به نام خدا
(الان دارم پیشنمایش رو میبینم، خودم پارسال مصاحبههای طولانی رو نخوندم، الان میفهمم چرا طولانی بودن
) )
اگه مایلیدخودتون را معرفی کنید(نام و نام خانوادگی) و بگید متولد چه سالی هستید و اهل کدام شهرید؟ رتبه و رشته و گرایشتون را هم بفرمایید.
با سلام خدمت همه دوستان، نوید خزاعی هستم متولد ۶۹ . اصفهانی هستم. رتبه ۹۵ مهندسی کامپیوتر گرایش هوش مصنوعی.
۱- در چه رشته ای کارشناسی گرفتید؟ تمام شده یا در حال تحصیل هستید؟آیا کارشناسی پیوسته خوندید یا کاردانی و بعد کارشناسی؟
کارشناسی پیوسته کامپیوتر دانشگاه اصفهان خوندم، ورودی ۸۷ سختافزار بودم و از ترم ۳ رفتم نرمافزار. فارغالتحصیل شهریور ۹۱ هستم.
۲- با اجازه تون برگردیم به دوران نوجوانی و حتی کودکی ،چی شد که اومدین کارشناسی این رشته؟ چطوری وارد دوره کارشناسی شدین؟ یعنی با علاقه و شناخت این رشته را انتخاب کردین یا انتخابتون اول دانشگاه بود بعد رشته؟
تو نوجوانی علاقهم نجوم و فیزیک نوین بود، بعد از کنکور مشاورین عزیز گفتن نظری تو ایران فایده نداره بزن مهندسی! منم گشتم ببینم چیا نزدیکه به علایقم. اول الکترونیک برام جالب شد بعد کنترل بعد سختافزار :دی. انتخابم جوری بود که اینا رو تهران نیوردم و بعدش دانشگاه اصفهان رو زده بودم و آوردم چون صرفاً با خونه بیست دقیقه فاصله داشت :دی. ولی خیلی زود به کامپیوتر علاقهمند شدم.
۳- در کارشناسی چطور دانشجویی بودید؟ از اونا که همیشه نمره خوبه کلاسند؟یا معمولی بودید؟ یا درسها را بر اساس علاقه میخوندید نه بخاط معدل یعنی از یک درس خوشتون میومد خوب میخوندین و بیست میگرفتین و یکی را دوست نداشتید فقط پاسش میکردید .
معمولی/خوب. دقیقاً بر اساس علاقه به درس میخوندم، همیشه هم شب امتحانی بودیم، درسهایی که علاقه نداشتم اگه پروژه داشته پاس شدم
) مثلاً معادلات رو بعد از دو ترم استاد پاس کرد :دی
۴- از کی به کنکور ارشد فکر کردید؟اصلا" ادامه تحصیل از ابتدای ورود به دانشگاه ، تو برنامه تحصیلی تون بود یا نه؟
بله بود. سال ۹۱ که ترم هشت بودم دقیقاً هدفم ارشد دادن شد، ولی به دلایلی تصمیم گرفتم جدی نخونم و بذارم واسه امسال و از فرصت یکسالهی بعد از فارغالتحصیلی و قبل از اعزام به پادگان استفاده کنم:دی.
۵- آیا وقتی تصمیم گرفتید ارشد شرکت کنید همین رشته میخواستید امتحان بدید یا گرایش دیگری ولی بعدا" وقتی به برنامه ریزی رسیدیننظرتون این رشته و گرایش شد؟
از اول بین هوش و معماری دو دل بودم. موقع برنامهریزی و کشف ضعفهام توی دروس خاص مثل ریاضی و دورس معماری تصمیم گرفتم هوش بدم. البته معماری خود دروس ارشدش هم برام سخت تر بود، ترسیدم :دی.
۶- میشه درصدهاتون را در هر درس بگید. اگه بیش از یک رشته هم کنکور دادین هر دو را بگید.
لینک کارنامهها:
(منظور ۲۵۱ معماری بوده، سخت نگیرین تو رو خدا :دی :سوت)
مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمیباشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.
مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمیباشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.
۷
- آیا سال اولی بود که کنکور می دادید؟ اگه المپیادشرکت کردید یا سال دوم یا سوم یا ... هست که برای ارشد امتحان میدید بفرمایید.
سال دومه که تقریباً جدی ارشد میدم، پارسال تصمیم گرفتم یه ماهه بخونم که جواب نداد :دی.
۸- بنظرتون چقدر درس خوندن تو دانشگاهی که شما درس خوندین برای پایان ترم و برای کنکور با هم تفاوت داره یا شبیه هست به بیان دیگه بنظرتون تو دانشگاه شما بچه های موفق در تحصیل کارشناسی شانس بیشتری واسه آزمون ارشد دارن یا نه اصلاً این دو نوع درس خوندن متفاوت را می طلبه؟
میشه گفت خییلی فرق داره! مساله بچهها نیستن، مساله اینه که سبک تدریس و نمره دادن استادها همه معادلات رو به هم میزنه. :دی در کل شانس همهی بچهها رو یکی میبینم، ارشد کامپیوتر فقط خوندن میخواد به نظرم.
