تالار گفتمان مانشت
راستی این شب ها مسجد میرید ازخدا چی می خواهید؟ - نسخه‌ی قابل چاپ

صفحه‌ها: ۱ ۲ ۳
راستی این شب‌ها مسجد میرید ازخدا چی می خواهید؟ - diligent - 13 آذر ۱۳۹۰ ۰۸:۳۹ ب.ظ

و طلب آمرزش برای همه‌ی در گذشتگان..(الهی آمین)

راستی این شب‌ها مسجد میرید ازخدا چی می خواهید؟ - ۲۰۰ - ۱۳ آذر ۱۳۹۰ ۱۰:۵۱ ب.ظ

فقط دوست داشتن ومحبت به جا .....................

راستی این شب‌ها مسجد میرید ازخدا چی می خواهید؟ - Donna - 15 آذر ۱۳۹۰ ۰۸:۲۲ ب.ظ

خدایا مارو کمک کن از منتظران واقعی امام زمانمون باشیم نه مثل کوفیان که از منتظران امام زمانشون بودن و او را به شهادت رساندند.تا قیامت لعنت خدا بر آنان.

راستی این شب ها مسجد میرید ازخدا چی می خواهید؟ - mohammad_13690 - 21 اسفند ۱۳۹۰ ۰۲:۳۴ ب.ظ

(۱۲ آذر ۱۳۹۰ ۰۴:۲۶ ب.ظ)yarandish نوشته شده توسط:  خدایا به هر خیری از جانبت سخت نیازمندم !
منم میخواستم همین دعا رو بکنم
راستی میدونید دیگه بعد از این که حضرت موسی این دعا رو کرد چی شد؟

راستی این شب ها مسجد میرید ازخدا چی می خواهید؟ - fatima1537 - 21 اسفند ۱۳۹۰ ۰۳:۴۸ ب.ظ

(۲۱ اسفند ۱۳۹۰ ۰۲:۳۴ ب.ظ)mohammad_13690 نوشته شده توسط:  راستی میدونید دیگه بعد از این که حضرت موسی این دعا رو کرد چی شد؟
شما بفرمایید.اگر هم توی قرآن نوشته آیه رو بگید تا پیدا کنیم

RE: راستی این شب ها مسجد میرید ازخدا چی می خواهید؟ - yarandish - 21 اسفند ۱۳۹۰ ۰۵:۳۸ ب.ظ

(۲۱ اسفند ۱۳۹۰ ۰۳:۴۸ ب.ظ)fatima1537 نوشته شده توسط:  
(21 اسفند ۱۳۹۰ ۰۲:۳۴ ب.ظ)mohammad_13690 نوشته شده توسط:  راستی میدونید دیگه بعد از این که حضرت موسی این دعا رو کرد چی شد؟
شما بفرمایید.اگر هم توی قرآن نوشته آیه رو بگید تا پیدا کنیم

... قالَ رَبِّ اِنّی لِما اَنزَلتَ اِلَیَّ مِن خَیر فَقیر
... گفت: " پروردگارا، من به هر خیرى که سویم بفرستى سخت نیازمندم."
(ترجمه فولادوند)
سوره ی مبارکه ی قصص – بخشی از آیه ی ۲۴

وَلَمَّا وَرَدَ مَاء مَدْیَنَ وَجَدَ عَلَیْهِ أُمَّةً مِّنَ النَّاسِ یَسْقُونَ وَوَجَدَ مِن دُونِهِمُ امْرَأتَیْنِ تَذُودَانِ قَالَ مَا خَطْبُکُمَا قَالَتَا لَا نَسْقِی حَتَّى یُصْدِرَ الرِّعَاء وَأَبُونَا شَیْخٌ کَبِیرٌ «۲۳»
و چون به آب مدین رسید گروهى از مردم را بر آن یافت که [دامهاى خود را ] آب مى‏دادند و پشت‏سرشان دو زن را یافت که [گوسفندان خود را] دور مى‏کردند [موسى] گفت منظورتان [از این کار] چیست گفتند [ما به گوسفندان خود] آب نمى‏دهیم تا شبانان [همگى گوسفندانشان را] برگردانند و پدر ما پیرى سالخورده است

