تالار گفتمان مانشت
یادش بخیر.. - نسخه‌ی قابل چاپ

صفحه‌ها: ۱ ۲
ما دهه شصتی ها !!! - jameshenas - 26 مرداد ۱۳۹۱ ۰۸:۵۸ ب.ظ

برخی از مورخان و کارشناسان که اکثرا دهه ی هفتاد به بالا بودند اخیرا کشف کردند
دهه ی شصتی ها خوشبخت ترین انسان هایی بودند که
بعد از آدم و حوا پا به این کره ی خاکی گذاشتند
.

بر اساس این یافته ها دهه ی شصتی ها از تولد تا بعد از وفات ۷ خوان را می گذرانند.
(البته برخی را گذرانده اند.)
خوان هایی که همواره با ناداوری ها از آن سربلند بیرون آمده اند!
خوان اول: بحران پوشک و شیرخشک
در دهه ی شصت اصطلاحی بین زوج های جوان وجود داشت،
آنها می گفتند: «بچه که عمر و نفسه ده تاش کمه، هزارتاش هم بس نیست!»
در همین راستا و همچنین در راستای نبود سینما، پارک و … برای گذراندن وقت در
انتهای شب در بیرون از منزل، کانون های خانواده گرم و گرم تر شدند،
آنقدر گرم که برخی محققین بر این عقیده هستند که گرم شدن زمین و آب شدن یخ های
قطب شمال و جنوب نتیجه ی اقدامات انجام گرفته شده در دهه ی شصت می باشد.
----------------------------------------
دهه ی شصتی ها بسیار خوش شانس بودند،
زیراکه به دلیل افزایش کمّی شان با بحران پوشک مواجه شدند،
آن زمان هم مثل الان چینی ها مهربان نبودند که هر چیزی که کم داریم برایمان صادر کنند،
در نتیجه به طور متوسط هر دهه ی شصتی هفته ای فقط یکی دو روز پوشک می بست و در باقی ایام هفته در آزادی کامل به سر می برد؛
البته این دهه ی شصتی ها از همان ابتدا نیز جنبه ی آزادی را نداشتند و با اعمالی که
بر روی گل های قالی انجام دادند باعث بدنامی فرش های دستبافت ایرانی در سطح بین الملل شدند
و کاهش صادرات فرش دستباف در این روزها نتیجه ی اقدامات نادرست دهه ی
شصتی ها در آن زمان می باشد!
در کنار این بحران ، بحران شیر خشک هم مزید بر علت بود تا آنها با دست و پنجه نرم کردن
با این بحران ها در کودکی امروز آماده ترین نسل حاضر برای اجرایی شدن طرح هدفمند کردن
یارانه ها می باشند!
-----------------------------------------
خوان دوم: مدرسه
دهه ی شصتی ها کلا خوش به حالشان بود، در کلاس های شونصد نفره درس می خواندند،
آخرین یافته های علم آمار و احتمال نیز ثابت کرده هر چه تعداد دانش آموزان یک کلاس
بیشتر باشد احتمال اینکه معلم از دانش آموزی درس بپرسد کمتر است؛
البته این اصل در مورد دهه ی شصتی ها صدق نمی کرد زیرا تا معلم اسامی بچه ها را می خواند
تا حضور و غیاب کند وقت یک ساعت و نیمه ی کلاس تمام می شد.
------------------------------------------
خوان سوم: دانشگاه
کلاً مسئولان هوای دهه ی شصتی ها را خیلی داشتند، مدام برایشان سدسازی می کردند،
یکی از این سدهای سخته شده در آن سال ها «سد کنکور» نام داشت که البته به جای آب
پشت آن «داوطلب» جمع می شد؛
مزیت سد کنکور به سدهای دیگر این بود که اصلا سوراخ نمی شد و لازم نبود کسی
پتروس بازی دربیاورد و تا یک ماه انگشتش آبسه کند!
دهه ی شصتی ها در پشت این درب روزهای بسیار خوشی را گذراندند و
روزها و شب های بسیاری را با «تست های ۴ گزینه ای» هم آغوش شدند،
و در انتها نیز به جنگ غول کنکور رفتند.
مسئولان در یک اقدام ژرف نگرانه و آینده بینانه از غول کنکور دعوت کردند تا بیاد و
با دهه ی شصتی ها به عنوان یک بازی تدارکاتی دست و پنجه نرم کند تا
دهه ی شصتی ها آمادگی پیدا کنند در سال ها بعد با
غول های بزرگتری همچون غول تورم و بیکاری و مسکن و … مبارزه کنند!
------------------------------------------
خوان چهام: کار
دهه ی شصتی ها کم کم از دانشگاه بیرون آمدند،
البته خودشان چندان تمایلی به بیرون آمدن از دانشگاه نداشتند اما دهه ی هفتادی ها
آنقدر وارد دانشگاه شدند که دیگر در دانشگاه جایی نمانده بود و
دهه ی شصتی ها از آنطرف دانشگاه بیرون افتادند!
فرصت های کاری بسیار بالایی برای آنها وجود داشت،
از آبیاری گیاهان دریایی و گردگیری میز رایانه گرفته تا آسفالت سابی و
متر کردن عرض خیابان ها.
-------------------------------------------
خوان پنجم: ازدواج
همان طور که دهه ی شصتی ها سنشان بالا می رفت ازدواج هم سنش بالا می رفت،
در همین راستا اکثر کارشناسان معتقد هستند دلیل بالا رفتن سن ازدواج نه بیکاری است و
نه گران بودن مسکن،
بلکه تنها دلیل بالا رفتن سن ازدواج،
بالا رفتن سن دهه ی شصتی ها می باشد!
----------------------------------------------
خوان ششم: عزرائیل
در همین راستا پیش بینی می شود دهه ی شصتی ها بسیار بسیار زیاد عمر کنند،
زیرا همه ی آنها با هم به دنیا آمده اند و در نتیجه همه با هم بزرگ شده اند پس همه تقریبا
در یک بازه زمانی فوت خواهند کرد؛
عزرائیل یحتمل در آن زمان که دهه ی شصتی ها به زمان مرگشان برسند آنقدر
سرش شلوغ خواهد شد که دیگر بدون وقت قبلی جان کسی را نمی گیرد و
در نتیجه دهه شصتی ها چند سالی را در وقت اضافه سپری خواهند کرد.
--------------------------------------------------
خوان هفتم: آن دنیا!
بالاخره نمی شود همه چیز به کام دهه ی شصتی ها باشد،
یحتمل آنها در آن دنیا با مفهوم کمبود امکانات مواجه خواهند شد،
پیش بینی می شود در آن دنیا به همه ی روح های دهه ی شصتی بال نرسد و
برخی از روح های دهه ی شصتی نتوانند در آسمان پرواز کنند...
پیوست رو داری؟؟؟؟؟؟؟؟Big Grin


