زمان کنونی: ۰۹ اردیبهشت ۱۴۰۳, ۰۵:۰۸ ق.ظ مهمان گرامی به انجمن مانشت خوش آمدید. برای استفاده از تمامی امکانات انجمن می‌توانید عضو شوید.
گزینه‌های شما (ورودثبت نام)

aamitis
(داره مانشتی ها رو بالا می بره)
داره مانشتی ها رو بالا می بره
****

پاسخ درست: ۱ سوال
تاریخ ثبت نام: ۲۴ اردیبهشت ۱۳۹۲
تاریخ تولد: تعیین نشده
زمان محلی: ۲۸ April 2024 , 05:08 AM
وضعیت: آفلاین

مقبولیت: ۶۶/۹+
۱۰۸
۱۴

اطلاعات انجمن aamitis
تاریخ عضویت: ۲۴ اردیبهشت ۱۳۹۲
آخرین بازدید: ۲۹ مهر ۱۳۹۵ ۱۰:۳۴ ق.ظ
کل ارسال‌ها: ۵۱۳ (۰/۱۳ ارسال در روز | ۰/۱۴ درصد از کل ارسال‌ها)
(یافتن تمامی موضوع‌هایافتن تمامی ارسال‌ها - )
مدت زمان آنلاین بودن: ۳ روز, ۶ ساعت, ۱۰ دقیقه, ۳۲ ثانیه
اعتبار: ۱۶ [جزییات]

اطلاعات تماسِ aamitis
وب‌ سایت:
پیام خصوصی: ارسال یک پیام خصوصی به aamitis.
شماره‌ی ICQ:
شناسه‌ی AIM:
شناسه‌ی Yahoo:
شناسه‌ی MSN:
اطلاعات اضافی درباره‌ی aamitis
جنسیت: تعیین نشده
مکان زندگی شما:
رتبه کنکور ارشد؟:
دانشگاه کارشناسی:
وضعیت: دانشجوی کارشناسی ارشد
دانشگاه کارشناسی ارشد:
دانشگاه دکتری:
گرایش: تعیین نشده
لینک مصاحبه با مانشت:

امضای aamitis
دوست من

اگه یه روز چشاتو باز کردی و خودت رو وسط یه کوره دیدی ،

نترس و سعی کن پخته بیرون بیای ، وگرنه سوختن رو همه بلدن ...

نظرهای کاربران
 aamitis (02 خرداد ۱۳۹۳ در ۱۰:۱۱ ب.ظ)
[تصویر:  zahed.jpg]


زاهدی گوید: جواب چهار نفر مرا سخت تکان داد.


اول: مرد فاسدی از کنار من گذشت و من
گوشه لباسم را جمع کردم تا به او نخورد.
او گفت: ای شیخ خدا میداند که فردا حال ما چه خواهد بود!

دوم: مستی دیدم که افتان و خیزان راه میرفت
به او گفتم قدم ثابت بردار تا نیفتی.
گفت: تو با این همه ادعا قدم ثابت کرده ای؟

سوم: کودکی دیدم که چراغی در دست داشت
گفتم این روشنایی را از کجا اورده ای؟
کودک چراغ را فوت کرد و ان را خاموش ساخت
و گفت: تو که شیخ شهری بگو که این روشنایی کجا رفت؟

چهارم: زنی بسیار زیبا که درحال خشم
از شوهرش شکایت میکرد. گفتم اول
رویت را بپوشان بعد با من حرف بزن.
گفت: من که غرق خواهش دنیا هستم
چنان از خود بیخود شده ام که از خود خبرم نیست؛
تو چگونه غرق محبت خالقی که از نگاهی بیم داری؟
 aamitis (02 خرداد ۱۳۹۳ در ۱۰:۰۳ ب.ظ)
[تصویر:  gonah.jpg]


اگر...
اگر گناه وزن داشت؛

هیچ کس را توان آن نبود که قدمی بردارد،

خیلی ها از کوله بار سنگین خویش ناله میکردند،

و من شاید؛ کمر شکسته ترین بودم...
 aamitis (02 خرداد ۱۳۹۳ در ۰۷:۰۰ ب.ظ)
[تصویر:  namaz.jpg]
خــــدایا

دلم هوس یک نماز دو نفره کرده است ...