فَسَقَى لَهُمَا ثُمَّ تَوَلَّى إِلَى الظِّلِّ فَقَالَ رَبِّ إِنِّی لِمَا أَنزَلْتَ إِلَیَّ مِنْ خَیْرٍ فَقِیرٌ «۲۴»
پس براى آن دو [گوسفندان را] آب داد آنگاه به سوى سایه برگشت و گفت پروردگارا من به هر خیرى که سویم بفرستى سخت نیازمندم

و ادامه داستان ......

فَجَاءتْهُ إِحْدَاهُمَا تَمْشِی عَلَى اسْتِحْیَاء قَالَتْ إِنَّ أَبِی یَدْعُوکَ لِیَجْزِیَکَ أَجْرَ مَا سَقَیْتَ لَنَا فَلَمَّا جَاءهُ وَقَصَّ عَلَیْهِ الْقَصَصَ قَالَ لَا تَخَفْ نَجَوْتَ مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِینَ «۲۵»
پس یکى از آن دو زن در حالى که به آزرم گام بر مى‏داشت نزد وى آمد [و] گفت پدرم تو را مى‏طلبد تا تو را به پاداش آب‏دادن [گوسفندان] براى ما مزد دهد و چون [موسى] نزد او آمد و سرگذشت [خود] را بر او حکایت کرد [وى] گفت مترس که از گروه ستمگران نجات یافتى

قَالَتْ إِحْدَاهُمَا یَا أَبَتِ اسْتَأْجِرْهُ إِنَّ خَیْرَ مَنِ اسْتَأْجَرْتَ الْقَوِیُّ الْأَمِینُ «۲۶»
یکى از آن دو [دختر] گفت اى پدر او را استخدام کن چرا که بهترین کسى است که استخدام مى‏کنى هم نیرومند [و هم] در خور اعتماد است

قَالَ إِنِّی أُرِیدُ أَنْ أُنکِحَکَ إِحْدَى ابْنَتَیَّ هَاتَیْنِ عَلَى أَن تَأْجُرَنِی ثَمَانِیَ حِجَجٍ فَإِنْ أَتْمَمْتَ عَشْرًا فَمِنْ عِندِکَ وَمَا أُرِیدُ أَنْ أَشُقَّ عَلَیْکَ سَتَجِدُنِی إِن شَاء اللَّهُ مِنَ الصَّالِحِینَ «۲۷»
[شعیب] گفت من مى‏خواهم یکى از این دو دختر خود را [که مشاهده مى‏کنى] به نکاح تو در آورم به این [شرط] که هشت‏سال براى من کار کنى و اگر ده سال را تمام گردانى اختیار با تو است و نمى‏خواهم بر تو سخت گیرم و مرا ان شاء الله از درستکاران خواهى یافت

قَالَ ذَلِکَ بَیْنِی وَبَیْنَکَ أَیَّمَا الْأَجَلَیْنِ قَضَیْتُ فَلَا عُدْوَانَ عَلَیَّ وَاللَّهُ عَلَى مَا نَقُولُ وَکِیلٌ «۲۸»

[موسى] گفت این [قرار داد] میان من و تو باشد که هر یک از دو مدت را به انجام رسانیدم بر من تعدى [روا] نباشد و خدا بر آنچه مى‏گوییم وکیل است

