|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - نسخهی قابل چاپ
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Milad_Hosseini - 17 اردیبهشت ۱۳۹۹ ۰۲:۱۱ ق.ظ
چون که اسرارت نهان در دل شود
آن مرادت زودتر حاصل شود
مولانا
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - marvelous - 17 اردیبهشت ۱۳۹۹ ۰۳:۱۵ ق.ظ
(۱۷ اردیبهشت ۱۳۹۹ ۰۲:۱۱ ق.ظ)Milad_Hosseini نوشته شده توسط: (17 اردیبهشت ۱۳۹۹ ۱۲:۰۷ ق.ظ)marvelous نوشته شده توسط: این احمق هم دسترسی میده.
حالا من که کاری ندارم، به منم مربوط نیست، برای من مهمم نیست والا. زندگی خودتونه، همسر خودتونه و صاحب اختیارید، ولی من ندیدیم کسی بخاطر مسائل کاری (اونم اینقدر پیش پا افتاده) به همسرش بگه احمق. بازم خودتون میدونید.
اول از همه عذر میخوام اینطوری حرف زدم، ولی حقشه هر چی بهش بگم. مسئله خیلی بیشتر از این حرفاس، دیگه جونم جدی به لبم رسیده، چند ساله دارم باهاش کار میکنم هیچی از خودم ندارم، یهو متوجه میشم آقا یه حساب داره هشتاد میلیون توشه رفته همشو سهام خریده!!!! حالا این به من مربوط نیست، ولی چرا نود درصد پروژه هایی که باهاش کار میکنم به این سرنوشت مبتلا میشن؟ البته بعدا میبینم که بله، پروژه ها به ثمر رسیده بودن و احتمالا پولشون هم وصول شده بوده و من خبر نداشتم. دیگه خسته شدم بس که جلوی مامان و بابام که تازه میفهمن حقیقت ماجرا رو، حفظ آبرو کنم.
امشب احساس کردم خیلی تحمل کردم و دیگه جونم به لبم رسیده. اخیرا خیلی دلم میخواست با یکی حرف بزنم و اینا رو بهش بگم. تمام کسب و کارشو من براش ساختم، ولی هیچیش به نام من نیست. اینجایی که الان داره کار میکنه، از صدقه سری کارهاییه که من براشون انجام میدم و به اسم این در میره. من هیچگونه احساس امنیت ندارم، رسما دارم بچه داری میکنم و یه مسئولیت اضافه رو دوش خودم انداختم.
احساس میکنم اتفاقی که امشب افتاده یه اتفاق کاملا برنامه ریزی شده بوده، از پریشب شوهرم هی میگفت که این کارفرما زنگ زده میگه دسترسی بده و از این حرفا. دیروز دیدم دیگه نمیگه سایت کار داره و اینا. امروز یهو بهم گفت برو تست نهایی رو انجام بده و ثبت نام کاربرا رو تنظیم کن، رفتم و دیدم اینطوری شده و فهمیدم دی ان اس عوض شده و هاست رو عوض کردن. چند روز پیش هم از پارس پک یه چیزی براشون خریده بود بس که درگیر بیماری خودم بودم متوجه نشدم. الان میفهمم که همش یه بازی بوده تا به من بگه این پروژه رو هم خوردن و پولی توش نیست. من مطمئنم چون بار اولش نیست!
الان که ماجرا رو تعریف کردم احساس کردم خودم احمقم. اتفاقا آقا خیلی هم زرنگ تشریف داره.
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Riemann - 17 اردیبهشت ۱۳۹۹ ۰۳:۲۷ ق.ظ
(۱۶ اردیبهشت ۱۳۹۹ ۰۸:۴۵ ب.ظ)Riemann نوشته شده توسط: البته من خودم از این دارم
مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمیباشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.
منتهی ۲۲ اینچه.
من نظرم رو تصحیح میکنم و مانیتور سامسونگ رو پیشنهاد میدم، ظاهرا اون اولی که گفتم خیلی خوب نبوده، ولی این سامسونگ رو خودم دو ساله دارم و جوابه.
کیبورد هم باهاش کار نکردم ولی تمام نظراتش مثبت بود، پول داشتم میخریدم اینو!
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - crevice - 17 اردیبهشت ۱۳۹۹ ۱۰:۰۸ ق.ظ
تو خونه کار کردن تا چهار ماه آینده تمدید شد!
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - big cloud - 17 اردیبهشت ۱۳۹۹ ۱۰:۲۶ ق.ظ
(۱۷ اردیبهشت ۱۳۹۹ ۰۳:۲۷ ق.ظ)Riemann نوشته شده توسط: (16 اردیبهشت ۱۳۹۹ ۰۸:۴۵ ب.ظ)Riemann نوشته شده توسط: البته من خودم از این دارم
مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمیباشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.
