|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - نسخهی قابل چاپ
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - kazhal@ - 01 مرداد ۱۳۹۴ ۱۲:۱۰ ق.ظ
یه چیز دیگه هم خیلی دلم میخواد بدونم. . . اونم اینکه همه جا سیستم آموزشی اینقدر طولانیه و تکراریه؟!
+مثلا فیزیک و ریاضی دبیرستان تو دانشگاه مجددا تکرار شد!
+تاریخ کلا یکبار رقم خورده و تموم شده، ولی ما از راهنمایی هی اینو واسه چی میخوندیم؟!
+ابتدایی که دیگه جای خود داره! اصلا درسای تجربی نداشتیم! همش حفظی!
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - پوونه - ۰۱ مرداد ۱۳۹۴ ۱۲:۲۶ ق.ظ
(۳۱ تیر ۱۳۹۴ ۱۱:۵۳ ب.ظ)F@gh@ نوشته شده توسط: جدی اگر داداشت نمیخاد بره ،با این که پزشکی رو دوست ندارم ولی حاضرم این رتبه خوب رو قبول و در پزشکی تجربه کسب کنم کاش میشد معاوضه کرد من لیسانسمو بدم کاریم میکردم سربازیش رله بشه بعد برم به جای داداشت درس بخونم 
آآآآی گفتی آفاق
من حاضر بودم حتی جای داداش کدر سربازی هم برم ولی این ۵۰۰ تجربی رو بدن به من. اگه من تو ریاضی این رتبه رو میاوردمااا به خدااا از ذوق میمیردم چه برسه به ۵۰۰ تجربی.. اونم کجااا دانشگاه تبریزی که بچه های پزشکی و داروسازی و اینا یه ارج و منزلتی دارن تو کل دانشگاه . من به خدا حیفم میاد واسه داداش کدر.
(۳۱ تیر ۱۳۹۴ ۱۱:۵۳ ب.ظ)F@gh@ نوشته شده توسط: فضولیه ها ولی دوستم معنی اسمت چیه؟ 
اگه به ترکی استانبولی باشه یعنی تقدیر و سرنوشت
ولی اگه ترکی نباشه شرمنده و اینا
(۳۱ تیر ۱۳۹۴ ۱۱:۵۷ ب.ظ)majoit نوشته شده توسط: من خیلی دوس دارم بدونم تو کشورای دیگه هم اینقدر همه سر و دست میشکنن برای درس خوندن؟! اونام اینقدر وقت و انرژی میذارن؟ این همه استرس و سختی رو تحمل میکنن؟ یا اینکه فقط ما اینجوری هستیم؟!
تو ترکیه، کره جنوبی، ایرلند و چین و یه چن تا کشور دیگه هم همینه اوضاع 
به خدا پیرمون کرد این استرس کنکور.. منم خیلی وقتا به کنکور فکر میکنم میبینم همه چی زندگیمون شده کنکور و بعد میگم خب که چی؟ و میبینم به اون «خب که چی؟» هم جوابی ندارم :|
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - shayesteNEY - 01 مرداد ۱۳۹۴ ۱۲:۵۰ ق.ظ
کیا از این استفاده بهینه میکردن؟
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Riemann - 01 مرداد ۱۳۹۴ ۱۲:۵۶ ق.ظ
خدا لعنت کنه دانشگاه شیراز و استاداشو مخصوصا استادای بخش کامیپوتر و همچنین بعضی دانشجوهای ورودی ۸۸ که حال منو گرفتن و یه عمری باعث ناراحتی من شدن !
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Bache Mosbat - 01 مرداد ۱۳۹۴ ۰۱:۰۳ ق.ظ
قرمه سبزی خوردم بعد از یک ماه، ماه رمضون که به خاطر معدم میترسیدم بخورم. خیلی خوب بود.
