhHuhHuhHuhتنبلم خودتی چیکار کنم اصلا انگار نمیشه قدم اخری رو برداشتUndecided ولی تو برنامه هفته ایندم گذاشتمBig Grin خوبه شما مث من لنگ نزن |