|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - نسخهی قابل چاپ
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - WILL - 26 خرداد ۱۳۹۸ ۱۰:۳۴ ب.ظ
(۲۶ خرداد ۱۳۹۸ ۰۸:۵۶ ب.ظ)javad_sobouti نوشته شده توسط: بچه ها سلام
من دکترای ۹۶ نرم افزار فردوسی مشهدم
اگه سوالی نکته ای چیزی هست بهم پیام بدید
کسی هم اگه میخواد بیاد مشهد اطلاع بده سفارشش رو بکنم Wink
   
جواد جان سفارش منو بکن
ویلیام
ویلیام شکسپیر هستم
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - khayyam - 26 خرداد ۱۳۹۸ ۱۱:۵۰ ب.ظ
(۲۶ خرداد ۱۳۹۸ ۱۰:۳۴ ب.ظ)WILL نوشته شده توسط: (26 خرداد ۱۳۹۸ ۰۸:۵۶ ب.ظ)javad_sobouti نوشته شده توسط: بچه ها سلام
من دکترای ۹۶ نرم افزار فردوسی مشهدم
اگه سوالی نکته ای چیزی هست بهم پیام بدید
کسی هم اگه میخواد بیاد مشهد اطلاع بده سفارشش رو بکنم Wink
   
جواد جان سفارش منو بکن
ویلیام
ویلیام شکسپیر هستم
همچنین سفارش بنده رو
خیام
خیام نیشابوری هستم
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - αɾια - ۲۷ خرداد ۱۳۹۸ ۱۱:۲۴ ق.ظ
من که تو کل زندگیم از دکتر و دارو فراری بودم، امروز به صورت خودجوش مثِ یه مرد تک و تنها رفتم دکتر و ۷۰ تومن پیاده شدم که خانوم بهم بگه تا آخر عمرت نباید بستنی و سیب زمینی سرخ کرده و کاکائو و موز و سس مایونز و ادویه جات بخوری 
الان اتو کشیده رو مبل منتظر نشستم از آسوشیتد پرس بیان باهام مصاحبه کنند 
(۲۶ خرداد ۱۳۹۸ ۰۸:۵۶ ب.ظ)javad_sobouti نوشته شده توسط: من دکترای ۹۶ نرم افزار فردوسی مشهدم
به دکتر س.ا بگید اگه وقت ندارن، مقاله رو با دکتر م.ن شروع کنیم...!
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - elect - 27 خرداد ۱۳۹۸ ۰۳:۱۵ ب.ظ
انتَ حلٌّ بهذا البَلَد
-و أشارَت إلی قلبُها
و تو در این شهر مأوا گرفتی
-و به قلبش اشاره کرد
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Behnam - ۲۷ خرداد ۱۳۹۸ ۰۳:۵۳ ب.ظ
(۲۶ خرداد ۱۳۹۸ ۰۸:۴۵ ب.ظ)The BesT نوشته شده توسط: (26 خرداد ۱۳۹۸ ۰۱:۲۲ ب.ظ)Javad Street نوشته شده توسط: جو اینجا سنگین شده بوده(مثل مه لندن)،تا اینکه خانم خلیل پرور جو رو دگرگون کرد.
شما که کمتر از دو هفته از تاریخ عضویتتون نمیگذره ؟!؟!
حالا منظور اوشون که جو این چند روز بوده ولی یه سال (یا بیشتر) میشه کلا من اینجا uncomfortable هستم. علتشم پدیدهی کاربرای تازهواردی هست که بقیه رو مث کف دستشون میشناسند، خاصه اینکه دیگه حفظ ظاهر هم نمیکنند و از همون ثانیهی عضویت از وسط بحث میان رشتهی کلام رو دستشون میگیرند. من خودم فرومباز بودم ولی یادمه بعد از دو سال بیشتر که اینجا سر میزدم، اولین بار که شما سؤال ویاچدیال پرسیدید پیش خودم گفتم این چه جوری مدیره نمیشناسمش.
بعضی از کاربرای دیگه هم مثل جنین انسان اوایلش gender neutral وارد میشن و بعد از یه مدت نسبتا طولانی مشخص میکنند زن هستند یا مرد، که اونم صدا و تصویر نمیخونه. خلاصه اینکه بدونی با کی حرف میزنی و چه قِسمی از بشر سرِ کارت گذاشته چیستانی شده برا خودش.
جو اینجام همینه سنگین شده؛ من که دیگه هیچیِ اینجا رو جدی نمیگیرم، صرفاً میام بین سرویس مخفیهای کاگِبِ (هر چند که یکی دو نفرشون خیلی هم مخفی نیستند ;) ) یه وُلهای میدم و میرم. درسته مام اسرار نظامی رد و بدل نمیکنیم و شلوغ بودنِ اینجا بِه از قبرستون شدنش هس، ولی خیلی فرق میکنه بدونی حدوداً با کی و چه اعتباری صحبت میکنی.
پینوشت: یکی از عزیزان هم یه سالی میشه عضو شده قشنگ یادمه از همون روز اول توو پروفایلا هست. دوست عزیز خسته نشدی؟ چی رو میخوای کشف کنی بگو خودم با جزئیات برات توضیح بدم.
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Javad Street - 27 خرداد ۱۳۹۸ ۰۴:۳۵ ب.ظ
سلام .بله،خانم The Best،همون طور که بهنام مدیر گفت (پاراگراف اول) بنده یه کاربر قدیمی ام.بیشتر بچهها رو میشناسم.
الان که تو این چند نظری که ارسال کردم(که اولیش مربوط به بهنام بود ) خواستم فضای طنزی ایجاد کنم تنها همین.
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - khayyam - 27 خرداد ۱۳۹۸ ۰۴:۵۴ ب.ظ
(۲۷ خرداد ۱۳۹۸ ۰۴:۳۵ ب.ظ)Javad Street نوشته شده توسط: سلام .بله،خانم The Best،همون طور که بهنام مدیر گفت (پاراگراف اول) بنده یه کاربر قدیمی ام.بیشتر بچهها رو میشناسم.
الان که تو این چند نظری که ارسال کردم(که اولیش مربوط به بهنام بود ) خواستم فضای طنزی ایجاد کنم تنها همین.
منو می شناسی ؟
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - elect - 27 خرداد ۱۳۹۸ ۰۹:۲۳ ب.ظ
.......
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - αɾια - ۲۷ خرداد ۱۳۹۸ ۱۱:۴۲ ب.ظ
گاهی از خودمان میپرسیم
«دوست داشتن به چه دردمان میخورد؟»
راستش به راحتی میشود به این سوال جواب داد: هیچ!
و راستش در واقعیت هم دوست داشتن چندان به درد کسی نمیخورد.
فقط بعضی شبها هست،
که آدم حس میکند،
هیچ چیز برایش باقی نمانده است!
نه توان تلاشی،
نه طاقت صبری،
و نه حوصله و امیدی...
در منتهیالیه چنین بنبستی،
چند قدم مانده به وضعیتی
که نام «استیصال محض» برازنده آن است،
دو کلمه از پوست سیاه و بیجان
شب بیرون میافتد!
- دوستت دارم.
دو کلمهی مشخصا به درد نخور،
انتزاعی و مبهم،
اما آخرین دو رگ زندهای...
انگار، که روح خسته و محتضر ما را
به کالبد حیات متصل نگه میدارد.
دو کلمهای که گاهی
روح ما را از مردن نجات میدهد...
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Behnam - ۲۸ خرداد ۱۳۹۸ ۰۳:۵۳ ق.ظ
(۲۷ خرداد ۱۳۹۸ ۰۹:۲۳ ب.ظ)elect نوشته شده توسط: احتماالن ی مثالشش منم .
نه. شما جزو دستهی اول هستید.
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Javad Street - 28 خرداد ۱۳۹۸ ۰۷:۱۸ ق.ظ
خیام گرامی،شناختم در حد نظراتی که تا به حال ارسال کردی هستش.
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - WILL - 28 خرداد ۱۳۹۸ ۰۱:۳۴ ب.ظ
(۲۸ خرداد ۱۳۹۸ ۰۷:۱۸ ق.ظ)Javad Street نوشته شده توسط: خیام گرامی،شناختم در حد نظراتی که تا به حال ارسال کردی هستش.
این عکس پروفیلتو عوض کن خیلی رو مخه

