|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - نسخهی قابل چاپ
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Helmaa - 14 آبان ۱۳۹۱ ۰۱:۳۳ ق.ظ
تا حالا کسی رو دیدین چک بده واسه تاریخی که روزش جمعه هست؟!
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - hamed_k2 - 14 آبان ۱۳۹۱ ۱۲:۰۲ ب.ظ
سلام بر دوستان مانشتی!
یه مدت نبودم,........
عمق فاجعه میدونید کجاست؟!
فردی که روزی کمش ۲ساعت تو انجمن مانشت میگشت و انگیزه میگرفت و بحث علمی یاد میگرفت حالا چند ماه مانشت رو از یادش رفته و توی تالارهای روانشناسی سیر میکنه.......................
به راستی کجا بودم و میخواستم چی بشم؟!
الان چی شدم؟!!
چقدر دور شدم از هدفم اصلا به کل هدفم یادم رفت, الان دارم کجا سیر میکنم یک ماه و نیم از شروع ترم گذشته هیچ خبر ندارم موضوع درسا چیه؟..منی که ترم های گذشته معدل الف بودم....الان با این وضع مشروطیم تضمینه...انگیزه برای خوندن نمونده!
از اون بدتر بهار بری نمایشگاه کتاب کل کتاب های درسی ارشد رو بگیره و با انرژی و انگیزه ای که داری میخوای بخونی یه جای خوب قبول بشی ولی یه اتفاق کلا عوضت کنه از همه چیت دل بکنی......
زندگیم بهم ریخته تو رو خدا مارو هم دعا کنید...موندم از کی کمک بگیرم تا دوباره به خودم برگردم؟
نمیدونم چرا اینارو اینجا نوشتم؟
ولی هرچی هم باشه باز برگشتم به خونه خودم(مانشت) خیلی دلم براش تنگ شده بود تنها جایی که همه به هم کمک میکنن.
(
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - SaMiRa.e - 14 آبان ۱۳۹۱ ۰۱:۲۹ ب.ظ
زنــــــــــــدگی واسه ما آدما مثل یه دفتر میمونه…
برگ اولش رو خوش خط می نویسی
و دوست داری به آخرش برسی
وسطاش خسته میشی بد خط می نویسی
و همش برگه ها رو حروم میکنی
اما آخرش که میرسه
جا کم میاری حســــــرت می خوری
که چرا برگه هاشو حروم کردی!.......
پس بهتره همیشه خوش خط بنویسیم که هیچوقت حسرت نخوریم .
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - skygirl_00 - 14 آبان ۱۳۹۱ ۰۱:۴۶ ب.ظ
همیشه دلتنگی به خاطر نبودن کسی نیست
گاهی بخاطر بودن کسی ست
که حواسش به تو نیست !.........
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - esisonic - 14 آبان ۱۳۹۱ ۰۱:۵۱ ب.ظ
(۱۴ آبان ۱۳۹۱ ۱۲:۰۲ ب.ظ)hamed_k2 نوشته شده توسط: سلام بر دوستان مانشتی!
یه مدت نبودم,........
عمق فاجعه میدونید کجاست؟!
فردی که روزی کمش ۲ساعت تو انجمن مانشت میگشت و انگیزه میگرفت و بحث علمی یاد میگرفت حالا چند ماه مانشت رو از یادش رفته و توی تالارهای روانشناسی سیر میکنه.......................
به راستی کجا بودم و میخواستم چی بشم؟!
الان چی شدم؟!!
.....
غصه اش رو نخور...همه چی درست میشه...
اول برو به دانشگاه مورد علاقه ات یه سر بزن...بعدش هم به خودت تو آینه یه سر بزن
ببین هنوزم میخوای پیشرفت کنی؟؟ هنوزم اشتیاق واسه درس داری؟؟....یا نه...؟؟؟
...
همه چیز به خودت بستگی داره...همه چیز...
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Sunshine Off - 14 آبان ۱۳۹۱ ۰۵:۴۹ ب.ظ
امروز یکی دیگه از عزیزهای خودما از دست دادم خدا هیچ خبر بدی را به کسی نده،خیلی سخته خودت باشی ها یکی یکی عزیزات از پیشت برن نفهمیدم چطور از تهران برگشتم اما واقعا اصلا حالم خوب نبود،ای کاش یک فرصت کوچولو خدا بهش میداد تا قبل رفتنش کمی باهاش حرف بزنم،بچه ها برای شادی روح مادربزرگم دعاکنید،فرداصبح تشییع جنازه اش هست حتی طاقت ندارم برم خونه بدون اونا بببینم.
