|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - نسخهی قابل چاپ
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو(۳)... - maryami - 01 دى ۱۳۹۰ ۰۹:۴۸ ب.ظ
از خودم گله دارم چرا توانایی هامو دست کم گرفتم و می گیرم. تقصیر بعضیها هم هست آدمو ناامید می کنن. مثلا یادمه مشاورمون می گفت بچه هایی که می خوان هوش شرکت کنین مدار الکتریکی رو حذف کنین. اصلا مدار تو کت بچه های کامپیوتر نمی ره. یعنی چی؟؟؟؟؟؟؟؟؟ حالا تو کت شما نرفته تو کت ما هم نمی ره؟؟؟؟؟؟؟؟؟
متاسفانه روم تاثیر می ذاره این تلقینای منفی. داشتم مدار الکتریکی می خوندم آخر فصل موقع تستاش گفتم بلدما اما حتما یه چیزایی می دن نتونم حل کنم آخه فلانی اینو گفت. دوست دارم به خودم بگم: "قوی باش. تو می تونی. نه فقط تو کنکور."
The most common way people give up their power is by thinking they don't have any
اما من می دونم دارم.
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو(۳)... - luna - 01 دى ۱۳۹۰ ۰۹:۵۹ ب.ظ
(۰۱ دى ۱۳۹۰ ۰۹:۴۸ ب.ظ)maryami نوشته شده توسط: از خودم گله دارم چرا توانایی هامو دست کم گرفتم و می گیرم. تقصیر بعضیها هم هست آدمو ناامید می کنن. مثلا یادمه مشاورمون می گفت بچه هایی که می خوان هوش شرکت کنین مدار الکتریکی رو حذف کنین. اصلا مدار تو کت بچه های کامپیوتر نمی ره. یعنی چی؟؟؟؟؟؟؟؟؟ حالا تو کت شما نرفته تو کت ما هم نمی ره؟؟؟؟؟؟؟؟؟
متاسفانه روم تاثیر می ذاره این تلقینای منفی. داشتم مدار الکتریکی می خوندم آخر فصل موقع تستاش گفتم بلدما اما حتما یه چیزایی می دن نتونم حل کنم آخه فلانی اینو گفت. دوست دارم به خودم بگم: "قوی باش. تو می تونی. نه فقط تو کنکور."
The most common way people give up their power is by thinking they don't have any
اما من می دونم دارم.
احساست رو کاملا درک می کنم! فقط می تونم یه پیشنهاد کنم. تا کنکور با تمام آدم های منفی اطرافت قطع رابطه کن و فقط با آدم هایی که بهت اعتماد به نفس می دن صحبت کن! واقعا این موضوع خیلی در روحیت و اعتماد به نفست تاثیر میذاره!
بعد اون مشاورتون هم فکر کنم خیلی مشاور نبوده!
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو(۳)... - pos - 01 دى ۱۳۹۰ ۱۱:۵۸ ب.ظ
پس زمینه های بینگ خیلی قشنگه مخصوصا این یکی از دستش ندین
مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمیباشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو(۳)... - مازیار صفایی - ۰۲ دى ۱۳۹۰ ۰۱:۰۱ ق.ظ
اینکه آدم بتونه خودشو دست خدا بسپره کار سختیه.... اینکه به خدا پناه ببره کار سختیه....
به حرف آسونه ولی تو عمل نه...
وقتی با این همه کار، برنامه درسی می ریزی و بقیه شو به خدا می سپاری....
بعد یک دفعه یک نرم افزار بعد از ۱۱ ماه کار یکی از باگ هاش در میاد و تو مجبوری ۳ روز کامل وقت براش بزاری و درس نخونی.... خودتو به خدا سپردن و راضی به رضاش بودن سخت می شه.... اینکه اعصابت بهم نریزه و ناشکری نکنی سختتر می شه... مصلحت این بود که این سه روز با کاغذ و حساب کتاب من پیش نره....
واقعا اینکه آدم بتونه خودشو دست خدا بسپره کار سختیه....
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو(۳)... - maryami - 02 دى ۱۳۹۰ ۱۰:۲۱ ق.ظ
(۰۲ دى ۱۳۹۰ ۰۱:۰۱ ق.ظ)باد نوشته شده توسط: اینکه آدم بتونه خودشو دست خدا بسپره کار سختیه.... اینکه به خدا پناه ببره کار سختیه....