یه ادم بانمکی شیرین لبخندی چیزی بذار
اینجا پروفایل باید با اجازه اکثریت تایید و اپلود شه
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - عزیز دادخواه - ۲۸ خرداد ۱۳۹۸ ۰۴:۵۶ ب.ظ
سلام به همگی بلاخره از حبس در اومدیم . یه چند وقتی الکی الکی ما رو محروم کردن. سر هیچ و پوچ.
زمان میبره آدم بفهمه شوخیش بیمزه بوده تا اومدم پاک کنم دیدم به علت نفرت پراکنی!!!!! محرومم!
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - abolfazl pepco - 28 خرداد ۱۳۹۸ ۰۵:۵۲ ب.ظ
کنکور ارشد را خراب کردم طبق کلید سنجش
سوالات ۷۱ و ۷۴ و ۷۶ معماری کامپیوتر کدام گزینه ها هستن سنجش درست زده؟؟؟؟؟
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - The BesT - 28 خرداد ۱۳۹۸ ۰۷:۱۵ ب.ظ
(۲۸ خرداد ۱۳۹۸ ۰۴:۵۶ ب.ظ)عزیز دادخواه نوشته شده توسط: سلام به همگی بلاخره از حبس در اومدیم . یه چند وقتی الکی الکی ما رو محروم کردن. سر هیچ و پوچ.
زمان میبره آدم بفهمه شوخیش بیمزه بوده تا اومدم پاک کنم دیدم به علت نفرت پراکنی!!!!! محرومم!
خوش اومدید و صفا آوردید
|