توی این شرایط سخت اومدم توی خونه واتاق خودم وبه درس خودن پناه بردم چون بعد یاد خدا تنها آرامش بخشه روح منه.
واقعا دلم گرفته..........
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - SaMiRa.e - 14 آبان ۱۳۹۱ ۰۶:۰۰ ب.ظ
(۱۴ آبان ۱۳۹۱ ۰۵:۴۹ ب.ظ)آفتاب نوشته شده توسط: واقعا دلم گرفته..........
آفتاب جان تسلیت میگم ، خدارحمتشون کنه ، انشالله که دیگه غم نبینی .
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - انرژی مثبت - ۱۴ آبان ۱۳۹۱ ۰۶:۰۵ ب.ظ
(۱۴ آبان ۱۳۹۱ ۰۵:۴۹ ب.ظ)آفتاب نوشته شده توسط: امروز یکی دیگه از عزیزهای خودما از دست دادم خدا هیچ خبر بدی را به کسی نده،خیلی سخته خودت باشی ها یکی یکی عزیزات از پیشت برن نفهمیدم چطور از تهران برگشتم اما واقعا اصلا حالم خوب نبود،ای کاش یک فرصت کوچولو خدا بهش میداد تا قبل رفتنش کمی باهاش حرف بزنم،بچه ها برای شادی روح مادربزرگم دعاکنید،فرداصبح تشییع جنازه اش هست حتی طاقت ندارم برم خونه بدون اونا بببینم.
توی این شرایط سخت اومدم توی خونه واتاق خودم وبه درس خودن پناه بردم چون بعد یاد خدا تنها آرامش بخشه روح منه.
واقعا دلم گرفته..........
بهتون خیلی تسلیت میگم خدا به شما و خانوادتون صبر بده. خدا رحمتشون کنه. ان شالله بعد از این براتون شادی رقم بخوره.
دوستان برای شادی روحشون یه فاتحه بخونید
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Sunshine Off - 14 آبان ۱۳۹۱ ۰۶:۲۹ ب.ظ
چه حس غریبی دارم میخوام بیخیال باشم اما حتی روی سجاده خودم هم تمرکز ندارم وحوصله موندن پیش کسی راندارم همیشه وقتی ناراحتم دوست دارم تنهای تنها فقط با خودم باشم وخدایم،اما توی مانشت هم که میام احساس خوبی پیدامیکنم برام دعاکنید بچه ها...
در این دنیای سرد با کوچه های تنگ و خاموشان به دنبال چه می گردم ،چرا تنها،مگر سهم من از دنیا همین
است؛چرا فقط باید تنها بنگارم سرنوشتم را ،مگر خود نمی گفتی هدایتم خواهی کرد،میدانم در این مرداب گناه
چیزی را نمی توان یافت ،می دانم تو کمک می کنی اما دریغ از چشم بینا چشمی که شاید من آنرا به روی همه
چیز بسته ام ، شاید دلیلش سردی روزگار است که با من اینگونه رفتارکرد.
خدایا توخود آگاهی و مرا آگاه ساز از خطرهای احتمالی ،نمی خواهم تنها مسیر پرپیچ و خم زندگی را بپیمایم یک
همسفر می خواهم.تو خود یاری ام کن.از گناهانم در گذر و رهایم نکن چراکه بدون توپوچم ،هیچم و دنیا برایم معنا و مفهومی ندارد.
من می گویم پناه می برم به خداوند از شر شیطان رانده شده و به نام تو کارم را شروع و به پایان می رسانم .
پس ای محبوب من ، ای ارحم الرحمین و ای مهربانترین مهربانان هدایتم کن تا گمراه نشوم .
دشمنان در کمین اند ، شیاطین منتظر فرصت ،کمکم کن تا که این فرصت را از آنها بگیرم .
من همیشه به یاد خواهم داشت که تو هستی و من تنها نیستم ،چراکه محبوب ترین را نزد خوددارم
"قرآن"؛زیباترین کلام را می نگارم" خدا"؛ بهترین جمله را می شمارم"الحمدالله"و بهترین آرزو را دارم :"ظهور آقاامام
زمان (عج)و مومن از دنیا رفتن و بهترین امید و هدف را دارم"رسیدن به تقرب خداوند".
