تالار گفتمان مانشت
ازدواج دور از جوانان، جوانان دور از ازدواج (هرچه می خواهد دل تنگت بگو...) - نسخه‌ی قابل چاپ

ازدواج دور از جوانان، جوانان دور از ازدواج - tabassomesayna - 14 مهر ۱۳۹۳ ۰۲:۱۹ ب.ظ

حرف دلمونو زدی Bahar_HS
تا کسی دختر نباشه درک نمیکنه !

ازدواج دور از جوانان، جوانان دور از ازدواج - RASPINA - 14 مهر ۱۳۹۳ ۰۳:۲۵ ب.ظ

////////
یه انتقاد از مادر آقاپسرا..............

این قدر پا رو دل دخترمردم نزارید
انگار که تفریحشونه برن خواستگاری. باور کن هر روز یه جا رو سر میزنن
اول یه نگاهی میندازن به در و دیوار و وسایل خونه که حالا انگار خودشون تو قصر زندگی می کنن!
بعد هم یه نگاه به دختر.................... حالا پسرشون هرجوری باشه انتظار دارن دختری که با یه سینی چای میاد آنجلی جولیا باشه

بعد هم سوالاشون: اگ دختره کارمند باشه بیشتر خورد میشه چون مثلا میپرسه چه قد حقوقه اته ؟ چه قدر ؟ با اضافه کاری و اینا چه قدر بهت میدن؟ چه قدررررررررررررررررررررررررررررر
بعد میگه رسمی دیگه؟ پسر م دنبال دختر کارمند رسمی میگرده!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
چون دختر شما یکی یه دونه استما اومدیم چون جهیزیه بیشتر میاره!
باور کنید واقعیته که میگم خانومه (به دختره که یه شغل کلیدی با حقوق بالا داره)میگفت اومدی تو خونه ما که درسم نمی خواد بخونی!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! یعنی انگار یه نفر را می خوان کمک هزینه خرج پسرشون باشه! با کمترین هزینه . یعنی یه پولم خرج تحصیلات خودش نکنه
نوبر والا

به نظرم پسرا خودشون اقدام کنن بهتره تا مادراشون را بفرستن اینجوری نفرین پشت سرشون نمی مونه

مورد اینجوری زیاده. بعد هم ادا میان که خونه اتون پایین شهره!

ازدواج دور از جوانان، جوانان دور از ازدواج - vesta - 14 مهر ۱۳۹۳ ۰۴:۰۰ ب.ظ

باید اعتراف کنم وقتی پستها رو میخونم فکر میکنم من کاملا تو یه محیط متفاوت بودم و شوکه میشم و همچنان باور این چیزا برام سخته
بارها و بارها از افراد مختلف شنیدم که بهم گفتن تو توی یه محیط کاملا متفاوت بودی و همه اونطور که تو فکر میکنی نیستن Sad و این تفاوت رو اینجا بیشتر احساس میکنم از دلنوشته ها و گلایه ها

ازدواج دور از جوانان، جوانان دور از ازدواج - diligent - 14 مهر ۱۳۹۳ ۰۴:۰۴ ب.ظ

یه دوستی دارم، برای جلسه اول که تازه میخوان همدیگه رو ببینن، یه جایی بیرون از خونه مثلا پارک یا .. با پسر و مادر پسره هماهنگ میکنن، ایشونم با مادرشون میره و صحبتاشونو میکنن. خوبیش اینه که هزینه ها کمتر میشه نه میخواد گل و شیرینی بخره نه دختر خانم استرس داره نه میخواد تدارک ببینن و به زحمت بیوفتن و... بعد اگه از همدیگه خوششون اومد خواستگاری رو رسمی میکنن و با گل و شیرینی و ..میرن خونه دختر خانم.
هر چی جلسه رسمی تر باشه استرس ها بیشتر میشه و سوال جوابا کلی تر میشه و شناخت دقیق طرف مقابل کمتر.

ازدواج دور از جوانان، جوانان دور از ازدواج - zahra_ce87 - 14 مهر ۱۳۹۳ ۰۶:۰۵ ب.ظ

من و همسرم ترم ۸ بودیم ازدواج کردیم (تابلوئه که عاشق شدیم ازدواج کردیم برا همین نگفتم Smile ) دو سال و نیم عقد کرده بودیم هر کی خونه بابای خودش بود خرجمون مث قبل با باباهامون بود همسرم کار نداشتن بعد حدود یه سال رفتن تو یه شرکت برنامه نویسی ساعتی دو هزار تومن بدون بیمه!تازه کرایه تاکسی هم باید کلی میداد.همین که از بیکاری دراومده بود من به فامیل میگفتم میره سرکار راضی بودم(از بس سوال میکردن من میگفتم فعلا بیکاره دنبال کارمیگرده خسته شده بودم) همین که خودش از این کلافگی بیکاری دراومده بود راضی بودم.