ما دهه شصتی ها !!! - شاپری - ۲۷ مرداد ۱۳۹۱ ۰۳:۲۰ ب.ظ

خیلی باحال بود Smile
مخصوصا سومی : دانشگاه ...

RE: ما دهه شصتی ها !!! - mp1368 - 27 مرداد ۱۳۹۱ ۰۳:۵۶ ب.ظ

دمت گرم

SmileWink

RE: ما دهه شصتی ها !!! - آرتا - ۲۷ مرداد ۱۳۹۱ ۰۷:۳۰ ب.ظ

عالی بود

ما دهه شصتی ها !!! - zeinab - 27 مرداد ۱۳۹۱ ۱۰:۳۳ ب.ظ

آره خیلی خوب بود!!
مرسی

RE: ما دهه شصتی ها !!! - ۰۹۱۴۶۲۳۰۱۹۲ - ۲۷ مرداد ۱۳۹۱ ۱۰:۳۹ ب.ظ

سلام دوست عزیز تبریک میگم عید فطر را به دهه ۶۰
من هم موافقم با شما
همدردیم

RE: ما دهه شصتی ها !!! - Hermione - 31 مرداد ۱۳۹۱ ۱۰:۱۳ ب.ظ

اره منم موافقم
ولی نمیدونم چرا وقتی من این حرفارو با ذهنیت خودم گفتم هوارتا منفی زدن برام
خواهشا اوناییکه دهه شصتی نیستن نظر ندن البته ببخشیدا
اخه چون نمی دونن ما چی کشیدیم و چی قراره بکشیمSmile

