|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - نسخهی قابل چاپ
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - **sara** - 12 خرداد ۱۳۹۴ ۰۳:۰۸ ق.ظ
(۱۲ خرداد ۱۳۹۴ ۰۳:۰۳ ق.ظ)Densike نوشته شده توسط: یعنی تا حالا کرم نخوردین ؟؟؟؟؟؟؟؟؟/
تو آلبالو که پر کرمه همیشه
آلبالو نه... گیلاس
من از سال ۸۶ دیگه نخوردم. (یه جعبه گیلاس گرفته بودیم ۱۰۰ درصدش کرم داشت)
شاید فوقش دوتا دونه اون هم بعد از اطمینان از تست دیگرون... بعدش باید با کارد میوه چهار طرف گیلاس برش داده می شد
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - afrooz-OMD - 12 خرداد ۱۳۹۴ ۰۳:۱۰ ق.ظ
دخترا خودمونیم ولی زندگی سخته این عادتای زشتو کنار بذارین
دلت پاک باشه باباااا : ))))
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Avril89 - 12 خرداد ۱۳۹۴ ۰۳:۱۱ ق.ظ
(۱۲ خرداد ۱۳۹۴ ۰۳:۰۷ ق.ظ)afrooz-OMD نوشته شده توسط: (12 خرداد ۱۳۹۴ ۰۳:۰۴ ق.ظ)negar_89 نوشته شده توسط: (12 خرداد ۱۳۹۴ ۰۲:۵۴ ق.ظ)afrooz-OMD نوشته شده توسط: ))))
نگاااااار خیلی خندیدم
کاش تو هم اتاقیه من بودی
عزیزم درستت میکردم از گودزیلا بودن رهات میکردم
بیخیال نگار
چند سال دیگه قحطی میشه اون وقت پروتئین استرلیزه گیر نمیاد
مجبوریم از همین پروتئین های دم دستی استفاده کنیم
من تورو گودزیلا میکردم سخته ولی ممکنه
قحطی پروتئین!!! اینارو من اگه بخورم که زودتر از قحطی میکشه منو
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - **sara** - 12 خرداد ۱۳۹۴ ۰۳:۱۱ ق.ظ
(۱۲ خرداد ۱۳۹۴ ۰۳:۰۴ ق.ظ)negar_89 نوشته شده توسط: کرررررررم بخورررم؟؟؟ میوه بعد از آنالیزهای متعدد خورده میشه اونم آلبالو!!!
نگار از این لحاظ ها چقد شبیه هم هستیم
(۱۲ خرداد ۱۳۹۴ ۰۳:۱۰ ق.ظ)afrooz-OMD نوشته شده توسط: دخترا خودمونیم ولی زندگی سخته این عادتای زشتو کنار بذارین
دلت پاک باشه باباااا : ))))
افروز جووون اینا عادت زشت نیستن که
ما فقط به زشتی ها عادت نداریم
ما دلمون پاکه ولی چیکار کنیم که جامعه خراب شده
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Avril89 - 12 خرداد ۱۳۹۴ ۰۳:۱۵ ق.ظ
(۱۲ خرداد ۱۳۹۴ ۰۳:۱۰ ق.ظ)afrooz-OMD نوشته شده توسط: دخترا خودمونیم ولی زندگی سخته این عادتای زشتو کنار بذارین
دلت پاک باشه باباااا : ))))
افروووووز نخوردن با لیوان نشسته قاشق نشسته عادت زشته سر جــــــــــــدت بیخیال نمیخوای که من دار فانی رو بای بای کنم ولی خداییش اصلن دسته خودم نیس من اگه اینجوری باشم همش مریضم
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Bahar_HS - 12 خرداد ۱۳۹۴ ۰۹:۱۳ ق.ظ
(۱۱ خرداد ۱۳۹۴ ۱۱:۱۶ ب.ظ)Riemann نوشته شده توسط: (11 خرداد ۱۳۹۴ ۱۱:۱۴ ب.ظ)NP-Cσмρℓєтє نوشته شده توسط: به من نمیگید که؟! من چطوری یاد بگیرم آخه؟! :| بعد میگفتم خب من میگم تو انحام بده , همین که میومدم بگم قدم اول رو میگفتم میگفت نگو میدووونم , میدوووووونم خودم میدونم ! :|
زدیش یا نه؟؟؟
من توی اینجور مواقع، دستم به صورت ناخداگاه واسه سر طرف میره
منم همین طور! اصلا راهش فقط همینه!