اون روز که اومد خواستگاری پدرشم گفت دانشجوی مهندسی کامپیوتر نرم افزاره دانشگاه مازندرانه،همین،واقعا چیز دیگه ای نداشت بعد رفتنشون تنها صحبتی که خونه ما شد این بود که آدم درستی هست چطور پسریه اهل دود هس یا نه و از این صحبتا... اصلا حرف بیکاریش نشد حرف داشته و نداشته بدرشم نشد.

منم تنها چیزی که ازش گفتم این بود که " پسرخوبیه اهل دود و دم نیست(برا پدرم این خیلی مهم بود!) یه کاری بخواد انجام بده اونقد سماجت به خرج میده تا اون کار تموم شه زود جا نمی زنه ".. الان بعد دوسال ونیم همسرم تو اون شرکت قبلی گاهی پاره وقت کار میکنه یه جای دولتی مشغول شده کنکور ارشدم داده بود و پارسال قبول شده بود.

الانم دو هفته ست عروسی کردیم ماه عسل شرایطش نداشتیم نرفتیم مستاجریم ماشین نداریم قسط به مقدار کافی!!!داریم میدونیم آخر ماه زیاد برامون نمیمونه میدونیم تو بازار رو هرچی نمی تونیم دست بذاریم باید هوای خرج کردنهامونو داشته باشیم داشته هامون زیاد نیست ولی باز خداروشکر.من هم تنها چیزی که قبل ازدواج از همسرم خواستم این بود آرامش زندگی منو بهم نریزه فقط آرامش خواستم،آرامشی که از باهم بودن داریم با هیچی عوض نمیکنم اون یه لیوان چایی که باهم میخوریم برای ما خیلی با ارزشه. با عشق میشه همیشه زندگی کرد ولی با پول تا هست میشه زندگی کرد پول لازمه زندگیه ولی زندگی نمیشه .

این نوع ازدواج ها سخته و واقعا هم سخته منم هم ناز پرورده نبودم هم بابامامانم خیلی هوای همسرم رو داشتن و همیشه ازش دفاع میکردن و به من گوشزد میکردن چیزی بهش نگو بابام مرد بود میدونست که مرد بودن خیلی سخته زیاد سفارش میکرد.

با همت و پشتکار همسرم به اینجا رسیدیم اگر همسر من مث اکثریت پسرهای امروزی بود الان اینجا نبودیم.مرد باید جرم داشته باشه به همچین آدم هایی میشه تکیه کرد به نظرمن طرف "مرد" باشه پول آنچنانی نداشته باشه اشکال نداره که خوبم هس ازدواج کنن یه خانواده شکل میگیره دو نفر زندگیشون جهت پیدا میکنه انگیزه پیدا میکنن از گناه دور میشن سمت خلاف نمیرن.

من مهریم کم نبود خیلی زیادم نبود عروسیم ساده نبود آنچنانی هم نبود ولی درحدی بود که هردو راضی بودیم مهریه هرچقدباشه معضل برا ازدواج نباید باشه اگر عشق و صمیمیت باشه طرفین برا زندگی کردن باهم پیمان ببندن گذشت داشته باشن کار به طلاق و مهریه نمیکشه.امام اونهایی رو که عقد میکرد بهشون میگفت برید و باهم بسازین.زندگی مشترک چیزی جز این نیست.

برا همتون آرزوی خوشبختی میکنم.

ازدواج دور از جوانان، جوانان دور از ازدواج - zahra_ce87 - 14 مهر ۱۳۹۳ ۰۶:۳۵ ب.ظ

در پاسخ به آقای BashirXm :
اولا ممنون از آرزوی خوشبختی تون.
بعد اینکه
خیلی از پسرای امروز برا زندگی مشترک ساخته نشدن یه عده که شما قید کرذین یه عده دیگه هم پسرهایی فقط مصرف گران اهل کار نیستن تن به کار نمیدن یه شبه میخوان رهه صدساله برن هر کاری رو قبول ندارن ذره ذره زندگی جمع کردن رو نمی پسندن همه چیز زندگی باید عالی باشه دوست دارن اول زندگی خونه ماشین حقوق آنچنانی داشته باشن بعضیهام خانواده ها مقصرن بس که پسراشونو الکی بزرگ کردن لوس بار آوردن یه عده از پسرها که پایبند به اصول اخلاقی نیستن بحثشون کلا جداست یه عده که یه مدرک دانشگاهی دارن فقط میگن کار نیست بعد مدام هم پا میشن میرن خواستگاری...فک نکنم موردی از قلم افتاده باشه Wink