۹- از کی دقیقاً برای کنکور ارشد برنامه مطالعاتی گذاشتید ، از کی شروع کردید،آیا سر همون وقتی که در برنامه پیش بینی کرده بودین شروع کردین؟ برنامه تون چند ماهه بود؟ آیا وقفه ای هم پیش اومدمثلاً اتفاقی چیزی که مجبور شید برنامه را عوض کنید؟
از تابستون ۹۱ ، ولی به دلیل داشتن کارآموزی (بهونه بود عملاً :دی) از مهر شروع کردم. برنامهم نزدیک به چهارماه و نیم بود که یک ماه آخرش دپرس بودم ول کردم، متاسفانه.
۱۰- برنامه تون ثابت بود یا هر از گاهی تا نزدیکای کنکور اصلاحش کردین ؟ اگه اصلاح کردین اصلاحات جزئی بود یا کلی؟
برنامهم خیلی کلی بود، ولی تنها برنامهم این بود که سرفصلهایی که پارسه آزمون میگرفت رو برسونم، خیلیهاش رو هم نرسوندم برخی دروس رو کامل بیخیال شدم. ولی اصلاحات غیر از یکی دو بار که اولهاش درس حذف کردم جزیی بود، در این حد که امروز حال ندارم بخونم مثلا، فردا میخونم ماستمالی میکنم جبران میشه :دی.
۱۱- بعضی درسها تو آزمون ارشد تاثیر و نمره بیشتری دارن و توجه بیشتری بهشون میشه . شما هم همینکار را کردین؟منظورم توجه به بودجه بندی درسها برای آزمون ارشد هست.
مسلماً بله، توی برنامهم ماکزیمم ساعات هفته رو که ممکنه درس بخونم مشخص کرده بودم، درسهایی که میخواستم بخونم رو هم مشخص کرده بودم و به هر کدوم مقدار ساعتی که اختصاص میدادم، در کل، متناسب با ضریب اون مجموعه بود، علاوه بر این که توی هر مجموعه هم خب باز این کار رو میکردم مثلاً اهمیت سیستمعامل کمتر از اهمیت ساختمان داده بود، به همون نسبت هم ساعتهاش فرق میکرد.
۱۲- آیا هنگام برنام ریزی تو ذهنتون بود که مثلاً تو یه درس خاص ضعیفید و تو یه درس قوی و به درسهای مختلف بر این اساس وزن بیشتر یا کمتر بدین؟میشه در مورد درسهای مختلف بگید؟
بله این رو خیلی اثر دادم و برام هم نتیجه داد. این مساله توی اینکه روز رو با چه درسی شروع کنی و تموم کنی هم اثر میذاشت. مثلاً من منطقی و معماری دوست دارم، پارسال هم خونده بودم کمی و ترسم از مباحث جدید ریخته بود، واسه همین میدونستم بازدهیم توی این دروس بیشتره، پس ساعتشون رو کوتاهتر و پراکندهتر از بقیه دروس در نظر میگرفتم، از طرفی اهمیتش رو میبردم بالا، مثلاً نمیذاشتم مسالهای بمونه که نتونم خودم حلش کنم چون امیدم به این درسها بالا بود. از طرفی درسی مثل ساختمان هم به خاطر اینکه ضعیف بودم هم به خاطر اینکه خیلی مهمتر از بقیه درسها بود وزنش بیشتر بود، چون راندمان ۴ ساعت خوندنش برام به اندازه یه ساعت منطقی نمیشد، از طرفی ارزشش رو داشت چون همه منطقی و معماری رو میتونن خوب بزنن ولی یه تست ساختمان اضافه زدن خیلی هنر بود به نظرم.
۱۳- خب شما زمان مشخصی داشتید و پایان زمان مطالعه روز قبل از کنکور هست . پس طبیعی است که منابع مطالعاتی هم نمیتونن اضافه بشن. آیا شما هنگام برنامه ریزی میدونستید برای هر درس کدام منابع یا جزوات را باید(یا میخواهید )بخونید یا نه؟ یعنی مظورم اینه که برنامه ریزی زمانی کردید یا برنامه ریزی براساس منابع . مثالی بزنم . مثلا" شما روی سیستم عامل هفته ای پانزده ساعت وقت گذاشته بودید و با یک منبع مثلا" کتاب پارسه شروع کردین و بخودتون گفته بودید اگر فرصت شد مثلا" کتاب پوران را هم میخونم اگر نرسیدم هم هیچ. یا اینکه برنامه ریزیتون بر اساس خوندن منابع بود یعنی مثلا" گفته بودین من باید سه تا کتاب مشخص را برای سیستم عامل حتما" بخونم و بر این اساس برنامه ریزی کردین؟
برنامهریزی میکس! :دی من اول کتابهای هر درس رو مشخص کردم که از کدام کتاب خواهم خوند، بعد برنامهریزی زمانی وابسته به سرفصل کردم. ینی از روی سرفصل پارسه نگاه میکردم میدیدم خب ، تا هفته بعد مثلاً باید الگوریتم مبحث فلان رو بخونم. از روی اون کتابی که مشخص کرده بودم شروع میکردم میخوندم تا اون سرفصل تموم شه و اگه نمیرسیدم تموم کنم، میذاشتمش کنار تا آزمون دورهای ها برسه و توی اون فرصت جبران میکردم. این باعث میشد بفهمم مثلاً مبحث گراف کتاب الگوریتمی که دارم میخونم کافی نیست باید یه کتاب دیگه هم ببینم (وقتی آزمون رو میدی میفهمی این رو، بعد واسه دوره جبران میکنی). این اتفاق چند بار افتاد که وسط کار مجبور شدم منابعم توی یه فصل خاص رو بیشتر کنم.
