|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - نسخهی قابل چاپ
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - vesta - 08 شهریور ۱۳۹۳ ۰۸:۲۹ ق.ظ
(۰۸ شهریور ۱۳۹۳ ۰۱:۲۱ ق.ظ)diligent نوشته شده توسط: این دل وامونده ی من کی میخواد یه کم شاد باشه؟ اصلا نمیخوام شاد باشم، معمولی باشم مثل قبلا. خودم میدونم مثل قبلنم نیستم، تا یه چیزی میشه اشکم سرازیر میشه! از جوونیم لذت نبردم..
مثل من
چیه انقدر دل نازکی...
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - mm123456789 - 08 شهریور ۱۳۹۳ ۰۹:۵۹ ق.ظ
(۰۸ شهریور ۱۳۹۳ ۰۱:۲۱ ق.ظ)diligent نوشته شده توسط: این دل وامونده ی من کی میخواد یه کم شاد باشه؟ اصلا نمیخوام شاد باشم، معمولی باشم مثل قبلا. خودم میدونم مثل قبلنم نیستم، تا یه چیزی میشه اشکم سرازیر میشه! از جوونیم لذت نبردم..
منم دقیقا مثل تو هستم
حتی بهترین لحظه های زندگیم برام معمولیه
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - samanium - 08 شهریور ۱۳۹۳ ۱۱:۰۷ ق.ظ
صبح دیدم یار را
آن رونق هر کار را
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - ۱۱۲۱۱۳ - ۰۸ شهریور ۱۳۹۳ ۱۲:۵۷ ب.ظ
(۰۸ شهریور ۱۳۹۳ ۱۲:۴۱ ق.ظ)نازین نوشته شده توسط: (07 شهریور ۱۳۹۳ ۰۶:۴۰ ب.ظ)tabassomesayna نوشته شده توسط:
عالی بود.دختر بودن خیلی سخته .خیلی .وقتی چند دقیقه موقع خواب فکر می کنم می فهمم برای اینکه ایده آل ترین دختری در جامعه ای باشم که دارم زندگی باید صبح تا شب نقش بازی کنم.از موقع بیدار شدن تا موقع خواب.نکند کاری کنم ،نکند حرفی بزنم ،نکندطوری راه بر.م،نکند احساساتم را بیان کنم.نکند شوخی کنم.نکند ......نکند های زیاد .....
با خوندنش میخام یه دل سیر واسه خودم گریه کنم!
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - sahar salehi - 08 شهریور ۱۳۹۳ ۰۱:۴۸ ب.ظ
(۰۷ شهریور ۱۳۹۳ ۱۰:۳۷ ب.ظ)vesta نوشته شده توسط: اگر داداش باشید یا آّبجی میفهمید چی میگم، چون داداشا عادت دارن سر به سر خواهرشون بگذارن.
خواهر و برادری هم عالمی داره برای خودش
می دونم چی می گی وستا جان
به نظر منم دل چسب ترین تفریح دنیا سر به سر داداشا گذاشتن و اذیت کردنشونه.
از همین الان نگران روزی که بخواد ازدواج کنه بره هستم. هر چند که جای ذوری نمی ره. همون طبقه ی بالای خودمونه.
ولی کی دیگه می خواد صبحا بالش پرت کنه طرفم بیدارم کنه بعدم یه موسیقی با صدای بلند بذاره که مطمئن شه دیگه نمی خوابم. بعدم دستمو بگیره بلندم کنه.
جاش خیلی خالی میشه.
این یکی از آهنگ هاییه که صبح باهاش از خواب پا می شم.
سحر با من در آمیزد که برخیز
نسیمم گل به سر ریزد که برخیز
زر افشان دختر زیبای خورشید
سرودی خوش بر انگیزد که برخیز
سبو چشمک زنان از گوشه ی تاک
به دامانم در آویزد که برخیز ...
مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمیباشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - hamedio - 08 شهریور ۱۳۹۳ ۰۲:۰۲ ب.ظ
تا حالا نشده از یه همکار کار برنامه نویسی بگیرم نگه : "ایییین که چیزی نداره"
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Reyhaneh_B - 08 شهریور ۱۳۹۳ ۰۳:۰۸ ب.ظ
پیله ای بستم دور خودم از جنس امیــــــــــــــــــــــــــــــد
به
امیــــــــــــــــد پروانه شدنم میـــــــــــــــــــــــــــــــــــمانم.......
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Riemann - 08 شهریور ۱۳۹۳ ۰۳:۲۰ ب.ظ
(۰۸ شهریور ۱۳۹۳ ۰۲:۰۲ ب.ظ)hamedio نوشته شده توسط: تا حالا نشده از یه همکار کار برنامه نویسی بگیرم نگه : "ایییین که چیزی نداره"
یه استاد داشتیم، هرچی بهش میگفتیم، اون پاسخ میداد: سادّست!
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - npour - 08 شهریور ۱۳۹۳ ۰۳:۳۴ ب.ظ
(۰۸ شهریور ۱۳۹۳ ۰۲:۰۲ ب.ظ)hamedio نوشته شده توسط: تا حالا نشده از یه همکار کار برنامه نویسی بگیرم نگه : "ایییین که چیزی نداره" 
مثل وقتی که تو کتابا مینویسن "بدیهی است که .... ":D
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - npour - 08 شهریور ۱۳۹۳ ۰۳:۴۰ ب.ظ
(۰۸ شهریور ۱۳۹۳ ۰۳:۳۹ ب.ظ)۱۰:۳۰ نوشته شده توسط: انتخاب واحد که نیست...
جنگــــــــــــــــــــــه
چه خبر از دانشگامون
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - olom tahghighat - 08 شهریور ۱۳۹۳ ۰۴:۳۷ ب.ظ
(۰۷ شهریور ۱۳۹۳ ۱۰:۳۷ ب.ظ)vesta نوشته شده توسط: داشتیم وسایل داداشم رو مرتب میکردیم که دیگه کم کم به امید خدا ببره خونه خودش، دلم گرفت و اشکم ریخت... دلم براش تنگ شد
خب کی هر روز سر به سر من بگذاره و دقم بده... با کی کل کل کنم... صبحا کیو بیدار کنم که بهم غر بزنه که تو جمعه هام نمیگذاری بخوابم... به کی غر بزنم که یخورده مرتب باش بیچاره خانومت از دست تو میخواد چیکار کنه و .... اگر داداش باشید یا آّبجی میفهمید چی میگم، چون داداشا عادت دارن سر به سر خواهرشون بگذارن.
خواهر و برادری هم عالمی داره برای خودش
به قول خودش بابا کوچولوی منه.... داداش گلم ایشالا خوشبخت بشی و زندگی سرشار از آرامش داشته باشی و هر لحظه خدا با رحمتش بهت نگاه کنه
دست نزار تو دلم پستتو خوندم چشام پره اشک شد فک کن ما۴تا بودیم توخونه حالا این اخریه ک تنهاست چهارتا پشت سرهم باهم مدرسه میرفتیم میومدیم سرظرف شستن با اجیم دعوامون میشد حالا دلم برا خودشو کوچولوش ی ذره شده اونم راه دور دلت میپوکه خونه خالی شده اون دوتا داداشای دیگم راه دورند دیگه کسی نیست باهاش کل کل کنم سربه سر هم بزاریم سر کاری بزاره منو موبایلم طبقه بالاباشه پایین نشستیم بزنگه تا من ۱۷ تا پله برم بالا خونه بترکه ازخنده ی داداشام نیستن دیگه چقد تنهایی بده واسه خدا خودش خوبه ...
(۰۸ شهریور ۱۳۹۳ ۰۳:۲۰ ب.ظ)Riemann نوشته شده توسط: (08 شهریور ۱۳۹۳ ۰۲:۰۲ ب.ظ)hamedio نوشته شده توسط: تا حالا نشده از یه همکار کار برنامه نویسی بگیرم نگه : "ایییین که چیزی نداره"
یه استاد داشتیم، هرچی بهش میگفتیم، اون پاسخ میداد: سادّست!