RE: ما دهه شصتی ها !!! - Eternal - 01 شهریور ۱۳۹۱ ۱۰:۰۸ ق.ظ

منم موافقم....
ما یه گروه داریم ( گروه بروبچ دانشگاه خودمون) اونجا نوشتم .... یکی از دهه هفتادیا اومده نوشته ، " بهتون برنخوره دهه شصتی ها! ولی واقعا زیادین" ....Dodgy
جـــــــــــــــــــلل الــــــــــخالق

یادش بخیر.. - s.sadri - 04 شهریور ۱۳۹۱ ۰۱:۵۸ ب.ظ

نکات جالب و خاطره انگیز

یادش بخـــــیر
“دیگه بازی نیستی”
یکی از بزرگترین تهدیدهای دوران کودکی !

یادش بخیر اوج احتراممون به یه درس این بود که دفتر صد برگ واسش انتخاب می کردیم !

یادش بخیر.. - Eternal - 04 شهریور ۱۳۹۱ ۰۸:۵۴ ب.ظ

یادش بخــــــــــــــــیر ، ذوق میکردیم وقتی سرگروه میشدیم یا مبصر. (البته من هر کدومو فقط یه بار تجربه کردم)

یادش بخیر.. - s.sadri - 13 شهریور ۱۳۹۱ ۱۰:۲۴ ب.ظ

یادش بخیر، موقع امتحان باید بین خودمون و نفر بغلی کیف میزاشتیم رو میز که تقلب نکنیم..

یادش بخیر.. - - rasool - - 13 شهریور ۱۳۹۱ ۱۰:۳۳ ب.ظ

یادش بخیر sasanlive
پارسال کلی با هم بحث علمی کردیم توی سایت.
به لحاظ علمی جای خالیش برا من احساس میشه.

RE: یادش بخیر.. - leilast - 13 شهریور ۱۳۹۱ ۱۰:۴۵ ب.ظ

یادش بخیر میگفتیم جیردو به جیرش میرسه
جاده خدابدهHeart

دهه شصتی ها یادشون میاد... - saman_6468 - 01 بهمن ۱۳۹۱ ۱۲:۵۹ ق.ظ

خاطراتی که در وجود ما دهه شصتی ها آروم گرفتن...

شما یادتون نمیاد، تو دبستان زنگ تفریح که تموم می شد مامورای آبخوری دیگه نمی ذاشتن… آب بخوریم

شما یادتون نمیاد، شبا بیشتر از ساعت ۱۲ تلویزیون برنامه نداشت سر ساعت ۱۲ سرود ملی و پخش می کرد و قطع می شد…. سر زد از افق…مهر خاوران !

شما یادتون نمیاد، قبل از شروع برنامه یه مجری میومد اولش شعر می خوند بعد هم برنامه ها رو پشت سر هم اعلام می کرد…آخرشم می گفت شما رو به دیدن برنامه ی فلان دعوت می کنم..

شما یادتون نمیاد، تو نیمکت ها باید سه نفری می نشستیم بعد موقع امتحان نفر وسطی باید میرفت زیر میز.

شما یادتون نمیاد، سرمونو می گرفتیم جلوی پنکه می گفتیم: آ آ آ آ آ آآآآآ

شما یادتون نمیاد، ولی نوک مداد قرمزای سوسمار نشانُ که زبون میزدی خوش رنگ تر میشد.

شما یادتون نمیاد، تو فیلم سازدهنی مرده با دوچرخه توکوچه ها دور میزدو میخوند:دِریااااااا موجه کا کا.. دِریا موجه.

شما یادتون نمیاد، کاغذ باطله و نون خشکه میدادیم به نمکی ، نمک بهمون میداد بعدش هم نمک ید دار اومد که پیشرفت کرده بود نمک ید دار میداد، تابستونها هم دمپایی پاره میگرفت جوجه های رنگی میداد.