فقط من باشم و تو !!!!!
 jparisa (22 اردیبهشت ۱۳۹۳ در ۰۳:۴۷ ق.ظ)
از نظرت تو پروفایلم ممنونم دوست گلم خیلی زیبا بود
یک دنیا گلهای پرمهر و دوستی تقدیم تو باد.
 M*Gh (19 اردیبهشت ۱۳۹۳ در ۰۵:۵۱ ب.ظ)
مهنیا,
سلام مهنیای عزیز ممنونم Smile

هیچگاه دلت را به روزگار مسپار که دریایی از ناامیدی هست

دلت را به خدا بسپار که دریایی از امید است . . .

امیدوارم همه موانع از جلوی راهتون برداشته بشه و یکسره پله های موفقیت را طی کنید. Smile
 aamitis (19 اردیبهشت ۱۳۹۳ در ۰۳:۰۹ ب.ظ)
اغلب قدرت یک لمس ، یک لبخند ، یک کلمه ی محبت آمیز
یک گوش شنوا ، یک تعریف صادقانه یا کوچکترین توجه را
دست کم می گیریم ، در حالی که همه ی این ها قادرند
یک زندگی را از این رو به آن رو کنند ...
لئو بوسکالیا
 SaMiRa.e (19 اردیبهشت ۱۳۹۳ در ۰۱:۰۹ ب.ظ)
خیلی ممنون مهنیا عزیزSmile
کاری نکردم ، هرچی هم بوده وظیفه ام هست .
 aamitis (19 اردیبهشت ۱۳۹۳ در ۱۱:۴۰ ق.ظ)
به یاد داشته باش:

قلب تو امروز بر اشک های دیشب خود می خندد،

مانند:

درختی خیس که پس از عبور باران می درخشد!
 aamitis (19 اردیبهشت ۱۳۹۳ در ۱۱:۳۸ ق.ظ)
به یاد داشته باش:

مردم آینه رفتار و گفتار ما هستند،

با هر لحنی با ایشان صحبت کنیم،

با همان لحن پاسخمان را می دهند!
 aamitis (19 اردیبهشت ۱۳۹۳ در ۱۱:۳۵ ق.ظ)
اگر از دیگران توقع داریم

که جواب محبت هایمان را بدهند،

خود را در معرض خطر یاس

و دلسردی از آنان قرار خواهیم داد!
 aamitis (19 اردیبهشت ۱۳۹۳ در ۱۱:۳۳ ق.ظ)
اگر معنای خوشبختی،

آسایش جسم و بی خیالی است،

پس خوشبخت ترین موجود روی زمین

یک گاو هلندی است!
 aamitis (19 اردیبهشت ۱۳۹۳ در ۱۱:۱۷ ق.ظ)
گاهی دستی می آید

تا رفیق راه شود

تا نفس تنگ شده ات را تازه کند

و تو نمی دانی که جانش به مرداب بسته است

بوی تند آشوب می دهد

شریک قافله است ...

دست ها را با احتیاط باور کن

گاهی دستی که می آید کج است

تاب و نفست را می بَرد

گاهی نارفیق

سگش شرف دارد به دست رفاقتی که

خنجرش هر روز تیزتر است ...
 vesta (16 اردیبهشت ۱۳۹۳ در ۰۵:۵۹ ب.ظ)
مهنیا,
زیاده روی نیست دوست عزیز. به همه کسانی که در ختم قران شرکت داشتند اعتبار دادم... نمیشه در یک کار مشترک از یکی تشکر کرد و از یکی نهSmile
 aamitis (16 اردیبهشت ۱۳۹۳ در ۱۲:۲۸ ب.ظ)
هان مشو نومید چون واقـــف نئی از سر غیب

باشــــــد انـــــدر پرده بازیهای پنهـــــان غم مخور

(حافظ)
 Riemann (16 اردیبهشت ۱۳۹۳ در ۰۸:۵۵ ق.ظ)
امضای زیبایی دارید.
 aamitis (16 اردیبهشت ۱۳۹۳ در ۰۷:۴۶ ق.ظ)
گر کسی تو را با تمام مهربانیت دوست نداشت ...
دلگیر مباش که نه تو گنهکاری نه او !!!