دختر دایی م اومده بود باهاش ریاضی کنم،خداییش هم دختر درس خونی بود....داشتیم درس می خوندیم،رسیدیم به !۴ * ۵؛
گفتم:خب حالا جواب نهایی چند میشه؟
بیچاره نشست ۲*۳*۴*۵ رو حساب کرد! یه پس گردنی بهش زدم و گفتم میشه !۵ !
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - gogooli - 12 خرداد ۱۳۹۴ ۰۹:۱۴ ق.ظ
اییییی حالم بد شد خوبه من دیشب اون موقع خواب بودم بیدار می موندم و این بحث ها رو می خوندم!...خوردن دهنی کسی من اگر ازدواج کنم و بجه دار شوم دهنی بچه ام رو هم در آینده نخواهم خورد از بستنی اش هرچه قدر موند یک راست می رود در سطل آشغال
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Bahar_HS - 12 خرداد ۱۳۹۴ ۰۹:۳۰ ق.ظ
(۱۲ خرداد ۱۳۹۴ ۰۲:۴۳ ق.ظ)negar_89 نوشته شده توسط: (12 خرداد ۱۳۹۴ ۰۲:۳۵ ق.ظ)Densike نوشته شده توسط: یکی دیگه از خاطرات جالب دوران خوابگاه دیدن صحنه خورده شدن کودک همستر توسط مادرش بود خیلی آموزنده بود
آموزنده!! قلبتون مطمئنید سرجاشه؟؟ بابا خب کروکودیل بودن هم حدی داره تو عمرم موجوداتی چون کاربر بلک و دنسیک ندیدم خدا به خونوادهاتون صبر عطا کنه
و به خانم های آینده شون!
(۱۲ خرداد ۱۳۹۴ ۰۲:۳۵ ق.ظ)Densike نوشته شده توسط: خورده شدن کودک همستر توسط مادرش ...
واقعا؟؟؟ چطور این کار رو کرد؟ همه ی همسترها اینطوری هستند؟
یه سوال دیگه: اناقت چقدر بود که برای نگهداری حیوانات هم فضا داشتید؟ تا جایی که من می دونم تو خوابگاه برای خود دانشجوها هم فضای کافی نیست!
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - blackhalo1989 - 12 خرداد ۱۳۹۴ ۰۹:۴۴ ق.ظ
(۱۲ خرداد ۱۳۹۴ ۰۲:۵۹ ق.ظ)negar_89 نوشته شده توسط: ایشالا بدترین نوعش نصیب کاربر بلک و دنسیک بشه اینقد که اینا حاله منو بد کردن مثلا دخترشون میوه ی کرم خورده بهشون بده ولی ندونن کرم توشه آخ چه حالی میده بعد کرم زیر دندوناشون قرچ قرچ کنه هاهاهاها
یه بار یه جایی بودم داشتم توت سیاه (با تمشک فرق داره) با سرعت زیادی از درختش میخوردم. یهو دیدم بوی یه حشره ای میاد (از اینایی که اذیتشون میکنید بو میدن). دقت که کردم دیدم یکی از اینا هست که نصف دست منه (نصف دیگش کجاست؟ ). لامصب یه طعم بدی داشت اصلا. دهنم بو گرفته بود.
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Bahar_HS - 12 خرداد ۱۳۹۴ ۰۹:۴۷ ق.ظ
اولا که خیلی نامرد تشریف دارین! اگر من ۱۲ ساعت هم مانشت باشم هیچ خبری نمیشه،هیچ کس هم موجود نیست،حالا من چند ساعت نباشم ۲۰ صفحه ۲۰ صفحه می رید جلو!
دوما : می بینم که دیشب بعضی ها کولاک کردن! خیلی فکر کردم ولی واژه ی مناسبی پیدا نکردم،دوستان لطفا کمک کنید،برای چی؟ الان بهتون می گم! فعلا زرشک زرشکی مانشت تقدیم به کاربران : blackhalo1989 و Densike .