شما یادتون نمیاد، خانواده آقای هاشمی رو که میخواستن از نیشابور برن کازرون، تو کتاب تعلیمات اجتماعی ! شما یادتون نمیاد موقع امتحان باید بین خودمون و نفر بغلی کیف میذاشتیم رو میز که تقلب نکنیم.

شما یادتون نمیاد، سریال آیینه ، دو قسمتی بود اول زن و شوهر ها بد بودند و خیلی دعوا میکردند بعد قسمت دوم : زندگی شیرین می شود بود و همه قربون صدقه هم می رفتند. یه قسمتی بود که زن و شوهر ازدواج کرده بودند همه براشون ساعت دیواری اورده بودند. بعد قسمت زندگی شیرین میشود جواد خدایاری و مهین شهابی برای زوج جوان چایی و قند و شکر بردند همه از حسن سلیقه این دو نفر انگشت به دهان موندند و ما باید نتیجه میگرفتیم که چایی بهترین هدیه عروسی می تونه باشه.

شما یادتون نمیاد؛ جمعه شبا سریال جنگجویان کوهستان رو، فرداش همه تو مدرسه جوگیر بودیم.

شما یادتون نمیاد، پیک نوروزی که شب عید میدادن دستمون حالمونو تا روز آخر عید میگرفتن !

شما یادتون نمیاد، اون قایق ها رو که توش نفت میریختیم و با یه تیکه پنبه براش فتیله درست میکردیم و بعد روشنش میکردیم و میگذاشتیمش تو حوض. بعدش هم پت پت صدا میکرد و حرکت میکرد و ما هم کلی خر کیف میشدیم..!!!

شما یادتون نمیاد، شیشه های همه خونه ها چسب ضربدری داشت.

شما یادتون نمیاد، زنگ آخر که می شد کیف و کوله رو مینداختیم رو دوشمون و منتظر بودیم زنگ بخوره تا اولین نفری باشیم که از کلاس میدوه بیرون .

شما یادتون نمیاد، یک مدت از این مداد تراش رو میزی ها مد شده بود هرکی از اونا داشت خیلی با کلاس بود.

شما یادتون نمیاد، دستمال من زیر درخت آلبالو گم شده سواد داری؟

شما یادتون نمیاد، ماه رمضون که میشد اگه کسی می گفت من روزه ام بهش میگفتیم: زبونتو در بیار ببینم راست میگی یا نه !

شما یادتون نمیاد، که کانال های تلویزیون دو تا بیشتر نبود، کانال یک و کانال دو !

شما یادتون نمیاد، پاک کن های جوهری که یه طرفش قرمز بود یه طرفش آبی بعد با طرف آبیش می خواستیم که خودکارو پاک کنیم، همیشه آخرش یا کاغذ رو پاره می کرد یا سیاه و کثیف می شد !

شما یادتون نمیاد، سر صف پاهامونو ۱۸۰ درجه باز می کردیم تا واسه رفیق فابریکمون جا بگیریم !

شما یادتون نمیاد، آن مان نماران، تو تو اسکاچی، آنی مانی کَ. لا. چی !

شما یادتون نمیاد، گوشه پایین ورقه های دفتر مشقمون، نقاشی می کشیدیم. بعد تند برگ میزدیم میشد انیمیشن

شما یادتون نمیاد، آرزومون این بود که وقتی از دوستمون می پرسیم درستون کجاست اونا یه درس از ما عقب تر باشن !

شما یادتون نمیاد، یه زمانی به دوستمون که میرسیدیم دستمون رو دراز میکردیم که مثلا میخوایم دست بدیم، بعد اون واقعا دستش رو دراز میکرد که دست بده بعد ما یهو بصورت ضربتی دستمون رو پس میکشیدیم و میگفتیم: یه بچه ی این قدی ندیدی؟؟ (قد بچه رو با دست نشون میدادیم) و بعد کرکر میخندیدیم که کنفش کردیم !

شما یادتون نمیاد، با آب و مایع ظرفشویی کف درست میکردیم، تو لوله خالی خودکار بیک فوت میکردیم تا حباب درست بشه !

شما یادتون نمیاد، انگشتر فیروزه، خدا کنه بسوزه !

