افتضاح بود همش انتظار انتظار آخرش هم بی فایده
الان به جایی رسیدم که خیلی چیزا که آرزوشون روداشتم رسیدم ولی دیگه خوشحالم نمی کنه
سال۹۱ از من یه آدم سرد ساخت همه ی انرژی های خوبم رو از دست دادم
ان شا الله امسال سال خوبی خواهد بود چون خدا هست
بابا بچه ها بیاین ناراحت نباشیم ، ماها هممون جوونیم ، آیندمونو میسازیم انشاالله
(۰۹ فروردین ۱۳۹۲ ۱۲:۳۱ ق.ظ)banafshe نوشته شده توسط: افتضاح بود همش انتظار انتظار آخرش هم بی فایدهمثل هم شدیم
الان به جایی رسیدم که خیلی چیزا که آرزوشون روداشتم رسیدم ولی دیگه خوشحالم نمی کنه
سال۹۱ از من یه آدم سرد ساخت همه ی انرژی های خوبم رو از دست دادم
ان شا الله امسال سال خوبی خواهد بود چون خدا هست
کتابای تستی(کنکور ارشد) +خواب+نگاهی به آینده که وجود خواهد داشت(اضطراب)+وضعیت
اقتصادی+...نتیجه گیری پایان سال۹۱ :فقط باید بخندم تو ساله ۹۲ که ۹۱ جبران شه
همش تو سربازی بود، جزء اعصاب خوردی چیزی نداشت،،
نه درآمدی، نه تفریحی، نه ورزشی، نه پیشرفت علمی، تحصیلی، شخصیتی، روحی، روانی، معنوی،،... کلا سال پوچی بود.
حتی نه وزنم تغییر کرد، نه چهره‌م، نه هیکلم.
تنها نقطه مثبتش، دایی شدنم بود
خدا رو شکر می کنم
یادمه روزای آخر سال ۹۰ که یکی گفت ۹۱ سال نهنگه من چشمام برق زد و از همون جا گفتم واااااااااااااااااای من مطمئنم بهترین سال برای منه چون از این حیوون خیلی خوشم میاد و حس خوبی بهم میده . خلاصه برای اولین بار در عمرم عید ۹۱ بنا به مشغله کاری نتونستم برگردم شمال پیش خانواده لذا اونها آمدند و ما لحظه تحویل سال ۹۱ در حرم امام رضا(ع) بودیم . خیلی حس خوبی بود . همیشه گفتن سالی که نکوست از بهارش پیداست اما خرداد ماه دچار یک حادثه شدم و خیلی بهم فشار آمد . تا مرداد که حالم خیلی بد بود و بعد اون هم که بنا به صلاحدید پزشک استعفا دادم و برگشتم شمال .
از لحاظ کاری ظاهرا برام خوب نبود اما از این که بعد از ۶ سال برگشتم پیش خانواده ام خیلی خوشحالم .
بعد هم که از آذر تقریبا شروع کردم به خوندن برا کنکور و ... نتیجه خوبی نگرفتم .
هیچ وقت لحظه تحویل سال اینقدر مثل امسال که دلم گرفته بود نبودم . یک بغض خفه ای از اتفاقاتی که برام افتاد داشتم . اما مطمئنم جز خیر نبوده . شک ندارم نهنگ برای من خوش یمن بوده
( یادداشت شخصی:در یک جمله در سال ۹۱ به این نتیجه رسیدم : تو خود حجاب خودی حافظ از میان برخیز )
الانم جاتون خالی ۴-۵ ساعته که از مشهد برگشتیم . یک سفر ۳ روزه خیلی غیر منتظره داشتم که خیلی بهم چسبید. اونجا یاد همه بچه های مانشت رو کردم و براشون دعا کردم خصوصا sahar121 در حالی که آشنایی خاصی با هم نداریم اما از خاطره "پر پر پرکن " که نوشته بود خیلی تو ذهنم مونده بود
امیدوارم امسال سال خوبی باشه برای همه از هر لحاظ
(۱۰ فروردین ۱۳۹۲ ۰۲:۳۳ ب.ظ)good-wishes نوشته شده توسط: .
.
اونجا یاد همه بچه های مانشت رو کردم و براشون دعا کردم خصوصا sahar121 در حالی که آشنایی خاصی با هم نداریم اما از خاطره "پر پر پرکن " که نوشته بود خیلی تو ذهنم مونده بود
امیدوارم امسال سال خوبی باشه برای همه از هر لحاظ
سلام. پس کم پیدا بودی رفته بودی تفریح... کلی خوش گذشت ،سال جدید رو خوب شروع کردی..ایشالله که همییییشه شاد باشی و تو سفره های قشنگ زندگیتم بهت خوش بگذره. دسسسسسسسسسسسسستت درد نکنه،ی عالمه خوشحالم کردی که منم تو یادت بودم تو سفرت .باور کن
سال عجیبی بود پر از افت و خیز
پر از موفقیت و پر از دلهره و یاس .