پس هدایتم کن که پیش می روم. الهی به امید تو.
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - azad_ahmadi - 14 آبان ۱۳۹۱ ۰۶:۳۳ ب.ظ
(۱۴ آبان ۱۳۹۱ ۰۵:۴۹ ب.ظ)آفتاب نوشته شده توسط: امروز یکی دیگه از عزیزهای خودما از دست دادم خدا هیچ خبر بدی را به کسی نده،خیلی سخته خودت باشی ها یکی یکی عزیزات از پیشت برن نفهمیدم چطور از تهران برگشتم اما واقعا اصلا حالم خوب نبود،ای کاش یک فرصت کوچولو خدا بهش میداد تا قبل رفتنش کمی باهاش حرف بزنم،بچه ها برای شادی روح مادربزرگم دعاکنید،فرداصبح تشییع جنازه اش هست حتی طاقت ندارم برم خونه بدون اونا بببینم.
توی این شرایط سخت اومدم توی خونه واتاق خودم وبه درس خودن پناه بردم چون بعد یاد خدا تنها آرامش بخشه روح منه.
واقعا دلم گرفته..........
تسلیت میگم.
خدا به شما و نزدیکان صبر بده.
روحشون شاد.
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - narges_r - 14 آبان ۱۳۹۱ ۰۸:۰۵ ب.ظ
بگذار سر به سینه ی من تا که بشنوی
آهنگ اشتیاق دلی درد مند را
شاید که بیش از این نپسندی به کار عشق
آزار این رمیده ی سر در کمند را
بگذار سر به سینه ی من تا بگویمت
اندوه چیست، عشق کدامست، غم کجاست
بگذار تا بگویمت این مرغ خسته جان
عمریست در هوای تو از آشیان جداست
دلتنگم، آنچنان که اگر بینمت به کام
خواهم که جاودانه بنالم به دامنت
شاید که جاودانه بمانی کنار من
ای نازنین که هیچ وفا نیست با منت
تو آسمان آبی آرام و روشنی
من چون کبوتری که پرم در هوای تو
یک شب ستاره های تو را دانه چین کنم
با اشک شرم خویش بریزم به پای تو
بگذار تا ببوسمت ای نوشخند صبح
بگذار تا بنوشمت ای چشمه ی شراب
بیمار خنده های توام ، بیشتر بخند
خورشید آرزوی منی ، گرم تر بتاب
فریدون مشیری
(۱۴ آبان ۱۳۹۱ ۰۵:۴۹ ب.ظ)آفتاب نوشته شده توسط: واقعا دلم گرفته..........
تسلیت میگم، خدارحمتشون کنه، غم اخرت باشه.
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Masoud05 - 14 آبان ۱۳۹۱ ۰۹:۳۷ ب.ظ
(۱۴ آبان ۱۳۹۱ ۰۵:۴۹ ب.ظ)آفتاب نوشته شده توسط: امروز یکی دیگه از عزیزهای خودما از دست دادم...
منم به نوبه خودم تسلیت میگم . خدا بهتون صبر بده . روحش شاد .
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Sunshine Off - 14 آبان ۱۳۹۱ ۰۹:۴۵ ب.ظ
از همه شما دوستای خوبم ممنونم.وقتی عزیزی را ازدست میدی احساس میکنی پشتت خالی میشه اما الان با داشتن دوستایی مثل شما من اصلا این حسو ندارم.
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - - rasool - - 14 آبان ۱۳۹۱ ۱۰:۱۰ ب.ظ
(۱۴ آبان ۱۳۹۱ ۰۶:۲۹ ب.ظ)آفتاب نوشته شده توسط: من همیشه به یاد خواهم داشت که تو هستی و من تنها نیستم ،چراکه محبوب ترین را نزد خوددارم
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - esisonic - 14 آبان ۱۳۹۱ ۱۰:۱۹ ب.ظ
(۱۴ آبان ۱۳۹۱ ۰۵:۴۹ ب.ظ)آفتاب نوشته شده توسط: امروز یکی دیگه از عزیزهای خودما از دست دادم......
خدا رحمتشون کنه...
کاملا ً درکتون میکنم...منم این تجربه رو ۹ سال پیش داشتم...خیلی سخته....
امیدوارم غم آخرتون باشه...
|