به حرف آسونه ولی تو عمل نه...
وقتی با این همه کار، برنامه درسی می ریزی و بقیه شو به خدا می سپاری....
بعد یک دفعه یک نرم افزار بعد از ۱۱ ماه کار یکی از باگ هاش در میاد و تو مجبوری ۳ روز کامل وقت براش بزاری و درس نخونی.... خودتو به خدا سپردن و راضی به رضاش بودن سخت می شه.... اینکه اعصابت بهم نریزه و ناشکری نکنی سختتر می شه... مصلحت این بود که این سه روز با کاغذ و حساب کتاب من پیش نره....
واقعا اینکه آدم بتونه خودشو دست خدا بسپره کار سختیه....
راست می گین سخته اما واسه خیلیا پیش میاد. منم از برنامه ریزی هام عقب موندم اما حسرت و افسوس گذشته فایده نداره. بیاین از الان به بعد نذاریم عقب بمونیم. امیدوار باشیم و تا جایی که در توانمونمه تلاش کنیم. توکل به خدا هم که همیشه تو همه کارا اصل و پایه اس.
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو(۳)... - maryami - 02 دى ۱۳۹۰ ۰۳:۲۷ ب.ظ
امشب تولد بابامه همگی می خوایم بریم بیرون. آخییییییییییی باباییییییییییییی
چند روز دیگه هم تولد داداشمه.
اوایل بهمن هم تولد خواهرمه.
درس بخونم و نرم هم ناراحت می شن.
ای بابااااااااا ملت گذاشتن همه تا قبل کنکور من دنیا اومدن. تورو خدا رحم کنین من کنکور دااااااارم.
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو(۳)... - SarahArshad - 02 دى ۱۳۹۰ ۰۶:۰۸ ب.ظ
(۰۲ دى ۱۳۹۰ ۰۳:۲۷ ب.ظ)maryami نوشته شده توسط: امشب تولد بابامه همگی می خوایم بریم بیرون. آخییییییییییی باباییییییییییییی
چند روز دیگه هم تولد داداشمه.
اوایل بهمن هم تولد خواهرمه.
درس بخونم و نرم هم ناراحت می شن.
ای بابااااااااا ملت گذاشتن همه تا قبل کنکور من دنیا اومدن. تورو خدا رحم کنین من کنکور دااااااارم.
خودت میگی شب میرن بیرون خوب تا شب بخون وبعد برای دل قشنگ وزحمتکش بابایی برو باباها خیلی ارزشمندن مخصوصا وقتی ازدواج کردی میفهمی که پدر تکیه گاه دختره .تا وقتی ازدواج نکرده بودم وابسته شدید به ماما نی بودم اما بعدش فهمیدم که ارزش بابا چیه .بابا دلخوشییه دختره .بابا ارزش داره حتی بیشتر از کنکور .
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو(۳)... - maryami - 02 دى ۱۳۹۰ ۰۶:۳۴ ب.ظ
(۰۲ دى ۱۳۹۰ ۰۶:۰۸ ب.ظ)SarahArshad نوشته شده توسط: خودت میگی شب میرن بیرون خوب تا شب بخون وبعد برای دل قشنگ وزحمتکش بابایی برو باباها خیلی ارزشمندن مخصوصا وقتی ازدواج کردی میفهمی که پدر تکیه گاه دختره .تا وقتی ازدواج نکرده بودم وابسته شدید به ماما نی بودم اما بعدش فهمیدم که ارزش بابا چیه .بابا دلخوشییه دختره .بابا ارزش داره حتی بیشتر از کنکور .
راست می گی عزیزم باید بیشتر قدر مامان و بابا رو بدونم و هواشونو داشته باشم. بعضی وقتا مخصوصا با بابایی یه کم نامهربون می شم اما واسه اون من همیشه "دختر ناز بابا" هستم. خدا کمکم کنه قدر وجود مهربونشونو بیشتر بدونم
اما دیگه تولد خواهر و برادرم خدا کنه بشه نرم. واسه کادوش نیستااااا کنکور دارم
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو(۳)... - SarahArshad - 02 دى ۱۳۹۰ ۰۸:۰۹ ب.ظ
عاشقی عجب عالمی داره! اول که معشوقی فکر می کنی فقط باید عشق دریافت کنی .بعد می بینی تو هم بله! اما حس معشوقیتت بهت اجازه نمیده که از خر غرور بیایی پایین سالها می گذره به جایی میرسی که میبینی باید به خاطر عشق بزاری اون خوشبخت بشه .بعد میبینی اونم به خاطر اینکه تو خوشبخت بشی داره به خودش سخت می گیره .داره زجر میکشه تا تو بپری وپر در بیاری .بعد گیج می خوری که عاشقی یا معشوق ؟ می بینی در طول سالها در پی دعواها در پی گریه وخندهها حالا دیگه معلوم نیس کدومتون عاشقه وکدوم معشوق .این همون مرحله فنا میشه یه فنای زمینی !!!