۱۴- میشه منابع مطالعاتی که واسه هر درس خوندید را بگید.ایا از ویس و فیلم هم استفاده کردین.
> زبان: نرمافزار Anki برای لغات ۵۰۴ ، شبی بیست دقیقه بیشتر وقت نمیگرفت، فلش کارته. بعدها فهمیدم ضرر کردم که لغات کتاب زبان تخصصی پارسه رو نخوندم. فیلم و سریال زبان اصلی هم بیاثر نبود، مدت خوندن کنکور همهش داشتم سریال Lie To Me رو میدیدم :دی
> ساختمانهای گسسته: پوران پژوهش. هرچند فقط در صورتی کافیه که تستهاش رو خوب مسلط بشید، شاید میشد از ۴ تست ۳ تاشو با این کتاب زد، من خوب نخونده بودم فقط دوتاش رو زدم :دی
> آمار و احتمال: کتاب آمار پارسه. من آمار رو فقط دو یا سه فصل خوندم اونم در حد یادگیری، نه تسلط. بعدش از دروسم حذفش کردم. اگر نه کتاب کاملی بود برای کسی که وقت بذاره.
> ریاضی مهندسی: همون اول کار حذفش کردم :دی
> محاسبات عددی: این درس رو هم نظری ندارم، یه فصل اول از مقسمی رو خوندم اوایل برنامهریزی و به این نتیجه رسیدم حذفش کنم :دی من ریاضیم خوب نیست کلا.
> ساختمان داده: کتاب پارسه رو خوندم، لازمه ولی کافی نیست، تست کمی از ساختمان داده پوران پژوهش میزدم که اون هم به نظرم بد نبود. باید پارسه رو بخونید و کنارش توی مقسمی یا پوران تست بزنید مثلا. من خودم تسلط نداشتم هیچی نزدم امسال، یکی هم بود که شک داشتم شکم درست بوده ولی نزدم به هرحال :دی
> مدار منطقی: پوران پژوهش. عالی و کافی. یه جایی توی سادهسازیها فقط درست متوجه نمیشدم که رفتم سراغ مانو. توی چهار پنج صفحه که درس داده بود مشکل رو حل کرد. با همین کتاب ۶ تا منطقی زدم که یکیش غلط بود اونم به خاطر بیدقتی خودم.
> نظریه زبانها و ماشینها: این درس رو هم نخوندم :دی میدونستم باید کتاب لینز رو خوند، یه کم خوندم حوصله نکردم گذاشتم کنار و برای اینکه عذاب وجدان نگیرم یه نگاهی روی اسلایدهای درس نظریهی دانشگاهم کردم که مفاهیم رو بدونم . با همین مفاهیم یه تست نظریه زدم که درست بود.
> معماری: پوران پژوهش. این کتاب هم عالی و کافی بود. مثلاً یه تستی بود اشتباه بود گفته بود اشتباهه، بچهها مقسمی رو آورده بودن خودشو کشته بود برسه به جواب:دی. ۴ تا معماری زدم که یکیش به خاطر سوتی دادن توی خوندن سؤال غلط شد. در کل من مشترک به جز یه دونه نظریه، ۱۰ تا تست دیگهم فقط معماری و منطقی بود که مدیون این کتابهای پورانم، واقعاً دست آقای یوسفی درد نکنه.
> سیستم عامل: من زیاد سرمایهگذاری نکردم، کتاب پارسه رو تنبلی کردم و نخوندم، به جاش مقسمی خوندم که به نظرم واسه فهم مفاهیم پایه و دو تا تست زدن کافیه. ولی کتاب پارسه رو کسی حال داشته باشه بخونه خیلی مسلط میشه.
> مدار الکتریکی: از اول برنامه با قاطعیت حذفش کردم :دی
> طراحی الگوریتم: پوران پژوهش عالی بود. من وقت زیادی واسه تسلط نذاشتم اگر نه کافیه، فکر میکنم یه فصل گراف بود یا چی که کم گفته بود لازم شد برم سراغ کتاب مقسمی.