ازدواج دور از جوانان، جوانان دور از ازدواج - dokhtare payiz - 14 مهر ۱۳۹۳ ۰۷:۳۶ ب.ظ

ازدواج فقط به نفع حکومته و باعث افزایش جمعیت مسلمونا میشه! زوج عاشق و خوشبخت تو ایران و کشورای اسلامی کیمیاس! حداقل امار بالای طلاق تو ایران که اینو میگه!

ازدواج دور از جوانان، جوانان دور از ازدواج - RASPINA - 14 مهر ۱۳۹۳ ۰۸:۴۴ ب.ظ

(۱۴ مهر ۱۳۹۳ ۰۶:۰۵ ب.ظ)zahra_ce87 نوشته شده توسط:  من و همسرم ترم ۸ بودیم ازدواج کردیم (تابلوئه که عاشق شدیم ازدواج کردیم برا همین نگفتم Smile ) دو سال و نیم عقد کرده بودیم هر کی خونه بابای خودش بود خرجمون مث قبل با باباهامون بود همسرم کار نداشتن بعد حدود یه سال رفتن تو یه شرکت برنامه نویسی ساعتی دو هزار تومن بدون بیمه!تازه کرایه تاکسی هم باید کلی میداد.همین که از بیکاری دراومده بود من به فامیل میگفتم میره سرکار راضی بودم(از بس سوال میکردن من میگفتم فعلا بیکاره دنبال کارمیگرده خسته شده بودم) همین که خودش از این کلافگی بیکاری دراومده بود راضی بودم.

اون روز که اومد خواستگاری پدرشم گفت دانشجوی مهندسی کامپیوتر نرم افزاره دانشگاه مازندرانه،همین،واقعا چیز دیگه ای نداشت بعد رفتنشون تنها صحبتی که خونه ما شد این بود که آدم درستی هست چطور پسریه اهل دود هس یا نه و از این صحبتا... اصلا حرف بیکاریش نشد حرف داشته و نداشته بدرشم نشد.

منم تنها چیزی که ازش گفتم این بود که " پسرخوبیه اهل دود و دم نیست(برا پدرم این خیلی مهم بود!) یه کاری بخواد انجام بده اونقد سماجت به خرج میده تا اون کار تموم شه زود جا نمی زنه ".. الان بعد دوسال ونیم همسرم تو اون شرکت قبلی گاهی پاره وقت کار میکنه یه جای دولتی مشغول شده کنکور ارشدم داده بود و پارسال قبول شده بود.

الانم دو هفته ست عروسی کردیم ماه عسل شرایطش نداشتیم نرفتیم مستاجریم ماشین نداریم قسط به مقدار کافی!!!داریم میدونیم آخر ماه زیاد برامون نمیمونه میدونیم تو بازار رو هرچی نمی تونیم دست بذاریم باید هوای خرج کردنهامونو داشته باشیم داشته هامون زیاد نیست ولی باز خداروشکر.من هم تنها چیزی که قبل ازدواج از همسرم خواستم این بود آرامش زندگی منو بهم نریزه فقط آرامش خواستم،آرامشی که از باهم بودن داریم با هیچی عوض نمیکنم اون یه لیوان چایی که باهم میخوریم برای ما خیلی با ارزشه. با عشق میشه همیشه زندگی کرد ولی با پول تا هست میشه زندگی کرد پول لازمه زندگیه ولی زندگی نمیشه .

................................

