۰
subtitle
سلام.سوال رو اینجا دوباره آپلود کردم.
پاسخ:
الف)بله F1 و F2 معادلند.
چرا که در F1:
A⟶C و AC⟶D در نتیجه خصیصه C در AC اضافی خواهد بود.
پس میتونیم وابستگی AC⟶D رو حذف و بجای آن وابستگی A⟶D رو اضافه کنیم.
و همچنین A⟶D و E⟶AD ،در نتیجه خصیصه ی D در E⟶AD اضافی خواهد بود
پس مجموعه کاهش ناپذیر F1 برابر F1={A⟶C,A⟶D,E⟶A,E⟶B} خواهد بود که همان F2 هستش. پس F1 و F2 معادلند.
*یه راه دیگه واسه اینکه متوجه بشیم که آیا F1 و F2 برابرند،اینه که ثابت کنیم که F+1=F+2 باشه.
ب)کلید اصلی F1 یا همان F2 ( چون که معادلند) ، خصیصه E خواهد بود.
زیرا که در F={A⟶C,A⟶D,E⟶A,E⟶B} ، خصیصهی E در سمت راست هیچ وابستگی تابعی نیست،پس عضوی از کلید(های) کاندید هستش.و با توجه به اینکه E به تنهایی قادر به تولید تمام خصیصهها خواهد بود،پس تنها کلید کاندید رابطه،خصیصه E هستش.
و با توجه به اینکه تنها یک کلید کاندید وجود دارد،پس این کلید کاندید،کلید اصلی نیز خواهد بود.
پس کلید اصلی ، E هستش.
ج) در رابطهی R(A,B,C,D,E) با وابستگیهای تابعی F={A⟶C,A⟶D,E⟶A,E⟶B} :
۱-کلید کاندید رابطه ، E هستش.
۲- این رابطه در فرم ۲NF قرار داره.
چونکه:
- ۱NF است(زیرا که دارای حداقل یک کلید کاندید هستش و همه ی خصیصه های آن غیرقابل تجزیه و تک مقداری هستند(چون صورت سوال اشارهای چند مقداری بودن یا قابل تجزیه بودن صفات نکرده))
- ۲NF است(زیرا که ۱NF است و فاقد وابستگی بخشی هستش)
*وابستگی بخشی:یعنی وابستگی یک مولفهی غیر کلیدی به بخشی از کلیدکاندید.
- ولی ۳NF نیست.(رابطه ای ۳NF است که ۲NF و فاقد وابستگی انتقالی باشد)
*وابستگی انتقالی:یعنی وابستگی یک مولفه ی غیر کلیدی به یک مولفهی غیر کلیدی دیگر.
که در این رابطه، وابستگی A⟶C,A⟶D دارای وابستگی انتقالی هستند و شرط ۳NF بودن رابطه رو نقض می کنند.
پس این رابطه در فرم ۲NF قرار داره.
۳- این رابطه در فرم ۲NF هستش،که جهت نرمال تر کردن آن،ابتدا باید در صورت امکان به ۳NF تبدیل شود.
*جهت تبدیل ۲NF به ۳NF میتونیم از روش زیر استفاده کنیم:
۱- صفتهایی را که وابستگی انتقالی ایجاد کردهاند،با وابستههای آنها کنار هم قرار میدهیم.
۲-کلید(های) کاندید را با صفت های باقیمانده کنار هم قرار میدهیم.
۳-صفتهای کلیدی را به عنوان کلید خارجی در ۲ تکرار میکنیم.
پس رابطهی R(A,B,C,D,E) رو به ۲ جدول زیر تجزیه میکنیم:
۱) R1(A,C,D) با وابستگی تابعی A⟶CD و کلید کاندید A
۲) R2(E,A,B) با وابستگی تابعی E⟶AB و کلید کاندید E
که هر دو رابطهی R1 و R2 در فرم ۳NF و BCNF هستند(البته در فرم نرمال ۴NF و ۵NF نیز قرار دارند)
و تجزیه ما یک تجزیهی مطلوب خواهد بود،زیرا که شرایط ریسانن برقرار هستش(تمام وابستگیهای تابعی موجود در R قابل استنتاج از مجموعه وابستگیهای تابعی R1 و R2 خواهد بود و خصیهی مشترک بین R1 و R2 (یعنی خصیصه A) حداقل در یکی کلید کاندید است. پس این ۲ رابطه به هم قابل اتصال هستند و میتونند وابستگیهای اولیه رو تولید کنند.)