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - kazhal@ - 01 مرداد ۱۳۹۴ ۰۱:۰۵ ق.ظ
(۰۱ مرداد ۱۳۹۴ ۱۲:۲۶ ق.ظ)پوونه نوشته شده توسط: تو ترکیه، کره جنوبی، ایرلند و چین و یه چن تا کشور دیگه هم همینه اوضاع 
به خدا پیرمون کرد این استرس کنکور.. منم خیلی وقتا به کنکور فکر میکنم میبینم همه چی زندگیمون شده کنکور و بعد میگم خب که چی؟ و میبینم به اون «خب که چی؟» هم جوابی ندارم :|
جدی؟؟؟ ینی مث ما آزمون ورودی دارن؟
+شرایط جوری شده که انگار همه باید یک مسیر مشخص رو طی کنند! لیسانس، فوق لیسانس و دکتری و . . .
به نظرم، انگار یه جورایی، این مدرکه واسه آدما شآن اجتماعی میاره. . .
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - afrooz-OMD - 01 مرداد ۱۳۹۴ ۰۱:۳۲ ق.ظ
آرامشم آرزوست...
مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمیباشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - The BesT - 01 مرداد ۱۳۹۴ ۰۲:۲۹ ق.ظ
به هنگام وداع به هیچ میندیش!
نه به لحظات ترنم تمناها... نه به لحظات شورها و شادی ها...
به گاه عشق، عاشقانه بزی... به گاه مرگ ، مردانه بمیر....
دیروز یقین داشتم که چه می خواهم، باور داشتم که مسیری که به امروزهای زندگیم ختم خواهد شد، همان راهیست که برگزیده ام و فردا همان خواهد شد که من خواسته ام و آنچه که اراده کرده ام ، درست ترین است. اما امروز پس از پیمودن مسیری ناهموار و گاه سنگلاخ، پس از وفاداری عجیب به رویاها، در هنگام بزم تحقق آنها که بر پرده ی خیال می کشیدم، به ناگاه دریافته ام که، که همان رویاهای دیروز که امروز رنگ واقعیت به خود گرفته اند، آنچنان مرا دگرگونه کرده اند که دیگر دلم نمی خواهد حتی ثانیه ای در هوای حضورشان تنقس کنم. عجیب است، بسیار عجیب. خیال می کردم که این ما هستیم که به باورهایمان شکل می دهیم، آنها را می پروریم و اگر نخواستیم اشان آنها را به دور می افکنیم. اما امروز از پس دیروزها فهمیده ام که در حقیقت این ما هستیم که به دست باورهایمان ساخته می شویم و قد می کشیم...
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - kader - 01 مرداد ۱۳۹۴ ۱۲:۲۱ ب.ظ
یه سوال چرا داداشت میخواد بزنه تبریز
خب اصفهان که نزدیکتره. دانشگاهش هم خیلی خوبه
[/quote]
خب ما تبریزی هستیم و خونمون تبریز هست
البته همه چی رو آماده کرده بودیم تا با قبولی داداشم کلا بریم تهران ولی فعلا که اینجا موندگار شدیم
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - kader - 01 مرداد ۱۳۹۴ ۱۲:۳۷ ب.ظ
جدی میخاد این کارو کنه!!!نزار بابا چه کاریه بمونه برای سال دیگه ،به داداشت بگو اخوی سربازی رو پیش رو داری تا حساب کار دستش بیاد.بابا قبوله ،ببین قبول شد من ویزیت رایگانم هاا
ان شالله شما همیشه سلامت باشی و راهت به مطب دکترا نخوره
فعلا که هدفش برا انتخاب رشته اینه که فقط پزشکی تبریز و تهران رو بزنه با داندانپزشکی هاشون و داروسازی تهران
از تهران هم هم دانشگاه تهران هم دانشگاه شهید بهشتی
ببینیم خدا چی میخاد
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Fardad-A - 01 مرداد ۱۳۹۴ ۱۲:۴۳ ب.ظ
تبریک میگم به دوستانی که برادر و خواهرشون رتبه خوب آوردند.
راستش اینکه خیلی تمایل هست که بچه های تجربی برای پزشکی مایلند برند تهران یا بهشتی را بعضی فقط از روی حس رقابت دارند وبعضی بدلیل دیگریست.
