|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - نسخهی قابل چاپ
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - esisonic - 08 مرداد ۱۳۹۱ ۱۲:۴۱ ق.ظ
(۰۷ مرداد ۱۳۹۱ ۰۶:۲۸ ب.ظ)sang نوشته شده توسط: چه کمکییی؟!!!
اگه بگم خندتون میگیره...
یه مدتیه میخوام ساعت ۸ صبح بیدار بشم.
ساعت میزارم ولی بعد از بیدار شدن و خاموش کردن زنگ دوباره خوابم میبره.
راه کارشو بلدم ولی اراده ی کنترل خوابم تابستونا خیلی پایین میاد 
کمــــــــــــــکـــــــــــــ ... من نمی خوام بخوابم
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - SaMiRa.e - 08 مرداد ۱۳۹۱ ۱۲:۲۳ ب.ظ
غنچه با دل گرفته گفت:
زندگی ، لب زخنده بستن است..
گوشه ای درون خود نشستن است!!
گل به خنده گفت:
زندگی شکفتن است ؛
با زبان سبز راز گفتن است..
گفتگوی غنچه وگل از درون باغچه باز هم به گوش می رسد!
تو چه فکر میکنی؟
راستی کدام یک درست گفته اند؟
من فکر می کنم : گل به راز زندگی اشاره کرده است
هر چه باشد اوگل است
گل یکی دو پیرهن بیشتر ز غنچه پاره کرده است!
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Mohammad-A - 08 مرداد ۱۳۹۱ ۰۹:۲۹ ب.ظ
(۰۸ مرداد ۱۳۹۱ ۱۲:۴۱ ق.ظ)esisonic نوشته شده توسط: کمــــــــــــــکـــــــــــــ ... من نمی خوام بخوابم
حالا من که یه روز به زحمت بعد از دو سال که ترم تابستان هم نگرفتم، میخوام صبح زود بلند بشم و میشم، یهو ساعت ۱ بعد از ظهر مشکلی پیش میاد که تا الان من رو درگیر خودش میکنه... اگه همینطوری پیش بره که کلاً کنکور بی کنکور 
ایضاً کمــــــــــــــکـــــــــــــ
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Sunshine Off - 08 مرداد ۱۳۹۱ ۱۰:۰۵ ب.ظ
(۰۷ مرداد ۱۳۹۱ ۰۶:۵۶ ب.ظ)SarahArshad نوشته شده توسط: چقدر بده چند سالی برای یه عده دلت بسوزه وتمام بدیهاشون رو فراموش کنی وهی خوبی کنی هی خوبی کنی بعد فکر کنی تغییر کردن بعد ببینی همه خوبی هات رو با تظاهر جواب دادن و همش الکی بوده اونا هنوز هم با تو بد هستند وتو را همش فریب می دادند .
ای خدا خودت گفتی بدی هم دیدی گذشت کن وخوبی کن .اما چرا بعضی ها نمی خوان دلهاشون رو بشورن.چرا نمی فهمن که بلاهایی که سرشون میاد از سیاهی دلشونه.
دلم بسی گرفته از سیاهی بعضی دلها ....
عزیز دلم همیشه ودرهمه حالت خونسردی خودت را حفظ کن.اگرتوکاری میکنی نشان بزرگواری وخوب بودن توهست دلیلی نیست که دیگران مثل توباشند آن موقع دیگر تو منحصربفردنیستی به خوب بودنت ادامه بده وبه چیزهای باارزش اهمیت بده.
مثل ماه رمضون که بلاخره زمان افطار میرسه واونی که تا وقت افطار صبرکنه پیش خدا رو سفیدمیشه ،زندگی ماهم همینطوره یک جایی که فکرش را نمیکنی پاداش کارت را میگیری.
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - mrousta - 08 مرداد ۱۳۹۱ ۱۰:۰۶ ب.ظ
خدایا میشه زودتر این نتایج ارشد بیادددددددددددد ...
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Sunshine Off - 08 مرداد ۱۳۹۱ ۱۰:۰۸ ب.ظ
(۰۸ مرداد ۱۳۹۱ ۱۲:۴۱ ق.ظ)esisonic نوشته شده توسط: (07 مرداد ۱۳۹۱ ۰۶:۲۸ ب.ظ)sang نوشته شده توسط: چه کمکییی؟!!!
اگه بگم خندتون میگیره...
یه مدتیه میخوام ساعت ۸ صبح بیدار بشم.
ساعت میزارم ولی بعد از بیدار شدن و خاموش کردن زنگ دوباره خوابم میبره.