![[تصویر: 406408_Screenshot_2016_01_09_17_05_12.png]](https://img.manesht.ir/406408_Screenshot_2016_01_09_17_05_12.png)
پاسخ:
الف)بله F1 و F2 معادلند.
چرا که در F1:
A⟶C و AC⟶D در نتیجه خصیصه C در AC اضافی خواهد بود.
پس میتونیم وابستگی AC⟶D رو حذف و بجای آن وابستگی A⟶D رو اضافه کنیم.
و همچنین A⟶D و E⟶AD ،در نتیجه خصیصه ی D در E⟶AD اضافی خواهد بود
پس مجموعه کاهش ناپذیر F1 برابر F1={A⟶C,A⟶D,E⟶A,E⟶B} خواهد بود که همان F2 هستش. پس F1 و F2 معادلند.
*یه راه دیگه واسه اینکه متوجه بشیم که آیا F1 و F2 برابرند،اینه که ثابت کنیم که F+1=F+2 باشه.
------------------------------------------------------------------------------
ب)کلید اصلی F1 یا همان F2 ( چون که معادلند) ، خصیصه E خواهد بود.
زیرا که در F={A⟶C,A⟶D,E⟶A,E⟶B} ، خصیصهی E در سمت راست هیچ وابستگی تابعی نیست،پس عضوی از کلید(های) کاندید هستش.و با توجه به اینکه E به تنهایی قادر به تولید تمام خصیصهها خواهد بود،پس تنها کلید کاندید رابطه،خصیصه E هستش.
و با توجه به اینکه تنها یک کلید کاندید وجود دارد،پس این کلید کاندید،کلید اصلی نیز خواهد بود.
پس کلید اصلی ، E هستش.
------------------------------------------------------------------------------
ج) در رابطهی R(A,B,C,D,E) با وابستگیهای تابعی F={A⟶C,A⟶D,E⟶A,E⟶B} :
۱-کلید کاندید رابطه ، E هستش.
۲- این رابطه در فرم ۲NF قرار داره.
چونکه:
- ۱NF است(زیرا که دارای حداقل یک کلید کاندید هستش و همه ی خصیصه های آن غیرقابل تجزیه و تک مقداری هستند(چون صورت سوال اشارهای چند مقداری بودن یا قابل تجزیه بودن صفات نکرده))
- ۲NF است(زیرا که ۱NF است و فاقد وابستگی بخشی هستش)
*وابستگی بخشی:یعنی وابستگی یک مولفهی غیر کلیدی به بخشی از کلیدکاندید.
- ولی ۳NF نیست.(رابطه ای ۳NF است که ۲NF و فاقد وابستگی انتقالی باشد)
*وابستگی انتقالی:یعنی وابستگی یک مولفه ی غیر کلیدی به یک مولفهی غیر کلیدی دیگر.
که در این رابطه، وابستگی A⟶C,A⟶D دارای وابستگی انتقالی هستند و شرط ۳NF بودن رابطه رو نقض می کنند.
پس این رابطه در فرم ۲NF قرار داره.
۳- این رابطه در فرم ۲NF هستش،که جهت نرمال تر کردن آن،ابتدا باید در صورت امکان به ۳NF تبدیل شود.
*جهت تبدیل ۲NF به ۳NF میتونیم از روش زیر استفاده کنیم:
۱- صفتهایی را که وابستگی انتقالی ایجاد کردهاند،با وابستههای آنها کنار هم قرار میدهیم.
۲-کلید(های) کاندید را با صفت های باقیمانده کنار هم قرار میدهیم.
۳-صفتهای کلیدی را به عنوان کلید خارجی در ۲ تکرار میکنیم.
پس رابطهی R(A,B,C,D,E) رو به ۲ جدول زیر تجزیه میکنیم:
۱) R1(A,C,D) با وابستگی تابعی A⟶CD و کلید کاندید A
۲) R2(E,A,B) با وابستگی تابعی E⟶AB و کلید کاندید E
که هر دو رابطهی R1 و R2 در فرم ۳NF و BCNF هستند(البته در فرم نرمال ۴NF و ۵NF نیز قرار دارند)
و تجزیه ما یک تجزیهی مطلوب خواهد بود،زیرا که شرایط ریسانن برقرار هستش(تمام وابستگیهای تابعی موجود در R قابل استنتاج از مجموعه وابستگیهای تابعی R1 و R2 خواهد بود و خصیهی مشترک بین R1 و R2 (یعنی خصیصه A) حداقل در یکی کلید کاندید است. پس این ۲ رابطه به هم قابل اتصال هستند و میتونند وابستگیهای اولیه رو تولید کنند.)