RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - hope_ - 29 دى ۱۳۹۵۰۴:۲۴ ب.ظ
من احتمالا دیگه داخل این فروم نمیام.
اگر مطلبی نوشتم که به کسی برخورده، عذر خواهی میکنم.
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - reticent - 29 دى ۱۳۹۵۰۵:۴۶ ب.ظ
حالا تو هیچکدوم از نمونه سؤالای پایانترم ترمهای پیش از cmm سؤال نیومده بودا! حالا صاف این ترم...
شانس من، یکبار تو عمرم اومدم یه فصل رو نخونم، صاف از همون ۳ نمره سؤال دادن استاد!
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - RASPINA - 29 دى ۱۳۹۵۰۸:۲۵ ب.ظ
(۲۹ دى ۱۳۹۵ ۰۲:۳۶ ب.ظ)Menrva نوشته شده توسط:
نقل قول: بابا تخیلی بود کتابش، به شوخی گفتم
وای=)))))خیلی باحااال بود کلی خندیدممممم:-)))))من چ باورم شده بود وای=)))
دختررررررر اماآااآاا عجب اسمی گفتیااااااآااااا خیلیییی خوشماوووووومددد خیلییییئیی
"کوسه ها پرواز می کنند"
عالی بوداااا عالیییییئئیییییییی
وای چه با حال.
منو بگو تصمیم داشتم حتما حتما این کتابو گیربیارم بخونم
بیشتر هماز اسمش خوشم اومد.
آخی چه قدر بعضی وقتادلم برا خودم میسوزه .ساده ام یا دل صاف نمیدونم!
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - reticent - 29 دى ۱۳۹۵۰۹:۳۱ ب.ظ
احساس می کنم زیادی همه چیز رو بزرگ می کنم!
__________________________
آقای black مدتها پیش سر قضیه استاد راهنمام که خیلی ناراحت بودم، این موضوع رو بهم گفتند.
من اما بهم برخورد. فکر کردم دارن طعنه می زنند.
اما الآن می بینم که حق داشتند. درست گفتند.
__________________________
مرسی جناب black.
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - sadegh1370 - 29 دى ۱۳۹۵۱۰:۲۶ ب.ظ
سلام دوستان عزیز عضو جدیدم تازه با این سایت بسیار عالی آشنا شدم
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - kilookiloo - 30 دى ۱۳۹۵۱۲:۵۰ ق.ظ
the best person in your life is the one who comes first in your mind after reading this sentence
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - codin - 30 دى ۱۳۹۵۱۱:۵۴ ق.ظ
(۲۹ دى ۱۳۹۵ ۰۹:۳۱ ب.ظ)hamideh1371 نوشته شده توسط: احساس می کنم زیادی همه چیز رو بزرگ می کنم!
__________________________
آقای black مدتها پیش سر قضیه استاد راهنمام که خیلی ناراحت بودم، این موضوع رو بهم گفتند.
من اما بهم برخورد. فکر کردم دارن طعنه می زنند.
اما الآن می بینم که حق داشتند. درست گفتند.
__________________________
مرسی جناب black.
در این مورد یه چیزی که برام جالبه اینه کلا دو تا فاکتور داریم "سخت کوشی" و "بی تفاوتی به نتیجه" و اینا با هم رابطه عکس دارن!! مثلا ههمون رفیقایی داریم که هیچ وقتی برای درساشون نمیزارن و تهش هر نمره ای هم بیارن هیچ اهمیتی براشون نداره و نمره پایین اپسیلونی آزارشون نمیده چون اصولا برنامه علمی برای آینده ندارن! از اون طرف هرچی بیشتر آدم تلاش کنه و با انگیزه باشه نسبت به نتیجه تلاشش خیلی حساس میشه و همین ضربه میزنه. باید یه جوری تلاش کرد که سخت کوشی رو ببریم بالا ولی نزاریم بی تفاوتی نسبت به نتیجه تغییر کنه.
