صفحه‌ها: ۱ ۲ ۳ ۴ ۵ ۶ ۷ ۸ ۹ ۱۰ ۱۱ ۱۲ ۱۳ ۱۴ ۱۵ ۱۶ ۱۷ ۱۸ ۱۹ ۲۰ ۲۱ ۲۲ ۲۳ ۲۴ ۲۵ ۲۶ ۲۷ ۲۸ ۲۹ ۳۰ ۳۱ ۳۲ ۳۳ ۳۴ ۳۵ ۳۶ ۳۷ ۳۸ ۳۹ ۴۰ ۴۱ ۴۲ ۴۳ ۴۴ ۴۵ ۴۶ ۴۷ ۴۸ ۴۹ ۵۰ ۵۱ ۵۲ ۵۳ ۵۴ ۵۵ ۵۶ ۵۷ ۵۸ ۵۹ ۶۰ ۶۱ ۶۲ ۶۳ ۶۴ ۶۵ ۶۶ ۶۷ ۶۸ ۶۹ ۷۰ ۷۱ ۷۲ ۷۳ ۷۴ ۷۵ ۷۶ ۷۷ ۷۸ ۷۹ ۸۰ ۸۱ ۸۲ ۸۳ ۸۴ ۸۵ ۸۶ ۸۷ ۸۸ ۸۹ ۹۰ ۹۱ ۹۲ ۹۳ ۹۴ ۹۵ ۹۶ ۹۷ ۹۸ ۹۹ ۱۰۰ ۱۰۱ ۱۰۲ ۱۰۳ ۱۰۴ ۱۰۵ ۱۰۶ ۱۰۷ ۱۰۸ ۱۰۹ ۱۱۰ ۱۱۱ ۱۱۲ ۱۱۳ ۱۱۴ ۱۱۵ ۱۱۶ ۱۱۷ ۱۱۸ ۱۱۹ ۱۲۰ ۱۲۱ ۱۲۲ ۱۲۳ ۱۲۴ ۱۲۵ ۱۲۶ ۱۲۷ ۱۲۸ ۱۲۹ ۱۳۰ ۱۳۱ ۱۳۲ ۱۳۳ ۱۳۴ ۱۳۵ ۱۳۶ ۱۳۷ ۱۳۸ ۱۳۹ ۱۴۰ ۱۴۱ ۱۴۲ ۱۴۳ ۱۴۴ ۱۴۵ ۱۴۶ ۱۴۷ ۱۴۸ ۱۴۹ ۱۵۰ ۱۵۱ ۱۵۲ ۱۵۳ ۱۵۴ ۱۵۵ ۱۵۶ ۱۵۷ ۱۵۸ ۱۵۹ ۱۶۰ ۱۶۱ ۱۶۲ ۱۶۳ ۱۶۴ ۱۶۵ ۱۶۶ ۱۶۷ ۱۶۸ ۱۶۹ ۱۷۰ ۱۷۱ ۱۷۲ ۱۷۳ ۱۷۴ ۱۷۵ ۱۷۶ ۱۷۷ ۱۷۸ ۱۷۹ ۱۸۰
خدا شفا بده ...
(۲۹ فروردین ۱۳۹۷ ۱۲:۵۹ ق.ظ)khalilparvar نوشته شده توسط:درسته(28 فروردین ۱۳۹۷ ۱۰:۱۸ ق.ظ)ele نوشته شده توسط: سلام
به نظرتون درسته شخصی که متاهله عاشق یکی دیگه بشه
برای من اصلا قابل فهم نیست
کسی که تاهل براش تعریف شده باشه نمیتونه به خودش اجازه بده عاشق کسی غیر از فرد مورد تعهدش بشه. خیلی از پدر مادرای ما اول ازدواج کردند. بدون اینکه عاشق باشن. تاهل و تعهد براشون معنا پیدا کرد و الان خیلیا دیوانه وار عاشق همن.
درغیر اینصورت اگه شخصی که متاهله عاشق یکی دیگه بشه اون فرد تاهل براش تعریف نشده. تنوع تعریف شده تره واسش
مردها وقتی عاشق می شوند
به دنیا می آیند
و زن ها
عاشق که می شوند
می میرند...
