|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - نسخهی قابل چاپ
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - virtual girl - 04 آذر ۱۳۹۲ ۰۱:۵۰ ب.ظ
نمیدونم چرا در حال حاضر حس درس خوندن ندارم اصن ... با اینکه از اون بچه درسخونا بودم قبلن ...
و این حس بدترین لحظه ها رو برای من داره رقم میزنه ...
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - azad_ahmadi - 04 آذر ۱۳۹۲ ۰۲:۳۷ ب.ظ
مرا گویی که چونی؟ چونم؟ ای دوست .... جگــر پر درد و دل پر خــونم ای دوست
حدیــث عاشقی بــر مـن رهــا کن .... تو لیلی شو،که من مجنونم ای دوست
بفــریــادم ز تـــو ، هـر روز ، فریــاد .... ازیــن فریــاد روز افـزونم ای دوست
شنیــدم عــاشقــان را می نــوازی .... مگـر من زان میان بیرونم ای دوست؟
تو گفتی: گر بیفتی گیرمت دست .... ازین افتاده تر کـاکنــونم ای دوست؟
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - yasemi - 04 آذر ۱۳۹۲ ۰۲:۳۷ ب.ظ
(۰۴ آذر ۱۳۹۲ ۱۲:۰۶ ب.ظ)banafshe نوشته شده توسط: (03 آذر ۱۳۹۲ ۱۱:۴۸ ب.ظ)yasemi نوشته شده توسط: کرمانشاه برای بار ۱۲ هم لرزید
فکر کنم روی ویبره گیر کردیم
کم کم دارم شک می کنم یه خبری هست مگه میشه توی ۳ روز ۱۲ بار زلزله بیاد و بیشتر از ۱۰۰ پس لرزه
حالتون خوبه؟ اوضاع اونجا چطوره؟
اخبار الان دوباره گفت زلزله اومده
سلام آره خوبیم اتفاقی جدی رخ نداده اما دیشب هم لرزید دوباره شهرهای مرزی بیشتر لرزیده
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Eternal - 04 آذر ۱۳۹۲ ۰۲:۴۶ ب.ظ
وای وای خدا به دادتون برسه ، کاملا درکتون میکنم. اخبار میگفت : ۵ و خورده ای(ریشتر) بازم زلزله اومده ، انشالله که چیزی نمیشه ، انشالله هر چه زودتر تموم میشه لرزه ها .
خیلی حس بدیه ، آدم تو خونه خودش هم امنیت نداره و به زمین زیر پاش هم اعتمادی نیست (اینایی که گفتم حس و افکار منه وقتی زلزله میاد)
مواظب خودتون باشین دوستان.
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - x86 - 04 آذر ۱۳۹۲ ۰۸:۵۷ ب.ظ
لایق فیض حضورت نیم اما بگذار * زندگی چند صباحی به خیالت بکنم
---------------------------------------------------------------------------
ای دل بشارت می دهم ،خوش روزگاری می رسد
یا درد و غم طی می شود ،یا شهریاری می رسد
ای منتظر غمگین مشو ،قدری تحمل بیشتر
گردی بپا شد در افق ،گویا سواری می رسد
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Breeze - 04 آذر ۱۳۹۲ ۱۰:۱۶ ب.ظ
خدایا...
بابت هر شبی که بی شکر سر بر بالین گذاشتم
بابت هر صبحی که بی سلام تو آغاز کردم
بابت لحظات شادی که به یادت نبودم
بابت هر گره ای که به دست تو با شد و من به شانس نسبت دادم
بابت هر کرده ای که به دست خودم کور شد و مقصر تو را دانستم
مرا ببخش
کمکم کن که بفهمم، تو کنار منی نه روبروی من
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - انرژی مثبت - ۰۴ آذر ۱۳۹۲ ۱۰:۲۹ ب.ظ
باور نکن تنهاییت را، من در تو پنهانم، تو در من
از من به من نزدیکتر تو، از تو به تو نزدیکتر من
باور نکن تنهاییت را، تا یک دل و یک درد داریم
تا در عبور از کوچه عشق، بر دوش هم سر میگذاریم
دل تاب تنهایی ندارد، باور نکن تنهاییت را
هرجای این دنیا که باشی، من باتوام تنهای تنها
من با توام هرجا که هستی، حتی اگر با هم نباشیم
حتی اگر یک لحظه یک روز، با هم در این عالم نباشیم
این خانه را بگذار و بگذر، با من بیا تا کعبه دل
باور نکن تنهاییت را، من باتوام منزل به منزل
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Somayeh_Y - 05 آذر ۱۳۹۲ ۰۸:۱۱ ق.ظ
الان قانون جذب که میگن همینه!!!