منتهی ۲۲ اینچه.
من نظرم رو تصحیح میکنم و مانیتور سامسونگ رو پیشنهاد میدم، ظاهرا اون اولی که گفتم خیلی خوب نبوده، ولی این سامسونگ رو خودم دو ساله دارم و جوابه.
کیبورد هم باهاش کار نکردم ولی تمام نظراتش مثبت بود، پول داشتم میخریدم اینو!
خیلی ممنونم بابت راهنماییت. این مانیتور از نظر منم اکی بود. ولی برای کیبورد یکم شک دارم. دارم تحقیق میکنم ببینم چیز بهتری پیدا میشه
(۱۷ اردیبهشت ۱۳۹۹ ۰۳:۱۵ ق.ظ)marvelous نوشته شده توسط: اول از همه عذر میخوام اینطوری حرف زدم، ولی حقشه هر چی بهش بگم. مسئله خیلی بیشتر از این حرفاس، دیگه جونم جدی به لبم رسیده، چند ساله دارم باهاش کار میکنم هیچی از خودم ندارم، یهو متوجه میشم آقا یه حساب داره هشتاد میلیون توشه رفته همشو سهام خریده!!!! .......
من کلا عادت ندارم برای زندگی بقیه نسخه بپیچم. چون فکر میکنم هر کسی صلاح خودش را بهتر میدونه. مخصوصا در زمینه زندگی مشترک حتما باید حرفهای دو طرف ماجرا را شنید.
اما با توجه به چیزهایی که شما گفتین، به نظرم همکاریتون را از زندگی مشترکتون جدا کنید و هر کسی برای خودش کار کنه. اینجوری شک و بدبینی به وجود نمیاد و زندگی مشترکتون به خاطر مسائل کاری و مالی دچار مشکل نمیشه.
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - marvelous - 17 اردیبهشت ۱۳۹۹ ۱۱:۴۳ ق.ظ
(۱۷ اردیبهشت ۱۳۹۹ ۱۰:۲۶ ق.ظ)big cloud نوشته شده توسط: (17 اردیبهشت ۱۳۹۹ ۰۳:۲۷ ق.ظ)Riemann نوشته شده توسط: (16 اردیبهشت ۱۳۹۹ ۰۸:۴۵ ب.ظ)Riemann نوشته شده توسط: البته من خودم از این دارم
مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمیباشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.
منتهی ۲۲ اینچه.
من نظرم رو تصحیح میکنم و مانیتور سامسونگ رو پیشنهاد میدم، ظاهرا اون اولی که گفتم خیلی خوب نبوده، ولی این سامسونگ رو خودم دو ساله دارم و جوابه.
کیبورد هم باهاش کار نکردم ولی تمام نظراتش مثبت بود، پول داشتم میخریدم اینو!
خیلی ممنونم بابت راهنماییت. این مانیتور از نظر منم اکی بود. ولی برای کیبورد یکم شک دارم. دارم تحقیق میکنم ببینم چیز بهتری پیدا میشه
(۱۷ اردیبهشت ۱۳۹۹ ۰۳:۱۵ ق.ظ)marvelous نوشته شده توسط: اول از همه عذر میخوام اینطوری حرف زدم، ولی حقشه هر چی بهش بگم. مسئله خیلی بیشتر از این حرفاس، دیگه جونم جدی به لبم رسیده، چند ساله دارم باهاش کار میکنم هیچی از خودم ندارم، یهو متوجه میشم آقا یه حساب داره هشتاد میلیون توشه رفته همشو سهام خریده!!!! .......
من کلا عادت ندارم برای زندگی بقیه نسخه بپیچم. چون فکر میکنم هر کسی صلاح خودش را بهتر میدونه. مخصوصا در زمینه زندگی مشترک حتما باید حرفهای دو طرف ماجرا را شنید.
اما با توجه به چیزهایی که شما گفتین، به نظرم همکاریتون را از زندگی مشترکتون جدا کنید و هر کسی برای خودش کار کنه. اینجوری شک و بدبینی به وجود نمیاد و زندگی مشترکتون به خاطر مسائل کاری و مالی دچار مشکل نمیشه.
باهات کاملا موافقم. دیگه نباید باهم کار کنیم. ولی وقتی فکرشو میکنم میبینم خیلی دروغ شنیدم. اینو کجای دلم بزارم آخه؟؟؟
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - khayyam - 17 اردیبهشت ۱۳۹۹ ۰۱:۳۵ ب.ظ
(۱۷ اردیبهشت ۱۳۹۹ ۱۰:۰۸ ق.ظ)crevice نوشته شده توسط: تو خونه کار کردن تا چهار ماه آینده تمدید شد!
