دوستان لطف کنید فقط اون بخشی از پیام که مد نظرتون هست رو نقل قول کنید.
یکی از فامیلای ما یه سال از من بزرگتره دیپلم ردیه.
بعد زده تو کار پوشاک و تولیدی و ...
چند شب پیش افطاری دعوت بودیم جایی منو دیده میگه امیر چه خبر چیکار میکنی؟ گفتم هیچی از مهر میرم دانشگاه واسه فوق لیسانس.
گفت خب بعد دانشگات چقدر در میاری؟ منم یکم فکر کردم گفتم یکم کلاس بزارم و اینا گفتم ۳ ۴ تومن ایشالا در میاد اون موقع.
گفت واسه ۳ ۴ تومن این همه زور زدی درس خوندی؟؟ من الان دارم ۶ تومن در میارم! :O
منم زبونم قفل شد دیگه موندم چی بگم... طرف یه سال از من بزرگتره، خونه داره(البته خونش یه آپارتمان کوچیکه ولی بالاخره داره)، ماشین داره، زن داره، بچش هم تو راهه. ولی دیپلم هم نداره!
اون وقت من...
البته اینطور نیست که هر کی درس نخونده از اونی که درس خونده موفق تره، ولی به هر حال توی کشور ما نمونه های خیلی زیادی وجود داره.
دلیلش رو هم نمیدونم.
(۲۶ تیر ۱۳۹۲ ۱۲:۰۲ ق.ظ)انرژی مثبت نوشته شده توسط: دوستان لطف کنید فقط اون بخشی از پیام که مد نظرتون هست رو نقل قول کنید.
آها خوب شد اومدید انرژی مثبت
نظر شما چیه؟ [/size] از تمام مدیران مانشت میخوام اگه در این رابطه نظری دارند از ما دریغ نفرمایند
آقا فرداد - آقای جهانی - آقای صمیمی منتظر شما هستیم
شما کسایی هستید حداقل بیشتر از نصف این راه رو پیمودید
خو کاری نداره که توام بزن تو کاره پوشاک
ولی عمرا اگه این کارو بکنی درسته؟؟
آره کار خوبه ولی باید سرمایه داشته باشی ولاغیر. اگه سرمایه داشتی بعد اومدی درس بخونی اون موقع حرف شما درسته ، درس خوندن وقت تلف کردنه محضه
مهندسی نرم افزار یعنی این :
![[تصویر: 194287_54142150772776014178.jpg]](https://img.manesht.ir/194287_54142150772776014178.jpg)
حالا اگه گفتید این چیه ؟ این دیاگرام تیبل ها و ریلیشن های بین اونها در یک دیتا بیس نه چندان بزرگه... شاید کسی که ( بهتره بگم کسانی که) این دیتابیس رو طراحی کردن بازم میگم شاید دو خط کد نویسی بلد نباشن ولی تخصصش طراحی دیتا بیسه که اصطلاحا به این فرد میگن DataBase Engineer که یکی از شاخه های مهندسی نرم افزار در مقطع دکترای تخصصی هست . یکی از دوستان بنده میگفت براردر دوستش که دکترای تخصصی پایگاه داده داره و در دانشگاه شریف مشغوله علاقه ی چندانی به تدریس نداره و صبح تا شب کارش مقاله نوشتن برای ماکروسافت هست. البته هر کسی از درس خوندن یه هدفی داره من قبلا هم گفتم که اصلا از درس خوندن خوشم نمیاد ، به قول دوستمون واسه چی درس میخونیم ، شاید یکی دوست داره استاد دانشگاه بشه خب این فرد راهی جز درس خوندن نداره ولی اگه بخواییم مادی فکر کنیم حرف دوستمون درسته که شاید درس خوندن چندان به صلاحمون نباشه... (مخصوصا تو رشته کامپیوتر) موفق و پیروز باشید
(۲۶ تیر ۱۳۹۲ ۱۲:۲۳ ق.ظ)Amir V نوشته شده توسط: اون وقت من...میبینی امیرجان؟
منم همین ها رو میبینم که دیگه میلی به خوندن ندارم
زیرا برای اینکه چون درس میخونیم زیرا که کاری جز درس خوندن نداریم
زگهواره تا گور دانش بجوی.....