دلیل دیگرش اینه که فقط تهران و شهید بهشتی (ایران و شیراز را مطمئن نیستم) سیستم آموزشی شون جدید هست و با بقیه دانشگاههای کشور (که سیستم قدیمی را اجرا میکنن)فرق میکنه. طول دوران تحصیل هم شش ماه تا یکسال اینطور که شنیدم کمتره. با توجه باینکه این دو دانشگاه سیستم جدید اموزش پزشکی(در علوم پایه) که تو کشورهای پیشرفته و بخصوص آمریکا پیاده شده را اجرا میکنن بعدا" این افراد اگه بخوان برند راحت تره.
از طرفی دانشگاه علوم پزشکی تهران در کل دانشگاههای ایران از نظر رتبه بندی در صدر هست . یعنی در رتبه بندی کلی از شریف هم بالاتره و سابقه اش هم زیاده و ارتباطات بین المللی خیلی خوبی داره. باز اینم مزیت بالای هست.
اگه بخوان بمونن و اینجا ادامه تحصیل بدهند اصلا" تفاوتی نداره.
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - RASPINA - 01 مرداد ۱۳۹۴ ۱۲:۵۰ ب.ظ
(۰۱ مرداد ۱۳۹۴ ۱۲:۲۱ ب.ظ)kader نوشته شده توسط: خب ما تبریزی هستیم و خونمون تبریز هست
البته همه چی رو آماده کرده بودیم تا با قبولی داداشم کلا بریم تهران ولی فعلا که اینجا موندگار شدیم
آهان من فکر کردم ساکن تهرانید....
ولی بذارید شانسش رایه بار دیگه امتحان کنه
یه سال به جایی برنمی خوره
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - kader - 01 مرداد ۱۳۹۴ ۱۲:۵۴ ب.ظ
+فضولیه ها ولی دوستم معنی اسمت چیه؟ 
[/quote]
خواهش میکنم ، چندتا معنی داره ، ولی من بخاطر یکی از معنی هاش که میشه " سرنوشت و تقدیر " هست انتخابش کردم
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - خانه سبز - ۰۱ مرداد ۱۳۹۴ ۰۱:۰۴ ب.ظ
(۰۱ مرداد ۱۳۹۴ ۱۲:۳۶ ب.ظ)Riemann نوشته شده توسط: خدا لعنت کنه دانشگاه شیراز و استاداشو مخصوصا استادای بخش کامیپوتر و همچنین بعضی دانشجوهای ورودی ۸۸ که حال منو گرفتن و یه عمری باعث ناراحتی من شدن !
دقیقا! موقع انتخاب دانشگاه شیراز فردی که ارشد امیرکبیر قبول شده بود( شایدبعدش اخراج) دوباره شیراز ارشد بود بهم گفت شیراز یونی از امیرکبیر چیز زیادی کم نداره و برابر هستش :دی
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Bahar_HS - 01 مرداد ۱۳۹۴ ۰۱:۱۲ ب.ظ
(۳۱ تیر ۱۳۹۴ ۱۱:۵۷ ب.ظ)majoit نوشته شده توسط: من خیلی دوس دارم بدونم تو کشورای دیگه هم اینقدر همه سر و دست میشکنن برای درس خوندن؟! اونام اینقدر وقت و انرژی میذارن؟ این همه استرس و سختی رو تحمل میکنن؟ یا اینکه فقط ما اینجوری هستیم؟!
من هم خیلی دوست دارم بدونم!
ولی فکر می کنم کشورهای دیگه اینطوری نیست؛.... راههای زیادی پیش رو دارند،...
ما فقط یه مسیر پیش رو داریم+از استعدادها و توانایی هامون اطلاع کافی و کاملی نداریم....
پ.ن:نتیجه ش میشه "من" که در سن ۳۰سالگی نمی دونم باید دقیقا از چه مدل خاکی استفاده کنم!
|