گاهی اوقات به شدت مایوس میشدم اما ناگهان بارقه های امید شروع به درخشین می کرد ، گاهی اوقات بسیار امیدوار که ناگهان با اتفاقی کوچک همه چیز خراب شد .
تجربه هایی شیرین و تلخ داشتم که موجب شد تا یاد بگیرم هیچ گاه اوضاع یک گونه نخواهد بود و فهمیدم که چه خوشی و چه تلخ کامی پایدار نمی ماند.
وقتی به عید ۹۱ فکر میکنم میبینم زمان چه پرشتاب میگذره پس نباید از چیزی افراط گونه شاد و یا غمگین گشت .
با آرزوی موفقیت برای دوستان در سال ۹۲
منو هم از دعاهای خیرتون بی نصیب نزارین
واسه من که سال خوبی بود....
مخصوصا که واسه بار اول خاله شدم
هدایای خوبی که سال پیش گرفتم
خب اتفاقای بدی هم افتاد که خیلی داغونم کرد ولی اتفاقای خوب جبران کردن ، بهتره اتفاقای بد رو یادآوری نکنیم
انشالله که سال ۹۲ خیلی خیلی بهتر و متفاوت تر از هر سالی برای من و دوستانم باشه و همش اتفاقات خوب بیافته..آمــــــین
اولاش خوب بود
فکر میکردم بهتر میشه... امیدوار بودم همش
اما به وسطای سال نرسیده اوضاع چنان عوض شد که اصلا فکرشو نمیکردم هرگز
چنان برگ روزگار برگشت که حس نابودی کردم
خیلی چیزامو از دست دادم
امیدمو از دست دادم
امید به اینده
اما آخرای سال چند تا اتفاق خوب بهم انرژی داد.. اما باز باهاش اتفاقات بد هم قاطی شد. باز شاکرم.. از خدا ممنونم
شاید خیره
شاید....
نمیدونم
الانم خوب نیستم. از خدا توان میخوام که درهای باز شده رو ببینم
نمیدونم امسال چی میخواد شه.ایشالا خیر پیش بیاد
[b]نمیتوان برگشت و آغاز خوبی داشت اما میتوان آغاز کرد و پایان خوبی داشت. بهار بهترین بهانه برای آغاز است...[/b]
از زندگی پرسیدم تو چرا اینقدر سختی؟؟ خندید و گفت: شما آدمها هیچ گاه قدر راحتی را نمیدانید..
سلام
این اولین پست من در سال ۹۲ هست، برای همه دوستان سالی پُربار رو آرزو می کنم.
روزها و سال ها پشت سرهم میگذره و به نظرم خوب یا بد بودنشون نسبی هست. خوشی و ناخوشی، موفقیت و شکست، زندگی انگاری یه جورایی مثل میوه درهم هست،نمیشه دست چین کرد. اما با همه این حرفا سال ۹۱ بدترین سال عمرم بود. اوایل سال با استرس و بیماری و نهایتا مرگ دست و پنجه نرم کردیم، و همین مسئله اوضاع روحی من و خانواده ام رو از این رو به اون رو کرد!!! وضعیت کاریم و اوضاع مالی هم که قربونش برم داغون، داغون. یه ضرب المثلی هست میگه طرف دست به سنگ میزنه طلا میشه، خواستم بگم من امسال دست به طلا زدم سنگ شدم، اما با این اوضاع طلا بهتره بگم دست به سنگ زدم جلبک شد
البته یه سفر زیارتی بسیار عالی هم داشتم که باعث شد تا حدود زیادی آرامش از دست رفته ام رو به دست بیارم.
یه عکس گرفته بودم که اگه درست یادم باشه فرازهایی از دعای عرفه هست،سال گذشته خیلی وقتا به این عکس نگاه کردم. متنش اینه:
خدای من، تدبیر پیاپی و گوناگون تو و تغییر سریعی که در سرنوشتها به وجود می آوری مانع شده است که بندگان عارفت به داشته ها و برخورداریها دل ببندند یا در بلاها و گرفتاریها از تو مایوس و ناامید شوند.
پ.ن. البته همیشه به خودم میگم من و کجا و بندگان عارف کجا. اما خب اینم یه طرز فکر و بینش نسبت به دنیا و مشکلاتش هست که اگه یه روزی بهش برسم مطمئنا راحتر زندگی خواهم کرد.
سال ۹۱ اصلا سال خوبی نبود
اونقدر بد که حتی دوست ندارم بهش فکر کنم
امیدوارم ۹۲ جبران همه تلخی های ۹۱ باشه
هرچند
باورم نیست ز بد عهدی ایام هنوز
قصه، غصه که در دولت یار اخر شد
مثل همیشه گذروندم. نسبت به قبلا کمتر فیلم نگاه کردم فقط
سال ۹۱ رو اصلا دوست نداشتم و خاطرات بد بیشتر توی ذهنم مونده تا خاطرات خوب.
انشالا امسال برای همه سال خوبی باشه