منم دوره دبیرستان استاد کارگاهمون ک واسه درسه سیستم عامل بودش توی یوزر اکانت که کاربر دوتاست یکی administrator یکی دیگم gustک محدودیت داره چیزی بلد نبود باور کنید جوونم بود تازه اومده بود توی کارگاه ماهرچی ازش میپرسیدیم میگفتش محدود هستش نمیشه رو ادمین انجام میشه ... ای بابا این محدودیت تا اخر سال تموم نشد بچه ها ک بهم میرسیدنسوال میکردن میگفتن محدوده نمیشه ...
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Riemann - 08 شهریور ۱۳۹۳ ۰۴:۵۴ ب.ظ
(۰۸ شهریور ۱۳۹۳ ۰۳:۳۹ ب.ظ)۱۰:۳۰ نوشته شده توسط: انتخاب واحد که نیست...
جنگــــــــــــــــــــــه
اینا که مال ترم ۱ بود! مثلا یادمه ریاضی ۱ سه صوته پر میشد!
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - vesta - 08 شهریور ۱۳۹۳ ۰۷:۲۸ ب.ظ
(۰۸ شهریور ۱۳۹۳ ۰۱:۴۸ ب.ظ)sara azadi نوشته شده توسط: می دونم چی می گی وستا جان
به نظر منم دل چسب ترین تفریح دنیا سر به سر داداشا گذاشتن و اذیت کردنشونه.
از همین الان نگران روزی که بخواد ازدواج کنه بره هستم. هر چند که جای ذوری نمی ره. همون طبقه ی بالای خودمونه.
ولی کی دیگه می خواد صبحا بالش پرت کنه طرفم بیدارم کنه بعدم یه موسیقی با صدای بلند بذاره که مطمئن شه دیگه نمی خوابم. بعدم دستمو بگیره بلندم کنه.
جاش خیلی خالی میشه.
خدا حفظتون کنه برای هم
دور یا نزدیک هر جا هستن خوش باشن
(۰۸ شهریور ۱۳۹۳ ۰۴:۳۷ ب.ظ)olom tahghighat نوشته شده توسط: دست نزار تو دلم پستتو خوندم چشام پره اشک شد فک کن ما۴تا بودیم توخونه حالا این اخریه ک تنهاست چهارتا پشت سرهم باهم مدرسه میرفتیم میومدیم سرظرف شستن با اجیم دعوامون میشد حالا دلم برا خودشو کوچولوش ی ذره شده اونم راه دور دلت میپوکه خونه خالی شده اون دوتا داداشای دیگم راه دورند دیگه کسی نیست باهاش کل کل کنم سربه سر هم بزاریم سر کاری بزاره منو موبایلم طبقه بالاباشه پایین نشستیم بزنگه تا من ۱۷ تا پله برم بالا خونه بترکه ازخنده ی داداشام نیستن دیگه چقد تنهایی بده واسه خدا خودش خوبه ...
ببخشید ناراحتت کردم
انشاالله هر جا هستن خوش باشن، همین کافیه
به قول ترکا ... اوز اولرین د خوش اولسونر و سسلری گلسین یا ساغول سون صادا سی گلسین
نمیدونم جمله ترکیم درستبود یا نه... مفهومش میشه اینکه: هر جا هستن سلامت باشن و صداشون رو بشنویم
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Menrva - 09 شهریور ۱۳۹۳ ۱۲:۰۷ ق.ظ
گاهی یجور میشکننت
که...
وقتی تیکه هاتو بهم میچسبونی
یه آدم دیگه میشی...
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - atenaa - 09 شهریور ۱۳۹۳ ۰۹:۲۵ ق.ظ
بعضی ها هم خیلی احساس خودبزرک بینی میکنن
باید بهشون بکم درخت هرجی بارش بیشتره افتاده تره
Sent from my iPad using Tapatalk
|