در مورد دعای زیبای حضرت موسی :
در این قسمت از سوره ی قصص حضرت موسی کار آب دادن به گوسفندان دختران شعیب را به پایان رسانده و از شدت گرما و گرسنگی به سایه ی درختی پناه برده و به خدا می گوید از هرخیری که به سویم بفرستی سخت نیازمندم . غالب تفاسیر منظور حضرت موسی از "ما" در این جمله را غذا دانسته اند .او بعد از فرار از شهرش روزهای زیادی دربیابان سرگردان بوده و خوراک او
تنها گیاهان صحرایی بوده است . بعد از آب دادن به گوسفندان دختران شعیب هم احساس خستگی و گرسنگی شدیدی داشته و این درخواست را کرده است . عده ای می گویند کار پیامبر خدا به آنجا رسیده که از خدایش طلب تکه نانی کند ؟! در پاسخ به این مسئله گفته اند : حضرت موسی میتوانسته در قبال خدمتی که به دختران شعیب کرده از آنها غذایی طلب کند . درصورتی که او درخواست خود را فقط
از خدایش می کند . خواست خدا را در هرچیزی مقدم میداند . حتی در طلب روزی از بنده های خدا . حتی جایی که شعیب برای موسی تدارک سفره و غذا می کند موسی از خوردن امتناع می کند و در جواب می گوید میترسم این سفره پاداش آب
دادن به گوسفندانت باشد . در حالی که ما خاندان رسالت برای کار خیر خود هیچ پاداشی طلب نمی کنیم . پس موسی با وجودی که می توانست از بندگان خدا طلب روزی کند خواست خدا را مقدم دانست . علاوه بر این موسی درنهایت ادب از خدای
خود درخواست می کند . چرا که نمیگوید خدایا به من این را بده . آن را بده . بلکه می گوید به هر نعمتی که به من بدهی سخت محتاجم . همه چیز را به خدا واگذار میکند .
«به نقل از وبلاگ
مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمی‌باشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.
»

RE: راستی این شب ها مسجد میرید ازخدا چی می خواهید؟ - mohammad_13690 - 26 اسفند ۱۳۹۰ ۰۵:۰۱ ب.ظ

(۲۱ اسفند ۱۳۹۰ ۰۵:۳۸ ب.ظ)yarandish نوشته شده توسط:  
(21 اسفند ۱۳۹۰ ۰۳:۴۸ ب.ظ)fatima1537 نوشته شده توسط:  
(21 اسفند ۱۳۹۰ ۰۲:۳۴ ب.ظ)mohammad_13690 نوشته شده توسط:  راستی میدونید دیگه بعد از این که حضرت موسی این دعا رو کرد چی شد؟
شما بفرمایید.اگر هم توی قرآن نوشته آیه رو بگید تا پیدا کنیم

... قالَ رَبِّ اِنّی لِما اَنزَلتَ اِلَیَّ مِن خَیر فَقیر
...

ممنون بابت پست کامل و قشنگتونSmile
منظور من هم همین بود
بعد از این که حضرت موسی یکی از فرعونیان رو کشته بود و با ترس و اضطراب راه طولانی رو طی کرده بود و خسته و بسیار گرسنه بود و همچنین خانواده و پشتوانه ای همراهش نبود، شغل نداشت ... و از همه این ها گذشته به نظر میرسه نسبت به یکی از دختران باحیای شعیب علاقه پیدا کرده بود
با حیایی که در برابر خدا داشت فقط این دعا رو کرد و ...
خدا هیچ کدوم از حاجت های بنده اش رو فراموش نمیکنه

RE: راستی این شب ها مسجد میرید ازخدا چی می خواهید؟ - mohammad_13690 - 16 فروردین ۱۳۹۱ ۰۴:۱۷ ب.ظ

دعا برای آزادی سریع تر قدس شریف

_________________

کودکان فلسطینی در حال شهید بازی
[تصویر:  80062_1_1379093642.jpg]

RE: راستی این شب ها مسجد میرید ازخدا چی می خواهید؟ - reyhaneh64 - 16 فروردین ۱۳۹۱ ۰۶:۰۰ ب.ظ

به دلایلی زیاد وقت مسجد رفتن ندارم
فقط ماه رمضان.
دعاهای من:

الهی و ربی من لی غیرک، فاجعل نفسی بقدرک
که میدونم تو برای من کافی هستی!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

راستی این شب ها مسجد میرید ازخدا چی می خواهید؟ - پشتکار - ۱۷ فروردین ۱۳۹۱ ۱۲:۵۵ ب.ظ

