روزنوشت های محمد تنهایی - نسخهی قابل چاپ |
روزنوشت های محمد تنهایی - javadjj - 23 مهر ۱۳۸۹ ۰۳:۴۵ ب.ظ
دکتر خوش گذشته پس حسابی بهت من ندید میگم ماهی بوده غذا شک نکن از لویزان گفتی یاد دوران سربازیم اوفتام تو ارتش و گشت گذار تو اون جنگلها و شهرک محلاتی |
روزنوشت های محمد تنهایی - mengan - 23 مهر ۱۳۸۹ ۰۷:۱۵ ب.ظ
مگر گوشت ماهی را چرخ کرده بودنند که متوجه نشده اید....................؟ |
روزنوشت های محمد تنهایی - admin - 23 مهر ۱۳۸۹ ۱۱:۱۲ ب.ظ
فکر می کنم همین کار رو کرده بوده باشند! هنوز بین اون جمع اختلاف هست بر سر ماهیت غذا |
RE: روزنوشت های محمد تنهایی - SarahArshad - 23 مهر ۱۳۸۹ ۱۱:۳۹ ب.ظ
(۲۳ مهر ۱۳۸۹ ۱۱:۱۲ ب.ظ)admin نوشته شده توسط: فکر می کنم همین کار رو کرده بوده باشند! هنوز بین اون جمع اختلاف هست بر سر ماهیت غذامن همیشه فکر می کردم که چطوریه که یه سر آشپز در حد یه مهندس و گاهی اوقات بیشتر حقوق میگیره خیلی جاها به جوابم رسیدم یکی ازاونجاها این جاست میبینید چطور تونسته همهی ما مهندسان ودکترها را مغز مان را به چالش وادارد ومسئله ای طرح کرده که مثل اینکه بوش میاد جز مسائل NP بشه !!!!! اما از شوخی گذشته آشپزی یکی از جالبترین وسرگرمکننده ترین وصد البته خوشمزه ترین کار دنیاست به نظر من .یکی از تفریخات من پخت غذاهای جدیده! اینقدر لذتبخشه وقتی همسرم یا دوستانم یا فامیل می خورند اما نمی دانند چیست !! و تازه جالبترش اونجاست که هی دستورش رو بخوان وتو با بدجنسی تمام در بری ویه دستور الکی دیگه بدی و یه چیز دیگه بشه تا هر وقت خواستن بیان پیش خودت !!!( البته آخرش یه شوخی شیطنت آمیز بود اعتراف می کنم شیطون گولم وزد:cool این سرگرمی (بازی)جالب رو به همه دوستان( مخصوصا خانمها (یکی از بهترین روشها برای اینکه همسری خوشحال بشه وهرچی خواستین براتون بخره !!!))پیشنهاد میدم .البته به شرطی که آشپزیتون خوبه وگرنه نتیجه کار وحشتناکه !!!!! |
روزنوشت های محمد تنهایی - ف.ش - ۲۴ مهر ۱۳۸۹ ۰۱:۰۶ ق.ظ
یاد اون قسمت فرار از زندان افتادم که توی زندان سونا یه نفر چند روز بود که غذا نخورده بود یک نفر از پشت دیوار یکمی گوشت بهش داد بیچاره فکر کرد مرغه بعد در ازای کاری که قرار شد واسش انجام بده بهش گوشت بیشتری داد بعدش فهمید که گوشت مرغ نبوده فکر میکنین گوشت چی بوده؟؟؟ گوشت موش!!!! |
RE: روزنوشت های محمد تنهایی - SarahArshad - 24 مهر ۱۳۸۹ ۰۱:۴۶ ق.ظ
بابا بیخیال شین این غذاهای بدمزا ای که شما گفتین من رو هم از سر ذوق انداخت دوستلن منظورم از غذای جدید یه غذای جدیده که می دونم توش چیه مثلا تاحالا فکر کنم کپه( غذای لبنانی )حورده باشید اگه یه چیزایی مث پیاز به مایه اش اضافه کینر با پنیر پیتزا !!! وای دهنم آب افتاد !!! بابا عذا رو خوشمزه ببینید وحوشمزه بهش فکر کنید البته تا حدی که دچار اضافه وزن نشید در حد معقولش. اما خداییش عذای جدید هم عالمی داره درقبال عذاهای سنتی اما یه جاهاییی عذای سنتی هم می چسبه!!! اما بزرگترین چاشنی زندگی تنوعهای خوب وجالبه !!۱ یکی از این تنوعها تنوع غذایی هست.. |