آنگاه که مهر می ورزی مهربانیت تو را زیباترین معصوم دنیامی کند ...
پس خود را گنهکار مبین !!!
... ...
من عیسی نامی را میشناسم که ده بیمار را در یک روز شفا داد ...
و تنها یکی سپاسش گفت !!!

من خدایی میشناسم ابر رحمتش به زمین و زمان باریده ...
یکی سپاسش می گوید و هزاران نفر کفر !!!

پس مپندار بهتر از انچه عیسی و خدایش را سپاس گفتند ...
از تو برای مهربانیت قدردانی میکنند !!!

پس از ناسپاسیشان مرنج و در شاد کردن دلهایشان بکوش ...
که با مهربانی روح تو ارام میگیرد !!!

تو با مهر ورزیدنت بال و پر میگیری ...
خوبی دلیل جاودانگی تو خواهد شد ... پس به راهت ادامه بده !!!

دوست بدار نه برای انکه دوستت بدارند ...
تو به پاس زیبایی عشق ، عشق بورز و جاودانه باش !!!..
 M*Gh (15 اردیبهشت ۱۳۹۳ در ۰۷:۰۹ ب.ظ)
مهنیا,
آرامش محصول تفکر نیست
آرامش هنر نیندیشیدن به انبوه مسائلی است
که ارزش فکر کردن ندارند.

ممنونم مهنیا جان زیبا بود Smile
 SaMiRa.e (15 اردیبهشت ۱۳۹۳ در ۰۵:۲۷ ق.ظ)
یک روز نسیم خوش خبر می آید
بس مژده به هر کوی و گذر می آید
عطر گل عشق در فضا می پیچد
می آیی و انتظار سر می آید

خیلی ممنون Smile
 SaMiRa.e (11 اردیبهشت ۱۳۹۳ در ۱۲:۴۹ ب.ظ)
سلام مهنیا عزیز ،
خیلی خیلی ممنون که یادتون بود روز معلم و تشکر فراوان بابت تبریکتون Smile
 aamitis (18 فروردین ۱۳۹۳ در ۱۲:۲۲ ب.ظ)
وقل رب ادخلنی مدخل صدق واخرجنی مخرج صدق واجعل لی من لدنک سلطانا نصیرا

سوره اسرا آیه ۸۰

و بگو پروردگارا مرا با ورودی نیکو و صادقانه وارد (کارها) کن و با خروجی نیکو بیرون آر و برای من از پیش خودت سلطه و برهانی نیرومند قرار ده.

هرآمدنی را رفتنی است .خوشا بحال آنانکه در طاعت خالقند ودرخدمت مخلوق .

حضرت علی (ع)


این روزگار فراق نه در کنار شما بلکه با خاطرات شما با آرایه های از (یادش به خیرها) سپری خواهم نمود امیدوارم که خاطرات به این ماهها بجا مانده از حقیر را کاستی و تقصیرهای به جا مانده از حقیر را بابزرگ منشی خویش به فراموشی سپرده ودر عوض همیشه چهره ای را به خاطر بسپارید که همیشه ودر همه حال شما را دوست داشته وبه دوستی هایتان افتخار کرده واکنون نیز به دعای خیرتان نیازمند است.

لحظه لحظه‌هایتان همواره در سایه سار پروردگار باریتعالی سرشار از خیر وبرکت باد.

در پایان توجه شمار را به یک مصرع از شاعر بزرگ ایران زمین مولانا معطوف می دارم:

خیمه های ما جدا دلها یکی است

You can't send a comment to this user because your usergroup can't send comments.

Can I see some ID?

به خاطر سپاری رمز Cancel

Feeling left out?


نگران نباش، فقط روی این لینک برای ثبت نام کلیک کن. رمزت رو فراموش کردی؟ اینجا به یادت میاریم! close

رمزت رو فراموش کردی؟

Feeling left out?


نگران نباش، فقط روی این لینک برای ثبت نام کلیک کن. close