-شیمبورسکا
(۱۵ اردیبهشت ۱۳۹۷ ۰۶:۴۹ ب.ظ)kimya_r نوشته شده توسط: مردها وقتی عاشق می شوندتوصیه برادرانه ای که میتونم داشته باشم در مواجه با این جملات اینه که برید حتما کتاب " ازدواج عاقلانه" رو بخونید، بعد از خوندن این کتابا میفهمید که هرچی حس تاحالا داشتید همش اشتباه بوده و عشق نبوده، جملات چنینی هم چرت و پرت می انگارید.
به دنیا می آیند
و زن ها
عاشق که می شوند
می میرند...
-شیمبورسکا
(۱۵ اردیبهشت ۱۳۹۷ ۰۸:۳۴ ب.ظ)Riemann نوشته شده توسط: توصیه برادرانه ای که میتونم داشته باشم در مواجه با این جملات اینه که برید حتما کتاب " ازدواج عاقلانه" رو بخونید، بعد از خوندن این کتابا میفهمید که هرچی حس تاحالا داشتید همش اشتباه بوده و عشق نبوده، جملات چنینی هم چرت و پرت می انگارید.
نویسنده اش کیه؟
اینو میگید؟
مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمی‌باشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.
ریمان عزیز یه بار اون کتاب رو به من معرفی کردی اگه میشه دوباره لینک خریدشو بذار
(۱۵ اردیبهشت ۱۳۹۷ ۰۹:۱۰ ب.ظ)The BesT نوشته شده توسط: نویسنده اش کیه؟بله
اینو میگید؟
مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمی‌باشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.
به نظر من عشق به اون معنی که در ادبیات فارسی داریم اصلا جذاب نیست بیشتر شبیه ضعف هست به نظرم... یه چیز جالب اینه که در ایران خانم ها دوست دارن که یکی هی دنبالشون کنه و اونا رد کنن و اون دوباره دنبال کنه و فلان ( شایدم دوست ندارن برداشت من اینه ؟!). اینجا این کار شدیدا غیر جذابه و نشون دهنده نبودن اعتماد به نفس و عزت نفس اون آقاست. البته به نظر من، واقعیت هم به دومی نزدیک تره...
خیلی از ماها خودمون را دوست نداریم و با تنهاییمون راحت نیستیم و دنبال یک نفر دیگه میگردیم که شادی را بهمون برگردونه. این باعث میشه سایر آدم ها برامون بیش از اندازه مهم بشن و به قول خارجی ها اونا را روی ستون بگذاریم!
(۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۷ ۰۱:۳۴ ب.ظ)codin نوشته شده توسط: به نظر من عشق به اون معنی که در ادبیات فارسی داریم اصلا جذاب نیست بیشتر شبیه ضعف هست به نظرم... یه چیز جالب اینه که در ایران خانم ها دوست دارن که یکی هی دنبالشون کنه و اونا رد کنن و اون دوباره دنبال کنه و فلان ( شایدم دوست ندارن برداشت من اینه ؟!). اینجا این کار شدیدا غیر جذابه و نشون دهنده نبودن اعتماد به نفس و عزت نفس اون آقاست. البته به نظر من، واقعیت هم به دومی نزدیک تره...نظرت در مورد دخترهای ایرانی اونجا چیه؟! بخصوص کسایی که مثل خودت اومدن. دوس دارم بدونم.
خیلی از ماها خودمون را دوست نداریم و با تنهاییمون راحت نیستیم و دنبال یک نفر دیگه میگردیم که شادی را بهمون برگردونه. این باعث میشه سایر آدم ها برامون بیش از اندازه مهم بشن و به قول خارجی ها اونا را روی ستون بگذاریم!
(۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۷ ۰۲:۰۲ ب.ظ)crevice نوشته شده توسط:(20 اردیبهشت ۱۳۹۷ ۰۱:۳۴ ب.ظ)codin نوشته شده توسط: به نظر من عشق به اون معنی که در ادبیات فارسی داریم اصلا جذاب نیست بیشتر شبیه ضعف هست به نظرم... یه چیز جالب اینه که در ایران خانم ها دوست دارن که یکی هی دنبالشون کنه و اونا رد کنن و اون دوباره دنبال کنه و فلان ( شایدم دوست ندارن برداشت من اینه ؟!). اینجا این کار شدیدا غیر جذابه و نشون دهنده نبودن اعتماد به نفس و عزت نفس اون آقاست. البته به نظر من، واقعیت هم به دومی نزدیک تره...نظرت در مورد دخترهای ایرانی اونجا چیه؟! بخصوص کسایی که مثل خودت اومدن. دوس دارم بدونم.