چند روز پیش داداشم از جدیدترین متدهای کپی کردن یک تصویر و به قول خودش تقلب توی درس هنر برام میگفت.بهش گفتم که با اینکارش استعداد خودش رو کور میکنه، چقدر هم که به خرجش رفت!.
این مهم نیست، قسمت مهم ماجرا این بود که من همونجا یاد یک دفتر طراحی نقاشی افتادم، میدونستم که گمش کردم. یک لحظه خیلی دلم برای اون دفتر تنگ شد و عجیب غصه ام شد، انگاری همین الان گمش کردم.
گذشت تا اینکه دیروز به قصد خرید وارد مغازه ای شدم که ازشیر مرغ تا جون آدمیزاد می فروخت، به محض ورود، روی میز جلوی درب همون دفتر رو دیدم. خودش بود با همون ابعاد، همون رنگ و طرح جلد. اونقدر جا خوردم که فکر کردم دفتر خودمه بازش کردم دیدم نه، سفیده.
از مغازه که اومدم بیرون افکارم رفت سمت همان دوران. سال اول راهنمایی. اولین سالی که هنر داشتیم، قیافه معلمم یادم اومد، خانم افشار. و اون طرح های سیاه قلم کتاب هنر که با وسواس خاص می کشیدم، اما اونقدر سختگیر بود که ۱۹/۷۵ میداد اما ۲۰ نه! یکی دوباری هم که ۲۰ داد ذوق مرگ شده بودم از خوشحالی
یادم اومد که خیلی اون خانم معلم سختگیر هنر رو که دبیر تاریخ و جغرافی مون هم بود رو دوست داشتم. خیلی زیاد.
امروز قصد کردم دوباره برم همون مغازه و اون دفتر رو بخرم. شاید دوباره فرصت شد نقاشی بکشم! مثل همون سال ها. البته ایندفعه بدون حضور نگاه مهربان خانم افشار روی برگه دفترم.
اگه اینا قانون جذب بوده، دوست دارم ادامه پیدا کنه، دوست دارم روزی از همین روزها یه چهره آشنا ببینم توی یکی از خیابون های شهر،دوست دارم اولین معلم هنرم رو دوباره ببینم.
و اینه خاصیت شغل معلمی، خاطره میشی، یک خاطره قشنگ. البته اگه واقعا معلم باشی و معلمی کنی.
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - banafshe - 05 آذر ۱۳۹۲ ۰۱:۰۷ ب.ظ
زنده باد وطنم
آباد باشی ای وطن
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - mhd3 - 05 آذر ۱۳۹۲ ۰۱:۴۶ ب.ظ
(۰۴ آذر ۱۳۹۲ ۱۰:۱۶ ب.ظ)saam نوشته شده توسط: خدایا...
کمکم کن که بفهمم، تو کنار منی نه روبروی من
چقدر قشنگ! مرسی مر سی ی ی ی ی ی ی
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Menrva - 05 آذر ۱۳۹۲ ۰۲:۱۲ ب.ظ
خیلیییییی دلم هواتو کرده امام رضاخیلی دلم برات تنگ شده امام رضا،یا امام رضا به خدا بگو خودش زود درستش کنه خودمم به خدا گفتم ولی تو هم بهش بگو باشه؟یادت نرها،ممنونم ازت
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - good-wishes - 05 آذر ۱۳۹۲ ۰۶:۵۶ ب.ظ
مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمیباشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.
خلق اشیای جدید با آیفون های شکسته
مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمیباشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.
مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمیباشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.
مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمیباشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.
مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمیباشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.
مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمیباشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.
مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمیباشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Eternal - 05 آذر ۱۳۹۲ ۰۷:۵۰ ب.ظ
ای خدا آخه چرا بعضیها اینجورین ؟؟؟؟ هی دوست دارن از خودشون تعریف و تمجید کنن و خودشونو تو چشم دیگران فرو ببرن .
دلم میخواد بهشون بگم : " باشه تو خوبی ، تو ماهی ، تو بهترینی .... ولی به من ربطی نداره ، دست از سر من بردار "
اصلا به من چه ؟؟؟؟؟
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - انرژی مثبت - ۰۵ آذر ۱۳۹۲ ۰۸:۳۲ ب.ظ
(۰۵ آذر ۱۳۹۲ ۰۶:۵۶ ب.ظ)good-wishes نوشته شده توسط: خلق اشیای جدید با آیفون های شکسته
...
پولداری و هزار دردسر
مردم دیگه با ای فون شکسته خلاقیت به خرج میدن
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - tabassomesayna - 05 آذر ۱۳۹۲ ۰۹:۳۴ ب.ظ
|