> هوش مصنوعی: کتاب راهیان ارشد با قاطعیت. حجمش به نظر زیاد میاد اما خیلی روان و خوب درس داده. به ویژه فصلهای آخر رو. تأکید میکنم کتاب رو تا ته بخونین (غیر از بخش شبکه عصبی البته). همیشه هم مرورش کنید :دی
> دو سه هفتهی آخر: ۷ آزمون ارشد پوران پژوهش. اینکه یه روز در میون مثلاً از خودتون کنکورهای سالهای قبل رو بگیرید خیلی موثره. روی صندلی، با پاسخنامهی مقوایی و کیک و آب. :دی
یه نکته فوقالعاده مهم خلاصهبرداریه که آخرین روز ها مثل فرشته نجات به دادتون میرسه، هر درس مثلاً ۱۰-۲۰ صفحه نصف آچار شده بود مال من که شدیداً برام کارآ بود. چون یه نگاه که بکنید کل فصل میاد جلو چشمتون. شاید درسی مثل هوش رو بگید نمیشه خلاصه کرد اونم از راهیان، درست میگید، لااقل هایلایت کنید کتاب رو :دی.
۱۵- بنظرتون تو رشته و گرایش شما کدام درسها را باید از روی کتب مرجع خوند.
نظریه. گسسته رو هم فـــکر میکنم کسی بخواد پایهش رو قوی کنه باید مرجع بخونه، ولی نه توی برنامه ۴ ماهه، از تابستون مثلا.
۱۶- آیا شما در طول تحصیل کارشناسی از کتب مرجع هم استفاده میکردین یا بقول بعضی دوستان جزوه محور بودین؟
تا جزوه هست چرا منبع آخه؟ :دی برخی دروس که به اسلایدهای استاد اکتفا میشد میرفت :دی. البته معماری رو استادمون از مرجع درس میداد و فکر میکنم تنها درس کارشناسی بود که محور دیگهای جز کتاب و خردهیادداشتهای سر کلاس نداشتیم، اسلایدهاشو بهمون نداد نامرد :دی.
۱۷- زبان یه درس تقریبا"جداست. آیا شما زبان را واسه کنکور خوندین یا پایه قبلی داشتید یا اصلا" سر کنکور هر چی شد جواب دادین یا کلا" جواب ندادین؟ سطح زبان شما ضعیفه ، متوسطه یا خوبه یا عالی؟
زبانم متوسطه اما به درد کنکور ارشد دادن نمیخورد. همون جوری که گفتم شبی بیست دیقه با یه نرمافزار فلش کارت ۵۰۴ خوندم به قصد کنکور.
با مشورت سالبالاییهامون و دیدن نمونه کارنامهها به این نتیجه رسیده بودم زبان نزنی ارزش بقیه درصدهات میاد پایین، واسه همین از اول نیتم این بود که زبان رو بالا بزنم حتی وقت از سر ریاضی و مشترک بدم سر زبان، که البته لازم نشد.
واسه مقایسه تأثیرش، کارنامهی رتبه ۱۲۵ رو با مال من مقایسه کنید:
مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمیباشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.
۱۸- در مورد ریاضی چی؟ بنظرتون میشه بالا زد؟ایا همه درسهای ریاضی را باید داوطلبین بخونند یا میشه یکی یا دوتاش را حذف کرد؟
اگه پایه ریاضی داشته باشی بله بالا که میشه زد، اگه نداشته باشی ولی بخونی هم به نظرم با دو سه تا درس رو خوب خوندن میشه ۵۰ هم زد. دو تا درس رو بخونید و ۲۵ هم بزنید عالیه ! حذف کردن دو تا درس ریاضی در کل کار عاقلانهایه، سه تا حذف کردن خیلی ریسکه، ما که کردیم و شد، شانس آوردیم :دی.
۱۹- اگه میشه در مورد برنامه ریزی کلی تون توضیح بدین و همچنین اگه برای روشن شدن لازمه برنامه ریزی خاص برای یک درس بخصوص که در گرایش شما بیشتر داوطلبین باهاش مشکل دارن بپردازید.
توی سوالهای ۱۰ تا ۱۳ تقریباً توضیح دادم. من یه سری کاغذ پرینت کردم به شکل برنامه هفتگی، حساب کردم که هر درسی چقدر از کل زمان ممکن رو هم ببره و اون پایین نوشتم. بعد توی برنامه برای مثلاً ۳-۴ روز آینده توی هر خونه مینوشتم چقدر چه درسی رو بخونم (واحدهای یک ساعته مثلا، اینجوری میشه برای هر ساعت یه علامت جلوی اسم درس اون پایین زد، هفته که تموم شه مشخص میشه توی هر درس بدهی دارید یا نه :دی). خود درس رو هم که میخواستم شروع کنم، میدیدم که سرفصلی که طبق برنامه آزمون پارسه باید برسه، تا کجاس، یه نگاه کلی میکردم که دستم بیاد چقدر وقت خواهد گرفت تا اگه لازمه از ساعات دروس دیگه کم کنم... خیلی قاعده خاصی نداره دیگه ، درس بهخصوصی هم فکر نمیکنم باشه، ریاضیها یه کم اذیت میکنن که پیشنهادم اینه از تابستون شروع کنید به خوندشون، اگه مثل من تنبل باشید بعداً وقت نمیرسه.