دعا برای سلامتی امام زمان
چون واقعا خیلی توی این یکسال کمکم کردند.
شاید بگید دیوونه شدم ولی واقعا دست امام رو احساس می کردم که در پرتگاهها حافظم بود ولی یه سوال برام ایجاد شده که هنوز جوابشو پیدا نکردم.
من لیاقت این همه مهربونی ایشون رو ندارم ولی بوی عطرشون رو احساس می کنم. بوی سیب. چه بوی زیبایی هست. خدا این بو رو به مشام همه مون برسونه.
ولی اینو می دونم خدای انسانهای صالح، خدای انسانهای گنه کار هم هست. پس امام خوبان، امام بدان هم هست.

به خوبا سر می زنی
مگه ما بدا دل نداریم...

شاید این شعر بالا جواب سوال منم باشه...

هر وقت دعا کردید منم فراموش نکنید.
به شدت نیازمند دعای خیر شما هستم

راستی این شب ها مسجد میرید ازخدا چی می خواهید؟ - Donna - 23 فروردین ۱۳۹۱ ۱۰:۲۴ ب.ظ

اللهم انی اسئلک بحق فاطمه و ابیها و بعلها و بنیها و السر المستودع فیها ان تصلی علی محمد و آل‌محمد و ان تفعل بی ‌ما انت اهله و لا تفعل بی‌ ما انااهله و صلی الله علی محمد و آل الطاهرین

بار خداوندا! از تو می‌خواهم به حق فاطمه و پدرش و شوهرش و پسرانش و آن رازی که در وجود او به امانت نهاده شده است که درود بفرستی بر محمد و آل‌محمد و با من آن کنی که تو اهل آن هستی و با من آن نکنی که من مستحق آن هستم، درود خداوند بر محمد و خاندان پاکش.

RE: راستی این شب ها مسجد میرید ازخدا چی می خواهید؟ - mohammad_13690 - 13 اردیبهشت ۱۳۹۱ ۰۲:۱۷ ق.ظ

دعا برای آزادی سریع تر قدس شریف

_________________

[تصویر:  85359_1_1379093161.jpg]

RE: راستی این شب ها مسجد میرید ازخدا چی می خواهید؟ - yarandish - 15 اردیبهشت ۱۳۹۱ ۰۶:۴۵ ب.ظ

دعای تکراری اما زیبا و با معنی :
خدایا: به من زیستنی عطا کن که در لحظه مرگ، بر بی ثمری لحظه ای که برای زیستن گذشته است، حسرت نخورم، و مُردنی عطا کن که، بر بیهودگیش، سوگوار نباشم.بگذار تا آن را، خود انتخاب کنم، اما آنچنان که تو دوست می داری.

من ترا دوست دارم ،همه زندگی ام و همه روزها و شبهای زندگی ام بر این دوستی شهادت می دهند،شاهد بوده اند و شاهد هستند.
آزادی تو مذهب من است ، خوشبختی تو عشق من است ،آینده تو تنها آرزوی من است.

اگر تنها ترین تنها شوم، باز خدا هست، او جانشین همه نداشتن هاست.نفرین و آفرین ها بی ثمر است.اگر تمامی خلق گرگهای هار شوند و از آسمان، هول و کینه بر سرم ببارد، تو مهربان و جاودان آسیب نا پذیر من هستی.ای پناهگاه ابدی! تو می توانی جانشین همه بی پناهی ها شوی.


راستی این شب ها مسجد میرید ازخدا چی می خواهید؟ - - rasool - - 15 اردیبهشت ۱۳۹۱ ۰۶:۵۰ ب.ظ

آدم شدن

RE: راستی این شب ها مسجد میرید ازخدا چی می خواهید؟ - yarandish - 15 اردیبهشت ۱۳۹۱ ۰۷:۰۷ ب.ظ

(۱۵ اردیبهشت ۱۳۹۱ ۰۶:۵۰ ب.ظ)Ferestadeh نوشته شده توسط:  آدم شدن

آدم شدن بهتره یا انسان شدن ؟