برا همتون آرزوی خوشبختی میکنم.
دوست خوب براتون آرزوی بهترینا را دارم و امیدوارم در سایه رحمت خدا و عنایت امام زمان عاقبت به خیر بشید و هر روز طعم خوشبختی را بیشتر بچشید
از دیدت خوشم اومد
از این که غرور مردت برات مهمه
آفرین به پدرتون

(۱۴ مهر ۱۳۹۳ ۰۴:۲۰ ب.ظ)آلفا نوشته شده توسط:  خانم ها لطف کنن جواب بدن:

آیا شما حاضرید اول زندگیتون رو توی خوابگاه متاهلی شروع کنید؟

الان تنها انگیزه ای که برای دکترا دارم اینه که بخونم و قبول شم که بعدش ازدواج کنم و از امکانات دانشگاه که یکی خوابگاه متاهلی هست استفاده کنم و دستمو جلوی بابام دراز نکنم. بعدشم تو این چهار پنج سالی که دارم دکترا میخونم یه کار نیمه وقتی هم انجام میدیم و ماهی یه تومن در میاریم. تو تهران با ماهی یه تومن زندگی کردن خیلی سخته، عملا فقط میتونی به نیازهای اولیه ات برسی. الان بخوام خونه رهن کنم ۴۰ ملیون یه خونه ۵۰ متری تو یه جای متوسط به زور میشه گیر آوورد. خب چرا نباید یه خانمی که الان خودش تو خوابگاه داره زندگی میکنه قبول کنه که با شوهرش هم یه مدت تو خوابگاه باشن، اونم برای یه مدت کوتاه؟ بدون ماشین، بدون مبل و خیلی خرت و پرت دیگه که فقط جزء تجملات هست؟ خلاصه فعلا یک سالی هم باید صبر کنیم. اونهایی هم که میگن اصلا واسه چی ازدواج کنیم یا کلا شرع حالیشون نیست و کلا تو انجام هر کاری آزاد هستن، یا فعلا با فردی در ارتباط هستن که احتمالا میخوان در آینده باهاش ازدواج کنن، یا اینکه کلا با مساله ازدواج و ارتباط با جنس مخالفشون، مخالف هستن که فکر میکنم تعدادشون انگشت شمار باشه. زندگی ای که عشق توش نباشه به چه دردی میخوره؟ بخوری بخوابی؟ خب بمیر دیگه. لزوم ازدواج رو کسی متوجه می شه که به بعضی اعتقادات پایبند هست و برای خودش خط قرمز داره.

در ضمن همه ی مادرها و خواهر ها اینطور نیستن که میگید، بعضی مادرها رو حرف بچشون حرف نمیزنن، همینطور بچه ها رو حرف مادرشون، بعضی مادرها فهمیده تر از این حرف ها هستن، مادر من مثلا هیچ وقت به این چیزها فکر نمیکنه، هیچ وقت هم به فکر پیدا کردن عروس نیست، یه بار داداشم گفت که از یکی خوشش میاد، مادرمم گفته بود که باشه هر وقت اوکی شد بریم خواستگاری.
خب آره چه اشکالی داره خوابگاه متاهلی مگه چه اشکالی داره

نمی دونم چرا پسرا فک می کنن دخترا شرط های وحشتناک و سنگین برای ازدواج دارن
باور کنید یه انسان خوب یه دل پاک و یه حداقل هایی که شما گفتید کافیه برای شروع زندگی
اونوقت خدا خودش روزی را میرسونه
مهم آرامش و محبت و اعتماده ..........

ازدواج دور از جوانان، جوانان دور از ازدواج - mcse2010 - 14 مهر ۱۳۹۳ ۱۰:۳۳ ب.ظ

امار طلاق به طرز وحشتناکی رو به افزایش هست.بیش از ۷۵ درصد افراد دیگه طلاق عاطفی گرفته و همینجوری دارند همدیگرو تحمل میکنند و زیر یه سقف هستند.
شاید کمتر از ۲۰ درصد جامعه طعم خوشبختی را میچشند!!!!
پس نتیجه میگیریم ازدواج یه امر شانسی هست.(هندوانه در بسته)

RE: ازدواج دور از جوانان، جوانان دور از ازدواج - Mindhunter - 15 مهر ۱۳۹۳ ۰۱:۲۴ ق.ظ