سوما : چند سال قبل با دوستام بیرون بودیم،از کنار درخت توت رد شدیم، دوستان توت چیدند و به من هم تعارف کردند،گفتم:نشسته؟
گفتند توت اشکالی نداره.خوردن توت همانا و ...... بقیه شو خودتون حدس بزنید!
من اگر میوه ای که تمیز شسته نشده باشه بخورم مریض میشم؛به خودتون بخندید! خب یه کم رعایت کنید!
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - RASPINA - 12 خرداد ۱۳۹۴ ۰۹:۵۱ ق.ظ
یکی نیست بگه سر صبحونه خوردن مجبوری بیای مانشت........
اینا چیه می نویسید
تازه چند روزه اشتهام برگشته بود به حالت عادی
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Densike - 12 خرداد ۱۳۹۴ ۱۰:۴۲ ق.ظ
(۱۲ خرداد ۱۳۹۴ ۰۹:۳۰ ق.ظ)Bahar_HS نوشته شده توسط: (12 خرداد ۱۳۹۴ ۰۲:۴۳ ق.ظ)negar_89 نوشته شده توسط: (12 خرداد ۱۳۹۴ ۰۲:۳۵ ق.ظ)Densike نوشته شده توسط: یکی دیگه از خاطرات جالب دوران خوابگاه دیدن صحنه خورده شدن کودک همستر توسط مادرش بود خیلی آموزنده بود
آموزنده!! قلبتون مطمئنید سرجاشه؟؟ بابا خب کروکودیل بودن هم حدی داره تو عمرم موجوداتی چون کاربر بلک و دنسیک ندیدم خدا به خونوادهاتون صبر عطا کنه
و به خانم های آینده شون!
(۱۲ خرداد ۱۳۹۴ ۰۲:۳۵ ق.ظ)Densike نوشته شده توسط: خورده شدن کودک همستر توسط مادرش ...
واقعا؟؟؟ چطور این کار رو کرد؟ همه ی همسترها اینطوری هستند؟
یه سوال دیگه: اناقت چقدر بود که برای نگهداری حیوانات هم فضا داشتید؟ تا جایی که من می دونم تو خوابگاه برای خود دانشجوها هم فضای کافی نیست!
اتاق های ما ۱۲ متری بود که ۴ نفر توش بودیم ( اسما ... معمولا ۸ نفر تا ۱۰ نفر بودیم ) و ۲ تا تخت ۲ طبقه هم داخلش بود یه بالکن کوچیک هم داشت
بله میخورن بچشونو همستر ها اگر گشنه باشن میخورن
(۱۲ خرداد ۱۳۹۴ ۰۹:۴۴ ق.ظ)blackhalo1989 نوشته شده توسط: (12 خرداد ۱۳۹۴ ۰۲:۵۹ ق.ظ)negar_89 نوشته شده توسط: ایشالا بدترین نوعش نصیب کاربر بلک و دنسیک بشه اینقد که اینا حاله منو بد کردن مثلا دخترشون میوه ی کرم خورده بهشون بده ولی ندونن کرم توشه آخ چه حالی میده بعد کرم زیر دندوناشون قرچ قرچ کنه هاهاهاها
یه بار یه جایی بودم داشتم توت سیاه (با تمشک فرق داره) با سرعت زیادی از درختش میخوردم. یهو دیدم بوی یه حشره ای میاد (از اینایی که اذیتشون میکنید بو میدن). دقت که کردم دیدم یکی از اینا هست که نصف دست منه (نصف دیگش کجاست؟ ). لامصب یه طعم بدی داشت اصلا. دهنم بو گرفته بود.