مشکل اکثر ما اینه که برای پول درس میخونیم .بحث کارو درس خیلی از هم جداس.
درس خوندن خیلی علاقه میخواد ،به قصد کسب درآمد نمیشه درس خوند.نمیدونم چرا هرکی میخواد بگه درس خوبه یا بده میاد مقایسه میکنه بین کاسبا و دانشجوها!
اصلا ربطی بهم ندارن .اونی که کاسب شده هدفش فقط پول بوده ،اونی که درس میخونه باید هدفش تولید علم باشه ،حالا اگه میتونه از درسش پول درآره که دمش گرم ،اگه نه چیز عجیبی نیست.مسئله اینه که ما اشتباها فکر میکنیم هر کی بیشتر درس بخونه الزاما باید پول بیشتری دربیاره.
مشکل ما اینه که هنوز هدف درس خوندن واسمون درست جا نیفتاده.
برای من درس خوندن و ایده ی جدید دادن لذتبخشه ،قضیش از کارم برام جداس .انتظارم ندارم از اون درسی که دارم میخونم پول آنچنانی درآرم .کار برام یه اجباره و درس برام یه تفریح روحیه.
یادمه تووی همین سایت مانشت یه جا خوندم که خلاصه کلامش این بودکه: آدم باید دوتا شغل داشته باشه یکی از لحاظ روحی تامینش کنی یکی از لحاظ مالی..
منم تقریبا" اینجوریم
درس میخونم چون اولا" درس خوندن و خیلی دوست دارم و دوما" میخوام اگه خدا بخواد,بشم یه استاد موفق دانشگاه, می دونم پولی ازش درنمیاد ولی در اجتماع بودن و بودن در کنار دانشجوها رو دوست دارم و اینکه اینقدر تووی دوران کارشناسی استادهامون سطح علمی شون پایین بود و اینقدر اذیتمون کردن و نا حقی کردن بهمون که بیشتر مصمم شدم واسه این کار..
درمورد پول هم به نظرم آدم باید خودش زرنگ باشه.. اگه کسی مصمم باشه میتونه هم پول در بیاره و هم درس بخونه من خودم نه پول دارم و نه پارتی
توو دوران کارشناسی می رفتم فنی حرفه ای آی تی کلاس طراحی سایت,گفتم از دانشگاه مون که بخاری بلند نمیشه اقلا" خودم یه چیزی یاد گرفته باشم..
همین الان اگه نخوام واسه ارشد بخونم می تونم یه دوره شش ماهه طراحی سایت حرفه ای یاد بگیرم تا حرفه ای بشم تووی این کارو ادامه بدم یا اینکه یه گروه تشکیل بدیم و کار برنامه نویسی انجام بدیم.می دونید چقدر پول از برنامه نویسی در میاد ؟ کافیه یه سر به سایت
مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمی‌باشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.
بزنید. اون وقت متوجه می شید که می تونید توو خونه بشینید و کار کنید!
با اینکه پشیمونم از اینکه دیر شروع کردم واسه ارشد چون سطح علمی دانشگاهمون افتضاح بود ولی خب مصمم هستم که ارشد رو بخونم و اقلا" یه دانشگاه درست و حسابی رو تجربه کرده باشم و هم بتونم به هدفهام اگه خدا بخواد برسم.
اینکه بگیم درس و کار از هم جدا هستند به نظرم درست نیست. شما هر چقدر هم که درس بخونید آخرش باید یه کار درست حسابی داشته باشید. باید علمی که یاد گرفتید یا به قول دوستمون علمی که تولید کردید تو عمل هم به کار بگیرید یا نه؟ من این دو حالت رو خیلی دیدم :
۱- درس بخونیم پول دربیاریم.
۲- کار کنیم پول در بیاریم که بتونیم درس بخونیم.
رابطه تنگاتنگ علم و ثروت
به نظر منم ما تو ایران بیشتر به داشتن یه مدرک فکر میکنیم تا به داشتن سواد علمی. به شخصه اعتقاد دارم سواد علمی هم خیلی به دانشگاهی که ازش مدرک گرفتیم ربطی نداره. من میتونم از شریف دکترا داشته باشم اما وقتی میرم برای مصاحبه تو یه کشور دیگه منو بیسواد تلقی کنند و بندازنم بیرون.