بچه ها این فرهنگ رو انگلیسی ها وارد ایران کردند تا جامعه رو به انحطاط فرهنگی بکشن برید تاریخ فرهنگ ایران رو نگاه کنید! خیلی از زشتی ها کژ فهمی ها ، هنجارهای غیر منطقی که به اسم اسلام و آبرو و ... مد شده کاملا کار موزیانه انگلیسه. بچه ها توروخدا ذهناتونو باز کنید. آقا پسرا دختر خانوما مهریه و شیر بها و بکارت سالم و ..... همش کشکه!!! بخدا فرهنگ ما این نبوده، کاری کردن که شماها اینجوری بجون هم بیوفتید حق داریم چون به اینجامون رسیده دیگه اما یلحظه فکر کنید با حرف زدن چیزی درست نمیشه. بیاید عمل کنیم. بیاد یبار شده زرنگ بازی در نیاریم. ازدواج معامله نیست. ازدواج پیمان مقدسه. انگلیسی ها برای ازدواج میرن کلیسا چون مکان مقدسیه اما ما چی؟؟؟ اول آتلیه بعد تالارو دی جی بعد ماه عسل و شب .... . بخدا اینجوری نیست. منطقی فکر کنید. اسلام دین منطق خداوند. جلوی هرکسی که منطقی حرف نزد بایستید. بذارید سرنوشتتونو خودتون بسازید. خودتون تصمیم بگیرید نه خونوادهاتون. واسه احترام باهاشون در میون می ذاریم. مخصوصا آقا پسرا. نترسید. کسی بخاطره ازدواج و نداشتن پول نمرده. زن عاشقته تو هم عاشقشی در بدترین شرایط آدم با حمالی می تونه زیر یه سقف زندگی کنه ماها که تحصیل کردی ایم. من عاشقم. همدیگرو دوست داریم. هیچی هم نداریمو ایشالا چند وقت دیگه مزدوج میشم. هیچکس نمیدونه. در ضمن عشق و حالتونو الانا بکنید نذارید ۳۰ ساله بشید بعد برید سراغه ازدواج. آرامش داشته باشید همچی خواهید داشت. خیلیا می گن دارم ایده آل صحبت می کنم راست می گن من ماهی ۲۰۰ تومن حقوق می گیرم خونوادمون متوسط به پایینه اما نگرشمو عوض کردم چون می خوام سرنوشتمو خودم رقم بزنم.
یادتون باشه
دیدتونو عوض کنید
در پناه حق

(۱۵ مهر ۱۳۹۳ ۱۲:۰۷ ق.ظ)good-wishes نوشته شده توسط:  روزی که خداوندگار بشر را خلق میکرد میدانست ایشان به شناخت یکدیگر نائل نخواهند شد ، با این حال مقدر کرد هر کدام را جفتی باشد تا آرام گیرند . بشر رشد کرد و به عقل خویش اکتفا کرد، بدی کرد و بدبین شد، راه را گم کرد و به بیراهه رفت. متوهم شد که ازدواج معامله ایست برای گرفتن سهمی ! نالید که این چه خلقتی بوده و این چه رسمیست ای خدا ! ... ولی افسوس نمیدانست حقیقت چیست _ انسان انس دو انس است _ کیمیای محبت را دریاب _ اشکال کار ما اکثر مواقع و نیز در بحث ازدواج اینه که به دنبال واقعیت میریم حالی که باید به دنبال حقیقت باشیم‏!‏ واقعیت اینه که موانع زیاده و حقیقت اینه که مانعی وجود نداره !

گفت خود ناقصت را بشناس کامل کردنت بامن ! عمریست خودمان را با شناختن ناشناختنی ها و کاری که از ما نخواسته بود مشغول کرده ایم و منتظریم به وعده اش عمل کند‏ !‏‏!‏‏!‏