از دور خیلی قشنگه و از نزدیک درد آور و لذت بخش .عشق همه جیز داره آتش گرمایی که بد جوری اشک هایت را در می آورد وصال جنگ ودعوا وخنده وبعد وقتی میبری که برسی به ....
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو(۳)... - mahi_24 - 02 دى ۱۳۹۰ ۱۰:۱۲ ب.ظ
ااااااا چه جالببببببببببببب.تولد باباییه منم امروزه.تولد داداشیم شب یلدا.اون داداشیم اول بهمن.منم مشکل مهمونی رفتن دارمممممم.تازه به جز اونایی که میان خونمون.
ایشالا سایه پدر مادرا همیشه بالای سر همه باشه
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو(۳)... - deledivouneh - 03 دى ۱۳۹۰ ۱۲:۲۸ ق.ظ
خیلی دقت کردم.
وااای من عاشق شدم
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو(۳)... - mamat - 03 دى ۱۳۹۰ ۰۱:۱۸ ق.ظ
میشه خدا رو حس کرد تو لحظههای ساده
تو اضطراب عشق و گناه بیاراده
بیعشق، عمر آدم بیاعتقاد میره
هفتاد سال عبادت یکشب به باد میره
وقتی که عشق، آخر، تصمیمشو بگیره
کاری نداره زوده یا حتی خیلی دیره
ترسیده بودم از عشق، عاشقتر از همیشه
هر چی محال میشد، با عشق داره میشه
عاشق نباشه آدم، حتی خدا غریبهس
از لحظههای حوا، هوا میمونه و بس
نترس اگه دل تو از خواب کهنه پاشه
شاید خدا قصهتو از نو نوشته باشه
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو(۳)... - Maryam-X - 03 دى ۱۳۹۰ ۰۱:۲۲ ق.ظ
(۰۲ دى ۱۳۹۰ ۰۸:۰۹ ب.ظ)SarahArshad نوشته شده توسط: عاشقی عجب عالمی داره !....
خیلی قشنگ بود....
کاش جملهی آخر انتها داشت!
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو(۳)... - SarahArshad - 03 دى ۱۳۹۰ ۱۲:۱۸ ب.ظ
(۰۳ دى ۱۳۹۰ ۰۱:۲۲ ق.ظ)Maryam-X نوشته شده توسط: (02 دى ۱۳۹۰ ۰۸:۰۹ ب.ظ)SarahArshad نوشته شده توسط: عاشقی عجب عالمی داره !....
خیلی قشنگ بود....
کاش جملهی آخر انتها داشت!