RE: روزنوشت های محمد تنهایی - SarahArshad - 24 مهر ۱۳۸۹ ۰۲:۱۶ ق.ظ
مطلبت فرداد واقعا تامل برانگیز بود اونقدر که یه دکمه تشکر به نظرم براش کافی نبود ممنون !!! باز هم به دلیل نبودن صورتک فکر: فکر:فکر:فکر:فکر |
روزنوشت های محمد تنهایی - admin - 29 مهر ۱۳۸۹ ۰۱:۲۹ ق.ظ
امروز روز خیلی خوبی بود. به بیوانفورماتیک علاقه مند شدم. شیطونی می گه برم و با استادم حرف بزنم و بیافتم توی خطش!! این رابطه من با دانشگاه علوم پزشکی آخر کار دستم می ده. احتمال داره توی طرح جمع آوری بانک سلولی واسه بیماران روماتیسمی هم وارد شم. خوب این بیوافورماتیک استفاده اش توی همین جاهاست. دیروز رو کلاً در خدمت اساتید ژنتیک دانشگاه تهران بودم و حرفهایی که نمی فهمیدم رو گوش می کردم امروز اما فرصتی شد تا روی پروژه AS کار کنم. بالاخره تونستم خروجی SPSS رو برای داده های بیماران و جهت تحلیل های آماری بسازم. بعد از مدتها حس زیبای حل مسئله و لذت اون رو چشیدم. به واسطه همین لذت بود که نیم ساعتی مانشت رو دستکاری کردم فکر می کنم الان شبیه صابون شده!! این روزها کلاً روزهای شادی هست. امشب هم که ذوب آهن برنده شد دیگه شادی های من تکمیل شد. الان هم که دارم اینها رو می نویسم پروپزال ITS رو به ورژن ۰/۹ یعنی یکم قبل نهایی شدن رسوندم. راستی شما آهنگ گلنیشان رو شنیدین؟ خیلی خیلی قشنگه. شیطونی می گه که golnishan.ir رو هم مثل مانشت بزرگ کنم. این دفعه در دنیای عشق و عاشقی. یا شاید اخبار!! گل نیشان == مانند گل. |
روزنوشت های محمد تنهایی - admin - 30 مهر ۱۳۸۹ ۰۳:۱۳ ق.ظ
می بینم که کسی نظری نداره خوب امروز یه خورده بیشتر روی برنامه AS کار کردم. طولانی بودن کد و خسته کننده بودنش باعث شد که یه برنامه بنویسم که برنامه برام بنویسه!!!! الان با یه کلیک ۱۰۰۰ خط کد می نویسم!!!! تنها کار جالب امروز من همین بود! |
RE: روزنوشت های محمد تنهایی - arshad91 - 30 مهر ۱۳۸۹ ۰۵:۱۹ ق.ظ
چه باحال ..خلاقیت |
روزنوشت های محمد تنهایی - javadjj - 30 مهر ۱۳۸۹ ۰۲:۱۰ ب.ظ
این اهنگ رو دانلود کردم و واقعا جالب بود کاری از گروه کامکار هاست فکر کنم این آهنگ گام خیلی پایینی داره و از ساز بربط خیلی زیبا استفاده شده و ریتم اهنگ در کل زیاد عوض نمیشه لذا تمام ویژگی های موزیک آرام بخش رو داره |
RE: روزنوشت های محمد تنهایی - lucifer - 30 مهر ۱۳۸۹ ۰۴:۲۹ ب.ظ