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - reticent - 30 دى ۱۳۹۵۰۱:۱۵ ب.ظ
(۳۰ دى ۱۳۹۵ ۱۱:۵۴ ق.ظ)codin نوشته شده توسط:
(29 دى ۱۳۹۵ ۰۹:۳۱ ب.ظ)hamideh1371 نوشته شده توسط: احساس می کنم زیادی همه چیز رو بزرگ می کنم!
__________________________
آقای black مدتها پیش سر قضیه استاد راهنمام که خیلی ناراحت بودم، این موضوع رو بهم گفتند.
من اما بهم برخورد. فکر کردم دارن طعنه می زنند.
اما الآن می بینم که حق داشتند. درست گفتند.
__________________________
مرسی جناب black.
در این مورد یه چیزی که برام جالبه اینه کلا دو تا فاکتور داریم "سخت کوشی" و "بی تفاوتی به نتیجه" و اینا با هم رابطه عکس دارن!! مثلا ههمون رفیقایی داریم که هیچ وقتی برای درساشون نمیزارن و تهش هر نمره ای هم بیارن هیچ اهمیتی براشون نداره و نمره پایین اپسیلونی آزارشون نمیده چون اصولا برنامه علمی برای آینده ندارن! از اون طرف هرچی بیشتر آدم تلاش کنه و با انگیزه باشه نسبت به نتیجه تلاشش خیلی حساس میشه و همین ضربه میزنه. باید یه جوری تلاش کرد که سخت کوشی رو ببریم بالا ولی نزاریم بی تفاوتی نسبت به نتیجه تغییر کنه.
بله.
دقیقا.
_____________
مرسی. خیلی به جا و به موقع بود.
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - RangiRangi - 30 دى ۱۳۹۵۰۱:۴۰ ب.ظ
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - gogooli - 30 دى ۱۳۹۵۰۲:۰۲ ب.ظ
ساختمان پلاسکو...
وای خدا رحم کنه
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Innocence - 30 دى ۱۳۹۵۰۲:۰۵ ب.ظ
رو "دوستت دارم" رمز گذاشته بودیم مثلا جلو جمع وقتی نمیشد بگه دوسم داره
میگفت هوا چقدر گرمه ...
از این دیوونه بازیایی که هرکی به یه شکل تو رابطه اش با کسی که دوسش داره ،
داره ...
شاید وقتی باهم توی دانشگاه بودیم روزی صدبارگرمش
میشد !!
حتی خوب یادمه یه بار که برف میومدو باهاش قهر بودمو با فاصله از هم راه میرفتیم، وسطه خیابون داد زد گفت ای خدا خودت شاهدی میبینی که چقدر گرمه ....
کسایی که دور و برمون بودن با یه نگاه متعجب چند ثانیه ای نگامون کردن و بعدم رفتن ...
فقط من بودم که بهش گفتم منم گرمم هست ...
منظورمو فهمید و وسطه زمستون از سر عشق گرم شدیم ...
چند وقت بعد
به هردلیلی که بود چند وقتی دور افتادیم
انگار چشم خوردیم
انگار جدامون کردن ...
روز تولدم نمیدونم بچه ها آورده بودنش یا خودش اومده بود ...
اما تا اومدم شمع و فوت کنمو آرزو کنم ...
یهو با یقه ی لباسش بازی کرد و گفت نمیدونم چرا انقدر هوا گرمه ...!!!
از حرفش فهمیدم
بهمن ماه که گرمش باشه یعنی هنوزم امیدی هست
هنوزم عشقی هست ...!
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - kilookiloo - 30 دى ۱۳۹۵۰۲:۰۶ ب.ظ
من یکی از دوستان و یکی از فامیلای نزدیکمو توی تمام شبکه های اجتماعی و پیام رسان block کردم به خاطر همین موضوع ها بهشون هم گفتم و کلی هم خندیدم ناراحت هم نشدن
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - jazana - 30 دى ۱۳۹۵۰۲:۲۷ ب.ظ
بعد از چند هفته اینارو هم مثل اون آتش نشانی که ماسکش رو به دخترک داد و جانشو فدا کرد فراموش می کنند
نه مثل دکترا بهشون ارزش میدن نه مثل پلیسا قدرتی چیزی دارن.
silver lining اینه که مردم به خاطر شغل سخت و فداکاریشون دوسشون دارن