خیلی از ماها خودمون را دوست نداریم و با تنهاییمون راحت نیستیم و دنبال یک نفر دیگه میگردیم که شادی را بهمون برگردونه. این باعث میشه سایر آدم ها برامون بیش از اندازه مهم بشن و به قول خارجی ها اونا را روی ستون بگذاریم!
خب اصولا یافتن دختر ایرانی هم سن و سال و شرایط مشابه ساده نیست ولی من فکر میکنم دخترای ایرانی اینجا خیلی هاشون هنوز فرهنگ ایرانی مبتنی بر خانواده و تعهد را با خودشون دارن. همانطور که خیلی از پسرای ایرانی هم دارن. این ویژگی خیلی مثبتیه. ولی خب ویژگی های بد ایرانی مثل احساس مالکیت بر پارتنر و یه مقداری neediness هم احتمالا داشته باشن. در عوض دخترای خارجی بیشتر به حریم شخصی افراد را درک میکنن و درک میکنن هر کسی زندگی شخصی و علایق شخصی و تفریحات شخصی داره و قرار نیست با وارد شدن به یک رابطه همه چیزو بزاره کنار و به بند کشیده بشه. از اون طرف شما الان با هر دختر خارجی توی سن خودت بخوای وارد رابطه بشی احتمالا طرف کلی روابط Casual و ONS را تجربه کرده و من شخصا برام پذیرش این چیزا ساده نیست... بنابراین جفتشون مزایا و معایبی دارن.
اما دختر ایرانی که از ایران ازدواج کنی بیاریش خارج... من حاضرم کلا مجرد بمونم ولی این کارو نکنم خیییلی ریسکیه خیلیا همینطوری اومدن اینجا طلاق کشیده شد.
در کل به نظرم نباید آدم خودشو محدود کنه به ملیت. سعی کنی آدم های زیادی را بشناسی و هرکسی را مبتنی بر رفتارش و طرز تفکرش و شرایطش قضاوت کنی شانس موفقیت بالاتری داره به نظرم.
(۲۱ اردیبهشت ۱۳۹۷ ۰۱:۱۸ ق.ظ)khalilparvar نوشته شده توسط: امشب توی کلاس زبان بچه ها داشتن همینو میگفتن . و جالب بود که همه بر این باور بودن که سعی کنم ازدواج کنم و بعد برای ادامه تحصیل با همسرم برم یه کشور دیگه. میگفتن دخترای ایرانی اونجا زیادی تحت فشار قرار میگیرند ..(جالب انگیزناکش اینجاس که بچه های کلاس زبانم همه متاهلند و ب قصد مهاجرت اکثرن اومدن)اونچه ک مورد توجه من قرار گرفت این بود که حتی آقایون کلاس هم نظرشون همین بود که ازدواج کنم و برم.. و این نظریه هاشون منو اندکی ترسوند.
در کل به نظرم نباید آدم خودشو محدود کنه به ملیت. سعی کنی آدم های زیادی را بشناسی و هرکسی را مبتنی بر رفتارش و طرز تفکرش و شرایطش قضاوت کنی شانس موفقیت بالاتری داره به نظرم. این حرفت هزاران آفرین داره..
من توی این ۸-۹ ماه دیدگاه هام نسبت به همه چی تغییر کرده ممکنه برای شما هم اینطور بشه بنابراین نظر من اینه مجرد بیاین و یک سال همه چیو سبک سنگین کنید بعد تصمیم بگیرید.
(۱۰ مهر ۱۳۹۳ ۰۱:۱۴ ق.ظ)khalilparvar نوشته شده توسط: مادرم روزی هشتصد و شصت و هفت هزار بار می گوید ازدواج کنم!...
و بی شک اگر من روزی با مردی ازدواج کنم که با هم به مهمانی های احمقانه ای برویم که مردان یک طرف جمع شوند و از سیاست و کار و فوتبال بگویند و زنان یک طرف دیگر جمع شوند و از پدیکور و مانیکور و انواع و اقسام رژیم غذایی و ساکشن و پروتز لب و ... و جُک های .... و .. و سریال های ترکیه ای ماهواره و خرم خاتون حرف بزنند، خودم را آتش می زنم!!!