۲۰- آیا شما تنها مطالعه میکردین یا با دوست یا دوستانی؟ در خانه یا کتابخانه.بنظرتون کدامش بهتره.
تقریباً تنها بودم، هر از گاهی با یکی از دوستان نزدیک رفع اشکال میکردم که خیلی تو روحیهم اثر داشت. من اولها توی خونه میخوندم و بد نبود ولی کم کم راندمانش نزدیک به صفر شد، رفتم کتابخونه، بعد از مدتی که کتابخونهها هی برام خستهکننده میشدن میرفتم یه کتابخونه دیگه :دی. هرجایی بهتره که احساس کنید توی اون مکان کاری به جز درس خوندن نمیتونید انجام بدید :دی.
۲۱- حالا بر اساس جواب سوالای قبلی ، سرعت مطالعه تون را چگونه اندازه میگرفتید؟ فیدبک شما یا معیار شما که احتمالاً کند نباشید چی بود؟ آیاحجم مطالب خوانده شده نسبت به حجم مطالب باقیمانده با توجه به زمان باقیمانده یا مقایسه با سایرین در کنکورای آزمایشی یا معیارهای دیگه؟ اگه میشه توضیح بدین.
معیارم همین بود که حجم باقیمونده تا تکمیل کردن سرفصلهای آزمون آزمایشی بعدی چقدره. آزمونهای پارسه چون دو هفته یه باره این معیار عملاً معیار خوبی میشه با اینکه حجم سرفصلهاشون خییلی یکنواخت نیست.
۲۲- اگه از برنامهتون عقب می افتادید چگونه جبران میکردین؟آ با باتعداد ساعات بیشتر یا حذف بعضی منابع در یک درس (کم کردن منابع در یک درس)و یا در نهایت یه درس خاص را کنار گذاشتید بنفع بقیه؟
همون طور که گفتم عقبافتادگی یه سرفصل خاص رو میذاشتم کنار تا موقع آزمون دورهای که میرسه رفعش کنم (آزمونهای ۲۵٪ و ۵۰٪ )
اگه خییلی عقب میافتاد ساعت رو هم کمی زیاد میکردم.
۲۳- اگه در رشته ای که امتحان دادین گرایشهای مختلفی هست ،در برنامه ریزی تون از ابتدا روی گرایش خاصی تمرکزکردین یا در ادامه و کم کم به یک گرایش متمرکز شدین.مثلاً تخصصی ها را در ماههای آخر خوندین؟ یعنی مثلاً از نیمه برنامه مطالعاتی تمرکز کردین روی گرایش معماری یا نرم افزار؟
آره من از اول تمرکزم رو بردم روی هوش. ینی قبل از شروع کردن به خوندن این مساله رو بررسی کردم که چه گرایشی خواهم داد. وسطهای کار هی وسوسه میشدم مثلاً اسلاید یا خلاصههای دیگران از دروس نرم مثل طراحی زبانها رو هم بخونم که خب هیچ وقت این وسوسه رو جدی نگرفتم :دی
۲۴- آیا سرعت شما در حین مدت برنامه ریزی کند و یا تند هم شد؟ چه زمانهایی کند شدید و چه چیزایی انگیزه مجدد برای سرعت گرفتن بهتون میداد.پیش اومد که خسته بشید یا احساس یاس و نومیدی داشته باشید.
بله خیلی، معمولاً بعد از آزمونها کند میشدم و قبل از آزمونهای دورهای، اون اواخر کار یک ماه هم کلاً دچار یأس و نومیدی که اشاره کردید شدم. چون من کلاً آدم فعالی بودم و بعد از نتیجه درخشانم توی کنکور ۹۱ تصمیم گرفتم ۴-۵ ماهی که میخوام بخونم رو فعالیتهامو بذارم کنار. معمولاً دیدن دوستانم و گاهی هم حسابکتابهای سرانگشتی و کارنامههای سال قبل مانشت بهم انگیزه میداد باز. اینکه آدم بدونه مثلاً فلان درس ۳ تا بزنه از ۵ تا ، اون یکی رو ۴ تا از ۵ تا و الی آخر یه سری درصد همینجوری حساب کنه و بعد ببینه سال قبل یکی با این درصدها نتیجه خوب گرفته، کلی امیدوار کنندهس. مصاحبههای پارسالیها هم واقعاً بعضی وقتا وسط یأس بهم انگیزه میداد. (ضمن تشکر از همهی مانشتیها
)
۲۵- از کلاس کنکور هم استفاده کردین؟ کدام درسها؟ بنظرتون رفتن به کلاس کنکور لازم بود یابعداً باین نتیجه نرسیدین که اگه خودتون وقت رفتن و برگشتن و نشستن سر کلاس را صرف مطالعه میکردین بهتر بود؟
نعچ. نرفتم و مفید هم نمیدونم.