شما یادتون نمیاد، اون موقعها یکی میومد خونه مون و ما خونه نبودیم رو در مینوشتن: آمدیم نبودید!!

شما یادتون نمیاد، دبستان که بودیم، هر چی میپرسیدن و میموندیم توش، میگفتیم ما تا سر اینجا خوندیم !

شما یادتون نمیاد، گل گل گل اومد کدوم گل؟ همون که رنگارنگاره برای شاپرکها یه خونه قشنگه. کدوم کدوم شاپرک؟؟ همون که روی بالش خالهای سرخ و زرده، با بالهای قشنگش میره و برمیگرده، میره و برمیگرده.. شاپرک خسته میشه… بالهاشو زود میبنده… روی گلها میشینه… شعر میخونه، میخنده !

شما یادتون نمیاد، اون مسلسل های پلاستیکی سیاه رو که وقتی ماشه اش رو میکشیدی ترررررررررررررترررررررررر ررر صدا میداد !

شما یادتون نمیاد، بچه که بودیم می خواستیم بریم حموم باید یک ساعت قبل بخاری تو حموم روشن میکردیم.

شما یادتون نمیاد، آسیاب بشین میشینم، آسیاب پاشو پامیشم، آسیاب بچرخ میچرخم، آسیاب پاشو،پا نمیشم؛ جوون ننه جون، پا نمیشم؛… جوونه قفل چمدون،پامیشم..آسیاب تند ترش کن، تندتر تندترش کن!

شما یادتون نمیاد، اونجا که الان برج میلاد ساختن، جمعه ها موتورهای کراس میومدن تمرین و نمایش. عشقمون این بود که بریم اونا رو ببینیم. راستی چی شدن اینا

شما یادتون نمیاد، چرخ فلکی که چرخو فلکش رو میاورد ۴ تا جا بیشتر نداشت و با دست میچرخوندش.

شما یادتون نمیاد، …تا پلیس میدیدم صدای ضبط ماشین رو کم میکردیم!

شما یادتون نمیاد، که چه حالی ازت گرفته می شد وقتی تعطیلات عید داشت تموم می شد و یادت می آمد پیک نوروزیت را با اون همه تکالیفی که معلمت بهت داده رو هنوز انجام ندادی واقعا که هنوزم وقتی یادم می یاد گریم می گیره.

شما یادتون نمیاد، انگشتامونو تو هم کلید میکردیم یکیشونو قایم میکردیم اینو میخوندیم: بر پاااا….بر جاااا…. کی غایبه؟ مرجاااان…دروغ نگو من اینجااام…

شما یادتون نمیاد، چقدر زجر آور بود شنیدن آهنگ مدرسه ها وا شده اونم صبح اول مهر.

شما یادتون نمیاد، توی سریال در پناه تو وقتی بابای مریم سیلی آبداری زد به رامین چقدر خوشحال شدیم!

شما یادتون نمیاد، بازی اسم فامیل. میوه:ریواس. غذا:ریواس پلو…..!

شما یادتون نمیاد، دبستان که بودیم معلم بهداشت یه ساعتایی می اومد با مدادامون لای موهامونو نگاه می کرد.

شما یادتون نمیاد، این آواز مُد شده بود پسرا تو کوچه میخوندن: آآآآآی نسیم سحری صبر کن، مارا با خود ببر از کوچه ها،آآآی…

شما یادتون نمیاد، مراد برقی عاشق محبوبه بود، وقتی سریال مراد برقی شروع میشد پرنده تو خیابونها پر نمی‌زد.

یادش بخیر..........

دهه شصتی ها یادشون میاد... - fatemeh85 - 02 بهمن ۱۳۹۱ ۱۲:۳۷ ق.ظ

واقعا یادش بخیر منو بردی به دوران خوش کودکی کاش دوباره تکرار می شدن چقدر زود گذشتن و ما فراموششون کردیم
کاش میشد ساعتی چشمامونو ببنیدم و بدون هیچ دقدقه ای و بدون هیچ نگرانی و اضطرابی به اون روزا برگردیم...
واقعا ممنون دوست عزیز بخاطر یادآوری این خاطرات جالب Smile