مادر ِ من، عزیز دلم،
اگر مردی را پیدا کردی که با من به دوچرخه سواری و تئاتر دیدن و کنسرت رفتن و فیلم دیدن و آهنگ های (غیر پاپ) دانلود کردن و شعر و کتاب خواندن و کافه رفتن و شب گردی های بی هوا و سفر های بی هوا با کوله پشتی و عکاسی و نقاشی و سر به سر هم گذاشتن و دیوانه بازی هایی از این دست زد،
و آنقدر به با هم بودنمان ایمان داشت که به زمین و زمان و هر پشه ی نَری که از دور و برم رد می شود گیر نداد، و به من احساس "رفیق" بودن داد و نه تنها احساس "زن" بودن، طوری که تمام دنیا به رفاقت و رابطه مان حسودی شان شد و مجبور شدیم برای چشم نظرهایشان هر روز اسفند دود کنیم
آن وقت شاید یک فکری برای رسیدنت به آرزویت کردم!...
که با علم به اینکه این خراب شده نامش ایران است، و ازدواج به جای اینکه سندِ با هم بودنِ "من" و "او" باشد، سندِ با هم بودن دو ایل و طایفه و حرف و حدیث هایشان و احتمالا همان مهمانی های احمقانه و غرق شدن در باتلاقِ خرج و مخارج و روزمرگیِ محض ست،
احتمالا هرگز به آرزویت نخواهی رسید...
مرا ببخش....
خیلی خوب بود موافقم دقیقا
باید با کسی ازدواج کرد که هر لحظه نترسی از حرکات و رفتارت باهاش راحت باشی
که البته نباید احترام گذاشتن به هم فراموش بشه
من خودم یه دخترم
مشکل اینجاس خانوما فک میکنن بعد ازدواج باید بشینن تو خونه و با گفتن ای وای حقوق شوهرم کمه ای وای گرونیه...
چیزی درست میشه
میگن زندگی مشترک یعنی توی تمام قسمت ها مشترک بودن همراه بودن
بعضیا فک میکنن اگه یه وقت کاری کنن بجز پخت و پز النگوهاشون میشکنه و نگیناشون میریزه
یه عده میگن بریم اونور ادامه تحصیل بدیم ازدواج کنیم خب بعدش چی بشه
متاسفانه سن جوان رسیده ۳۰ سال هنوز هدفی نداره و هنوز نمی دونه چند چنده...
شاید ۶۰-۷۰ درصد مهاجرت های تحصیلی برای شرایط الان بیکاری اقتصادی نیست یا برای تحصیل هم نیست...
صرفا برای این حس هامون شدن تو این جامعه هست که نمی تونه طرف درک صحیحی از خودش و جامعه بگیره...
متاسفانه ازدواجم همینطور شده دو طرف دنبال یه معامله پر سود و برد برد هستن...
تنها چیزی که من میتونم بگم نگاه تو اون سمت خیلی مناسب هست به ازدواج
دوطرف باهم میرن زندگی میسازن باهم زندگی می کنن باهم میرن ازدواج می کنن...
درحالی که اینجا باید بری درس بخونی کار پیدا کنی کار کنی پول در بیاری و تازه بری خواستگاری بعدش باید سر مهریه توافق برسی و جهازیه و فلان و فلان...
کلا کاش ادم می تونست وطنش رو بزاره تو چمدان برداره ببره جایی براحتی دل بکنه براحتی زاییده بشه دوباره...
ولی دیگه نه من اون ادم سابقم نه زندگی بهم رحم کرده برم...
تو اینجا نشستم با حقوق ماهی ۱/۴۰۰ نقش جوانی بازی می کنم تو ۳۰ سالگی کارگری می کنه و مجرده
نقش جوانی که باید عادت کنه به نادیده گرفته شدن چون جذابیت نداره برای خیلی ها ...
زندگی گاهی وقتا خیلی بی رحمه خیلی گنگ و خیلی پوچ هست.
(۲۴ اردیبهشت ۱۳۹۷ ۰۱:۳۴ ب.ظ)خانه سبز نوشته شده توسط: متاسفانه سن جوان رسیده ۳۰ سال هنوز هدفی نداره و هنوز نمی دونه چند چنده...
من فکر میکنم این قضیه فقط مربوط به کشور ما نیست. البته در کشور ما حادتر هست. همه جا بنظرم شرایط تاحدودی اینجور هست ولی به شیوه های مختلف. اینکه چرا اینجور به نتیجه رسیدم دلیلش اینه که : دوستم حدود یکماه هست رفته سوئد. بهم میگه اینجا هم شرایط یجور دیگه بحرانی هست. مثلا دخترها تقریبا از سن ۱۷سالگی دیگه روابطشون آزادتر میشه و از محدوده خونواده بیرون میان. توی سن ۲۳سالگی میبینی بچه دار هم شده و امار طلاق بین دخترها اینجا حدودا ۳۰سالگی هست (البته اونها طلاقشون به معنی مفهوم طلاق و دادگاهی که ما توی ایران داریم فکر نکنم باشه) و همین جداییشون از دوست پسرشون براشون طلاق محسوب میشه.