راه کارشو بلدم ولی اراده ی کنترل خوابم تابستونا خیلی پایین میاد 
کمــــــــــــــکـــــــــــــ ... من نمی خوام بخوابم
خوش بحالتون که میخوابید اینم یک نعمتیه.من که شبانه روز ۴ساعتم بخوابم خیلی خوشحال میشم.نمیدونم چرا یک مدت سرم شلوغ بود از خوابم کم شد اما الان که میتونم بخوابم اصلا خوابم نمیگیره،حتی کسل هم نمیشم.کمکککککککککککککک بگین چیکارمیکنید میخوابید
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Marcel - 08 مرداد ۱۳۹۱ ۱۰:۴۵ ب.ظ
(۰۸ مرداد ۱۳۹۱ ۱۰:۰۸ ب.ظ)آفتاب نوشته شده توسط: (08 مرداد ۱۳۹۱ ۱۲:۴۱ ق.ظ)esisonic نوشته شده توسط: (07 مرداد ۱۳۹۱ ۰۶:۲۸ ب.ظ)sang نوشته شده توسط: چه کمکییی؟!!!
اگه بگم خندتون میگیره...
یه مدتیه میخوام ساعت ۸ صبح بیدار بشم.
ساعت میزارم ولی بعد از بیدار شدن و خاموش کردن زنگ دوباره خوابم میبره.
راه کارشو بلدم ولی اراده ی کنترل خوابم تابستونا خیلی پایین میاد 
کمــــــــــــــکـــــــــــــ ... من نمی خوام بخوابم
خوش بحالتون که میخوابید اینم یک نعمتیه.من که شبانه روز ۴ساعتم بخوابم خیلی خوشحال میشم.نمیدونم چرا یک مدت سرم شلوغ بود از خوابم کم شد اما الان که میتونم بخوابم اصلا خوابم نمیگیره،حتی کسل هم نمیشم.کمکککککککککککککک بگین چیکارمیکنید میخوابید
منم مشکلات خواب دارم، راه حل من اینه ( هنوز ثبت اختراعش معلقه ) :
اگه اول هر هفته بتونی ۳۰-۳۵ ساعت یه ریز بیدار باشی واسه کل هفته خوابت تضمینه ! true story
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - هاتف - ۰۹ مرداد ۱۳۹۱ ۰۸:۴۰ ق.ظ
یه قانون نانوشته توی اون مدرسه ای که توش درس می خونم هست به این مضموم که "همیشه حق با غیر دانشجو ست"
ترم بهمن تموم شد، ترم تابستان هم تموم شد، پیش انتخاب واحد ترم مهر هم شروع شده، هنوز نمره ی کارآموزی رو ندادن! حالا نه اینکه خیلی ما کارآموزی رفتیم یا خیلی استاد اومده محل کارآموزی، یا نه اینکه اونجا ماساچوست هست و سرشون شلوغه، وقت میبره بررسی دقیق کنند!
اصلا نمی دونم اینها حوصله شون سر نمیره پشت اون میزها از بی کاری؟ ما که برامون مثل روز روشنه کسی گزارش کارآموزی رو نمی خونه، خب این درجه ی بی کفایتی هم باید حد بالا داشته باشه نامردا!
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Parva - 09 مرداد ۱۳۹۱ ۰۹:۰۷ ق.ظ
خیلی خستهام، خدایا کمکم کن...........
ای کاش همه مشکلاتم فقط درس بود، کاش همه مشکلات با درس خوندن حل می شد، ای کاش....
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - SaMiRa.e - 09 مرداد ۱۳۹۱ ۰۱:۳۱ ب.ظ
زندگی پر از دو رنگی هاست کاش یک رنگ بیشتر نباشیم...حتی اگه اون یه رنگ سیاه باشه...
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - sarhang - 10 مرداد ۱۳۹۱ ۰۲:۴۴ ب.ظ
(۱۰ مرداد ۱۳۹۱ ۰۱:۰۴ ق.ظ)۶۵۴۴۵۶ نوشته شده توسط: پرسپولیس تو بازی قبل جلوی ندار ترین تیم باخت.امشب هم از گهر باخت ولی داور گل گهر را نگرفت!
من حالم از پرسپولیس و استقلال بهم میخوره ولی وقتی می بینم پول مردم را دارند میدند به این بازیکنها و مردم هم میشینند اینارو میبینند و یه جورایی بازیکنها از توی تلویزیون به ریش مردم می خندند، اعصابم خورد میشه
خدا از سر تقصیرات این فوتبالی ها نگذره .... نه از بازیکنها و نه از عواملی که این پولها رو بهشون پرداخت میکنن... بعد برای دریافت بودجه برای تحقیقات علمی پدر محقق باید در بیاد که آخرش بخش خصوصی (اونم نه دولتی) دوزار بهش بده.
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - انرژی مثبت - ۱۰ مرداد ۱۳۹۱ ۰۸:۳۱ ب.ظ
لحظات افطاره خیلی التماس دعا دارم. واسه همه دعا کنید ما رو هم یاد کنید.
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - esisonic - 11 مرداد ۱۳۹۱ ۱۲:۳۶ ق.ظ
سیاه پوشیده بود، به جنگل آمد ... استوار بودم و تنومند !