۲۶- آیا کنکور آزمایشی هم شرکت کردین؟ کدام موسسه؟همه را شرکت کردین یا بعضی هاش را؟ بنظرتون چقدر در تصحیح مسیر مطالعاتی یا پایبند کردنتون به روندزمانی مطالعه تاثیر داشت؟چقدر در موفقیت تون موثر بود؟
پارسه شرکت کردم و مرتب و جدی. میتونم بگم چون من آدم نظم پذیری نیستم ۹۹٪ پارسه تأثیر داشت :دی هم توی زمان بندی هم انگیزه دادن. یکی دو بار که بخونید و رتبهتون خوب شه چنان انگیزهای میگیرید که تا آخر رتبهتون رو خوب نگه دارید و بخونید. درسته سوالای سنجش با پارسه فرق داره ولی این نظم و زمانبندی و انگیزه رو تو بقیه آزمایشیها به دست نمیارید. من سال قبل جدی نبودم، رفتم آزمایشیهای سنجش نوشتم که شاید جدی شم (اعتراف میکنم به خاطر گرون بودن پارسه زورم اومد بنویسم فکر میکردم تأثیر نداره :دی) ولی اثر که نداشت هیچ نا امید هم شدم. اگه بتونین چند نفر بشید که با هم آزمون بدید و رقابت کنید واقعاً مؤثر خواهد بود.
۲۷- تو برنامه شما جمع بندی هم بود و اگه بود از کی وارد این دوران شدید؟ منظورم اینه که از زمان مشخصی یا بعد از خوندن منابع معینی. یعنی مثلاً تو برنامه تون گفته بودین از اول بهمن هر چی خوندم دیگه کافیه و بعد از این تاریخ میرم سراغ جمع بندی. یا اینکه مثلاً طبق برنامه شما وقتی کتاب سیستم عامل استالینگز و پارسه را خوندید و مسلط شدین رفتید سراغ جمعبندی.یعنی جمعبندی برای همه درسها یک موقع شروع شد یا خیر. میشه توضیح بدین.
حس میکنم حرفهام تکراری شد
) جمعبندی همون طور که گفتم طبق برنامه آزمونهای پارسه بود. البته یکی دو روز آخر هر هفتهای که آزمون بود رو هم یه جمعبندی شب امتحانی میکردم. این کار رو حتماً بکنید چون مهارتی که کسب کنید تو این جمعبندی شب امتحانی، دو سه روز قبل کنکور شدیداً به دردتون میخوره :دی
۲۸- برگردیم به روز قبل از کنکور. بنظر شما به چقدر آمادگی مورد انتظار رسیده بودید. مثلا" یه ورزشکار قبل از یه مسابقه مهم خودش میگه من هشتاد درصد آمادگی را در خودم حس میکنم. شما چند درصد این آمادگی را حس میکردید؟ معیارتون چی بود برای این درصدآمادگی:کنکورای آزمایشی ، سوالات کنکور سال قبل یا تسلط به منابع؟
کنکور آیتی روز قبل از کنکور حسابی برق از چشممون پروند، اصلاً احساس آمادگی نداشتم چون همون جور که دیدید خیلی درسها رو حذف کرده بودم و شدیداً میترسیدم گند آزمونهای سنجش سر درسهایی در بیاد که مسلطم. ما رفته بودیم خوابگاه دانشگاه صنعتی که حوزهمون بود اتاق یکی از سالبالاییها (که دمش گرم:دی) و به حدی حال روحی خراب بود که داشتم «همهچی آرومه، من چقدر خوشحالم!» گوش میدادم!! :دی
۲۹- آیا روز قبل کنکور این حس را داشتید که در یه درس مثلاً میتونید صد درصد جواب بدین و در یه درس باید به سی درصد قانع باشید یا اصلاً همچین فکرایی نکردین؟
از اول به این فکر کرده بودم و انتظارم از درسهای خودم رو میدونستم. از اول اول خوندن تصمیم گرفته بودم مثلاً منطقی همهش رو بزنم یا معماری یکی شو نزنم فقط و یا ساختمان به ۲-۳ تا از پنج تا راضی باشم. تو طول خوندن هم خب این اعداد رو آپدیت میکنید به یه نتیجه نهایی میرسید واسه روز کنکور. اینجوری آدم سر جلسه راحتتر با خودش کنار میاد.
۳۰- سر جلسه کنکور چی؟ شد نومید بشید و یه لحظه حس کنید نمیشه و به هم بریزید؟
وضعیتم سر جلسه اصلاً خوب نبود بهخصوص با دیدن ریاضیها و سؤالات ساختمان که هیچیش رو نزدم، حتی سؤالاتی که قبلاً خودم مشابهش رو توی آزمونها حل کرده بودم، هنگ کامل :دی. ولی کم کم خودمو جمع کردم با این تفکر که اگه من خوندم و نمیتونم بزنم بقیههم حتماً الان دچار مشکلن، کسی میفته جلو که آرامش خودشو حفظ کنه.