بعد یکبار تعطیلی آخر هفته رفته بود از این پارتی هاشون. وقتی اومد میگفت اصلا خوشم نیومد. توی پارتی میبینی همه جور آدم اومده . اصلا فکرشو میکنم و باهاشون حرف میزنم یکسری دختر و پسرهاشون واقعا بی هدف و بی برنامه هستن تو زندگی و نمیدونن تو زندگی چی میخوان . (چیزی که من فکر میکنم توی ایران خودمون هم هست) و میگفت البته بعضیهاشون واقعا بافرهنگ هستن و از خونواده های بااصالت هست(مثلا پدرو مادرهاشون کارمند یا استاد دانشگاه هستن .بچه هاشون هم توی پارتی ها رفتار و عملکردشون بهتره)
در مورد ازدواج هم میگفت اینجا هم من تا جاییکه دیدم تو قید و بند ازدواج نیستن و دنبال دوستی هستن( چیزی که توی ایران خودمون هم هست! ). ولی تفاوتش فکر میکنم این هست که خارج روابطشون را کتمان نمیکنن و اگر با پسری دوست هستن بقیه هم میدونن. ولی توی ایران مخفیکاری زیاد هست.
در مجموع دوستم میگفت مزیت کشورهای اروپایی اینه که رفاه دارن و درآمد خوبی دارن در کنار کار میتونن تفریحات خوبی هم داشته باشن.ولی توی ایران اینجوری نیست .
و در مورد روابط بین دختر و پسر و خواستگاری و ازدواج میگفت من تا حالا فرق خاصی ندیدم. دیدگاهها توی روابط پسر و دختر تقریبا یکی هست. ولی ایران بخاطر فرهنگی که مردم دارن توی روابط بین دختر و پسر یکسری اصول رعایت میکنن که این هم برمیگرده به فرهنگ مردم نه اعتقاداتشون.! ولی خارج روابط بین دختر و پسر بازتر هست و دوستیهاشون با روابط آزادتر هست که این هم بخاطر فرهنگی هست که بزرگ شدن و ربطی به اعتقادات نداره.. همونطور که توی ایران یکسری روابط بین دختر و پسر منجر به روابط بیشتر بینشون میشه اونجا هم همینجوره. تو میتونی با کسی دوست باشی ولی محدودیت توی رابطتتون باشه. اون فرد خوشش نیاد میره! ( فکر کنم ایران هم همینجوره! )
دوستان خارج نشین هم اگر نظرشون بگن ما آگاهتر بشیم خیلی بهتره
(۲۴ اردیبهشت ۱۳۹۷ ۰۹:۳۵ ب.ظ)The BesT نوشته شده توسط:(24 اردیبهشت ۱۳۹۷ ۰۱:۳۴ ب.ظ)خانه سبز نوشته شده توسط: متاسفانه سن جوان رسیده ۳۰ سال هنوز هدفی نداره و هنوز نمی دونه چند چنده...
من فکر میکنم این قضیه فقط مربوط به کشور ما نیست. البته در کشور ما حادتر هست. همه جا بنظرم شرایط تاحدودی اینجور هست ولی به شیوه های مختلف. اینکه چرا اینجور به نتیجه رسیدم دلیلش اینه که : دوستم حدود یکماه هست رفته سوئد. بهم میگه اینجا هم شرایط یجور دیگه بحرانی هست. مثلا دخترها تقریبا از سن ۱۷سالگی دیگه روابطشون آزادتر میشه و از محدوده خونواده بیرون میان. توی سن ۲۳سالگی میبینی بچه دار هم شده و امار طلاق بین دخترها اینجا حدودا ۳۰سالگی هست (البته اونها طلاقشون به معنی مفهوم طلاق و دادگاهی که ما توی ایران داریم فکر نکنم باشه) و همین جداییشون از دوست پسرشون براشون طلاق محسوب میشه.