ممنون مریم جان راستش شاید برای هر کسی آخرش یه جور باشه .می بینی که بعضیها به جدایی میرسن( من قبول ندارم همش هوس بوده چون اگه هوسه پس اون گذشت های اولیه چی بوده وووو )این دسته اونایی هستن که بیشتر اعتقاد دارن که بهتره عشق وصال نداشته باشه .اما شاید بهترین حالتش آرامش باشه که دیدی خیلی کم پیش اومده بعد عاشقی زن وشوهر های محدودی به آرامش میرسن البته میرسن اما تعدادشون کمه (لطفا برای سنجش چنین حالاتی زن وشوهرهایی با سابقه ۵-۶ سال به بالا را درنظر بگیر نه جوجه عاشق های اول زندگی که همه اکثرا با هم خوبند اما زندگی شاید تازه بعد از چند سال اول شروع میشه زندگی واقعی)باید سعی کرد به این رسید اما سخته
می دونی چرا سخته چون وقتی معشوقی توقع کوچکترین بدی رو نداری اگه رابطه با همسر حالت معمولی تری داشته باشه توقع نداری برای همین از کوچکترین چیزی زجر نمی کشی یا شاید اصلا هدفی برای ازدواج نداشتی به جز ازدواج اما در بحث عاشقی نه کوجکترین مسئله برات میشه آتش ومی سوزاندت چون معشوقی اما چون عاشقی تحمل می کنی ولی می سوزی حال وقتی موفقی که به تعادل برسی تعادلی که برسی به این حد که معشوقی درست اما عاشق هم هستی می دانی رسیدن به این موضوع ممکن است سالها طول بکشد مخصوصا برای زن سخته چون تا بیاید به این مسئله برسه سالها می گذره واین سالها ..... دوستانی که عاشقید اصراری به وصال نداشته باشن می دونید از خدا بخواهید هر چی صلاحه همون براتون رخ بده اگه به آرامش میرسه براتون بخواد .سخته راه سختیه .به قول دوستمون باد سخته خودتو بسپاری به خدا اما وقتی یه چیزی به سرت میاد می فهمی که بهتر بود خودت رو میسپاردی به خدا .خودش میبینه آینده رو ومی دونه چی خوبه .سخته خیلی سخته ببینی نرسیدی به اون چیزی که می خواستی اما به خدا به نفعت بوده .میدونی وقتی تو آتش عشق سوختی( نه اون اولش که نرسیدی بعد که پا تو راه گذاشتی )می فهمی که واقعا سخته خیلی چیزها برات پیش میاد می سوزندت اون موقع می فهمی که
که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکلها . گذشت وسوختن این راز عاشقیه! مردشی بسم الله .چون فقط اولش معشوقی بعد دیگه تو هم باید عاشق باشی ومعشوق .اون موقع است که سختیها رخ می نماید
البته همش بدی نیستا .اما خوب می خوام بگم که همش گل وبلبل اولیه نیست .البته خودت یه موقعی میرسی به یه تعادل خوب اما همین رسیدن اذیتت می کنه .شاید برای کسی خیلی زود رخ بده اما برای بعضیها ممکنه طولانیتر باشه .بیشتر هم برای خانمها سخته چون بهترین حالت عشق معشوق بودن زن وعاشقی مرد است در ابتدا و در انتها هم همون فنا .یعنی اینکه معلوم نیست کی عاشقه کی معشوق .می دونی حالت بر عکسش معمولا موفق نبودن اینم بر می گرده به ذات مردها که دوست دارن زن ناز باشه وخود نیاز .دوستان این یه اصله یه . می گن خدا از آدم خواسته بره سمت حوا و همین نشون میده که خدا خواسته که مرد خواستار زن باشه .بر عکسش رو بی خیال شید که شاید زندگیت هم پا بگیره اما زجر آورترین نوع ازدواجه .خیلی مواقع هست زن نیاز به این داره که ناز کنه وکسی باشه که بخره این نیازش رو .می دونی چرا .آقایان به این موضوع دقت کنن که زن به دلیل نیاز به حامی این نیاز را داره نیاز به حامی واینکه نیاز داره حس کنه هنوز تحت حمایت همسرشه .این به زن آرامش میده .کاش اینا رو همه می دونستن از طرفی زنها هم نباید غرور یه مرد رو بشکنن چون همه زندگی یه مرد غرورشه اگه از مرد غرورش رو بگیری دیگه ...
فهمیدن همین رازها که تو خیلی از کتابهای روانشناسی هم هستن خیلی طول میکشه .آره می خونی اما تا عملا دستت بیاد طول میکشه .همینه این وسط بعضی خانوادهها تاب نمی یارن وزیر لوای هزار مورد دیگه مثل تفاهم ووووو از هم جدا میشن .دیدید اکثر اینایی که مشکل دارن البته اگه خیلی ریشه ای نباشه بعد چند سال به آرامش میرسن اما شاید خیلی اذیتشون کنه .خیلی نوشتم ببخشید اما خوب شاید لازم بود چون خیلی از بچه های اینجا درگیر با این موضوع هستن.
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو(۳)... - ملیکا - ۰۳ دى ۱۳۹۰ ۰۹:۲۵ ب.ظ
دلم میخواد سر این مردک بیسواد که اسم خودشو گذاشته استاد جیغ بزنم ،
کاش در حد فوق دیپلم سواد داشت ... نمیدونم با پارتی کدوم ... اومده اینجا !!!
حالم داره ازش بهم میخوره !!!
اینو میبینم یادش میفتم
|