من را انتخاب کرد ...
دستی به تنه ام کشید، تبرش را در آورد و زد ... زد ... محکم و محکم تر ...
به خود میبالیدم، دیگر نمی خواستم درخت باشم، آینده ی خوبی در انتظارم بود !
سوزش تبر هایش بیشتر می شد که ناگهان چشمش به درخت دیگری افتاد، او تنومند تر بود ...
مرا رها کرد با زخم هایم ، او را برد ... و من که نه دیگر درخت بودم، نه تخته سیاه مدرسه ای، نه عصای پیر مردی ...
خشک شدم ..
بازی با احساسات مثل داستان تبر و درخت می مونه ...
ای تبر به دست ، تا مطمئن نشدی تبر نزن !
ای انسان، تا مطمئن نشدی، احساس نریز ... زخمی می شود ... در آرزوی تخته سیاه شدن، خشک می شود !!!!
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - a.hooshmand - 11 مرداد ۱۳۹۱ ۰۱:۳۰ ب.ظ
بخشی از بابا لنگ دراز اثر جین وبستر
کتابی که باید درهر سنی چند بار خواند
بخشی از کتاب بابا لنگ دراز اثر جین وبستر :
از نامه های بابا لنگ دراز به جودی ابوت
جودی! کاملا با تو موافق هستم که عده ای از مردم هرگز زندگی نمی کنند و زندگی را یک مسابقه دو می دانند و می خواهند هرچه زودتر به هدفی که در افق دوردست است دست یابند و متوجه نمی شوند که آن قدرخسته شده اند که شاید نتوانند به مقصد برسند و اگرهم برسند ناگهان خود را در پایان خط می بینند. درحالی که نه به مسیر توجه داشته اند و نه لذتی از آن برده اند.
دیر یا زود آدم پیر و خسته می شود درحالی که از اطراف خود غافل بوده است. آن وقت دیگر رسیدن به آرزوها و اهداف هم برایش بی تفاوت می شود و فقط او می ماند و یک خستگی بی لذت و فرصت و زمانی که ازدست رفته و به دست نخواهد آمد. ...
جودی عزیزم! درست است، ما به اندازه خاطرات خوشی که از دیگران داریم آنها را دوست داریم و به آنها وابسته می شویم.
هرچه خاطرات خوشمان از شخصی بیشتر باشد علاقه و وابستگی ما بیشتر می شود.
پس هرکسی را بیشتر دوست داریم و می خواهیم که بیشتر دوستمان بدارد
باید برایش خاطرات خوش زیادی بسازیم تا بتوانیم در دلش ثبت شویم.
دوستدارتو : بابالنگ دراز
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - mosaferkuchulu - 11 مرداد ۱۳۹۱ ۰۲:۰۴ ب.ظ
(۱۱ مرداد ۱۳۹۱ ۰۱:۳۰ ب.ظ)a.hooshmand نوشته شده توسط: بخشی از بابا لنگ دراز اثر جین وبستر
کتابی که باید درهر سنی چند بار خواند
بخشی از کتاب بابا لنگ دراز اثر جین وبستر :
از نامه های بابا لنگ دراز به جودی ابوت
جودی! کاملا با تو موافق ...
هر کسی تو زندگیش یه بابا لنگ دراز داره...!
(۰۹ مرداد ۱۳۹۱ ۰۸:۴۰ ق.ظ)هاتف نوشته شده توسط: یه قانون نانوشته توی اون مدرسه ای که توش درس می خونم هست به این مضموم که "همیشه حق با غیر دانشجو ست"
ترم بهمن تموم شد، ترم تابستان هم تموم شد، پیش انتخاب واحد ترم مهر هم شروع شده، هنوز نمره ی کارآموزی رو ندادن! حالا نه اینکه خیلی ما کارآموزی رفتیم یا خیلی استاد اومده محل کارآموزی، یا نه اینکه اونجا ماساچوست هست و سرشون شلوغه، وقت میبره بررسی دقیق کنند!
اصلا نمی دونم اینها حوصله شون سر نمیره پشت اون میزها از بی کاری؟ ما که برامون مثل روز روشنه کسی گزارش کارآموزی رو نمی خونه، خب این درجه ی بی کفایتی هم باید حد بالا داشته باشه نامردا!
چند سال پیش هم دانشگاهی هام کلیپی ساخته بودن از سرگذشت یه دانشجو تو دوران دانشجویی! یه قسمتش مربوط به زمان فارغ و تحصیلی بود. رفت تو آموزش ساعت ۱۱ بود!طرف گفت دیر اومدی وقت ناهار و نمازه!فردا صبح علی الطلوع ،ساعت ۱۰ بیا!
کامپیوترش هم خاموش بود.الکی همینطوری تایپ می کرد که بگه دارم کار می کنم.احتمالا قضیه نمره های شما هم همینه!
|