من همین جس رو با زنبور در هنگام خوردن بستنی تجربه کردم رفته بود تو بستنی قیفی من گیر کرده بود من نفهمیده بودم
انتظار داشتم مزه عسل بده ولی خیلی گند بود
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - fulgent - 12 خرداد ۱۳۹۴ ۱۰:۵۲ ق.ظ
الهی! اگر طاعت بسی ندارم در هر جهان جز تو کسی ندارم.الهی! تو دوستان را به دشمنانت مینمایی،درویشان را غم و اندوه دهی، بیمار کنی و خود بیمارستان کنی، درمانده کنی و خود درمان کنی، از خاک آدم کنی و با وی چندان احسان کنی، مجلسش روضه رضوان کنی،
الهی! از پیش خطر و از پس راهم نیست، دستم گیر که جز تو پناهم نیست.
الهی! دستم گیر که دست آویز ندارم و عذرم بپذیر که پای گریز ندارم.
الهی! خود را از همه به تو وابستم، اگر بداری تو را پرستم و اگر نداری خود پرستم نومید مساز بگیر دستم.
الهی! ای دورنظر و ای نیکو حضر و ای نیکوکار نیک منظر، ای دلیل هر برگشته، و ای راهنمای هر سرگشته، ای چاره ساز هر بیچاره و ای آرنده هر آواره، ای جامع هر پراکنده و ای رافع هر افتاده. دست ما گیر ای بخشنده بخشاینده.
الهی! کار آن دارد که با تو کاری دارد. یار آن که دارد چون تو یاری دارد. او که در هر دو جهان تو را دارد هرگز کی تو را بگذارد.
الهی! در سر گریستنی دارم دراز. ندانم از حسرت گریم یا از ناز.
الهی! یاد تو در میان دل و زبان است و مهر تو میان سر وجان.
الهی! یکتای بیهمتایی، قیوم توانایی، بر همه چیز بینایی، در همه حال دانایی، از عیب مصفایی، از شرک مبرایی، اصل هر دوایی، داروی دلهایی،بتو رسد ملک خدایی.
الهی! نام تو ما را جواز، مهر تو ما را جهاز، شناخت تو ما را امان، لطف تو ما را عیان.
الهی! ضعیفان را پناهی. قاصدان را بر سر راهی. مومنان را گواهی. چه عزیز است آن کس که تو خواهی.
الهی! ای خالق بیمدد و ای واحد بیعدد، ای اول بیهدایت و ای آخر بینهایت. ای ظاهر بیصورت و ای باطن بیسیرت، ای حی بیذلت ای بخشنده بیمنت، ای داننده رازها، ای شنونده آوازها، ای بیننده نمازها، ای شناسنده نامها، ای رساننده گامها، ای مطلع بر حقایق، ای مهربان بر خلایق، عذرهای ما بپذیر که تو غنی و ما فقیر و بر عیبهای ما مگیر که تو قوی و ما حقیر، از بنده خطا آید و ذلت و از تو عطا آید و رحمت.
الهی! ای کامکاری که دل دوستان در کنف توحید توست و ای که جان بندگان در صف تقدیر تو است، ای قهاری که کس را به تو حیلت نیست، ای جباری که گردن کشان را با تو روی مقاومت نیست، ای کریمی که بندگان را غیر از تو دست آویز نیست. نگاه دار تا پریشان نشویم و در راه آر تا سرگردان نشویم.
مناجات نامه خواجه عبدالله انصاری و الهی نامه آیةالله حسنزاده آملی؛ بااندکی تصرف
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Nesyan - 12 خرداد ۱۳۹۴ ۱۱:۱۰ ق.ظ
(۱۲ خرداد ۱۳۹۴ ۰۹:۵۳ ق.ظ)F@gh@ نوشته شده توسط: راسپینا من اغفال شدم با گوشی داشتم همه جا رو شک میکردم:|مانشت رو هم چک کردم (اینجا چرا شکلک گریه نداره:| ) چمیدونستم دیشب کار به سوسک و .... رسیده :|
من متاسفانه دیشب بودم و کلا جالب بود صحبتا ولی با عکس سوسکا غافلگیر شدم
یعنیااااا تمام شب داشتم کابوس میدیدم(سوسکا بهم حمله کرده بودن)
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - afrooz-OMD - 12 خرداد ۱۳۹۴ ۱۱:۱۳ ق.ظ
آقای بلک خیلی خندیدم
انصافن سر صبحی خیلی خوب بود خیلی خوب توصیف کردین
|