۳۱- آیا ترتیب و زمانبندی جوابگویی به درسها را قبل کنکور تمرین کرده بودید؟ مثلاً درس خاصی را اول جواب بدین و بعد درس دیگری را . منظورم ترتیبی غیر از ترتیب موجود در دفترچه است.اگه اینطوری بوده میشه توضیح بدین.
نه، رو همون ترتیب موجود که خوب هم هست سرمایهگذاری کردم و تو آزمایشیها سعی کردم یاد بگیرم چهجوری زبان رو با زمان بیشتری کاملتر بزنم، چون ریاضی دو درس حذف کرده بودم.
۳۲- وقتی یه سوال را در کنکور میخوندین انتظار داشتید قبلاً مشابهش را دیده باشید یا نه به جنگ سوال میرفتید؟
جنگ، با اسلحهی سرد! سؤالی که آشنا نباشه سزاش اینه که تیکهپارهش کنی :دی
۳۳- وقت هم کم آوردین یا هر چی بلد بودین را نوشتید و اگه وقت زیاد هم میشد برای شما چندان موثر نبود؟
خب سوالای امسال یه کم خاص بود، مثلاً ساختمانها رو که نزدم فهمیدم باید معماری و منطقی رو فول بزنم، وسطای کار یه نگاه کردم دیدم سیستمعاملهاش از این سوالاییه که دو ساعت باید حل کنی تهشم اشتباه درمیاد، دیگه با قاطعیت نشستم سر معماری. بیرون که اومدیم از جلسه تنها چیزی که آرومم کرد این بود که بچهها گفتن شانس آوردی سیستمها رو وقت نذاشتی روش :دی. واقعاً دلم برای کسایی که وقت گذاشته بودن سوخت. (دفترچه مشترک اینقدر فشارش زیاد بود که واقعاً هیچچی در مورد تخصصی یادم نمیاد و اینکه چهجوری گذشت:دی)
۳۴- آیا جوابهاتون رااز جلسه بیرون آوردینکه بعد کنکور مقایسه کنید؟ اگه اینکار را کردین چقدر درصدهاتون که با کلید اولیه سازمان سنجش محاسبه کردین باآنچه در کارنامه تون اومد تفاوت و یا مشابهت داشت؟آیا تخمین شما از رتبه تون با آنچه بعد از اعلام نتایج دیدین نزدیک بود.
نه ولی یادم نگه داشتم، چند روز بعد که دفترچه اومده بود یه لیست درست کردم از سوالها، چون خیلی نگذشته بود یادم میومد چه سؤالی رو چهجوری حل کردم، همه جوابهامو تونستم دربیارم باز. درصدها رو که بعد با کلید مشخص کردم تقریباً یکی بود غیر از زبان که اونم احتمالاً کلید رو تغییر دادن، نرفتم ببینم. رتبه رو فکر میکردم تو بهترین حالت ۱۹۰ اینا بشه. ۹۵ واقعاً شوکهم کرد :دی
۳۵- بنظرتون هر کدام از موارد زیر چند درصد در موفقیت شما نقش داشت؟
پایه تحصیلی ، دانشگاه کارشناسی، برنامه ریز برای کنکور، کلاس کنکور، کنکور آزمایشی،شرایط سر کنکور، شرایط مطالعه و زندگی (مثل شرایط خانه و...)،سایر عوامل
جمعش باید ۱۰۰ بشه حتما؟
)
برنامهریزی و کنکور آزمایشی روی هم ۷۰٪
خود دانشگاه و محیطش (نه درسهاش، صرفاً ساختمون کتابخونهش:دی) به علاوه شرایط مطالعه زندگی ۱۰٪
«سایر عوامل» هم ۲۰٪ . البته اگه بگم ۱۰۰٪ هم دروغ نگفتم دیگه به هر حال آدم باید انگیزه داشته باشه
۳۶- چقدر توکل بخدا و عبادت در طی این مسیر و رسیدن بهدف بهتون کمک کرده است.
عبادت که خب عبادته ربطی نداره ، اما در مورد توکل، وقتی آدم میاد توکل کنه بعد حس میکنه پروردگار عالم داره چپ چپ نگاه میکنه که : «حالا چقدی خوندهی؟!» خب خیلی کمک میکنه دیگه... :دی
۳۷- کسی یا کسانی هستند که در موفقیت شما نقش شاخصی داشته باشه و یا شما موفقیت تون را مرهون او بدونید.
اوهوم. خونوادهم که خیلی تحمل کردن و کمک کردن، و دو سه نفر از بهترین دوستان دوران دانشگاهم.