باز خوبه اونجا تکلیف آدم رو مشخص می کنند اینجا از ۱۰ اسفند به اینور دورکار شدم ولی هیچ وقت نگفتن این دورکاری تا کی هست هفته به هفته ایمیل می زنند و می گن خب شما که کارت راه می افته با دورکاری خب همون اول کاری بگو ما مثلا تا اخر خرداد دورکاری می کنیم اینطوری منم نتونستم برم شهرستان چون هر هفته فکر می کردم بگن بیایین سرکار
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - marvelous - 17 اردیبهشت ۱۳۹۹ ۱۱:۰۸ ب.ظ
یه خبر خوب برای مانشتی ها دارم
فکر میکنم دیگه از دست من راحت بشین. راستش شرایط زندگی من خیلی بهم پیچیده شده و احساس میکنم باید یه مدت از کارم و کلا فضای اینترنت فاصله بگیرم. خیلی گیج شدم و احساس میکنم واقعا احتیاج دارم به یه مدت زمانی در تنهایی که بتونم بهتر برای خودم تصمیم بگیرم.
من که خیلی همتونو دوس دارم، همیشه بهتون فکر خواهم کرد، واقعا الان تنها چیزی که درد منو دوا میکنه تنهایی هست. احساس میکنم بدجوری راهمو اشتباه رفتم و باید یه کم تمرکز کنم تا دوباره به مسیر برگردم.
برای همتون آرزوی سلامتی و موفقیت میکنم . برام دعا کنین راهمو پیدا کنم، خیلی ضربه ی بدی خوردم.
شب و روزتون رنگارنگ و رویایی
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - codin - 19 اردیبهشت ۱۳۹۹ ۰۷:۳۲ ق.ظ
یه چیز جالب در مورد اینجا اینه برای یافتن اینترنشیپ و شغل توی مصاحبه ازت سوالای الگوریتم میپورسن و باید کد بزنی و این حرفا. البته من تجربه شغلی ایران نداشتم ولی جالبه بیشتر از سابقه و فریم ورک هایی که بلدی سواد الگوریتمیت براشون مهمه
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - khayyam - 19 اردیبهشت ۱۳۹۹ ۰۸:۰۳ ق.ظ
به خاطر زلزله تا صبح نخوابیدم
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - RASPINA - 19 اردیبهشت ۱۳۹۹ ۰۳:۱۵ ب.ظ
تهران هم زلزله اومده؟
دوست من خرم آباد هست گفت خیلی شدید بود
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - khayyam - 19 اردیبهشت ۱۳۹۹ ۰۴:۰۲ ب.ظ
(۱۹ اردیبهشت ۱۳۹۹ ۰۳:۱۵ ب.ظ)RASPINA نوشته شده توسط: تهران هم زلزله اومده؟
دوست من خرم آباد هست گفت خیلی شدید بود
بار روانی زلزله تهران خیلی بیشتر از شهرهای دیگه است به دلیل تراکم جمعیت و ساختمان ها دیشب حدود ۰۰:۴۰ بامداد من دراز کشیده بودم داشتم تلگرام رو چک می کردم یهویی خونه به لرزش دراومد تو اون لحظه واقعا نمی دونی چیکار کنی ولی قشنگ احساس می کنی خونه داره می ریزه رو سرت و قراره بمیری فکر کنم خیلی ها به خاطر همین ترس سکته قلبی می کنند در کل بعدش رفتم بیرون و تقریبا خیلیا بیرون بودن و کرونا رو هم فراموش کرده بودن منم از ترس و استرس تا صبح نخوابیدم .
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - RASPINA - 19 اردیبهشت ۱۳۹۹ ۰۵:۴۲ ب.ظ
خوبه لپ تاپم را ی جای امن بذارم
اگه نمردم بعد نخوام از اول مقاله ترجمه کنم
مودم را هم دوستان گفتن ۶۰۰-۸۰۰ شده
اونم میذارم زیر میز که آوار نریزه روش
خدا نکنه زلزله بیاد شوخی می کنم
وقتی زلزله بیادشاید ی لحظه هم آدم فرصت نکنه فرار کنه
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Negarm - 19 اردیبهشت ۱۳۹۹ ۰۵:۴۵ ب.ظ
سلام خوبین دوستان
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - RASPINA - 19 اردیبهشت ۱۳۹۹ ۰۵:۴۶ ب.ظ
دوستم تعریف می کردشهرشون زلزله اومد با خواهراش رفتن به سمت در که برن توی کوچه ی دفعه باباش در حیاط اشون را بسته بود گفت اول برید حجاباتون را درست کنید وگرنه نمیذارم برید بیرون
البته اونا به زلزله عادت دارن
|