ما تو ایران بیشتر جوگیر تظاهر کردن شدیم. از زمانی که دانشجوی کارشناسی ایم میخوایم زود یه زبون برنامه نویسی رو یاد بگیریم و بعدش بریم تو یه شرکت بذاریم ازمون بیگاری بکشن. برای چی ؟ برای اینکه بتونیم بیایم پیش همکلاسی هامون پز بدیم که من تو یه شرکت کد میزنم! اکثرمونم تعریفمون از آینده ی شغلیمون یکی از سطح پایین ترین کاراییه که میتونیم بکنیم یعنی کد زنی !! اکثرن هم یا میرن دنبال طراحی سایت یا کدزنی سی شارپ. من یه مدت یه جایی کار میکردم که کار برنامه نویسی وین با سی شارپ انجام میدادن. اکثرن هم فوق لیسانس بودن. طرف میشست پشت ویژوال استدیو فقط درگ اند دراپ میکرد. حاضرم قسم بخورم نصف کارایی که میکرد رو نمیفهمید. هم وقت هم که برنامش ارور میداد فقط میزد تو سرش و از این و اون کمک میخواست. حالا مدرکش چی بود ؟ ارشد از دانشگاه تهران. اگه قراره تصورمون اینجور کارا باشه که با یه مدرک از مجتمع فنی میشه راحت انجامش بدیم!
تو کتاب جاوا نوشته ی دیتل پروسه ی تولید نرم افزار رو به چند مرحله تقسم کرده که اولیش آنالیز و دومی طراحیه. به شخصه معتقدم مهندس خوب باید بتونه آنالیز و طراحی کنه. نه اینکه بشینه کد بزنه. شما اگه بتونی تحلیل کنی، ایده بدی ، روش حل ارائه کنی هم تو ایران هم تو هرجای دیگه ی دنیا همیشه برات کار هست!
یکی از خواننده های لس انجلسی یه اهنگ داره که میگه :
حسن جمال به تبی بنده .... مکنت و مال به شبی بنده
واسه ی همینه .... مهربونیتو دوست دارم ....
ای بابا جو گیر شدم
... همون بیت اول مد نظر بنده است ... در اصل علم و درس خوندن یک موجودیت معنویه نه مادی . فرق موجودیت های مادی و معنوی در بقا اونهاست .
اون دوستی که میگفت فامیلشون پوشاک میفروشه و ماهی ۶ میلیون داره ، فرض کن خدایی نکرده یک شب اون مغازه اتیش بگیره و فامیلتون هم کلی جنس خریده باشه و باعث شه که ورشکست بشه . چیزی براش نمی مونه . چون تمام زندگیش رو بر یک موجودیت مادی بنا کرده.
اما کسی که علم داره تا وقتی زنده است اون علم باهاشه . و میتونه هربار که زمین میخوره باز هم شروع کنه چون به نقطه صفر بر نمیگرده علمش.
این رو گفتم تا کمتر علم رو با ثروت مقایسه کنید و تلاش هایی که تا الان انجام دادید رو کم ارزش کنید .
توی دین ما پاداش کسی که داره میره به سمت مکتب برای کسب علم و دانش خیلی زیاده . هر قدم که بر میدارید به سمت مکتب
هزاران فرشته برای شما دعا میکنن و براتون در کارنامه اعمالتون خیر و نیکی ثبت می کنن.
داستان اون کسی رو نشنیدید که فوت کرد و پیامبر بر سر قبرش که رسیدن به اصحاب فرمودند به قبرش نزدیک نشوید . وقتی برگشتن پیامبر به اصحاب فرمودن روی اون قبر فاتحه بخونید . وقتی دلیل رو پرسیدن ایشون فرمودن : در راه رفتن این مرده در حال عذاب کشیدن در اتش بود . اما در راه برگشت در ارامش بود و بخشیده شده بود. چون فرزندش امروز بسم الله الرحمن الرحیم رو یاد گرفت .
فقط دنیا رو نبینید . با درس خوندن هم میشه پول در اورد و زندگی رو چرخوند. پول زیاد نگبت میاره ( به عینه دیدم چندین مورد رو ) . ادم رو از خدا دور میکنه و به دنیا میچسبونه.