۳۸- آیا درسی هست که بنظرتون باید با روش دیگری میخوندید یا بیشتر میخوندید یا از منابع دیگریمیخوندیدویا حذف نمیکردین و در اینصورت میشد نتیجه بهتری گرفت.
در مورد حذف فقط از حذف آمار پشیمونم.
ساختمان و الگوریتم رو هم باید خیلی بیشتر میخوندم، خوندنم در حد تسلطی نبود که بشه خوب تست زد.
۳۹- حالا که تا اینجا اومدین ، میخواین چیکاره بشید؟ هدفهاتون برای آینده را اگه دوست دارید بگید.
والا من میخواستم یه کارهای بشم مجبور شدم تا اینجا بیام
).
۴۰- چگونه و بر چه اساسی انتخاب رشته میکنید ؟ کدام دانشگاه را برای ادامه تحصیل در مقطع ارشد ترجیح میدید؟ (اگر مایلید دلیل آن را هم بنویسید)
احتمال میدید در کدام دانشگاه قبول شوید؟
براساس اعتبار بینالمللی دانشگاه و بر اساس سواد اساتیدش تو زمینههایی که دوست دارم و بر اساس پولی که باید خرج شه:دی ( :اصفهانیبازی
) . من هدفم این بود که حالا که یه سال خودمو عقب انداختم برای کنکور، یکی از سه تا دانشگاه برتر شریف، تهران یا امیرکبیر بیارم. دلیلش هم اینه که به آیندهی کاری اهمیت میدم و هرجایی که کار، لبهی تکنولوژی باشه، واسه گرفتنش لازمه صلاحیتهایی داشته باشی که محل تحصیل توش پارامتر کم اهمیتی نیست. زمینهی استادهای دانشگاه هم مهمه، مثلاً من یه چیزی تو ذهنم بود ۴ سال به این استادهای دانشگاهمون گفتم کسی علاقه که نداشت هیچ، اهمیت هم نمیداد، رفتم نگاه میکنم جزو تخصصهای یکی از استادان دانشگاه بهشتیه... خب این باعث میشه من بعد از این ۳ تا دانشگاه ، بهشتی رو بزم.
من رباتیک هم دوست داشتم و احتمال میدم هوش یا رباتیک امیرکبیر رو بیارم (اول امید نداشتم، این چند روز توی مانشت به این نتیجه رسیدم). واسه اینکه دلم خوش نشه همون بهشتی رو به عنوان جواب سؤال احتمال قبولی در نظر بگیرید :دی
۴۱- توصیه خاصی برای داوطلبین زیادی که این مصاحبه را میخونن دارید.
زبان رو نذارید کنار :دی
و خودتون رو دست کم نگیرید. من پارسال با نزدیک یه ماه خوندن ۲۴۰۰ شدم، از پارسالش که همینجوری کنکور دادیم و درسها رو حتی هنوز پاس نکرده بودیم ۶۰۰ تا بدتر شدم! پارسال همچین مصاحبههایی رو میخوندم و فکرشم نمیکردم امسال باید خودم یکیشو بنویسم … همین که تا اینجا اومدید و دارید به تجارب بقیه اهمیت میدید مطمئن باشید تلاشتون نتیجه خواهد داد.
من خرگوشی خوندم، شل و سفت کردم، آدم اذیت میشه! لاکپشتی بخونید، آروم و مداوم
یادتون هم نره خییلی لازم نیست همیشه مثبت باشید، بعضی وقتها هم به این فکر کنید که قبول نمیشید و نمیارید و اینها، تا به بعدش فکر کنید و بفهمید کنکور ارشد، نه تنها آخر مسیر نیست، که تنها مسیر هم نیست ... . این کار آدمو واسه هر اتفاق بدی آماده میکنه. :دی
بعد از ارشد در هر حال، تجاربتون رو در اختیار دیگران هم بذارید. من خودم خیلی از سالبالاییها سود بردم.
و در آخر یادتون نره این حرفها، سبک من بود، از این مصاحبهها کمک بگیرید که سبک خوندن مناسب خودتون رو بشناسید.
۴۲- بنظرتون سوالی هست که باید میپرسیدم و نپرسیدم؟ جواب شما به این سوال چی هست؟
عالی بود، چیز دیگهای میپرسیدین خدایی زیاد میشد، خسته شدم
). سؤالات کافی و مناسب بود، خسته نباشین
.
۴۳- و آخرین سوال نظرتون در مورد مانشت،انتظاراتتون از مانشت؟
من خیلی اتفاقی با مانشت آشنا شدم، فکر میکنم باید خیلی بیشتر براش تبلیغ شه و همه به هم معرفیش کنند، واقعاً به مکان مفیدی تبدیل شده. دست همهی کسانی که از اول این ایده رو چیدن تا کسایی که کمک کردن به اینجا برسه درد نکنه واقعا. انتظار خاصی نداریم، همیشه زنده و پربار بمونه
.
بابت وقتی که گذاشتید و خوندید ممنون، امیدوارم تکتکتون نتایج خوبی بگیرید.