بعد یکبار تعطیلی آخر هفته رفته بود از این پارتی هاشون. وقتی اومد میگفت اصلا خوشم نیومد. توی پارتی میبینی همه جور آدم اومده . اصلا فکرشو میکنم و باهاشون حرف میزنم یکسری دختر و پسرهاشون واقعا بی هدف و بی برنامه هستن تو زندگی و نمیدونن تو زندگی چی میخوان . (چیزی که من فکر میکنم توی ایران خودمون هم هست) و میگفت البته بعضیهاشون واقعا بافرهنگ هستن و از خونواده های بااصالت هست(مثلا پدرو مادرهاشون کارمند یا استاد دانشگاه هستن .بچه هاشون هم توی پارتی ها رفتار و عملکردشون بهتره)
در مورد ازدواج هم میگفت اینجا هم من تا جاییکه دیدم تو قید و بند ازدواج نیستن و دنبال دوستی هستن( چیزی که توی ایران خودمون هم هست! ). ولی تفاوتش فکر میکنم این هست که خارج روابطشون را کتمان نمیکنن و اگر با پسری دوست هستن بقیه هم میدونن. ولی توی ایران مخفیکاری زیاد هست.
در مجموع دوستم میگفت مزیت کشورهای اروپایی اینه که رفاه دارن و درآمد خوبی دارن در کنار کار میتونن تفریحات خوبی هم داشته باشن.ولی توی ایران اینجوری نیست .
و در مورد روابط بین دختر و پسر و خواستگاری و ازدواج میگفت من تا حالا فرق خاصی ندیدم. دیدگاهها توی روابط پسر و دختر تقریبا یکی هست. ولی ایران بخاطر فرهنگی که مردم دارن توی روابط بین دختر و پسر یکسری اصول رعایت میکنن که این هم برمیگرده به فرهنگ مردم نه اعتقاداتشون.! ولی خارج روابط بین دختر و پسر بازتر هست و دوستیهاشون با روابط آزادتر هست که این هم بخاطر فرهنگی هست که بزرگ شدن و ربطی به اعتقادات نداره.. همونطور که توی ایران یکسری روابط بین دختر و پسر منجر به روابط بیشتر بینشون میشه اونجا هم همینجوره. تو میتونی با کسی دوست باشی ولی محدودیت توی رابطتتون باشه. اون فرد خوشش نیاد میره! ( فکر کنم ایران هم همینجوره! )
دوستان خارج نشین هم اگر نظرشون بگن ما آگاهتر بشیم خیلی بهتره
یه اشتباه کردی تو منطقت!
نوشتی سوئد
بعد داری حکم میدی ایران و سوئد یکی هست!
سطح بهداشت، اموزش رایگان، نهاد های حمایتی از کودکان و... و... بقدری تو سوئد بالاست جزو ۵ کشور مرفه هست
اشتباه نکن، این نسخه مال ما هست که طلاق بده یا رابطه تو سن فلان و فلان و فلان خوب نیست بله واقعا هم خوب نیست اما برای نسخه فعلی ما که اینجا هستیم چون هم خلع قانونی داریم هم هنجار جامعه سازگار نیست.
اونجا کلا انگار سیاره دیگه زندگی می کنی.
کلا این همه تایپ کردی ولی اشتباه برداشت کردی سوئد کجا ایران کجا!
یکی بیاد ایران با سوئد یکی بدونه ادم شوکه میشه خدایی
واقعا فکر می کنین هنجارها مطلق هست یا نسبی؟
هنجار ها متناسب با فرهنگ سطح بلوغ جامعه میزان رشد اقتصادی و بهداشت جامعه و قانون تامین اجتماعی متفاوت هست.
برای نمونه یکی تو ۱۰۴ سالگی استاد دانشگاه هزینه می کنه بره فلان کشور برای مرگ خود خواسته... و نمونه دیگش هم جوانی هست که بخاطر فشار روحی و عاطفی تو یه جامعه عقب افتاده بخاطر مشکلات ذکر شده یا افسرده میشه یا خودکشی می کنه یا معتاد میشه.
ایا من بیام بگم هم اون جوان هم این مرد ۱۰۴ سالگی جفتشون اشتباه رفتن چون به مرگ یک مسیر مشترک رسیدن جمله درستی هست؟؟؟
یکم فکر کنین خدایی نا سلامتی تحصیلات تکمیلی هستین.
هنجار تو ایران باید رعایت بشه چون هم خلع قانونی هست هم هنجار
اما مطلق نیست هنجار تو اروپا با اینجا یکی نیست پس نباید بیایم بگیم جوانان اونجا گمراه شدن! ادم خندش می گیره