یه آشنا داریم که ماهی ۲۰ میلیون درمیاره توی یک شرکت خصوصی معاونه . از هفت صبح تا ۱۲ شب سرکاره وقتی میرسه خونه ساعت ۲ نصفه شبه. ۵ ساعت میخوابه باز روز از نو .... تورو خدا این زندگیه ؟ زن و بچه هاش اصلا محل سگ هم بهش نمیزارن همش با پولایی که اون میده بهشون میرن این ور اون ور خوش میگذرونن .
شما تلاشتون رو بکنید و به سهمی که خداوند براتون روزی قرار داده راضی باشید . خدایی که روزی همه موجودات زمین از ریزترینشون تا درشت ترینشون توی دستای اونه. از شما حرکت از خدا برکت .
در اخر یک حدیث از امام علی : اى فرزند آدم ! آنچه که بیش از خوراک روزانه ات کسب کرده اى تو در آن نگاهبانى دهنده براى دیگران گشته اى .
(۲۶ تیر ۱۳۹۲ ۱۲:۲۳ ق.ظ)Amir V نوشته شده توسط: یکی از فامیلای ما یه سال از من بزرگتره دیپلم ردیه.
بعد زده تو کار پوشاک و تولیدی و ...
چند شب پیش افطاری دعوت بودیم جایی منو دیده میگه امیر چه خبر چیکار میکنی؟ گفتم هیچی از مهر میرم دانشگاه واسه فوق لیسانس.
گفت خب بعد دانشگات چقدر در میاری؟ منم یکم فکر کردم گفتم یکم کلاس بزارم و اینا گفتم ۳ ۴ تومن ایشالا در میاد اون موقع.
گفت واسه ۳ ۴ تومن این همه زور زدی درس خوندی؟؟ من الان دارم ۶ تومن در میارم! :O
منم زبونم قفل شد دیگه موندم چی بگم... طرف یه سال از من بزرگتره، خونه داره(البته خونش یه آپارتمان کوچیکه ولی بالاخره داره)، ماشین داره، زن داره، بچش هم تو راهه. ولی دیپلم هم نداره!
اون وقت من...
البته اینطور نیست که هر کی درس نخونده از اونی که درس خونده موفق تره، ولی به هر حال توی کشور ما نمونه های خیلی زیادی وجود داره.
دلیلش رو هم نمیدونم.
هدف از درس که همش پول نیست یکم عشق هم هست.
ولی هیف که جامعه داره به سمت دلال بازی میره
(۲۳ تیر ۱۳۹۲ ۱۲:۴۷ ق.ظ)explorer نوشته شده توسط: انگیزه رو باید خودت واسه خودت ایجاد کنی
متاسفانه ما همه چیزا رو از خدا میخوایم بدون این که یه ذره تلاش کنیم آخرشم میگیم باو خدا مشکلت با من چیه چرا کمکم نمیکنی
با سلام خدمت شما
من نگفتم تلاش نکنیم
منظور من این بود که برای تلاش کردن و درس خوندن ، اگر آدم به نتیجه ی زحمتی که می کشه امیدوار نباشه ، انگیزه اش خیلی افت پیدا می کنه و من از خدا خواستم تا کمکمون کنه این انگیزه رو حفظ کنیم و همچنان با انگیزه به درس خوندن ادامه بدیم.
.
.
.
یه مثال بزنم شاید بهتر منظورمو متوجه بشین :
فرض کنید یه جایی آتش سوزی شده و شما می خوای با آب خاموشش کنی
خب در حالت طبیعی و در دنیای واقعی اگر این کارو بکنی ، آتش خاموش میشه
ولی حالا فرض کنید و فرض کنید که خاصیت خاموش کنندگی آب همیشگی نباشه و یه وقتایی آتشو خاموش کنه یه وقتایی بی تأثیر باشه . آیا در این حالت هم مثل قبل شما امید داری که با آب ریختن روی آتش بتونی اونو خاموش کنی ؟؟
.
.
.
مسئله ی اعتماد داشتن و نداشتن به معیار سنجش، و تأثیر اون توی درس خوندن هم شبیه همینه ... به نظر خودت اگر اعتماد داشته باشی بهتر درس می خونی یا اگر اعتماد نداشته باشی ؟ کدوم یکی ؟