یعنی عالی بودWink

ازدواج دور از جوانان، جوانان دور از ازدواج - A V A - 15 مهر ۱۳۹۳ ۰۲:۰۶ ب.ظ

بنده از همسر آینده م تقاضا دارم بجای خرید طلا و النگو و دستبندو اینا برای هر مناسبتیBig Grin برام مک بوک و آیپدو آیفون و ازین محصولات بخرهBig Grin والا به صرفه ترم هستا Big Grin
اما بی شوخی:
من به عنوان یه دختر، شیر بها و مهریه رو توهین هم به خودم و هم به همسرم میدونم...تا کی باید بگیم ما جنس نیستیم که معامله شیم؟ (همون طور که بردن دختر پیش متخصص زنان قبل از عقد رو توهین به شرافت انسانیت و مقام یه بانو میدونم، مرد حسابی، اعتماد نداری چرا زن میگیری؟!!!!خجالت بکش!!!!)
بنده از مراسم عروسی متنفرم...وقتی میبینم طرف چند ساله عقد مونده چون پول نداره عروسی بگیره واقعا بخاطر فرهنگی که تووش بزرگ شدم متاسف میشم،اصلا واقعا جشن عروسی یعنی چی؟ یعنی یه عده بیاین بخورین برین پشت سر طرفم حرف بزنین که وای لباسش بد بود غذاش بدمزه بود چرا فقط یه مدل غذا داشت دسرم نداشت ارایشش زشت بود چقدر سرویس طلاش نازک بود (اینم بگم دوستی داشتم که سرویس طلاش(!) یه سرویسه مرواریده بدل بود که ۳۵هزار تومان خریده بود، واقعا این دختر فرشته س) ماشینش مدلش پایین بود گلای ماشین پژمرده بود!!!!!!!!!! شروع زندگی ایده آله من از همون محضری شروع میشه که برای یک عمر باهم خوشبخت زندگی کردن پیمان میبندم! همینو بس!
بنظرتون ری اکشنه خانواده ها در برابر این مخالفتا چیه؟ : میخوای منو جلو فامیلام سرافکنده کنی که دخترم مهریه ش یه سکه س؟! مگه تو بی سوادی؟! دختر عشرت خانوم دیپلمم نداره اندازه تاریخ تولدش سکه مهرشه! کل جهازش شیر بهاست(معنی شیر بهارم نفهمیدم! یعنی هرچی شیر خوردیم باید پسر فلک زده پولشو بده؟!!!) مگه از سر راه آوردمت که دستی دستی بدمت بری؟! من آرزو دارم توو لباس عروسی ببینمت! بعدا پشیمون میشی که از لباس عروس عکس نداری!!!!!!!!مردم چی میگن؟!!!!!!!!!!
و در نهایت بهمون میگن تو شوهر ذلیلی داری پسره رو پررو میکنی!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
اینا جوابایی هستن که ۱۰۰% میشنویم. چون داریم بخاطر حرف مردم زندگی میکنیم!
نه اقا پسرای گل، ما پولکی نیستیم! باور بفرمایین خیلی از خانومها عقایدشون همینیه که گفتم ولی متاسفانه خانواده ها ازدواج رو سخت کردن
پ.ن: انقدر دلم پره هی دارم متنو ویرایش میکنم

ازدواج دور از جوانان، جوانان دور از ازدواج - crevice - 15 مهر ۱۳۹۳ ۰۵:۴۲ ب.ظ

بابا ول کن انگلیس بدبخت چه ربطی داره به فرهنگ نداشته ماها!!؟
حالا خوبه باز پای مردم مظلوم غزه و سیاستهای شوروی رو وسط نکشیدینBig Grin
مشکل همینه که مقصر همیشه اونایین که تو گود نیستن.
یادمه چند وقت پیش تو شیراز پل درحال ساخت(پل کابلی) یه قسمت عظیمیش سقوط کردBig Grin بعد مسئولا گفتن "یه دو تا کارگر رفته استراکچر زیرشو همینطوری باز کردن و ما بی تقصیر بودیم. حالا واسه اینکه آبروشون نره اسمشونو نمیگیم و اخراجشونم نمیکنیم.". حالا انگار جَکهای زیر پل، پیچ دوچرخست که دو تا کارگر بدبخت ساده برن باز کنن و ما نمیفهمیم . خوب بیا عذر خواهی کن بگو سیمانه جاش شُل گذاشتیم دگBig Grin

ازدواج دور از جوانان، جوانان دور از ازدواج - mehrdad_tclh - 15 مهر ۱۳۹۳ ۰۷:۰۰ ب.ظ

میدونید چرا ازدواج کم شده؟؟!؟!
مرد دلخواه دخترها:
قیافه: برد پیت
پول:مارک زاکربرگ
اخلاق: امام علی (ع)

زن دلخواه پسرها:
قیافه:آنجیلینا جولی
پول: بابا خفن
اخلاق: خانم فاطمه زهرا

ازدواج دور از جوانان، جوانان دور از ازدواج - kingmax - 16 مهر ۱۳۹۳ ۱۰:۳۱ ق.ظ

دست شما درد نکنه...

RE: ازدواج دور از جوانان، جوانان دور از ازدواج - blackhalo1989 - 16 مهر ۱۳۹۳ ۱۲:۲۱ ب.ظ

(۱۶ مهر ۱۳۹۳ ۰۲:۱۱ ق.ظ)khalilparvar نوشته شده توسط:  حالا اینا بکنار...خود آقای دامادم گفتن من میخوام کارمو ادامه بدم و ترجیح میدم شما هم درسوتونو ادامه ندیــــــــن..!!!!!!!!!!!!! فکــ..کن...
( البته دلیلش منطقی بود در حد خودش: سواد ایشون لیسانس بود..وخب بطبع دوست داشت نهایت همسطح باشه طرفش!! )
بالاتر بودن زن در خانواده در نهایت به ضرر کل خانواده میشه. دودش تو چشم کل خانواده میره. سعی کنید global فکر کنید نه local.