(۲۹ مهر ۱۳۸۹ ۰۱:۲۹ ق.ظ)admin نوشته شده توسط: امروز روز خیلی خوبی بود. به بیوانفورماتیک علاقه مند شدم. شیطونی می گه برم و با استادم حرف بزنم و بیافتم توی خطش!! این رابطه من با دانشگاه علوم پزشکی آخر کار دستم می ده. احتمال داره توی طرح جمع آوری بانک سلولی واسه بیماران روماتیسمی هم وارد شم. خوب این بیوافورماتیک استفاده اش توی همین جاهاست. دیروز رو کلاً در خدمت اساتید ژنتیک دانشگاه تهران بودم و حرفهایی که نمی فهمیدم رو گوش می کردم خیلی جاله دکتر که شما در مورد مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمیباشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید. صحبت می کنین. این یه دانش میان رشته ای جدید هست و به همراه رشته های میان رشته ای دیگه مثل مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمیباشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید. جا برای تحقیق و کار خیلی زیاد داره. تو دانشگاههای معتبر دنیا رو این رشتهها داره حسابی سرما یه گذاری میشه. ومی تونه برای خیلی از دانشجوهای کامپیوتر یه فیلد جدید و جالب باشه ولی متاسفانه تو ایران تنها دانشگاههای علوم پزشکی اونم برایه دانشجوهای خودشون این رشته رو دایر می کنن و تنها کاری که می کنن استفاده از نرم افزار های آماده هست. در حالی که من چارت درسی دانشگاههای معتبر رو می دیدم از رشته های کامپیوتر و ریاضی هم می شد به این رشته وارد شد و دامنه کار اونفدر بزرگ هست که اصلا نمیشه این رشته رو اختصاصی جلو برد. |
روزنوشت های محمد تنهایی - saba_1984 - 30 مهر ۱۳۸۹ ۰۷:۵۴ ب.ظ
تو فاز پزشکی و کامپیوتر ۲ سال که رشته انفورماتیک پزشکی در مقطع کارشناسی ارشد و دکترا راه اندازی شده و پایه گذارانش دانشگاههای علوم پزشکی شهید بهشتی و ایران هست . سیلابس درسای ارشد عملا کاربرد کامپیوتر در پزشکی علی الخصوص ساماندهی اطلاعات هست. |
RE: روزنوشت های محمد تنهایی - lucifer - 30 مهر ۱۳۸۹ ۰۹:۱۹ ب.ظ
(۳۰ مهر ۱۳۸۹ ۰۷:۵۴ ب.ظ)saba_1984 نوشته شده توسط: تو فاز پزشکی و کامپیوتر ۲ سال که رشته انفورماتیک پزشکی در مقطع کارشناسی ارشد و دکترا راه اندازی شده و پایه گذارانش دانشگاههای علوم پزشکی شهید بهشتی و ایران هست . البته چیزی که اینجا ارائه میشه به عنوان مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمیباشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید. بیشتر چیزی شبیه به طراحی سیستم های MIS در حوزه پزشکی و سلامت هست. مواردی که من در بالا عرض کردم حوزه های مجرا و بسیار گستر ده تری رو شامل میشن. |
RE: روزنوشت های محمد تنهایی - Raman - 02 آبان ۱۳۸۹ ۱۲:۰۱ ق.ظ
(۲۹ مهر ۱۳۸۹ ۰۱:۲۹ ق.ظ)admin نوشته شده توسط: راستی شما آهنگ گلنیشان رو شنیدین؟ خیلی خیلی قشنگه. شیطونی می گه که golnishan.ir رو هم مثل مانشت بزرگ کنم. این دفعه در دنیای عشق و عاشقی. یا شاید اخبار!! گل نیشان == مانند گل. بله منم شنیدم و دارمش . مگه گروه بزرگ کامکارها، آهنگ بد هم دارن دکتر جان. گلنیشان خیلی آهنگ قشنگیه. ای ول به دکتر تنهایی |